شناسه خبر : 26438 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کار، کادو نیست

مهرناز تیموریان از فراهم کردن زمینه حضور زنان در اقتصاد ایران می‌گوید

مهرناز تیموریان می‌گوید: کنار ماندن زنان از بازار کار محدود به این دوره رکود اقتصادی ایران نیست. ما حتی در دوران شکوفایی اقتصادی هم یک برنامه اشتغال‌زایی درست که زنان هم در آن سهم داشته باشند تدوین نکردیم. مدام از معضل بیکاری حرف می‌زنیم اما هیچ برنامه‌ای برای آن نداریم.

کار، کادو نیست

نگاه مشاور بانک جهانی به مقوله اشتغال زنان جالب است. مهرناز تیموریان می‌گوید سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت روی تحصیلات دانشگاهی زنان در جامعه ایران و بازی ندادن آنان در زمین اقتصاد مانند این است که هزینه‌های بسیاری صرف اکتشاف و استخراج یک معدن طلا کنید. جواهرات بسیار گران‌قیمت بسازید اما هیچ‌گاه از آنها استفاده نکنید. به گفته این دکترای اقتصاد توسعه ما با زنان خود همین کار را می‌کنیم. سال‌ها برای هزینه و تحصیلات آنها هزینه می‌کنیم. اما دقیقاً در سال‌هایی که بیشترین توان برای فعالیت اقتصادی را دارند، کنار گذاشته می‌شوند و در نهایت بی‌هیچ نتیجه‌ای از گردونه سودآوری و بهره‌برداری خارج می‌شوند. تیموریان می‌گوید ما فراهم کردن شرایط مساعد برای کار زنان را نوعی لطف می‌دانیم. اما اشتغال‌زایی برای زنان کادو نیست. وظیفه است. او می‌گوید در کشورهای کمترتوسعه‌یافته زنان را استخدام نمی‌کنند چون باردار می‌شوند. اما در کشورهای توسعه‌یافته شرایطی را ایجاد می‌کنند که زنان هم بچه داشته باشند و هم بتوانند کار کنند و مجبور به انتخاب میان این دو نباشند. راهکارها هم چندان پیچیده نیست. وجود مهدکودک در نزدیکی محل کار و ایجاد اتاق شیر یا دورکاری می‌تواند راهکارهایی ساده باشد. اما او بر تدوین یک برنامه دقیق اشتغال‌زایی هم تاکید دارد؛ برنامه‌ای که به زنان هم نگاه کند و جایگاه آنان را به رسمیت بشناسد. او می‌گوید اگر اعتقاد و اراده‌ای برای حضور زنان در اقتصاد وجود داشته باشد، راهکارها چندان هم سخت نیست.

♦♦♦

 صندوق بین‌المللی پول اخیراً گزارشی منتشر و در آن تاکید کرده که موتور محرکه رشد اقتصاد ایران ورود زنان به بازار کار است. چه شد که مساله اشتغال زنان مطرح شده و چنین اهمیت ویژه‌ای برای آن در نظر گرفته شده است؟

نوع برخورد با نیروی کار زنان یکی از دغدغه‌های اصلی در بسیاری از کشورهای جهان است و صندوق بین‌المللی پول هم همیشه به این مقوله پرداخته است. اما IMF تاکنون به مساله اشتغال زنان ایران و سهم آنان در رشد اقتصاد نپرداخته بود. بیکاری در ایران مساله بزرگی است. این دغدغه سال‌هاست مطرح شده و همواره دولت‌ها درصدد پیدا کردن چاره‌ای برای حل معضل بیکاری بوده‌اند. سال‌هاست که بر مساله بیکاری به‌خصوص بیکاری زنان و جوانان تحصیل‌کرده تاکید می‌شود اما آمار و ارقامی که عنوان می‌شود عمق مشکل بیکاری را نشان نمی‌دهد. برای مثال نرخ بیکاری بر اساس آخرین آمار رسمی در پاییز 96 معادل 9 /11 درصد است. اما وقتی شما این آمار را به تفکیک در خصوص رده‌های سنی مختلف و همچنین زنان بررسی می‌کنید با ارقام نگران‌کننده‌ای مواجه می‌شوید. چون برای مثال نرخ بیکاری در میان زنان 24-15 ساله در سال 95 معادل 2 /44 درصد بوده و همین رقم در خصوص مردان 24-15 ساله نصف این میزان و معادل 4 /25 درصد گزارش شده است. این آمارها در استان‌های مختلف باز هم متفاوت است و در برخی از استان‌ها نرخ بیکاری زنان جوان تحصیل‌کرده از این هم بالاتر است و با نرخ بیکاری مردان قابل مقایسه نیست. این آمارها به سادگی نشان می‌دهد که درصد بالایی از زنان یا بیکارند یا کمتر از میزان توان خود کار می‌کنند یعنی ما در ایران زنانی داریم که تنها دو ساعت در روز یا تنها چند ساعت در هفته کار می‌کنند و در آمار نهایی، شاغل محسوب می‌شوند.

 بر اساس آمارهای مرکز آمار نرخ بیکاری جمعیت 10 ساله و بیشتر در زنان 7 /20 درصد و در مردان نصف این میزان یعنی 5 /10 درصد است. نرخ مشارکت اقتصادی زنان 9 /14 درصد و مردان 1 /64 درصد است. اما این دو جنس در میزان تحصیلات تفاوت چندانی ندارند. حتی درصد زنان دارای مدرک لیسانس (2 /13) از مردان (4 /11) بیشتر است.

دقیقاً! دو برابر بودن نرخ بیکاری زنان در حالی است که آنها در این سال‌ها پابه‌پای مردان تحصیل کرده‌اند و به دانشگاه رفته‌اند یعنی میزان تحصیلات زنان و مردان برابر است و حتی بر اساس آمارهای رسمی ایران، درصد تحصیل‌کردگان دانشگاهی در مقاطع مختلف میان زنان و مردان تفاوت چندانی ندارد اما هنگام ورود به بازار کار ناگهان شکافی ایجاد می‌شود. در ایران خوشبختانه هیچ تفاوتی در میان تحصیلات و دانشگاه رفتن دختران و پسران وجود ندارد و خانواده‌ها اصولاً بدون هیچ تبعیضی زمینه تحصیلات را برای هر دو جنس فراهم کرده‌اند. این یک مساله فرهنگی است که گویا هیچ چیزی در زندگی مردم ایران به اندازه تحصیلات دانشگاهی مهم نیست. در بسیاری از کشورهای دنیا چنین نگاهی به تحصیلات دانشگاهی وجود ندارد. حتی در آمریکا هم رفتن به دانشگاه دغدغه همگانی نیست. اما دغدغه تحصیلات دانشگاهی همیشه در ایران وجود داشته و این دغدغه هم در دوران قبل از انقلاب در ایران وجود داشت و هم در بعد از آن. فراهم کردن امکان ادامه تحصیل در خانواده‌ها -پس از تامین سرپناه و غذا- گویا مهم‌ترین دغدغه خانواده‌های ایرانی است.

اما ماجرا از جایی جالب می‌شود که این افراد می‌خواهند به بازار کار وارد شوند. خانواده‌ها، خود افراد و حتی جامعه و اقتصاد کشور سال‌ها روی مساله تحصیلات تکمیلی افراد -چه زن و چه مرد- سرمایه‌گذاری‌های کلان انجام می‌دهند اما پس از فارغ‌التحصیلی می‌بینیم که نیمی از این جمعیت -زنان- از بازار کار دور می‌مانند. این مانند این است که شما سال‌ها برای موضوعی هزینه کرده‌اید و حالا که به مرحله بهره‌برداری رسیده، توجهی به آن ندارید. این مساله نادیده گرفتن بخش مهمی از سرمایه‌های کشور است مانند اینکه شما بدانید معدن طلایی در کشور وجود دارد. سال‌ها هزینه زیادی صرف اکتشاف و استخراج سنگ‌ها کنید، با طلاهای استخراج‌شده جواهرات زیبا و قیمتی بسازید، اما هیچ استفاده‌ای از آنها نکنید و آنها را گوشه‌ای بگذارید. در این حالت سرمایه‌های شما آنقدر بی‌استفاده می‌ماند تا از گردونه سودآوری و بهره‌برداری خارج شود. ما با زنان خود همین کار را می‌کنیم. سال‌ها برای تحصیلات آنها هزینه می‌کنیم اما دقیقاً در سال‌هایی که بیشترین توان برای فعالیت اقتصادی را دارند، کنار گذاشته می‌شوند و هیچ بهره‌ای از سرمایه و توان اقتصادی آنها برده نمی‌شود.

 اینکه از زنان در بازار کار استفاده نمی‌شود چقدر به موضوعات اقتصادی مربوط می‌شود و چقدر دلایل فرهنگی دارد؟ چون یک نگاه این است که اقتصاد ما توان اشتغال‌زایی ندارد و در شرایطی که کار نیست اولویت با مردان است.

قطعاً این مساله ریشه‌های فرهنگی هم دارد. اما من می‌خواهم ابتدا ریشه‌های اقتصادی را بررسی کنم. زنان خوشبختانه توانایی بارداری و به دنیا آوردن فرزند را دارند. با در نظر گرفتن این ویژگی خاص، باید تسهیلات و امکاناتی برای حضور زنان در بازار کار فراهم شود. ما به خودمان زحمت نمی‌دهیم که فکر کنیم شرایط کار کردن یک زن و یک مرد در جامعه چه تفاوت‌هایی با هم دارد. ما فراهم کردن این امکانات برای زنان را نوعی لطف به زنان و نوعی دردسر برای جامعه می‌دانیم. اما این‌گونه نیست. بگذارید مثالی بزنم. در کشورهای آفریقایی چون هوا گرم است ساعات کاری را تغییر می‌دهند. این تغییر ساعت کار را لطفی به افراد نمی‌دانند بلکه معتقدند شرایط اقلیمی چنین تغییری را ایجاب می‌کند و اگر بخواهند اقتصادشان حرکت کند باید تغییرات و تسهیلاتی در محیط کار ایجاد کنند. خب درباره زنان هم همین است. شرایط آنان ایجاب می‌کند که تسهیلاتی در محیط کار برای آنان ایجاد کنیم. اما ما از زیر بار هر تسهیلاتی برای ایجاد اشتغال زنان شانه خالی می‌کنیم و آن را لطفی بزرگ در حق زنان می‌دانیم! اما نه! همان‌گونه که به دلیل گرمای هوا ساعت کاری را تغییر می‌دهند برای زنان هم باید تسهیلات خاص ایجاد کنند. این نیازمند پذیرفتن این نکته است که کار کادو نیست. اشتغال‌زایی یک وظیفه و الزام مهم برای سلامت و رشد هر جامعه است. برنامه اشتغال‌زایی در هر کشور و جامعه‌ای باید به سمتی برود که همه سرمایه‌ها را به کار گیرد و زمینه بروز و ظهور همه استعدادها را فراهم کند. در کشورهای کمترتوسعه‌یافته می‌گویند چون زنان باردار می‌شوند نباید آنها را استخدام کرد. اما در کشورهای توسعه‌یافته شرایطی ایجاد می‌کنند که زنان هم بچه داشته باشند و هم بتوانند کار کنند و مجبور به انتخاب میان این دو نباشند.

 پس شما معتقدید رفع موانع موجود برای اشتغال زنان و وجود یک برنامه اشتغال صحیح با در نظر گرفتن ویژگی‌های خاص زنان می‌تواند منجر به حضور آنها در اقتصاد و بهره‌گیری از سرمایه آنان برای رشد اقتصادی شود؟

در بسیاری از کشورها مساله شیردهی یا زایمان زنان پیش از این مانعی برای ادامه اشتغال بود. اما کم‌کم سعی شد با راه‌حل‌هایی این مانع را بردارند. مثلاً اتاق شیردهی ایجاد کردند. مهدکودک‌هایی در نزدیکی محل کار ساختند یا به مادران شاغل اجازه دورکاری دادند. در جامعه ایران هم باید ببینیم چه امکاناتی برای زنان در محیط کار می‌توان ایجاد کرد که بتوانند همزمان مادر و شاغل باشند. این تقاضای بزرگی نیست. اما تنها رفع نگرانی مادران از بابت فرزندان‌شان چنان تاثیر روانی دارد که می‌تواند توانایی زنان در محیط کار را چند برابر کند چراکه زنان دیگر در ساعات و محیط کار نگران مراقبت از فرزندان خود نیستند یا نگران اینکه باید سریع خود را به منزل برسانند که از فرزند خود مراقبت کنند. گاه دیده شده که هم پدر و هم مادر در ایران شاغل هستند. اما آنکه باید دغدغه نگهداری فرزند را داشته باشد مادر است. مادر است که باید از کار خود بزند و خود را به منزل برساند. مادر باید برای نگهداری از کودک مرخصی بگیرد و... اما در کشورهای پیشرفته این مساله حل شده است. همان‌قدر پدر در قبال نگهداری و مراقبت از فرزند مسوول است که مادر. همان‌قدر به پدر برای مراقبت از کودک مرخصی می‌دهند که به مادر. کشورهایی مانند سوئد، دانمارک، نروژ، فرانسه و کشورهای اروپای شمالی و ژاپن در سال‌های گذشته رویه خود را به اشتغال زنان تغییر دادند، به‌خصوص ژاپن. اگر تجربه این کشور را نگاه کنید می‌بینید که با تغییر شرایط نگاه این کشور هم به شرایط کار زنان تغییر کرد. چون ژاپن هم کشوری بود که زنان در آن مجاز به انجام هر کاری نبودند. اما این کشورها به این نتیجه رسیده‌اند مادامی که فرصت اشتغال و فعالیت اقتصادی برای کل جمعیت فعال فراهم نشود، از همه توانایی‌ها و پتانسیل‌های کشور برای توسعه و رشد اقتصادی استفاده نشده و بخش مهمی از نیروی کار کشور سرکوب می‌شود. این مساله در مورد زنان با شدت بیشتری دیده می‌شود. بهترین سن بارداری در زنان با بهترین دوره بازدهی اقتصادی آنها یکسان است. پس اصولاً زنان در موقعیتی قرار می‌گیرند که بین مادر شدن و شاغل بودن یکی را انتخاب کنند. چون ما شرایطی فراهم نکرده‌ایم که افراد بتوانند هر دو را در کنار هم داشته باشند. اما نحوه برخورد با زنان باید تغییر کند. چون زنان به همان اندازه‌ای که از جامعه امکانات و تسهیلات می‌گیرند، برای اقتصاد بازدهی دارند. ما تا زمانی که نتوانیم مشارکت زنان در اقتصاد را درک کنیم و ضرورت آن را بفهمیم مقدار زیادی از سرمایه خود را از دست داده‌ایم.

 با در نظر گرفتن ساعت شیر و مهدکودک در برخی از ادارات تلاش برای رفع دغدغه مادران شاغل تا حدودی انجام شده اما همچنان دشواری‌هایی برای فعالیت زنان در محل کار وجود دارد.

یکی از مواردی که می‌توانیم به‌خصوص برای مادران شاغل و دیگر زنان استفاده کنیم دورکاری است. این راه می‌تواند بسیار موثر باشد. به‌خصوص در شرایط ترافیکی و آلودگی هوای شهرهای بزرگی مانند تهران. حضور فیزیکی در ادارات الزامی نیست. می‌توان کار مشخصی را در یک مدت زمان معین از افراد خواست. چه افراد در محیط کار حاضر باشند و چه نه. من به تازگی ایران بودم. از سه هفته اقامت من در تهران، یک هفته کامل مدارس و برخی از اداره‌ها به دلیل آلودگی هوا تعطیل بود. تعطیلی مدارس و مهدها مشکلات زیادی برای مادران شاغل ایجاد کرد و حتی بسیاری از ادارات هم تعطیل شد. اما چرا بدی آب و هوا باید باعث تعطیلی یک شهر شود؟ می‌توان از خانه کار کرد. ما در شرایط جدید باید به دنبال راه‌های جدید باشیم. دورکاری در بسیاری از کشورها پذیرفته شده است. بخش مهمی از اقتصاد هند روی Call Center‌ها می‌گذرد. در بانک جهانی تمام سرویس‌های حسابداری به خارج از شرکت در کشور هند منتقل شده است. ابتدا مخالفت‌های زیادی وجود داشت. اما کم‌کم متوجه مزایای آن شدیم. گاهی به دلیل بارش برف یک هفته بانک جهانی تعطیل بوده اما خدمات آنلاین ما در هند در حال انجام بوده یا جلسات مهم را از طریق آنلاین برگزار کرده‌ایم.

جلسات بسیار مهم دو سه‌ساعته در مورد مقوله‌های مهم. می‌خواهم بگویم اگر شما واقعاً بخواهید زنان را وارد بازار کنید و اگر اراده‌ای برای این کار وجود دارد می‌توان راه‌هایی پیدا کرد که سرمایه زنان را به کار گرفت. می‌توان هدفمند و برنامه‌ریزی‌شده فکر کرد نه آنکه به زنان به‌ عنوان یک دردسر نگاه شود. وقتی طرز فکر عوض شود و زنان سرمایه باشند و بتوانند به رشد اقتصادی کمک کنند می‌توان راهکارهایی یافت.

 گزارش IMF می‌گوید اگر زنان در اقتصاد فعال‌تر شوند نرخ رشد اقتصادی بالاتر می‌رود. اما در کشور ما بحران بیکاری وجود دارد و نرخ بیکاری به‌خصوص در میان جوانان تحصیل‌کرده بسیار بالاست. یعنی هم زنان و هم مردان بیکارند و اقتصاد توان اشتغال‌زایی ندارد. اشتغال‌آفرینی چه برای زنان چه مردان نرخ رشد اقتصادی را افزایش می‌دهد. اما چه شده که این گزارش بر زنان تاکید می‌کند؟ آیا تحقیقاتی وجود دارد که نشان دهد زنان بهتر یا بیشتر از مردان کار می‌کنند و در صورت اشتغال آنان نرخ رشد اقتصادی بیشتر می‌شود؟

دلیل تاکید این گزارش این است که تعداد زنان بیکار شما به مراتب از مردان بیکار بیشتر است. نرخ بیکاری زنان دو برابر مردان است. این گزارش می‌گوید شما یک سرمایه عظیم تحصیل‌کرده دارید که از توان آنها برای رشد اقتصادی کمتر از مردان استفاده شده است. شما هزاران زن تحصیل‌کرده با مدرک لیسانس و دکترا دارید که همه خانه‌نشین هستند. اگر بخواهید مردی را به همین درجات علمی برسانید که صاحب کاری شود چه هزینه‌ای باید صرف شود؟ خب بدون صرف هزینه امکاناتی فراهم کنید که آن زن تحصیل‌کرده خانه‌نشین وارد بازار کار شود. تاکید بر این است که ما این سرمایه را داریم فقط باید امکان استفاده از آن را فراهم کنیم و تسهیلاتی ایجاد کنیم که زنان راحت وارد بازار شوند. از طرفی کنار ماندن زنان از بازار کار محدود به این دوره رکود اقتصادی ایران نیست. ما حتی در دوران شکوفایی اقتصادی هم یک برنامه اشتغال‌زایی درست که زنان هم در آن سهم داشته باشند تدوین نکردیم. سال‌هاست که در ایران مدام از تدوین برنامه اشتغال حرف می‌زنیم. ما باید بررسی کنیم که مزیت اقتصادی جمعیت و کشور ما چیست و چه صنایعی می‌تواند ضمن همخوانی با ظرفیت‌های کشور بیشترین اشتغال را ایجاد کند. اما نگاه کنید. ما تحصیل‌کردگان زیادی داریم که مدرک تحصیلی‌شان با نیازهای جامعه هیچ همخوانی ندارد. این هم نوعی هدررفت سرمایه‌هاست. ما در یک کار تحقیقاتی در تلاشیم مروری بر وضعیت اقتصاد ایران در دهه 40 داشته باشیم و ببینیم آن دوره چه کردیم. آن زمان اشتغال و صنایع آگاهانه انتخاب شده بود. بعد از سال‌های دهه 40 ما دیگر هیچ‌گاه برنامه درست و دقیقی برای اشتغال‌زایی نداشتیم. هیچ‌گاه بررسی نکردیم که مزیت و توانمندی ما چیست تا هم آن بخش را توسعه دهیم و هم افراد را به تحصیل در آن رشته‌ها تشویق کنیم. ما می‌گوییم کار نیست و همین چند کار محدود موجود هم اصولاً نصیب مردان می‌شود. چون مردان رئیس خانواده هستند. در حالی که اکنون زنان هم چرخ اقتصاد خانوار را می‌چرخانند. رویه تغییر کرده و نگاه هم باید تغییر کند. آنچه می‌خواهم بر آن تاکید کنم این است که اشتغال‌زایی باید هدفمند و بر اساس به‌کارگیری کل سرمایه انسانی موجود در جامعه باشد. زنان بخشی از سرمایه ما هستند. ما اگر مانند دیگر کشورها خواهان رشد اقتصادی هستیم باید از کل سرمایه‌مان استفاده کنیم. الان در بسیاری از رشته‌های فنی و مهندسی زنان کمتر به کار گرفته می‌شوند. خب دلیل چنین نگاهی چیست؟ اگر ما روی برخی از توانایی‌ها سرپوش نگذاریم و بگذاریم هر کسی در زمینه استعداد خود تحصیل کند و شرایط ورود به بازار کار برابر باشد، زنان می‌توانند همه‌جا حضور داشته باشند. درست مانند مردان. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها