ریل جدید اشتغال روستایی
روستاهای کشور چقدر برای کسبوکارهای مدرن مهیا هستند؟
کسبوکارهای مدرن از جمله استارتآپها به عنوان یکی از بخشهای پیشرو در اقتصاد و رشد اقتصادی کشورها شناخته شدهاند و شرکتهای دانشبنیان که در این سرفصل قرار میگیرند، عمدتاً در کنار دانشگاهها، در مراکز تحقیقات، پارکهای علمی و شهرکهای علمی شکل میگیرند.
کسبوکارهای مدرن از جمله استارتآپها به عنوان یکی از بخشهای پیشرو در اقتصاد و رشد اقتصادی کشورها شناخته شدهاند و شرکتهای دانشبنیان که در این سرفصل قرار میگیرند، عمدتاً در کنار دانشگاهها، در مراکز تحقیقات، پارکهای علمی و شهرکهای علمی شکل میگیرند. هسته اصلی این شرکتها معمولاً دانشجویان یا فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند و علاوه بر این، استادان دانشگاهها هم گاهی هستههای اصلی این شرکتها را بنیان میگذارند. معمولاً تلاش این گروه از افراد در بخش کسبوکارهای مدرن به کارآفرینی منجر میشود. حال سوال این است که آیا میتوان چنین اقداماتی در مناطق روستایی کشور هم انجام داد؟
شاید نتوان گفت در روستاها استارتآپها به راحتی قابلیت شکلگیری دارند اما میتوان امیدوار بود کارآفرینی در روستاها ترویج پیدا کند. بارها مستقیم یا از طریق رسانههای مختلف شاهد موفقیتهای ساکنان مناطق روستایی کشور در بخش کارآفرینی بودهایم. مثلاً یک فرد روستایی ممکن است سواد دانشگاهی یا حتی مدرک دیپلم هم نداشته باشد اما ابتکاری به خرج داده که در نهایت باعث کارآفرینی شده است و با این ابتکار و کارآفرینی تعدادی از افراد در روستا مشغول به کار شدهاند و این اقدام او در نهایت باعث جلوگیری از تخلیه آن روستایی که در آن ساکن هستند، شده است. در واقع چنین تجربیاتی در کشور ما بوده و این اقدامات در روستاهای ما شدنی است. باید توجه کنیم کارآفرینی در کشور ما الزاماً نباید از طریق شرکتهای دانشبنیان و استارتآپها و موارد اینچنینی باشد یا تنها از طریق دانشگاهها دنبال شود. ما میتوانیم کارآفرینی را در روستاهای مختلف کشور داشته باشیم و حتی مراکز کارآفرینی در روستاها دایر کنیم. آنوقت میزان موفقیت در این اقدام بستگی به ویژگی روستاهای کشور دارد. باید توجه کنیم ویژگیها و مشخصههای هر روستا با روستای دیگر تفاوت دارد. مثلاً روستاهایی در کشور وجود دارند که نسبت به دیگر روستاها برخوردارتر هستند و از سوی دیگر در نقطه مقابل آن، روستاهایی در مناطق محروم قرار دارند که چندان برخوردار نیستند. یا فرهنگ هر روستا و هر منطقهای با روستا و مناطق دیگر متفاوت است و این تفاوت میتواند در نوع کارآفرینی تاثیر داشته باشد. یا توان مالی ساکنان هر روستا نیز در کارآفرینی آنها نقش مهمی دارد. شرایط طبیعی هر روستا نیز میتواند در این مقوله تاثیر داشته باشد. مثلاً در روستاهای مناطق شمالی کشور نمیتوان همان اقداماتی را انجام داد که در روستاهای استان سیستان و بلوچستان انجام شده است. به هر حال شرایط مختلفی را باید در نظر گرفت اما اصل ایده این است که ما چه در شهرها و چه در روستاها، جوانان را به سمت کارآفرینی ترغیب کنیم. ما باید آنها را به این سمت هدایت کنیم که به دولت وابستگی نداشته و به دنبال استخدام در ادارات دولتی برای داشتن آبباریکهای تنها برای امرارمعاش نباشند، بلکه خود آنها خلاقیت به خرج دهند و با خلاقیت خود دست به کارآفرینی بزنند. به نظر من، هم زمینه کارآفرینی در روستاها وجود دارد و هم باید کارآفرینی در روستاها آموزش داده شود و هم باید امکانات مختصری در روستاها فراهم کنند تا آنها که ایدهای برای کارآفرینی دارند یا اینکه به دنبال کارآفرینی هستند بتوانند در این زمینه موفق عمل کنند. یا میتوان وامهایی برای کمک به صاحبان ایدهها در روستاها در نظر گرفت اما نکته مهم این است که در این موارد نباید اتکای این کارها به پول باشد بلکه سرمایه اصلی این کارها باید خلاقیت باشد. زمینه انجام چنین کارهایی در روستاها وجود دارد اما نیاز است که در این مورد کارهای بیشتری انجام شود.
زیرساختهای مهیا در روستاها
در مورد رونق استارتآپها در روستاها یکی از سوالات این است که آیا زیرساختها در بخشهای مخابراتی و اینترنتی در روستاها میتواند جوابگوی نیازها باشد؟ در این مورد میتوان اشاره کرد که خوشبختانه اکثر روستاهای ما به لحاظ زیرساختهای ارتباطی، چه جاده و چه زیرساختهای آیسیتی نسبتاً وضعیت مناسبی دارند و ممکن است تنها در حد 10 درصد از روستاهای ما این شرایط را نداشته باشند اما عمدتاً در روستاهای کشور ما زیرساختها برای رونق استارتآپها فراهم است. طبق آمارهای مربوط به 15 سال پیش از همان زمان زیرساختها و امکانات مورد نیاز برای برقراری ارتباط با تلفنهای همراه و موارد دیگر مهیا شده بود. خصوصاً در روستاهای پرجمعیت از این نظر مشکلی وجود ندارد. اما باید توجه داشت که مهیا بودن زیرساختها شرط لازم است نه شرط کافی. شرط کافی برای موفقیت در این زمینه فرهنگسازی و آموزشهای لازم است که باید در این موارد اقدامات و حمایتهایی صورت بگیرد تا بتوانیم امیدوارتر باشیم.
البته اخیراً نیز صندوق توسعه ملی منابعی را برای اشتغال در روستاها در نظر گرفت که میتوان خیلی از این منابع را برای گسترش کسبوکارهای مدرن در روستاها صرف کرد. شهریورماه امسال اعلام شد 5 /1 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای بهبود کسبوکار و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی، عشایری و شهرهای زیر 10 هزار نفر جمعیت اختصاص یافته است. باید برای چگونگی هزینه کردن این اعتبار برنامهریزی مناسبی صورت بگیرد. در حال حاضر تعداد زیادی از جمعیت جوان روستاهای کشور به شهرها مهاجرت کردهاند و آموختههایی از حضور در شهرها دارند که میتواند به کارآفرینی آنها در روستاها کمک کند. همین مساله هم میتواند باعث تشویق جوانان به بازگشت به روستاها شود و در واقع این اقشار میتوانند کمک بیشتری به روستاها کنند.
ساختار روستاهای کشور ما نیز به گونهای است که یکسری از این روستاها، وسعت زیادی دارند و در اطراف آنها تعدادی روستاهای کوچک قرار دارد که همین روستاهای کوچک میتوانند روستای بزرگ را تقویت کنند یا اینکه روستاهای کوچک از حمایتهای در نظر گرفتهشده برای روستای بزرگ و امکانات مهیاشده برای آن، بهرهمند شوند. بنابراین شکل قرارگیری روستاها هم خیلی میتواند کمک کند و میتوان به عنوان مثال 10 هزار روستای بزرگ را در اولویت اول مجهزکردن قرار داد که با فعال شدن این روستاهای بزرگ، خودبهخود فعالیتها به روستاهای کوچک نیز منتقل میشود. ضمن اینکه همین اقدام باعث میشود فرهنگسازیهایی هم صورت بگیرد و فرهنگهای جدید به تدریج به روستاهای کوچکتر اشاعه پیدا کند. من فکر میکنم میتوان کارها را از یک نقطهای در روستاهای بزرگتر شروع کرد و بعد این کار را به روستاهای بزرگتر گسترش داد تا به تدریج شاهد موفقیتهایی در بخش کسبوکارهای مدرن در روستاهای کشور باشیم.