بسترسازی و تضمین کافی پیشنیاز توسعه انرژی خورشیدی
بررسی چالشهای توسعه فناوری انرژی خورشیدی در گفتوگو با سعید افشار
سعید افشار میگوید: انرژی خورشیدی محدودیتهای خاص خودش را دارد، اینکه برق مفت از خورشید بگیریم کاملاً تصور اشتباهی است. ایجاد نیروگاه خورشیدی بسیار مشکل است. تمیز کردن، نگهداری و حفاظت در برابر توفان تنها بخشی از اقدامات حفاظتی است، از سوی دیگر لولهکشی برای اینکه از حشرات موذی مصون باشند.
امضای قرارداد شرکت نروژی ساگا انرژی به منظور سرمایهگذاری 5 /2 میلیارددلاری در حوزه انرژی خورشیدی بهانهای شد تا با سعید افشار، مدیرعامل شرکت هوراند و متخصص در زمینه انرژی خورشیدی در خصوص چالشهای توسعه این فناوری در کشور به گفتوگو بپردازیم. افشار معتقد است، بسیاری از مناطق ایران برخلاف آنچه تصور میشود، شرایط مناسب و ایدهآلی برای احداث نیروگاههای خورشیدی ندارند، او بر این باور است، در ایران یکسری مشکلات ساختاری از جمله ارزان بودن قیمت انرژی وجود دارد که مانع بسیار بزرگی در برابر پیادهسازی و گسترش انرژیهای تجدیدپذیر و پاک بهخصوص انرژی خورشیدی است، به گفته افشار انرژی خورشیدی محدودیتهای خاص خودش را دارد اینکه برق مفت از خورشید بگیریم کاملاً تصور اشتباهی است. ایجاد نیروگاه خورشیدی بسیار مشکل است.
♦♦♦
همانطور که مستحضرید شرکت نروژی ساگا انرژی قراردادی 5 /2 میلیارد یورویی برای توسعه انرژی خورشیدی در کشور به امضا رسانده است، توجه به انرژی خورشیدی چه ضرورتی دارد؟
با توجه به گرم شدن کره زمین و تغییرات آب و هوایی موضوع انرژی خورشیدی مسالهای است که تمام دنیا به آن نیاز داشته و توجه زیادی به آن کردهاند. استفاده از سوخت فسیلی باعث بروز مشکلاتی برای محیط زیست شده که هماکنون در سراسر دنیا شاهد آن هستیم. از سوی دیگر ایران هم به عنوان هشتمین کشور آلودهکننده محیط زیست در جهان، باید به سمت انرژیهای پاک قدم بردارد. در ایران یکسری مشکلات ساختاری از جمله ارزان بودن قیمت انرژی وجود دارد که مانع بسیار بزرگی در برابر پیادهسازی و گسترش انرژیهای تجدیدپذیر و پاک بهخصوص انرژی خورشیدی است، انرژیای که در حال حاضر در دنیا بیشتر طرفدار دارد.
بهعنوان فردی که در حدود 8، 9 سال است در این زمینه مشغول فعالیت هستم و با مطالعه اخبار شرکت نروژی، رقم تولیدی این شرکت بسیار بالاست. از سوی دیگر بهترین شرکتهای تولیدی انرژی تجدیدپذیر و خورشیدی شرکتهایی هستند که در چین و آمریکا و آلمان و هند فعال هستند و اصلاً نروژ در این زمینه مطرح نیست. کمااینکه در حال حاضر نمایشگاهی در این زمینه در دوبی برپاست که از نظر کیفیت و قیمت بسیار مناسب است. زمانی بود که قیمت هر وات پنل سولار هفت دلار بود ولی الان زیر 50 سنت است با کارایی حدود 30 درصد. بنابراین من فکر میکنم از نظر رقم اشتباهی صورت گرفته است. چراکه در واقع در حال حاضر قیمت این فناوری واقعاً افت کرده است.
با توجه به اینکه میانگین انرژی تابشی خورشید در کشور حدود 5 /4 کیلووات ساعت بر مترمربع برآورد شده (که بالاتر از میانگین جهانی است) و همچنین داشتن بیش از 300 روز آفتابی در کشور، چرا تاکنون از این پتانسیل کمتر استفاده شده است؟ آیا زمینه گسترش فعالیتهای انرژی خورشیدی در ایران وجود دارد؟
این مساله را میتوان از چند منظر نگاه کرد. اولاً این موضوع که بیش از 80 درصد از خاک ایران برای نصب و راهاندازی سلولهای خورشیدی مناسب است، موضوعی اشتباه است. ما در کویرها توفانهای کویری داریم و در شهرهای بزرگی مثل تهران به علت آلودگی شهری نمیتوان از این موضوع بهره برد. در ایران فقط پنج استان شمالی کشور آماده استفاده از چنین تکنولوژیای هستند چراکه سیستمهای فتوولتائیک به دلیل اینکه پنل گرم میشود کاراییاش را از دست میدهد.
برای پاسخ به دلایل گسترش نیافتن این فناوری باید بگویم، همانطور که اشاره کردم قیمت تمامی حاملهای انرژی از جمله برق در ایران بسیار ارزان است. شما در هیچ جای دنیا برق با قیمت 5-4 سنت در هر کیلووات ساعت ندارید. در حال حاضر قیمت تمامشده هر کیلووات ساعت برق خورشیدی چیزی در حدود 700 تومان است. ما در پشتبام خود پنل خورشیدی داریم که هشت سال است آن را استفاده میکنیم و از قیمت تمامشده اطلاع داریم، با توجه به پایین آمدن ارزش ریال و بالا رفتن بهای دلار، هزینه تمامشده حدود 800 تومان است. وزارت نیرو باید تعهد دهد انرژی را به قیمتی مناسب از تولیدکننده بخرد که تولید آن مقرونبهصرفه باشد و تولیدکننده فعالیتی سودآور داشته باشد.
به طور کلی چالشهای پیش روی توسعه انرژی خورشیدی در کشور چیست؟
بعد از قیمت و چالشهایی که به آنها اشاره کردم، موضوع بعدی اقتصاد دولتی است. همانطور که مستحضرید 85 درصد اقتصاد ما دولتی است. دولت باید به جای ورود به این قضیه بخش خصوصی را تقویت کند. ولی الان متاسفانه فقط شرکتهای دولتی یا صندوق بازنشستگی که به اصطلاح شرکت خصولتی نام دارند اکثر پروژهها را بر عهده میگیرند و برای مثال از وزارت نیرو مجوز احداث نیروگاه 400 مگاواتی میگیرند. بعد به فکر سرمایهگذار از خارج هستند. اولین بسترسازی برای ورود سرمایهگذار خارجی تعامل با همه کشورهای دنیاست. ما باید با کشورهای دنیا تعامل داشته باشیم تا سرمایه بدون ترس و در امنیت کامل به داخل کشور بیاید و کار کند و مهمترین چیز این است که برای آن سرمایهگذار صرفه اقتصادی داشته باشد که با توجه به این قیمتهای خرید در حال حاضر امکانپذیر نیست. در خبرها آمده است وزارت نیرو قصد دارد با قیمت 500 تومان برق تولیدی را بخرد. اما آیا این قیمت درست است؟ چه کسی و با چه بسترسازی و اطلاعاتی این رقم را درآورده است؟ چالش دیگری که در مسیر توسعه وجود دارد مشخص نبودن قیمت تعرفهها و تضمین پرداخت پولهاست.
دولت در راستای حمایت از انرژیهای تجدیدپذیر بهخصوص انرژی خورشیدی چه راهکارهایی میتواند ارائه دهد؟
مطمئناً نقش دولت بسیار قابل توجه خواهد بود. دولت میتواند به تولیدکننده معافیت مالیاتی تخصیص دهد یا زمینی با اجاره 99ساله در اختیار تولیدکنندگان قرار دهد. دولت همچنین میتواند تضمینهای کافی برای ایجاد امکان یا بسترسازی برای صادرات برق برای تولیدکننده فراهم کند. به طور مثال وظیفه کارخانه ماشینسازی آسفالت خیابانها نیست بنابراین دولت باید بسترسازی کند نه اینکه نقش دخالتی یا تصدیگری داشته باشد.
آلمان که یکی از کشورهای پیشرو در صنعت انرژیهای خورشیدی به حساب میآید تا پایان سال 2016 در حدود هفت درصد از کل تولید برق خود را از این راه تامین کرده است، این در حالی است که بخش عمده تولید برق این کشور از انرژیهای نو دیگر نظیر تودههای زیستی، هستهای و بادی تولید میشود، چشمانداز سهم انرژی خورشیدی در تولید برق به چه شکل است؟
این اطلاعات در مورد آلمان درست نیست. تا سال 2020 این رقم قرار است به هشت درصد برسد که لزوماً شامل انرژی خورشیدی نیست، انرژیهای پاک مدنظر است از جمله انرژی باد. در کشورهای پیشرفته دنیا در سال 2016 استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر چیزی حدود 16 درصد است که از این مقدار سهم انرژی خورشیدی تنها یک درصد است.
انرژی خورشیدی محدودیتهای خاص خودش را دارد، اینکه برق مفت از خورشید بگیریم کاملاً تصور اشتباهی است. ایجاد نیروگاه خورشیدی بسیار مشکل است. تمیز کردن، نگهداری و حفاظت در برابر توفان تنها بخشی از اقدامات حفاظتی است، از سوی دیگر لولهکشی برای اینکه از حشرات موذی مصون باشند. در حال حاضر 30 درصد برق کشور به هدر رفته یا دزدیده میشود، با این اوصاف بر فرض اینکه ما بخواهیم برق بیشتری از راه انرژی خورشیدی تولید کنیم و بعد اسراف یا دزدیده شود چه فایدهای دارد؟ این موضوعات در همان حوزه بسترسازی میگنجد که به آن اشاره کردم.
یکی از مسائلی که در بحث انرژیهای تجدیدپذیر وجود دارد مشکل تناوب است، به این معنا که اینگونه انرژیها پایدار نیستند و همین موضوع آنها را به یک منبع کمکی تبدیل میکند، چه راهکارهایی میتوان برای ذخیرهسازی این نوع انرژیها ارائه داد؟
ذخیره در مقیاسهای پایین صورت میگیرد، برای مثال در ساختمان خود ما 48 باتری وجود دارد که در حدود شش کیلووات بر ساعت برق ذخیره میکند. اما در مقیاسهای بزرگ چنین موردی امکان ندارد چون باتری بسیار گران و شرایط نگهداری مشکلی دارد. در مقیاسهای بزرگ اتصال به شبکه خط انتقال باید صورت بگیرد.
مساله بسیار مهمی که در راستای توسعه انرژی خورشیدی وجود دارد، بحث قیمت تمامشده تولید برق از این انرژی است. با توجه به توسعه منابع دیگر تولید انرژی، آیا این تکنولوژی در کشور مقرون به صرفه خواهد بود؟
مقرونبهصرفه از چه نظر؟ اجازه دهید به موضوعی اشاره کنم، در سخنرانی اخیر که در دانشگاه شریف داشتم گفتم نباید مثل حجرهای در بازار آن را به حساب آورد که آیا صرفه اقتصادی دارد یا نه. باید به این شکل راجع به آن صحبت کرد که به طور مثال علل بسیاری از بیماریهای حاد کشور بسیار هزینهبر است ولی وزارت بهداشت برای آن خرج میکند. یکی از بزرگترین منابع آلودگی محیط زیست نیروگاه برق است. نیروگاه برقی که از سوخت فسیلی استفاده میکند. وقتی به جای این از انرژیهای پاک استفاده میشود و کمتر co2 تولید میکنید در بعد دیگر بیماری کمتر ایجاد میشود، یعنی هزینههای درمانی عمده دولت پایین میآید که این به نفع دولت است. در چنین مواردی نباید چرتکه انداخت که قیمت تمامشده با قیمت فروش توازن دارد یا خیر.
برای مثال در زمانهای قدیم دولتهای مدرن اروپایی بسته مسواک و صابون و... را رایگان در خدمت مردم قرار میدادند. چون میگفتند هزینه کل این اقلام یک پوند میشود ولی اگر عفونت دندان برای شخص ایجاد شود، 50 پوند برای درمان آن هزینه میشود. در مجموع باید به این نکته توجه داشت که این انرژی در درازمدت به نفع دولتهاست.
امضای قرارداد شرکت نروژی، چه تاثیری بر سرمایهگذاریهای داخلی بهخصوص فعالیت بخش خصوصی در این حوزه خواهد داشت؟
در این صنعت بخش خصوصی وجود ندارد. در واقع بخشهایی میان دولت و بخش خصوصی این موارد را در اختیار دارند مثل صندوق بازنشستگی. بخش خصوصی توانایی مالی سرمایهگذاری در این بخش را ندارد. سرمایهگذار داخلی نیز وجود ندارد و به همین دلیل نیاز به ورود سرمایهگذار خارجی است. البته با توجه به تحریمها و نبود گشایش اعتبار اسنادی و بانکی، کار بسیار مشکلی است.
قرارداد شرکت ساگا در حالی به امضا رسید که چندی پیش دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا خواهان منزویتر شدن ایران شده بود، این همکاری بینالمللی چه پیامی میتواند داشته باشد؟ آیا میتوان شاهد ورود سرمایهگذاریهای خارجی بیشتر بهخصوص در حوزه انرژیهای پاک به کشور بود؟
طبیعتاً مخالفتهای آمریکا بیتاثیر نیست، همچنان که در گذشته نیز شاهد این تاثیرات بودهایم. یک اصل کلی وجود دارد و آن به این صورت است که سرمایه ترسو است. سرمایه جایی میرود که امن و ساکت بوده و ترسناک نباشد. ما باید برای جذب سرمایه خارجی تعامل با دنیا را یاد گرفته و به محورها احترام بگذاریم و زیاد در اخبار نباشیم مثل کشورهایی نظیر فنلاند و ایسلند و...
ما پیمان پاریس را امضا کردهایم و با توجه به اینکه هشتمین تولیدکننده گازهای گلخانهای در جهان هستیم باید تا سال 2030 حداقل حدود دو درصد از میزان تولید دیاکسید کربن را کم کنیم و اگر موفق به انجام این کار نشویم جریمه خواهیم شد و باید چیزی مبنی بر جریمه بر کربن (مالیات بر کربن) به سازمان ملل متحد بدهیم. حال برای سرمایهگذاران خارجی محدودیتهایی وجود دارد که مهمترین آن محدودیت بانکی است که باید حل شود و ایران با دنیا در تعامل قرار بگیرد. موضوع بعدی آمادهسازی یکسری زیرساختها برای جلب سرمایهگذار است.
چنین قراردادهایی حوزه کلان سیاستهای انرژی را دربر میگیرد، این در حالی است که بسیاری از کشورهای پیشرفته در زمینه انرژیهای پاک در مقیاسهای کوچک (مصارف خانگی و شرکتهای کوچک) از پنلهای خورشیدی کوچک در سقف یا حیاط خود استفاده میکنند، چگونه میتوان چنین سیاستی را در کشور توسعه داد؟
امکان چنین کاری وجود ندارد. در واقع این سیاست، روش گرانی است. چراکه 40 درصد از سرمایهگذاری صرف باتری میشود که هر پنج سال باید عوض بشود. از سوی دیگر شرایط نگهداری باتری خیلی سخت است مثلاً باید در دمای حدود 20 درجه سانتیگراد نگهداری شود در غیر این صورت از عمرش کاسته میشود. به طور کلی چنین رویکردی بسیار پیچیده است و امکان آن وجود ندارد. در مجموع این سیستم و این تکنولوژی 90 درصد به خارج از کشور وابسته است و تکنولوژی ساخت آن در کشور وجود ندارد. البته بعضیها هم میگویند میتوانند پنل تولید کنند که به نظر من شوخیای بیش نیست. اینکه هر کس در خانه خودش یک نیروگاه بزند اصلاً امکانپذیر نیست. چون اول مقدار مصرفی هر آپارتمان در ساعت تقریباً 50 کیلووات بر ساعت است. هر باتری نیز 15 میلیون تومان قیمت دارد که در مجموع 750 میلیون فقط هزینه باتری میشود. دوماً جایگاه پنل باید در پشتبام در منطقهای قرار بگیرد که چهار، پنج ساعت در روز آفتابگیر باشد. سوماً تمیزکاری پنلها باید هر 15 روز یکبار انجام شود چون فضولات کبوترها و آلودگی تهران زیاد است. از آنجا که ما 8، 9 سال است در این حوزه مشغول به کار هستیم با مشکلات این بخش به خوبی آشناییم. باید به این نکته اشاره کنم که در مورد انرژی خورشیدی دولت، مجلس و... دچار توهم نشوند. انرژی خورشیدی مفت نیست. مجانی نیست. اتفاقاً نگهداری آن بسیار سخت است. تکنولوژی آن هم در دستان ما نیست. این تکنولوژی مدام در حال تغییر و بهروز شدن است و ما نمیتوانیم در تولید رقابت کنیم. تنها میتوانیم در بحث فنی مهندسی یا نگهداری این سیستمها تخصص پیدا کنیم و از دانشگاههایمان بخواهیم برایمان متخصص، مهندس، تکنسین، مدیر بهرهبردار، مدیر نگهداری و... تربیت کنند. از سوی دیگر فراهم کردن زیرساختها نیز میتواند در راستای پیشرفت در این حوزه بسیار به ما کمک کند.