بنبست اقتصاددان
آیا سیاست برای اقتصاد راه میگشاید؟
بخش قابلتوجهی از عملکرد اقتصاد ایران را میتوان با سازوکارهای تورمزا و نوع مواجهه سیاستگذار با تورم توضیح داد. بسیاری از پدیدههایی که در اقتصاد ما رخ داده مانند رشد اقتصادی پایین، سرمایهگذاری ناکافی، نوسانات زیاد در متغیرهای کلان مثل نرخ رشد، فساد فراگیر و... مرتبط با تورم است. سوال این است که چرا اقتصاددانان ایرانی نمیتوانند مسائل اقتصاد ایران را درمان کنند؟ اقتصاددانان میگویند که دیگر راه چاره در اختیار اقتصاددان نیست. این یعنی سیاست برای اقتصاد ایران بنبست گذاشته است. اقتصاددانان میگویند که ما قادر به معجزه نیستیم و اگر قرار است برای بیماریهای مزمن اقتصاد ایران چارهاندیشی شود باید سیاسیون راه بگشایند. سیاسیونی که قادر به تعیینتکلیف روابط بینالملل نیستند و از سوی دیگر در داخل کشور با مشکل عدم همخوانی دخلوخرج روبهرو هستند، مدام بر زحمت اقتصاد میافزایند. اکنون مساله روشن است و فقط اراده سیاسی برای بهبود وضع اقتصادی کشور ضروری است و بهجز تحقق آن اراده راه دیگری برای بهبود شرایط نیست. حال سوال این است که چرا سیاسیون ارادهای برای بهبود شرایط اقتصاد کشور ندارند؟ سیاسیون سالها و حتی دهههاست که قادر به تنظیم مناسب روابط بینالمللی کشور به نحوی که بتوانیم از عواید روابط خارجی بهرهمند شویم، نبودهاند. در عین حال هنوز موضوع همخوان نبودن دخلوخرج در ایران مسالهساز است. به نظر میرسد از آنجا که سیاستمداران در زمینههای غیرمالی توفیقی در جذب مردم به دست نیاوردهاند، تلاش کردهاند که این ناکامی را با هزینهکرد مالی بیشتر جبران کنند. بنابراین پیششرط سیاسی بهبود وضع اقتصادی، اصلاح نظام حکمرانی است. سوال این است که چقدر میتوان به اراده سیاسیون برای اصلاح نظام حکمرانی امیدوار بود؟