بریده روزنامهها (سیاسی)
فرق اصولگرا و اصلاحطلب
به نقل از محمدرضا عارف نوشت: یکبار به یکی از چهرههای اصولگرا گفتم تفاوت ما و شما در این است که قطار ما به هر ایستگاهی میرسد، ابتدا دست افراد را میگیریم و با خود همراه میکنیم، سپس آنها را شناسایی میکنیم اما شما اگر احساس کنید با فردی کوچکترین اختلافنظری دارید، او را پایین میاندازید. این ویژگی در ذات انقلاب نیز وجود دارد، مگر در جریان انقلاب افراد را گزینش میکردیم؟ متاسفانه ما به دلیل برخی از انحصارطلبیها این سرمایه اجتماعی عظیم را از دست دادهایم. آستانه تحمل ما پایین آمده و در حال از دست دادن سرمایه اجتماعی خود هستیم. رویدادهایی که به آن افتخار میکردیم در معرض خطر است.
♦♦♦
ماجرای اخراج شبانه نعمتزاده
در گفتوگو با محمدرضا نعمتزاده درباره دلیل اخراجش از دولت احمدینژاد نوشت: یکی از مواردی که سبب شد از شرکت ملی پالایش و پخش اخراج شوم بخشنامهای بود که همه پیمانیها را رسمی کنید. باید 30 هزار نفر را در وزارت نفت رسمی میکردیم. حتی کارگر بخش فضای سبز را. اما علت اصلی، مصاحبه کوتاهی بود که در آن از من پرسیدند گفته میشود آقای احمدینژاد رجایی زمانه است، شما نظرتان چیست؟ گفتم من از جنبه مدیریت ایشان میگویم. مرحوم رجایی اهل مشورت بود، نظرخواهی میکرد و به حرف دیگران گوش میداد، برخلاف او، آقای احمدینژاد خودمحور است. ساعت 11 شب من را اخراج کردند. تماس گرفتند که صبح دیگر نرو.
♦♦♦
وزیر اطلاعات به مجلس میرود
در گفتوگو با کاظم جلالی، نماینده مجلس در خصوص ادعای تابعیت 2500 مقام مسوول نوشت: ما هنوز نمیدانیم این ادعا از کجا آمده. در جلسه سوال از وزیر اطلاعات توضیحاتی در این رابطه ارائه کرده و توضیح دادند سوابق این خبر چه بوده است. اما آقای ذوالنور تاکید داشت اطلاعات و اسنادی در اختیار دارد. با این حساب، فکر میکنم لازم باشد مراجع مسوول در اسرع وقت از آقای ذوالنور بخواهند این مستندات را در اختیارشان قرار دهد. پس از ارائه توضیحات وزیر اطلاعات، مدعیانی که در کمیسیون حضور داشتند، گفتند اسناد و مدارکی در اثبات گفتهشان دارند. قرار است آقای علوی برای پاسخگویی به صحن علنی مجلس بیاید و در این رابطه توضیح دهد.
♦♦♦
حذف عامل نارضایتی
در گفتوگو با عبدالرضا رحمانیفضلی در خصوص حضور خانوادهها در ورزشگاه برای جامجهانی گفت: اولین دغدغه من بهعنوان مسوول امنیت کشور، امنیت کشور بود؛ بهویژه که همان روز بازی، شلوغترین روز اعتراضی در بازار تهران بود. نظر همه این بود اگر جمعیت زیادی بیاید و ما ببازیم، مردمی که به خیابان میآیند با معترضان پیوند بخورد ممکن است کار از کنترل خارج شود. اما گفتیم چه ما ببریم و چه ببازیم مردم به خیابان میآیند؛ اگر ببریم، خوشحالی است و هرگونه اعتراض منتفی است. اما در حالت باخت این نگرانی وجود داشت. در نهایت تصمیم گرفتیم یک عامل نارضایتی را کم کنیم و مردم به خیابان بیایند.