بریده روزنامهها (سیاسی)
نامه سردار نقدی به روحانی
با انتشار نامه سردار نقدی خطاب به حسن روحانی نوشت: همین امروز راه را بر ظرفیتهای بیشمار داخلی باز کنید و آنها را جایگزین اجانب نمایید که فردا دیر است. نپسندید ملت ایران به بردگی برود! شما به پاسداری از عزت و منافع ملت ایران قسم خوردهاید. این شبکه عظیم که نرمافزار و سختافزار و ابنیه آن را ما ایرانیها با زحمت و سرمایه خودمان درست میکنیم، مدیریتش در دست رژیم صهیونیستی و عناصر مشکوک آن رژیم است. حرف ما یک جمله است. مدیریت فضای مجازی باید به دست ایرانی باشد. اگر وزارت ارتباطات کشوری که 10 سال پیش ماهواره پرتاب کرده توانایی راهاندازی یک نرمافزار پیشپاافتاده را ندارد عوضشان کنید.
♦♦♦
دوری کار دستمان داده
به نقل از پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد در همایش «خبر خوب» گفت: حق نداریم چون منتقد دولتیم هرچه دلمان خواست علیهاش بگوییم. گاهی بنده با دولت زاویه دارم و آیا این درست است که تمام صحبتهای من در نقد دولت به کار گرفته شود؟ دولت در چارچوب نظام است و باید از دولت دفاع کرد. حالا اگر ما با دولت در دندهای دیگر افتادهایم آیا امکان ندارد خبر خوب هم از قول من و از دولت پخش شود؟ آمار اشتباه دادن بلای کشور است و معلوم نیست این آمارهایی که ذهن مردم را خراب میکند از کجا درمیآید و به چه منطقی این آمارسازیها میشود؟ گاهی دوری کار دستمان داده و آنقدر دور شدهایم که اینگونه با هم حرف میزنیم.
♦♦♦
انتقاد کرباسچی از روحانی
به نقل از غلامحسین کرباسچی نوشت: رئیسجمهور نباید جواب صدیقی، امام جمعه را میداد. حتماً همه از بهکار بردن القاب توهینآمیز برای معترضان ناراحتند و بهخصوص بهکارگیری چنین ادبیاتی در تریبونهای مذهبی و عبادی. گرچه همینجا میتوان صمیمانه به رئیسجمهور عزیز گوشزد کرد که بهکار بردن برخی تعابیر مشابه از ناحیه ایشان برای منتقدانشان هم چندان برای همه خوشایند نیست. اما در این میان شأن رئیسجمهور در این خصوص چیز دیگری است. همه مسوولان اجرایی و در وهله اول شخص رئیسجمهور باید نیازها و خواستههای مردم را بشناسد. اما تمام واکنش رئیسجمهور نباید نسبت به این مساله سخنرانیهایش به رویارویی لفظی و جنجال کلامی با شخصیتهای جناح رقیب تقلیل یابد.
♦♦♦
مقایسه شخصیتهای سیاسی با فیلم قیصر
به نقل از سعید حجاریان با اشاره به فیلم قیصر نوشت: معتقدم نکته مهم این فیلم نشان دادن تغییر سه نسلی است که در میان لوطیها رخ داده است. نسل اول، «خاندایی» است که جزو عیاران است. وی بهکلی غلاف کرده و در گوشه خانه روزگار میگذراند. نسل بعدی، «فرمان» است که عهد کرده دیگر دست به چاقو نبرد اما هنوز رگ انتقامجویی در وجودش هست. نسل سوم، «قیصر» است که مرزهای لوطیگری را رد کرده و عملاً لاشخور شده. وی به هیچ ادبی پایبند نیست و همه ملاهی و مناهی را مرتکب میشود. خودش راساً دست به کار میشود و عملاً خودسر شده. در تاریخ معاصر ایران همه این سه تیپ را داشتهایم.