آیه یأس
ریشههای ناامیدی جامعه ایرانی چیست؟
در گسترش ناامیدی و بدبینی فراگیر به آینده در جامعه ایران در مقایسه با یک دهه قبل کمتر کسی میتواند تردید به خود راه دهد. چندین سال است که دیگر از تجمعهای خودجوش گسترده مردمی که همیشه بعد از انتخاباتهای سراسری مانند ریاستجمهوری سال 1392، به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای در سال 94 یا پیروزیهای غرورآفرین تیمهای ملی فوتبال و والیبال و کشتی شاهدش بودیم خبری نیست. در مقابل موج مهاجرت افراد و خروج سرمایه شدت گرفته، آمار تصادفات، نزاعها، دزدیهای کوچک و بزرگ بالا رفت و بدتر از همه میزان فسادهای بزرگ اقتصادی با ارقام باورنکردنی هم ضربههای ویرانگری بر پیکره امید مردم وارد کرده است.
سیاستمداران هم از طریق بیثبات کردن اقتصاد، تشدید نااطمینانی، اعمال سیاستهای نادرست و دادن رانتهای اقتصادی به گروههای حامی خود، نقشی اساسی در ناامید کردن جامعه ایفا کردهاند با این حال منتقدان را به سیاهنمایی متهم میکنند و آنها را یأسآفرین میخوانند.
اقتصاددانان همواره از امید و اعتماد جامعه به عنوان موتور محرک اقتصاد یاد کردهاند. به عقیده آنها رنگ باختن امید و از بین رفتن اعتماد عمومی عواقب زیانباری برای کشور دارد. با این حال به نظر میرسد اقتصاددانان هم از توصیه به سیاستگذار دست کشیده و از اصلاح رفتار نظام حکمرانی اقتصادی ناامید شدهاند و مردم را مخاطب خود قرار میدهند. آیا این شرایط برای اقتصاد و جامعه ایران زنگ خطری جدی از رفتن رو به سقوط است یا اینکه میتواند سرآغاز تغییر نگرش و برخاستن امید از دل نومیدی باشد؟