ردپای آب و خاک
آیا جنوب ایران از رونق افتاده است؟
هرکسی که صاحب کسبوکاری است نیاز دارد تا در محیط زیستهاش، حالا چه شهر، چه استان و چه کشورش احساس آرامش و آسایش داشته باشد. امنیت مهمترین خواسته سرمایهدار است. تحقق امنیت در گرو عوامل متفاوتی است. برای سرمایهگذار امنیت یعنی قانون خوب، تکنولوژی مناسب، نیروی کار متخصص و شرایط جغرافیایی مطلوب. وقتی حرف از مهاجرت سرمایهگذار و شاغل از استانهای جنوبی میشود باید دید چه عواملی امنیت آنان را سلب کرده است.
استان بوشهر با وجود مرز ۹۰۰کیلومتری با خلیج فارس، یکی از فقیرترین استانهای کشور است. این استان حتی مثل استان همجوارش، استان فارس، منابع آبی قوی هم ندارد و در تامین آب انسانی و کشاورزی موفق نیست. البته در چند سال گذشته کارهایی را برای رفع معضل آبی آغاز کردیم و امروز با حمایتهای صورتگرفته میتوانیم توجهات عمومی را چنان جلب کنیم که معضل آب بوشهر را به عنوان یک مشکل ملی ببینند؛ اما همچنان در حوزه مصرف انسانی و حوزه محیط زیستی مخصوصاً کشاورزی مشکلات پیچیدهای داریم.
در بوشهری که امروز از آن به عنوان یکی از استانهای مهاجرفرست یاد میشود روستاهایی هستند که در هر ۴۸ ساعت فقط هفت تا هشت ساعت آب دارند. بحث جیرهبندی آب یکی از مشکلات مهم ما در این استان است. در چنین شرایطی فعال اقتصادی و کشاورز به قوانین مطلوب و مدیریت آگاهانه نیاز دارد. نصب آبشیرینکنها و حفر چاهها قطعاً به محیط زیست آسیب میزند. چند سالی است که ما از آب آیندگان بیرویه استفاده کردهایم. کنترل کیفیت و کمیت در مصرف آب باید متولی داشته باشد. بوشهر و خوزستان نه تنها کمآب هستند بلکه در مناطقی آب تلخ دارند. از سوی دیگر با پدیده گرد و غبار هم روبهرو هستند. این موارد در بحث مهاجرت تاثیر جدی میگذارد. سرمایهگذار وقتی میبیند باید با چالشهای غیراقتصادی چون گرمای هوا، گرد و غبار و بیآبی دستوپنجه نرم کند سرمایهاش را از چنین استانی فراری میدهد.
از سویی فعالان اقتصادی از دولت توقع همکاری و همیاری دارند. فعالان در حوزه کشاورزی، از جهاد کشاورزی به عنوان نهاد مسوول میخواهند که بر مصرف و کنترل کیفیت محصولات کشاورزی نظارت داشته باشد. انتظار آن است که جهاد کشاورزی سطح زیر کشت را کنترل کند تا تجربههای اشتباه سالهای گذشته تکرار نشوند. بهطور مثال سال گذشته کشت بیرویه گوجهفرنگی و میزان مصرف آب آن به حدی رسید که جمع کردن آن از زمین برای کشاورز بهصرفه نبود؛ چراکه هزینه فروشش از هزینه تولید کمتر بود. وقتی موضوعی مانند کشت مدیریت نمیشود مشخص است که کشاورز به فکر مهاجرت میافتد و فعال اقتصادی به دنبال مستقر شدن در مرکز کشور است؛ چراکه در مرکز با مشکلات کمتری روبهرو میشود.
بر اساس اطلاعات من در استان بوشهر مهاجرت بر اثر فقر و گرفتاری مالی کمتر پیش میآید. یعنی مهاجرت به حاشیههای شهر کمتر است؛ اما استان بزرگتری مثل خوزستان که مشکلاتش شبیه به ما اما وسیعتر است ممکن است مهاجرانش به حاشیهنشینی نیز روی آورند. از طرفی دیگر با وجود آنکه بوشهر را با منابع عظیم نفت و گاز میشناسند اما در زیرساختها جزو فقیرترین استانهای کشور است. هنوز زیرساختهای لازم در بحث پزشکی در این استان وجود ندارد. همه اینها باعث میشود که مردم استان ما به سمت استانهای بهتر سرازیر شوند.
در این میان قطعاً آبوهوا نیز در مهاجرت داخلی بیتاثیر نخواهد بود. بیشترین پناهگاه امروز هماستانیهای ما استان فارس است؛ این استان صرفاً برای آبوهوا و همه پتانسیلهای بالقوه محیط زیستیاش با مهاجران استانهای همجوار روبهرو شده است. بوشهریهایی که برخورداری مالی دارند در این استان منزل دومی دارند، استراحت میکنند و به تفریح میپردازند. این درحالی است که استان بوشهر با وجود مرز آبی هنوز از داشتن مکانهای تفریحی مثل کشتی رستورانی یا بازیهای آبی که باعث جذب توریست و گردشگر میشوند بیبهره است.
ظرفیت هر استان در بحث اقتصادی متفاوت است پس وظیفه و قوانین بازی سرمایهگذاران نیز باهم متفاوت است. مثلاً من به عنوان سرمایهگذار در حوزه آبزیان نمیتوانم به راحتی استانی مثل بوشهر را که 50 درصد از تولیدات آبزیان ایران را بر عهده دارد، رها کنم. برای چنین سرمایهگذاری که فعالیتش به عوامل محیطی وابسته است؛ مهاجرت داخلی به راحتی و آسانی اتفاق نمیافتد. پس حتی اگر شرایط بدتر هم شود باز در این منطقه میماند. اما در حوزه صنعت، وضعیت فرق میکند و صنعتگر راحتتر قادر به مهاجرت است.
یکی از مهمترین مطالبات مردم بوشهر به بحث پتروشیمیها بازمیگردد. با توجه به استخراج نفت و گاز در جنوب کشور و نزدیکی بنادر و آبراهها، انتظار میرود صنایع پاییندستی در استان بوشهر دایر شوند؛ اما تولیدات پتروشیمی ما در استانهایی مانند آذربایجان، اصفهان و فارس ایجاد شده است. البته بحث دما و رطوبت هم در این میان مهم است که با تکنولوژی میتوانیم مدیریتش کنیم.
امروز بالای ۷۰ تا ۸۰ درصد معاش مردم بوشهر از حوزه بازرگانی تامین میشود و صنایع نقش کمرنگتری در سرمایهگذاری خصوصی دارد. در ایجاد چنین شرایطی آبوهوا هم خیلی موثر است. در استانهایی مثل بوشهر و خوزستان فصلهایی از سال نیروی کار با مشکل روبهرو میشود. شش ماه از سال با نوسانات برق مواجه هستند. همین موضوع صنایع را دچار مشکل میکند. از سوی دیگر نیروی کار به علت گرمای زیاد تا ساعت ۱۱ ظهر سرکار است؛ بهرهوری از نیروی کار و استفاده بهینه از زمان نهتنها برای خود کارفرما اهمیت دارد بلکه آنان را در مورد بیمه تامین اجتماعی و مالیات هم دچار مشکل میکند. همه این موارد به سمتوسویی میرود که سرمایهدار ترجیح دهد در چنین استانی سرمایهگذاری نکند.
از سوی دیگر منفعت حاصل از فروش نفت قسمت دولتها شده، اما آسیب رکود در حوزه نفتی به بخش خصوصی وارد میشود. از آنجا میگویم آسیب عدم فروش نفت بر فعالان بخش خصوصی وارد شده که دولت ۶۰ درصد پایه مالیاتی را افزایش داده است. ما از فروش نفت خیری ندیدهایم اما از رکود این بازار ضرر میبینیم و فشار مضاعفی بر تولیدکنندگان وارد میشود. اینکه پایه مالیاتی بر اساس نفت خام باشد یعنی دولت منابعش را از جای دیگری تهیه میکند؛ اما الان صنعتگر، کارآفرین و سرمایهدار باید این منابع را تامین کند. با وجود نقدی که بر این موضوع دارم میگویم در نظر من مهاجرت داخلی از استان بوشهر و خوزستان ربطی به رکود بازار نفتی ندارد. اگر پروژههای صنعت نفت در بوشهر و خوزستان طوری اجرا شود که نیروی کار و مدیران و مسوولانش از خود این استانها انتخاب شوند قطعاً شرایط اقتصادی طوری تغییر میکند که همه سرمایهگذاران به سرمایهگذاری تشویق شوند. اما متاسفانه امروز به این صنعت تنها به عنوان پروژه ملی نگاه میشود؛ به قول یکی از نمایندگان مجلس نه تنها نیروهای کار صنعت نفت بومی نیستند بلکه نان پتروشیمیها هم از تهران میآید.
راه چاره در یکی از شعارهای مشترک میان فعالان اقتصادی و تمامی دولتهاست. همه دولتها همواره به بحث تمرکززدایی وارد شدهاند. هم دولتیها و هم فعالان بخش خصوصی میدانند که تمرکززدایی از مرکز راه رونق شهرهای پیرامونی است. اگر قانونگذار و دولتها در راستای بحث آمایش سرزمینی حرکت کنند و آن را بهطور کامل و جامع در دستور کار خود قرار دهند، ما فعالان اقتصادی میتوانیم با توجه به ظرفیت هر استان توسعه زیربنایی را در آن استان شروع کنیم. قطعاً اگر به ظرفیت استانها توجه شود میزان بهرهوری نیز افزایش پیدا میکند؛ در ادامه نیز توسعه همهجانبه که هم خواست مردم است و هم حق آنان، ایجاد میشود.