بیگارگاهها در اقتصاد جهانی
بیگارگاهها چگونه میتوانند به کمک اقتصادهای در حال توسعه بیایند؟
نرگس حافظی: این روزها بسیاری از شرکتهای بزرگ و خوشنام جهان با هدف بهرهمندی از مزیت نیروی کار ارزان، بخش عمدهای از فعالیتهای تولیدی خود را با مشارکت مراکزی در کشورهای فقیر و در حال توسعه انجام میدهند که بیگارگاه نام دارد. مراکزی که منتقدان بسیاری در جهان علیه آنها فعالیت میکنند. این منتقدان با نام «جنبشهای ضدبیگارگاهی» خواهان تحریم خرید محصولات تولیدی این بنگاهها و اعمال استانداردهای کار اجباری در آنها هستند. در برابر این گروه اما گروههایی از مردم به ویژه اقتصاددان قرار دارند که با قبول مشکلاتی که در بیگارگاهها وجود دارد از ادامه فعالیت این بنگاهها پشتیبانی میکنند. جالب اینجاست که این رویکرد، یعنی حمایت از وجود بیگارگاهها، محدود به مدافعان بازار آزاد راستگرا نیست؛ به جمله زیر توجه کنید:
«در دفاع از نیروی کار ارزان: شغل بد با دستمزد پایین، بهتر از این است که شغلی نداشته باشید.» این کلمات گفته فردی با گرایشهای چپ یعنی پل کروگمن، ستوننویس روزنامه نیویورکتایمز و برنده جایزه نوبل اقتصاد است. کروگمن معتقد است که منتقدان تاکنون نتوانستهاند جایگزین مناسبی برای بیگارگاههای جهان سوم پیدا کنند و این بیگارگاهها نسبت به روستاهای فقیری که شهروندان این کشورها گرفتار آنها هستند، ارجحیت دارد. اما چرا کار در بیگارگاهها با دستمزدهای پایین و مشاغلی دشوار، مورد حمایت اقتصاددانان با جهانبینیهای متفاوت، نظیر کروگمن و پال کالیر قرار گرفته است؟ دلیل را باید در امکاناتی جست که پیش روی این کارگران قرار دارد؛ دفاع اقتصاددانان از بیگارگاهها به این دلیل است که آنان اشتغال در این مراکز را بهترین گزینه در دسترس کارگران کشورهای فقیر و در حال توسعه میدانند. شاید اگر بدانیم در کشورهای فقیری چون کامبوج و حتی کشور خودمان ایران، صدها نفر به جستوجو میان مراکز انباشت زباله و گردآوری بطریهای پلاستیکی، قوطیهای فلزی و تکههای باقیمانده از غذا مشغولاند که در ازای آن درآمد بسیار ناچیزی کسب میکنند، کار کردن آنها را در کارگاههایی سرپوشیده و بهمراتب بهداشتیتر که حقوق بالاتری هم نصیبشان میشود، موجه بدانیم. اقتصاددانان با توجه به مثالهایی مشابه، گسترش اشتغال در بیگارگاهها را بهعنوان بخشی از فرآیند توسعه در نظر میگیرند که در نهایت میتواند به دستمزدهای بالاتر و بهبود شرایط کار منجر شود تا جایی که معتقدند با توسعه اقتصادی این بیگارگاهها از بین میروند. کتاب «گریز از فقر» که در دفاع فراگیری از بیگارگاهها نگاشته شده است، منکر دستمزدهای پایین، ساعات کار طولانی و پیشبینیناپذیر و وجود مخاطرات محیطی در این مراکز نمیشود؛ این کتاب نهتنها از بیگارگاههایی که با اعمال خشونت یا با استفاده از قدرت دولت از کارگران خود بیگاری میکشند، دفاع نمیکند که آنها را به باد انتقاد میگیرد. بنجامین پاول، نویسنده کتاب، ضمن ستایش اخلاق و تقدم آن بر استدلالهای اقتصادی، معتقد است کارگران باید شغل خود را داوطلبانه بپذیرند. او هرچند در سراسر این کتاب از نظریههای اقتصادی برای دفاع از وجود بیگارگاهها بهره میگیرد اما هیچ جای کتاب از «کارایی اقتصادی» بهعنوان معیاری اخلاقی دفاع نمیکند. معیار مورد استفاده او در این کتاب رفاه کارگران فقیر و کارگران بالقوه در جهان سوم است.