نقاب بر چهره پایتخت
آیا تهران شهری پیر و زنانه خواهد شد؟
تهران، شهر تناقض است. مادرشهری که آغوشی پذیرا و گشوده دارد و در طول سالها مردمان بسیاری را با نژادها و خردهفرهنگهای مختلف ایران در خود جای داده است. با این حال تهران همواره خصلتهای مادرانه خود را حفظ نکرده است؛ آنچنان که در نوشتههای اساطیر ایرانی گفته شده زیر پوست شهر تهران، دیوی خفته است. ضحاک، اژدهایی است که در کوه دماوند در بند است و هرچند وقت یکبار زنجیرهایش را میجود و زلزله میآید.
تهران، شهر تناقض است. مادرشهری که آغوشی پذیرا و گشوده دارد و در طول سالها مردمان بسیاری را با نژادها و خردهفرهنگهای مختلف ایران در خود جای داده است. با این حال تهران همواره خصلتهای مادرانه خود را حفظ نکرده است؛ آنچنان که در نوشتههای اساطیر ایرانی گفته شده زیر پوست شهر تهران، دیوی خفته است. ضحاک، اژدهایی است که در کوه دماوند در بند است و هرچند وقت یکبار زنجیرهایش را میجود و زلزله میآید. مرحوم محمدعلی سپانلو که بسیاری او را شاعر تهران لقب دادهاند، در مجموعه اشعار خود با عنوان «منظومه تهران»، تهران را به زنی همواره در حال تحول تشبیه کرده است؛ زنی دهاتی، سالم و اندکی یغور که برای تغییر زندگی از روستای خود آواره شد. در طول سالها فرزندان بسیار زایید و اطفال سرگردان بسیاری را به فرزندی پذیرفت. بر اساس گفتههای اخیر معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران: «تهران در رتبهبندیهای جهانی بیست و پنجمین شهر پرجمعیت دنیا است اما از لحاظ کیفیت زندگی رتبه 128 را در جهان دارد. تهران از لحاظ جنسیت زنانهتر، به لحاظ سن پیرتر و از نظر آب و هوایی خشکتر، متنوعتر و هوشمندتر خواهد شد.» در شهر تهران یک و نیممیلیون نفر در بافتهای فرسوده زندگی میکنند و 3720 هکتار از این شهر فرسوده است. حال آسیبهای شهری، مدیریت واحد شهری، ترافیک، آلودگی هوا و... هم در کنار دیگر چالشهای مختلف شهر تهران قرار دارد.
تهران شهری 200ساله است اما قدمت زندگی در تهران باستانی است. سابقه زندگی در تهران به ۵ هزار سال پیش از میلاد بازمیگردد.
در دیماه ۱۳۹۳ اسکلت یک انسان در منطقه مولوی تهران متعلق به حدود ۷ هزار سال پیش کشف شد. پیش از این گمان میرفت سابقه زندگی در منطقه تهران امروزی به کشفیات قیطریه که متعلق به ۳ هزار سال پیش بود، برمیگردد. این اشاره البته نمیتواند گویای همه چیز درباره تاریخ و قدمت خوشآب و هوایی پایتخت ایران باشد. شهری که حالا نهتنها خوشآب و هوا نیست بلکه آنطور که آمارها و ارقام درباره مباحث جمعیتشناسی و محیطزیست میگویند؛ شهری است که روزبهروز از کیفیت زیستیاش کاسته میشود.
البته باید به همه اینها احتمالات تغییر پایتخت از تهران به شهر دیگری از کشور را نیز در راستای همین نگاه منفی به تهران تفسیر کرد. در همین راستا ابوالفضل ابوترابی عضو ناظر مجلس در شورای ساماندهی مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران، چندی پیش با اشاره به آخرین جلسه این شورا، اظهار داشت: پس از بررسیهای انجامشده مشخص شد که انتقال مرکز سیاسی و اداری از تهران چندان هزینهبر نیست. وی با بیان اینکه در این جلسه به معاونت فناوری ریاستجمهوری و وزارت راه و شهرسازی ماموریت داده شد تا مطالعات تطبیقی را که پیش از این انجام دادهاند بهروزرسانی کنند، ادامه داد: قرار شد ظرف شش ماه آینده کار کارشناسی درباره نقطهیابی پایتخت سیاسی و اداری به این شورا تحویل داده شود.
البته در میانه همه مشکلات زیستی بد نیست تاملی بر صفت زنانه داشته باشیم. صفتی که معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران درباره بدیهای تهران برشمرده است! آیا زنانه بودن بد است؟ برخلاف نظر این مقام مسوول جامعهشناسان معتقدند زنانه شدن فرهنگ شهری میتواند به کاهش خشونت مردسالاری فرهنگ غالب کمک کند و فضای زیستی را زیباتر، لطیفتر و مهربانتر و مسوولیتپذیرتر کند.
کلانترین شهر ایران
مجید فراهانی عضو شورای شهر تهران درباره وضعیت پراکندگی جمعیت شهر تهران به تجارت فردا میگوید: «امروزه تهران به کلانشهرترین شهر کشور تبدیل شده است. در دهههای اخیر قدرمطلق جمعیت تهران افزایش چشمگیری داشته است و از حدود دو میلیون نفر در سال 1345 به هشت و نیم میلیون نفر در سال 1395 رسیده است. در حال حاضر شهر تهران بهتنهایی بیش از 9 /10 درصد جمعیت کشور را در خود جای داده است. نرخ رشد بالای جمعیت در شهرهای قرچک، قدس، شهریار و کرج نیز بیانگر اشباع تهران به لحاظ جمعیتپذیری و در عین حال جذابیت آن به عنوان قطب شغلیابی است.»
اگرچه جمعیت پیشنهادی طرح جامع شهر تهران در افق 1405 معادل ده و نیم میلیون نفر تعیین شده بود، اما در حال حاضر بررسیها نشان میدهد بالغ بر 700 هزار واحد آپارتمانی از سال 1386 به شهر تهران اضافه شده است و از زمان تصویب طرح جامع تاکنون 1 /2 میلیون نفر ظرفیت به شهر تهران اضافه شده است. بر این مبنا رقم فعلی جمعیت در مقایسه با جمعیت افق طرح جامع برای سال 1405، حاکی از آن است که ظرفیت باقیمانده تا هشت سال آینده تنها در حدود 500 هزار نفر است.
مجید فراهانی میانگین سنی جمعیت حال حاضر تهران را جوان عنوان کرد و دراینباره گفت: «میانگین سنی جمعیت در شهر تهران با اختلاف جزئی از میانگین سنی جمعیت در کشور پیروی میکند. همانطور که این میانگین در سطح کشوری نیز در طول این سالها افزایش پیدا کرده و به رقم 9 /30سال برای مردان و 3 /31 برای زنان رسیده است، میانه سنی جمعیت نیز از 27 سال به 30 سال رسیده است. هنوز به نسبت جمعیت کنونی تهران و کشور، جمعیت جوانی محسوب میشود. اما با همین رشد فعلی، جمعیت به سمت پیرتر شدن خواهد رفت.»
وی افزود: «با توجه به سرشماری 1395، چهره شهر تهران به سمت زنانه شدن پیش میرود. نسبت جمعیتی در بدو تولد 105 است. در تهران این نسبت 101 عنوان شده که کاهش آن به معنای افزایش حضور زنان و زنانهتر شدن چهره شهر است. این موضوع عموماً به این دلیل است که تهران مقصد مهاجرت زنان و دختران از سایر شهرهای کشور است.»
فراهانی درباره وضعیت کلی تهران تا سال 1410 از لحاظ جمعیت، جنسیت، محیط زیست و امنیت اجتماعی گفت: «به لحاظ جمعیتی، سرریز جمعیت در حاشیهها و اطراف شهر ساکن خواهند شد. مشکلات جدی محیط زیستی و کمبود منابع آبی با همین روند مدیریت فعلی، مشکلات عمدهای را گریبانگیر شهر تهران خواهد کرد. نسبت جنسی جمعیت با توجه به روند شرایط اقتصادی، متعادلتر خواهد شد. در رابطه با امنیت اجتماعی، هرچند در حال حاضر با توجه به پژوهشهای انجامشده تهران رتبه 23 را در میان استانهای کشور دارد، اما با توجه به اینکه شاخصههای امنیت اجتماعی از شرایط کلی اقتصادی و اجتماعی تاثیر میپذیرد، تصویر مطلوبی از وضعیت امنیت اجتماعی نمیتوانیم داشته باشیم.»
کیفیت زندگی در تهران
یعقوب موسوی، جامعهشناس شهری و عضو علیالبدل هیات انجمن جامعهشناسی ایران نیز درباره وضعیت کیفیت زندگی در شهر تهران با تجارت فردا گفتوگو کرده و معتقد است: موضوع کیفیت زندگی در یکی دو دهه اخیر مساله مهم بینرشتهای است که از منظر جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی، اقتصاد و مطالعات فرهنگی همواره مورد بحث و بررسی بوده است. وضعیت استاندارد زندگی به معنای عام هم در سطح جهانی و هم در سطح ملی به عنوان آیتم اجتنابناپذیر در تحقیقات اجتماعی تحول پیدا کرده است. کیفیت زندگی را از دو بعد میتوان بررسی کرد: یکی رضایتمندی افراد از شیوه و سبک زندگی است و دوم استفاده از معیارها و شاخصها و ابزارهای فردی به عنوان سنجش معیار کیفیت زندگی است.
این معیارها عبارتند از برخورداری از سلامت، بهداشت، سواد، آموزش، تغذیه سالم، هوای پاک، دسترسی به خدمات مختلف شهری مثل امکانات حملونقل مناسب، مسکن مناسب و فرصتهای فرهنگی که نشاط و فراغت را دربر میگیرند. تهران، زیر ذرهبین استانداردهای جهانی واقع شده است. تهران، هم از لحاظ زیستمحیطی، خدمات عمومی و جاذبههای گردشگری برای توریستهای خارجی و هم از لحاظ میزان رضایتمندی برای ساکنان خود در مراکز نظرسنجیهای داخلی و خارجی مورد بررسی قرار میگیرد. متاسفانه آمارهای ارائهشده، همواره از نامطلوب بودن وضعیت شهر تهران سخن گفتهاند. یعنی سنجش این آمارها نشان میدهد که تهران از لحاظ برخورداری از شاخصهای مرتبط با کیفیت زندگی، از معدل بالایی برخوردار نیست.
زندگی در تهران در گرو تحولات
کیفیت زندگی در تهران، بستگی به تغییر و تحولاتی دارد که مربوط به ساختار جمعیت و اجتماع شهروندان است. در واقع تغییراتی که بخشی از آنها معلول بازتولید فضای داخل شهر تهران است و باعث شده سیمای شهر تهران تحول زیادی پیدا کند. در بعد رضایتمندی از کیفیت زندگی، ما دچار مشکلات زیادی هستیم. برخی صحبت از مهاجرت معکوس از تهران میکنند. گرچه تهران، جاذبههای کافی برای جذب جمعیتهای خارجی دارد، اما این موضوع بیشتر به خاطر مشکلاتی است که جمعیت بیرون از تهران با آن مواجه است. اینطور نیست که تهران همواره به عنوان یک شهر امن و سالم و توسعهیافته جایگاه مهاجرت سایرین را فراهم آورده است.
تهران شهر عقبماندهای نیست اما توسعهیافته هم نیست. تهران شهر پرمساله و پر از گرفتاری است. تهران، با انبوهی از آسیبهای پنهان و نهان اجتماعی و اقتصادی مواجه است که تبعات و نتایج آن متوجه نیمی از جمعیت حاشیه شهری تهران است. شاید بسیاری از ساکنان شهر تهران زیر خط فقر یا پایینتر از خط فقر به سر میبرند.
ما در تهران شاهد انبوهی از جرم و جنایت و انحرافهای اجتماعی مختلف هستیم. بیشترین میزان جرمهای سنگین و خشن مثل زورگیری و جرائم سفید و سازمانیافته، مثل جرائم بوروکراتیک در شهر تهران اتفاق میافتد. تحلیل مشکلات اجتماعی شهر تهران حکایت از آن دارد که تهران در یک وضعیت بحران اجتماعی پنهان به سر میبرد.
موسوی درباره دگرگونیهای جمعیتی و تغییر سیمای تهران به یک شهر زنانه گفت: «تهران شاهد ظهور طبقات اجتماعی جدیدی است. برخی به آنها تازه به دوران رسیده و نوکیسه لقب میدهند. طبقاتی که پوست انداختهاند و از یک وضعیت ضعیف به یک وضعیت متوسط رو به بالا رسیدهاند. جابهجایی طبقه در تهران در سه چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی، زیاد اتفاق افتاده است. اما آنچه بارز است، تهران به لحاظ فضای عمومی، فرصت را برای تمام طبقات فراهم کرده است.
این تدارک فضای عمومی و مشارکت همه اصناف اجتماع اعم از زنان، مردان، پیران و جوانان، فقرا و ثروتمندان، نهفقط از لحاظ مدیریت هدفمند شهری مورد اهمیت است، بلکه بهترین مکانیسم برای شهر تهران هم تلقی میشود. به تعبیر بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی، فضاهای عمومی شهر تهران بسیار زنانه شده است.
حضور زنان در عرصههای عمومی مثل مراکز خرید، پارکها و بستانها، مراکز تفریحی و فرهنگی مثل سینماها و تئاترها زیاد به چشم میخورد. 100 سال پیش، تهران چهره مردانهتری داشت. زنان حضور فیزیکی کمتری در اماکن عمومی داشتند. اما اکنون در فضاهای عمومی مانند میادین شهری، ترابری و وسایل نقلیه عمومی مثل مترو و اتوبوس و...، درصد جمعیت زنانه را بسیار میبینیم. اما اینکه آیا از لحاظ فمینیستی تهران شهری زنانه است یا خیر، جای بحث دارد. مرحوم سپانلو، شاعر شهیر ایرانی، در سالهای اخیر بحثی داشتند که اگر تهران شهری زنانه بود، سازوکار زندگی عمومی آن متفاوت بود. خشونت در آن کمتر بود و سازگاری عاطفی بیشتری داشت. زنان به حکم داشتن خصوصیت مادرانگی، از لطافت بیشتری بهرهمند هستند. اگر این روحیات در کالبد شهر تهران یعنی در معماری و شهرسازی آن وجود داشت به تعبیر مرحوم سپانلو میشد گفت تهران میتوانست شهر مهر و محبت و گذشت باشد نه شهر انتقام و خشونت! تهران میتوانست شهر دوستی و همدلی و همکاری باشد نه شهر سرقت و جنایت!
این موضوع را میتوان از دو دیدگاه بررسی کرد: یکی اینکه در سیمای فیزیکی شهر تهران تا چه حد زنان حضور دارند. اما به معنای فمینیستی و ویژگیهای زنانه اگر بخواهیم تهران را بررسی کنیم، نمیتوانیم تهران را شهری زنانه لقب دهیم.
زیرا واقعیت تهران، با مصادیق زنانگی که شامل عشق و مهر و عاطفه است، تناقض دارد. تهران خشن و بیرحم است. تهران شهری شبهسرمایهداری است که برای برقرار ماندن خود متوسل به خشونت میشود و بیرحمانه ضعیفها را ضعیفتر میکند و قویها فرصت قویتر شدن پیدا میکنند. تهران امروزه دارای شکاف طبقاتی و اقتصادی بسیار وسیعی است. میزان برخورداری از رفاه و درآمد و تمکن میان اقشار مختلف مردم تهران بسیار متفاوت است. گروهی در این موارد بسیار تنومند هستند و میتوانند با سرمایهداران بزرگ جهان رقابت کنند در حالی که عدهای در شرایط بسیار سختی به سر میبرند که زندگیشان از لحاظ محرومیت اقتصادی، تفاوتی با کویرنشینان جنوب و مرکز ایران ندارد. تهران تا رسیدن به یک شهر توسعهیافته پایدار فاصله بسیار زیادی دارد. دلیل آن ظهور مسائل جدید اقتصادی و اجتماعی و همینطور تحریم و مشکلات خارجی است که در سطح ملی نیز گسترده است. اما تهران نخستین جایی است که مورد تهدید اینگونه مشکلات قرار میگیرد. بنابراین چشمانداز روشنی را نمیتوانیم برای شهر تهران ترسیم کنیم. هرچند تهران توسعه فضایی خودش را ارائه میدهد. اما به همین نسبت هم پیشبینی میشود که تهران با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی گستردهتری روبهرو خواهد شد. البته امید است که شورای شهر جدید تهران، در حد توان و بضاعت خودشان، مانع از شکلگیری غدههای سرطانی فروپاشی شهر تهران بشوند. اما تهران همچنان مستعد تولید معضلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زیادی است و چشمانداز چندان روشنی ندارد.
تهران، هرچند نقاب بر چهره دارد، اما همواره مادرشهری است که برج دیدهبان آن دماوند است و باید با وجود تمام غرائب و تناقضات، آن را به عنوان قلب تپنده ایران بپذیریم.