کابوس پنجاه سالگی
منشأ هشدارهای رئیس سازمان محیط زیست درباره بحران آب چیست؟
«آب تا 50 سال آینده تمام خواهد شد و کوچ اجباری در سرنوشت میلیونها ایرانی قرار دارد.» این فحوای کلی اظهارات اخیر عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران درباره آب و بحرانهای اجتماعی پیامد آن است که مردادماه گذشته، تبدیل به تیتر جنجالی بسیاری از رسانههای کشور شد.
پگاه قائمیان: «آب تا 50 سال آینده تمام خواهد شد و کوچ اجباری در سرنوشت میلیونها ایرانی قرار دارد.» این فحوای کلی اظهارات اخیر عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران درباره آب و بحرانهای اجتماعی پیامد آن است که مردادماه گذشته، تبدیل به تیتر جنجالی بسیاری از رسانههای کشور شد.
این هشدارها از یک طرف در حالی به مذاق برخی از فعالان خوش آمده و باعث ایجاد نوعی جنجال رسانهای شده است، اما همواره این اظهارنظر مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران حوزه محیط زیست نیز قرار گرفته است و بسیاری این اظهارنظر رئیس سازمان حفاظت محیط زیست را نظری غیرکارشناسی و غیرعلمی قلمداد کردهاند که با آمار و مستندات علمی مغایرت دارد!
دامنه این انتقادات تا جایی رسید که بسیاری از عملکردهای گذشته کلانتری، در زمانی که مسوولیت مدیریت وزارت کشاورزی را عهدهدار بود، زیر سوال بردند؛ سیاستهایی که منجر به توسعه پروژههایی مانند نیشکر در خوزستان یا توسعه کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه و دریاچه پریشان در کازرون شد که همگی در زمان وزارت او در بخش کشاورزی صورت گرفته بود و حالا باعث بحران جدی آب در این مناطق شده است.
بسیاری از کارشناسان محیط زیست معتقدند که نمیشود از یک طرف به طرحهای به شدت مخرب آبی و محیط زیستی به صورت محرمانه و غیرمحرمانه مجوز محیط زیستی داد و از طرفی دیگر به عنوان مسوول اصلی پاسخگو به مسائل محیط زیست کشور، ژست منجی و مدعی بگیریم و از چالشهای آب و محیط زیست با آمارهای غیرعلمی سخن بگوییم.
کلانتری فرافکنی میکند؛ تخصص محیطزیست آب نیست
اسماعیل کهرم بومشناس و فعال محیط زیست درباره این اظهارات عیسی کلانتری در گفتوگو با «تجارت فردا» معتقد است: «سازمان حفاظت محیط زیست، هیچ وظیفهای نسبت به آب ندارد! سازمان حفاظت محیط زیست، اصلاً در این زمینه تعلیم ندیده و تخصص ندارد. افراد حاضر در این سازمان کسانی هستند که تخصصشان در زمینه حفاظت از حیات وحش و حفاظت از حدود 70 یا 80 منطقه حفاظتشده و پارک ملی است. اما تخصصی در زمینه آب ندارند. اگر کلانتری بخواهد در زمینه آب وارد شود، پس وزارت نیرو چه کاره است؟»
کهرم در ادامه گفت: «من با این مداخلهها موافق نیستم. مثل این است که وزارت ارتباطات بیاید به محیط زیست بپردازد یا وزارت بهداری به اقتصاد بپردازد. در اینجا جایگاه وزارت نیرو نادیده گرفته شده است.»
کهرم گفت: کلانتری چطور به مساله آب میپردازد و پیشبینیهایی با مبنای غیرعلمی میکند که ارزشی برای برنامهریزی ندارند. بهتر است آقای کلانتری تمرکز خودشان را بر حفاظت از مناطق چهارگانه سازمان مانند پارک ملی، پناهگاه حیات وحش، مناطق حفاظتشده و آثار طبیعی ملی بگذارد تا اینکه بخواهد در مورد موضوع آب که در تخصص و وظیفه ایشان نیست صحبت کند.»
اسماعیل کهرم با اشاره به وضعیت فعلی محیط زیست ایران گفت: «محیط زیست ایران در حال به فنا رفتن است. در گذشته نهچندان دور اگر روزنامهها را مطالعه میکردید، شاهد طرحها و پروژههای مختلفی مثل پروژه حفاظت از تمساح پوزه کوتاه ایرانی، یوزپلنگ، گورخر و غیره بودید. اما در حال حاضر دیگر کسی نیست که بخواهد به این مقولات بپردازد. یکی از معدود دفعاتی که من با جناب کلانتری موافق بودم، زمانی است که ایشان گفتند NGOها و سازمانهای مردمنهاد، دیگر دست و دلشان به حفاظت از گونههای در حال انقراض نمیرود. زیرا میترسند که به آنها برچسب جاسوس بزنند. اما آنچه ایشان به آن اشاره نکردند، این است که حتی کسانی هم که حکم رسمی استخدام سازمان حفاظت از محیط زیست را دارند، حاضر نیستند به دنبال حفظ حیات وحش بروند. آنها نیز مانند موسسات مردمنهاد ترجیح میدهند دست از انجام فعالیتهای محیط زیستی بکشند تا اینکه دردسرهای قضایی برای انجام کارهای عملی حفاظتی را تحمل کنند.»
کهرم در ادامه افزود: «تمام تالابهای ما در حال حاضر در مسیر نابودی قرار دارند. ما مطمئن نیستیم که در دو سال آینده تالابها خشک نشده باشند. بیش از صد و هفتاد منطقه حفاظتشده وجود دارد. هدف این بوده که این مناطق را از ساختوسازها مصون نگه دارند. اما در حال حاضر از تمام این مناطق بهرهبرداری میکنند. تمام مناطق حفاظتی ما در خطر تخریب و دستاندازی هستند و تمام رودخانههای ما به خاطر تصمیمات غلط و سیاستهای انتقال آب در معرض نابودی قرار دارند.»
برجسته کردن تناقضها اتلاف انرژی است
در مقابل اظهارات کهرم، مشاور وزیر نیرو و رئیس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی نسبت به گفتههای رئیس سازمان حفاظت محیط زیست اظهارات متفاوتی بیان میکند، اگرچه علمی بودن اظهارات کلانتری را رد میکند.
محمد فاضلی به «تجارت فردا» میگوید: «ما نسبت به رشد جمعیت و مبادی مصرف آب با توجه به مقدار آبی که تولید میشود، دچار کمبود جدی خواهیم بود. اینکه میگویند آب تا 50 سال آینده تمام میشود، کاملاً حرفی غیرعلمی است. وزارت نیرو طرحی دارد به نام سازگاری با کمآبی. ایران کشوری است که میلیونها سال مشکل کمآبی داشته، اما همیشه سازگار با این موضوع بوده است. تا قبل از سال 1342 که آب ملی نشده بود، خانها صاحبان اصلی منابع آبی زیرزمینی بودند. همه منابع در اختیار یک فرد قرار داشت. این موضوع شاید از نظر عدالت اجتماعی مناسب به نظر نمیآمد، اما از نظر اینکه آن یک نفر اجازه هدر رفتن منابع آبی را نمیداد، خوب بود. بعد از ملی و دولتی شدن آب، توزیع آب به دست ارگانهایی سپرده شد و دستورالعملهایی ایجاد شد که به هرکس بنا به مساحت زمینش مقدار آب معینی اختصاص داده میشود. از این زمان موضوع حقآبه پیش آمد. بنابراین هرکس اگر مدرکی میآورد که در جایی زمینی دارد، به او آب میدادند. اینگونه آب به حراج گذاشته شد و نتیجه آن وضعیت بحران کمبود آب در حال حاضر است. زمانی که آقای کلانتری میگویند آب تمام میشود، یعنی ما با کمبودهای جدی روبهرو خواهیم بود. اما راهحل آن، سازگاری با کمآبی است. یعنی مکانیسمی به وجود بیاید که بهرغم اینکه بیعدالتی اجتماعی مانند مالکیت شخصی وجود ندارد، اما حساسیت بر روی مصرف آب به اندازهای باشد که بیبرنامه آب را برای مصارف غیرضروری هدر ندهند.»
فاضلی در ادامه گفت: «اکنون در رسانهها آنقدر تبلیغات صورت گرفته که به مردم برای کمبود آب و مصرف بیرویه آن تلنگر خورده است. موضوعی که باید اکنون به آن پرداخته شود این است که در سطح ملی مبادی مصرف آب باید در چه جاهایی مستقر باشد. در حال حاضر ثقل جمعیت در استان تهران 900 نفر بر کیلومترمربع است. در حالی که در استانهای همجوار دریا، ثقل جمعیت کمتر از 13 نفر بر کیلومترمربع است. این چگونه منطقی میتواند باشد؟ باید مدیریتی در این زمینه اعمال شود. در غیر این صورت، مهاجرتهای بیرویه خودبهخود اتفاق خواهد افتاد و وضعیت دیگر در کنترل دولت نخواهد بود. وقتی این مهاجرتها به صورت تسلسلی اتفاق بیفتد، شرایط ناپایدار به وجود خواهد آمد و ممکن است مناطقی از کشور به کلی خالی از سکنه شوند. همانطور که اکنون هم در مناطقی از سیستان به نوعی شاهد این اتفاق هستیم. زمانی که سکنه از منطقهای کوچ کنند، امنیت آن مناطق به خطر میافتد. ممکن است کسانی جایگزین سکنه شوند که امنیت اجتماعی را به خطر بیندازند. بنابراین عاقلانهترین کار ایجاد کمیتههایی است که آمایش سرزمینی را بر اساس منابع موجود آن منطقه مشخص کنند. اینگونه نباید باشد که مثلاً بگوییم فلان منطقه زغالسنگ دارد، در حالی که آن منطقه دچار کمبود جدی آب است، نیروگاه برای استخراج زغالسنگ در آن منطقه میزنند. مثل اتفاقی که در خراسان جنوبی افتاده است؛ خراسان جنوبی از کمآبترین مناطق ایران است. اما نیروگاه حرارتی در آن منطقه احداث شده که با زغالسنگ کار میکند و نیازمند مصرف آب است. زغالسنگ با صرف هزینههایی قابل حمل است. اما آب منبعی است که مایع حیات است. در اینجا فکر نشده که آب در این منطقه از زغالسنگ اهمیت بیشتری دارد. بنابراین بر اساس منابع طبیعی که اصلیترین آنها آب است، باید آمایش سرزمینی صورت بگیرد. آب باید نقش وتویی داشته باشد. باید ارزش ذاتی آب در نظر گرفته شود، نه ارزش اقتصادی آن.»
فاضلی در ادامه درباره تناقض عملکرد گذشته رئیس سازمان حفاظت محیطزیست با اظهارات اخیرش گفت: «وزیر نیروی فعلی که زمانی خودش معاون وزیر بود، خطسازی میاندورهای را دنبال میکرد. اما الان سیاست سازگاری با کمآبی را پایهگذاری کرده است. یعنی در هر منطقهای هرچقدر آب وجود دارد، همان مقدار آب در آن مناطق مصرف شود و نه بیشتر. طرح این مباحث و برجسته کردن تناقضهای عملکرد گذشته با عملکرد فعلی، اتلاف وقت و انرژی است.»
او میافزاید: «ما مدام شعار خودکفایی گندم را دادهایم و هرچقدر منابع آبی داشتیم، صرف خودکفایی و تولید ملی گندم کردیم. اما در عمل نهتنها در تولید گندم خودکفا نشدیم که حتی منابع آبیمان را هم مصرف کردیم. کشوری مثل ژاپن که بخش عمدهای از اقتصاد غذاییاش به تولید برنج وابسته است، فقط شصت درصد برنجشان را خودشان تولید میکنند. کل محصولات غذایی که در ژاپن تولید میشود، کمتر از 30 درصد مصارفشان است. در حالی که ژاپن حدود 130 میلیون جمعیت دارد و وسعت سرزمینشان هم یکچهارم ایران است. امنیت غذایی اهمیت دارد، اما منبع امنیت غذایی فقط نباید تولید ملی باشد. سامانهای به نام تجارت، تعامل و دادوستد وجود دارد.»
فاضلی با اشاره به مبحث آب مجازی نیز گفت: «زمانی که محصولی را وارد میکنیم، آب مصرفشده در آن محصول را هم وارد میکنیم. این میتواند کمبود آب را جبران کند. اما همواره کسانی هستند که با آب مجازی مخالفاند و معتقد هستند که به کشاورزی ما آسیب وارد میکند. اکثر مردم ایران، محل درآمدشان از کشاورزی است. زیرا کار دیگری بلد نیستند انجام دهند. هر جایی که انتقال آب صورت گرفته، جمعیت در آن منطقه زیاد شده و بنابراین مصرف آب هم در آن مناطق زیاد صورت گرفته است. بنابراین باز هم با کمبود آب مواجه شدهایم. توزیع جمعیت کشور در حال حاضر، منطق خاصی ندارد. صنایع نیز توزیع درستی ندارند. مثلاً کرمان را قطب فولاد کردهایم، تولید فولاد هم نیازمند مصرف آب است. در آنجا چاههای کشاورزی مردم را خریدهاند و به صنعت فولاد اختصاص دادهاند. در نتیجه، کشاورزها بیکار شدهاند و به حاشیه شهرها رانده شدهاند. کشاورز که تخصصی در کار صنعت فولاد ندارد. اما جمعیت دیگری از جاهای دیگر کشور آمدهاند که در صنعت فولاد کار میکنند. و باز هم به نوعی توزیع نادرست جمعیت اتفاق افتاده است.»
وی در ادامه افزود: «این مسائل به دلیل عدم مدیریت صحیح است که مربوط به یک یا دو مدیر خاص هم نیست. مدیریت کلی مشکل دارد. یعنی مردم و جامعه توان مدیریت خودشان را ندارند. زیرا از یکدیگر بیخبر هستند و اطلاعرسانی کم صورت میگیرد. اطلاعرسانی وظیفه رسانههاست. اطلاعرسانی باید به گونهای باشد که همه از تصمیماتی که گرفته میشود، باخبر باشند و آیندهنگری در تصمیمات وجود داشته باشد. در دهه 70 من شخصاً از حاشیه دریاچه ارومیه عبور میکردم و شاهد بودم که آنقدر سطح آب دریاچه بالا بود که جاده داشت به زیر آب فرو میرفت. این همان زمانی است که جناب کلانتری وزیر کشاورزی بودند. در آن زمان آقای کلانتری چطور میتوانستند حدس بزنند که آب دریاچه ارومیه اینقدر نشست خواهد کرد؟ شاید اینکه آقای کلانتری میگویند آب تا 50 سال آینده تمام میشود، حرف غیرکارشناسی و غیرعلمیای باشد، اما اینکه بگوییم ایشان خودشان مسوول بودهاند و حرف و عملکرد فعلیشان با گذشته مغایرت دارد، به دلیل تغییر شرایط است. طبیعتاً هرکسی بهجای ایشان باشد، عملکرد دوگانهای خواهد داشت.»
خشک مثل رودخانهها
بخشهایی از اظهارات تکاندهنده اخیر عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت محیط زیست جمهوری اسلامی که کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت: تقریباً میتوان گفت همه رودخانههای کشور خشک شده و میزان متوسط آب در ۳۰ سال گذشته از ۱ /۶ میلیارد مترمکعب امروز به شش میلیون مترمکعب رسیده است. بعد از انقلاب فکر کردیم آزادی و قدرت کشور در خودکفایی گندم است. راه غلط را پیمودیم و با حمله به مراتع؛ خاک و مراتع را نابود کردیم. ایران اولین کشور در جهان به لحاظ تخریب خاک است. بر اساس گزارشهای مستدل، سالانه بیش از ۱۲ تُن در هر هکتار فرسایش خاک داریم که ربطی به آمریکا و اسرائیل ندارد؛ بلکه تقاص سیاستهای غلط چهار دهه گذشته را میدهیم. در آن زمان به حرف کارشناسان متخصص عمل نکردیم و آنان را طاغوتی قلمداد کردیم، نتیجه این امر آن است که در حال حاضر رتبه یک در فرسایش آب، خاک و مواد ژنتیکی در جهان متعلق به ایران است. محیط زیست امانت نسلهای بعدی است و ارث پدری ما نیست. بدترین امانتدار طی هفت هزار سال قدمت این مملکت ما بودیم که چیزی برای نسلهای بعد باقی نگذاشتیم. اگر بخواهیم طبق استانداردهای بینالمللی عمل کنیم، باید تمام صنایع خودروسازی، بسیاری از نیروگاهها، پالایشگاهها، تولیدکنندگان مواد غذایی و دامداریها تعطیل شوند. هیچکس نمیتواند ۴۸ ساعت در عسلویه زندگی کند و از نظر قوانین زیستمحیطی همین الان باید عسلویه تعطیل شود. شاغلان در عسلویه هیچ جایی برای فرار ندارند، چراکه شهرها بین پالایشگاهها احاطه شدند. ۱۲۰ میلیارد دلار در عسلویه سرمایهگذاری شده است در حالی که برای جابهجایی پالایشگاهها تنها یک میلیارد دلار هزینه لازم بود. اما بر اساس کوتاهیهای صورتگرفته مردم عسلویه یا باید بمیرند یا جابهجا شوند یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود. صنعت گاز و پتروشیمی سالیانه ۴۵۰ میلیارد تومان جریمه به استانداری پرداخت میکند و استانداری بهجای اختصاص این رقم به عسلویه آن را بین شهرهای اطراف مانند بوشهر تقسیم میکند که این نقض قانون است. مشکلات موجود آب کشور به دلیل کشاورزی است. از ۹۰ درصد آبی که در بخش کشاورزی مصرف میشود، ۶۰ درصد هدر میرود. ایران تنها کشوری در دنیاست که ۱۰۰ درصد آبهای تجدیدپذیر را مصرف میکند. این در حالی است که متوسط مصرف آبهای تجدیدپذیر نباید بیش از ۴۰ درصد باشد. در چهار روز از تیرماه امسال، «اُزُن» موجود در هوا بیش از PPM ۱۵۰ بود. این یعنی مردم سم خالص استشمام میکردند اما به دلیل آنکه هیچکس نمیبیند، شهر تعطیل نشد. در شمال کشور جایی برای دفن زباله نیست و در این مناطق مشکل اصلی مردم، دفن پسماند است. هیچ ارگانی برای سوزاندن پسماند اقدام نمیکند و در حال حاضر رودخانههای شمال کشور، جانوری به عنوان آبزی ندارند.
طبق بررسیهای انجامشده، ۱۸ درصد دریاچه ارومیه به دلیل شرایط اقلیمی و ۸۲ درصد آن نیز به دلیل مدیریت غلط انسانی خشک شده است. با آب دریاچه ارومیه، قلههای تبریز را آبیاری کردیم. همچنین با آب شهریار و کرج، فضای سبز تهران را توسعه دادیم. اینها با هم همخوانی ندارد. در حال حاضر در شهر اصفهان که مانند شهر فینیکس در آریزوناست، کشاورزی و گاوخونی تعطیل است. صد درصد آتشسوزیهای عراق عمدی است و مردم هویزه، سوسنگرد و اهواز باید قربانی این آتشسوزیها باشند. ۱۳ روز طول کشید تا دولت عراق اجازه ورود بالگرد ایران را برای مهار آتش صادر کند.