خیزش بیابان
نگاهی تحلیلی به روند دو و نیم برابری فرسایش خاک ایران نسبت به میانگین جهانی
ایران بیابانی و خشک، با کاسته شدن از منابع آبیاش روزبهروز بیابانیتر میشود. رئیس سازمان محیط زیست هفته گذشته با اعلام فرسایش دو برابری خاک ایران به نسبت استاندارد فرسایش خاک در جهان، بیش از پیش نسبت به افزایش خطر بیابانیتر شدن ایران هشدار داد.
ایران بیابانی و خشک، با کاسته شدن از منابع آبیاش روزبهروز بیابانیتر میشود. رئیس سازمان محیط زیست هفته گذشته با اعلام فرسایش دو برابری خاک ایران به نسبت استاندارد فرسایش خاک در جهان، بیش از پیش نسبت به افزایش خطر بیابانیتر شدن ایران هشدار داد. عیسی کلانتری با بیان اینکه اگر کشور در توسعه خود استراتژی نداشته باشد همه ارکان کشور از جمله محیط زیست به هم میریزد، تاکید کرده است: ایران از رده چهارم در فرسایش خاک به رده اول جهان در این زمینه رسیده است. با این شرایط محیط زیستی باقی نخواهد ماند. امروز از جمعیت 78 میلیون نفری تنها برای 33 میلیون نفر خوراک اساسی تولید میکنیم و خوراک حدود 40 میلیون نفر دیگر را وارد میکنیم. این یعنی 88 میلیارد مترمکعب آب شیرین کشور برای تولیدات مربوط به 33 میلیون نفر مصرف میشود. رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، ایران را رتبهدار فرسایش خاک در جهان دانسته و گفته است: «فرسایش خاک در ایران، 5 /2 برابر فرسایش خاک در جهان است.» او همچنین درباره وضعیت آب در ایران گفت: «ایران در کمتر از 50 سال آینده، آب نخواهد داشت.»
گسترش روزانه بیابان در ایران
بیابان روزبهروز در ایران گسترش مییابد. این ادعا را میتوان در اظهارنظر متخصصان بیابان و البته مشاهده وضعیت آب در کشور مشاهده کرد. طبق تعریف عرصههای بیابانی، مناطقی که میزان بارندگی در آنها زیر 150 میلیمتر و پوشش گیاهی کمتر از پنج درصد است، اراضی بیابانی محسوب میشوند. بیابانزایی در کشورهای کمآب، خشک و نیمهخشک مانند ایران، زنگ خطری است که باید جدی گرفته شود.
بیابانزایی نوعی از تخریب زمین است که در آن منطقهای با زمینهای تقریباً خشک به طور فزایندهای خشک و لمیزرع میشود. معمولاً چنین منطقهای آب، پوشش گیاهی و حیات وحشش را از دست میدهد و عوامل گوناگونی مانند تغییر اقلیم و فعالیتهای انسانی در این زمینه موثرند. بیابانیشدن یکی از مسائل مهم بومشناسی و زیستمحیطی در جهان است اتفاقی که ایران در طول تاریخ با آن دست و پنجه نرم کرده ولی امروز به مرز نگرانکنندهای رسیده است.
تغییر کاربری اراضی؛ مهمترین عامل تشدید فرسایش خاک
بر اساس آمارهای نگرانکننده رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ایران، درباره اینکه ایران به کشوری با بالاترین نرخ فرسایش خاک تبدیل شده است، نظر محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیط زیست و بیابان را جویا شدیم. او میگوید: «آخرین آماری که انجمن علوم خاک منتشر کرده، میگوید میزان فرسایش خاک در جهان 24 میلیارد تن است که از این میزان، دو میلیارد تن در ایران اتفاق میافتد. یعنی یکدوازدهم کل فرسایش خاک در جهان در ایران صورت میگیرد. بنابراین با توجه به اینکه خاک ایران یک درصد خاک جهان را شامل میشود، ما به نسبت مساحتمان هشت برابر بیشتر از کل جهان فرسایش خاک را تجربه میکنیم. با وجود این، برآورد آقای کلانتری برآوردی خوشبینانه است و این رقم به مراتب بالاتر است.»
درویش مهمترین عامل تشدید فرسایش خاک در ایران را تغییر کاربری اراضی عنوان کرد و گفت: «پوششهای جنگلی و گیاهی در ایران را متاسفانه به بهانههایی همچون توسعه کشاورزی و توسعه باغها، از دست دادهایم و این اراضی کشاورزی تبدیل به ویلاها و سکونتگاهها شدهاند. همچنین برخی از مسیرهای جادهای و خطوط آب و گاز و برق این موضوع را تشدید کردهاند.»
او در ادامه گفت: «ایران از لحاظ زمینشناسی کشور جوانی است. کوهستانهای ایران پرشیب هستند. تفاوت تراز ارتفاع در ایران از منفی 22 متر تا پنج هزار و 671 متر، تراز بسیار قابل توجهی است و در منطقه آسیای جنوب غربی و خاورمیانه بیرقیب است. بنابراین هرگونه دخل و تصرفی و هر عمل تکنولوژی که منجر به نابودی پوشش گیاهی شود، در واقع منجر به تشدید جابهجایی خاک در کشور میشود. میزان خاکزایی در ایران یکششم تا یکهفتم بیشتر از کل دنیاست. اگر ما بخواهیم جلوی فرسایش خاک در جهان را بگیریم، باید تلاش کنیم تا به هیچ عنوان اجازه تغییر کاربری، بهخصوص از ارتفاعات دو هزار متر به بعد را ندهیم.»
حفظ منابع آب راه فرار از تله بیابان
ایران کشوری خشک و نیمهخشک است که نیازمند مدیریت صحیح منابع آبی خود است. اما چنانکه بارها در اخبار و نقل قولهای مختلف شاهد بودهایم، کارشناسان از مدیریت نادرست منابعی که سبب خشک شدن تالابها و سفرههای آبهای زیرزمینی میشوند، سخن گفتهاند.
در حال حاضر سرانه بیابان در کشور ما برای هر نفر 3 /1 هکتار است و 20 میلیون هکتار از اکوسیستم بیابان تحت تاثیر فرسایش بادی است. پدیده فرسایش بادی و کانون ریزگرد در 23 استان پراکنده هستند که بیش از یکمیلیون و 388 هزار کیلومترمربع سطح کشور را دربر میگیرد. 980 هزار کیلومترمربع از اراضی ایران در وضعیت بیابانی قرار دارد که حدود 55 درصد قلمرو ایران را شامل میشود. این در حالی است که 89 درصد سطح کشور تحت تاثیر عوامل بیابانزایی هستند. باید در نظر داشت، بیش از هفت میلیون هکتار از اراضی بیابانی، کانون بحرانی فرسایش بادی است. کانونهای بحرانی در استانهای مختلف قرار دارند. از میان آنها استانهای خوزستان، کرمان و سیستان و بلوچستان بیشترین ضعفهای بحرانزا را دارند. 61 درصد از مساحت کشور در اقلیم خشک و فراخشک قرار دارد که 1 /3 برابر درصد جهانی است.
آمارها نشان میدهند، هرسال بیابانهای ایران حدود یک درصد گسترش مییابد. ایران با حدود 2 /1 درصد خشکیهای جهان، 4 /2 درصد پدیدههای بیابانی فاقد پوشش و 08 /3 درصد مناطق بیابانی جهان را در خود جای داده است. برای فائق آمدن بر شکل بیابانزایی در ایران، باید سالانه حدود 200 تا 250 هزار هکتار عملیات بیابانزدایی صورت بگیرد.
کسبوکارهای سبز نجاتبخشاند
محمد درویش درباره سیاستگذاریهایی که میتوانند ایران را از بدتر شدن وضعیت خاک و گستردگی بیابانیشدن نجات دهد، گفت: «ما باید به سمت معرفی کسبوکارهایی برویم که کمترین وابستگی معیشتی را به منابع آب و خاک دارند. تغییر چیدمان توسعه، متناسب با توانمندیهای واقعی اکولوژیک اولین کار مهمی است که باید انجام دهیم. ما باید به سمت اقتصادی برویم که کمترین وابستگی را به آب و خاک داشته باشد. ما باید از تولیدات ثانویه پول تولید کنیم، نه از خامفروشی.»
او درباره تاثیر مصوبات قانونی در روند گستردگی بیابان و خشکیدگی خاک تاکید میکند: «مصوبههایی مثل مصوبههای برنامه پنجساله ششم که بر اساس آن، 500 هزار هکتار از عرصههای منابع طبیعی و اراضی شیبدار را احیا و تبدیل به کشاورزی کنیم، میتواند بسیار مرگآفرین و خطرناک باشند. ما باید سراغ انرژیهای نو مثل انرژی خورشیدی، بادی و... برویم. قانونی که در سال 1389 در مجلس تصویب شد که به موجب آن هرکس که تا سال 1385 چاه زده، دولت موظف است به او پروانه دهد، خودش ترویج بیقانونی است. نتیجه این موضوع باعث حفر بیش از حد چاهها و پایین آمدن سطح آب سفرههای زیرزمینی شد که در نتیجه آن تولید گردوخاک و فرسایش بادی بیشتر میشود و کشور ما متضرر میشود. این مصوبه چراغ سبزی برای کسانی است که میخواهند به عرصههای جنگلی و منابع طبیعی تجاوز کنند و مطمئن هستند که سرانجام دولت به آنها سند و مجوز خواهد داد.»
وی افزود: «مجلس و بهخصوص نمایندگانی که بهجای آنکه منافع ملی برای آنها مهم باشد، منافع شهر خودشان برایشان اهمیت دارد بزرگترین ضربه را به تشدید ناپایداری اکولوژیک به کشور ما زدهاند.» محمد درویش همچنین به غیر از سیاستگذاریهای غلط دولت و مجلس، عوامل طبیعی و جغرافیایی را هم در فرسایش خاک دخیل میداند و میگوید: «ما در منطقهای از نیمکره شمالی قرار داریم که به طور متوسط زمان لازم برای تولید یک سانتیمتر خاک، 800 سال طول میکشد. کره زمین به طور متوسط 400 سال زمان برای تولید یک سانتیمتر خاک نیاز دارد. ما در منطقهای قرار داریم که متوسط تبخیر در آن، 50 درصد بیشتر از میانگین جهانی است و میزان ریزش تقریباً یکسوم تا یکچهارم کمتر از مولفههای جهانی است. همه این مولفهها نشانگر این است که ما در کشوری زندگی میکنیم که متوسط آسیبپذیری و شکنندگی آن بیشتر است. متوسط سرانه فضای سبزی که در اختیار هر ایرانی است، 17 /0 هکتار است. در صورتی که در دنیا این رقم 8 /0 هکتار است. اینها باید ما را متوجه این موضوع کند که اگر تخریبی اتفاق بیفتد، امکان برگشت به شرایط طبیعی به مراتب دشوارتر از دیگر نقاط کره زمین است. اما ما پیام این دشواریها و شرایط نامناسب اقلیمی را درک نمیکنیم و به آن بیتوجه هستیم.
او معتقد است؛ زندگی ایرانیان شبیه زندگی مردمانی است که در سرزمینهایی با متوسط دو متر بارندگی دارند زندگی میکنند! گونههای گیاهی که در تهران، اصفهان، یزد و کرمان کاشته میشوند، تماماً همان گونههایی هستند که در آمستردام و زوریخ وجود دارند. ما اصلاً تلاش نکردیم تا واقعیتهای اقلیمی را به سبک زندگی کشورمان نزدیک کنیم.
درویش درباره اینکه آیا بیابان به طور کلی یک تهدید است یا میتواند یک فرصت هم به شمار رود، گفت: «ما کشورهای زیادی داریم که صد درصد قلمرو آنها بیابان است و در شمار ثروتمندترین کشورهای دنیا قرار دارند و در عین حال کشورهایی را داریم که صد درصد قلمروشان جنگل است و در زمره فقیرترین کشورهای دنیا هستند، مثل بنگلادش. بنابراین وجود یا نبود بیابان یا جنگل به خودی خود نه مزیت است و نه تهدید. بلکه نگاه آدمها به سرزمین و منابع آن میتواند فرصت بیافریند یا تهدید. اگر از نگاه کشاورزی به بیابانها نگاه کنیم، بیابان میتواند تهدید باشد. اما بیابانها به دلیل قلمرو گسترده و افق بینهایتشان میتوانند پتانسیل بالایی برای جذب گردشگرانی باشند که در مراکز شهری دچار افسردگی شدهاند. همچنین میتوانند بهترین منبع برای انرژی خورشیدی و بادی به شمار روند. بیابانها همچنین میتوانند در تهیه گیاهان دارویی که نیاز به مواد معدنی بالا دارند، حرف اول را بزنند.
ادعای فرسایش بالای خاک را نه تایید میکنیم و نه رد!
همچنین فرهاد سرداری، مدیرکل دفتر بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور درباره اظهارنظر رئیس سازمان محیط زیست بابت 5 /2 برابر بودن فرسایش خاک در ایران نسبت به کل جهان به «تجارت فردا» گفت: «نمیتوان این ادعا را رد یا تایید کرد. اما درحالی که در بسیاری از کشورها مانند عربستان، افغانستان و عراق هنوز مطالعات کافی در زمینه میزان بیابانزایی صورت نگرفته، پس نمیتوانیم این آمار و ارقام را به طور یقین تنها برای ایران به کار ببریم. اما آنچه در ایران به طور قطع در حال اتفاق افتادن است، فرسایش بادی است. ما از حدود 17 یا 18 سال قبل، مناطق تحت تاثیر فرسایش بادی را شناسایی کردیم و دیتاهایی از مساحت مناطق رسوبگذاری شده را مشخص کردیم. در ادامه، طرحی را تایید کردیم که ایستگاههای طرح سنجش فرسایش بادی در سطح کشور تاسیس شوند و این ایستگاهها بتوانند میانگین فرسایش بادی را مشخص کنند. اما چون سازمان برنامه تا به حال اعتبار تخصیص این ایستگاهها را در اختیار سازمان جنگلها نگذاشته، به جز چند مورد تا به حال از این ایستگاهها تاسیس نشدهاند. یک مورد از این ایستگاهها در اطراف دریاچه ارومیه راهاندازی شده است. همچنین در استانهای یزد، خراسان جنوبی و ریگان بم نیز اطلاعات فرسایش بادی در حال حاضر جمعآوری میشوند. اما آنچه به عنوان مطالعات جسته و گریخته از این منابع در اختیار داریم؛ چیزی حدود 15 تن در هکتار ما در ایران دارای فرسایش بادی هستیم.»
سرداری درباره موضوع کاهش منابع آبی در ایران گفت: «در مناطق بیابانی شاهد فرونشست شدید در سطح حفرههای آبهای زیرزمینی هستیم. این نشانگر آن است که منابع آبی زیرزمینی تخلیه شده و باعث این فرونشستها شده است. سیاستگذاریهایی که در این زمینهها صورت گرفته، شاید به خودی خود اشتباه نبودهاند، اما در اجرا اشکالاتی وجود داشته است. به طور مثال وزارت نیرو بسیاری از دشتها را از لحاظ برداشت آب دشتهای ممنوعه اعلام کرد. اما کنترل نظارت کافی بر روی افرادی که از این چاهها آب برداشت میکردند، وجود نداشت.
مردم این مناطق برای رهایی از فشارهای اجتماعی و اقتصادی مجبور هستند به کشاورزی روی بیاورند. اما چون نظارت درستی بر قوانین مصوب وجود ندارد، از آبهای در دسترس و ارزان استفاده میکنند و همین موضوع، باعث از میان رفتن سفرههای آبهای زیرزمینی میشوند. خیلی از مشکلات حال حاضر ما در این زمینهها، به عدم آگاهی افرادی برمیگردد که این منابع را در اختیار دارند. آنها این خطر را احساس نمیکنند که این برداشتهای غیرمجاز باعث از میان رفتن همیشگی این منابع آبهای زیرزمینی خواهد شد. به دلیل آنکه میزان بارندگی در ایران یکسوم میانگین بارندگی در جهان است و کشور ما بر روی کمربند خشکی جهان قرار گرفته است، از اینرو بیابانزایی همواره تهدید و زنگ خطری جدی برای منابع آبی این سرزمین به شمار میرود.
حمیدرضا عباسی، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور پیشتر برای تجارت فردا نوشته: روند شتابناک بیابانزایی در کشور به واسطه تغییر اقلیم و خشکسالیهای اخیر شدت بیشتری به خود گرفته است. بر این اساس، هرگونه سیاست کلان در سطح ملی، منطقهای و محلی که باعث افزایش وابستگی معیشتی مردم به سرزمین شود و مزیتهای نسبی را نادیده بگیرد منجر به تشدید پدیده بیابانزایی خواهد شد. آنچه مسلم است مفهوم سرزمین در اینجا گستردهتر از سطح رویی آن بوده و دربرگیرنده منابع آب، خاک، گیاهان، جانوران و قسمتی از اتمسفر است و رویکردهایی که منجر به بهرهبرداری بیشتر از منابع مذکور شود روند رو به رشد پدیدههای مختلف بیابانزایی مانند فرسایش خاک، افت کمی و کیفی منابع آب، تخریب پوشش گیاهی، شوریزایی و کاهش توان باروری خاکها، گسترش چتر ریزگردها و... را به همراه دارد.
90 درصد خاک ایران در حال بیابانزایی
پدیدههای بیابانزایی در سطحی نزدیک به 90 درصد از سطح کشور فعال هستند و اکوسیستمهای این مناطق دارای توان و ظرفیت اکولوژیک محدودتری نسبت به سایر بومسازگانها و بسیار حساس و شکننده هستند. در صورت استفاده بیش از حد از آنها، روند تخریب شدیدتر خواهد شد. همانطور که در بیشتر گزارشها آمده است میزان نرخ فرسایش خاک در ایران حداقل حدود دو میلیارد تن در هکتار است که تنها نیمی از آن از سطح دیمزارهای کشور صورت میگیرد.
با توجه به سطح دیمزارهای کشور که رقمی بیش از شش میلیون هکتار است هرسال حدود یک سانتیمتر خاک که 700 سال زمان نیاز است تا تشکیل شود تنها برای تولید کمتر از 1200 کیلوگرم گندم در هکتار از دست میرود. اگر تنها ارزش کانیهای فلزی و میکرومغذیهایی را که در این فرآیند از دست میروند در نظر بگیریم سالانه حدود 4500 دلار در هر هکتار از دست میرود.
در بقیه مناطق کشور نیز وضعیت به همین منوال است. به طور مثال در دشت سیستان در دوره وزش بادهای 120 روزه به طور متوسط حدود دو سانتیمتر خاک طی فرآیند فرسایش بادی از دست میرود که حدود یکدهم کل فرسایش خاک در کل کشور است. این در حالی است که مزیت نسبی سرزمین سیستان باد، آفتاب و توسعه توریسم طبیعی یا اکوتوریسم است. به واسطه وزش این بادهای پرانرژی در سرتاسر لبه شرقی کشور، امکان تولید 600 تا 800 وات انرژی الکتریکی از هر مترمربع سرزمین وجود دارد.
این رقم بالاترین مقدار انرژی است که میتوان با نصب توربینهای بادی تولید کرد. حال چنانچه به ارقام اعتبارات اختصاصیافته به این پهنه از کشور نگاهی داشته باشیم بیشترین سرمایهگذاری در طرحهای توسعهای بخش کشاورزی تمرکز یافته است. در واقع بهجای توسعه مزارع توربینهای بادی و خورشیدی، تمرکز سرمایهگذاری بر توسعه مزارع کشاورزی آببر در حال انجام است. در صورت تولید انرژی الکتریکی و امکان فروش آن به کشورهای همجوار مانند افغانستان، با آب مازاد میتوان هامونها را احیا کرد، تا 174 روز پدیده گردوغبار در زابل را کاهش داد و همچنین توسعه گردشگری اکولوژیک را در منطقه فراهم کرد.