نشانی اشتباه
چگونه پای دلالان آموزشی به دوره دبستان باز شد؟
آموزش در ایران به عددها خلاصه شده و خود را از کیفیت فارغ کرده است. عدد نمره، رتبه کنکور، شمار عجیب و غریب دانشگاه و در نهایت شهروندانی که تمام سالهای تحصیل با مهارتهای زندگی و ارتباطی بیگانه بودهاند و سالهای طلایی آموزش را به تستهای چهارگزینهای و آمادگی برای کنکور باختهاند.
مریم شکرانی: آموزش در ایران به عددها خلاصه شده و خود را از کیفیت فارغ کرده است. عدد نمره، رتبه کنکور، شمار عجیب و غریب دانشگاه و در نهایت شهروندانی که تمام سالهای تحصیل با مهارتهای زندگی و ارتباطی بیگانه بودهاند و سالهای طلایی آموزش را به تستهای چهارگزینهای و آمادگی برای کنکور باختهاند. ایران چیزی حدود پنج برابر کشورهای پیشرفته دانشگاه دارد. در شرایطی که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری شمار دانشگاههای کشور را عددی نزدیک به دو هزار و 640 دانشگاه اعلام کرده است، موسسه CISC اسپانیا شمار دانشگاههای آلمان را 412، انگلیس 291، کانادا 329، ایتالیا 236 و هلند را 423 دانشگاه اعلام کرده است.
این موضوع در حالی رخ میدهد که سرمایهگذاری در حوزه آموزش پایه وضعیت غمانگیزی دارد و در شرایطی که بسیاری از صندلیهای دانشگاههای ما پر نمیشود و ظرفیتهای خارج از تقاضا ایجاد شده است، آمارهای رسمی از 1400 کلاس خشت و گلی و دو هزار کلاس درس کانکسی خبر میدهد. گرچه آمارها در این زمینه چندان شفاف نیست اما محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، اعلام کرده است حدود 42 درصد از کلاسهای درسی به اندازه کافی ایمن نیستند.
در این میان رشد قارچگونه دانشگاهها و موسسات آموزش عالی از آنجا ناشی شده است که ساختار نظام آموزشی به جای پرداختن به هدف اصلی یعنی «آموزش» به سمت بنگاهداری و سوداگری پیش رفته است. همینجاست که میبینیم دلالان آموزشی که وزیر آموزش و پرورش به آن اشاره میکند از بازار مکاره کلاسهای کنکور به مقاطع پایین تحصیلی و سالهای اولیه کودکی سرازیر شدهاند تا از ساختار غیراصولی مانند مدارس تیزهوشان و نمونه درآمدهای کلان به جیب بزنند.
اینجاست که نهتنها بهترین سالهای آموزش کودکان و نوجوانان ایرانی به یغما میرود و صرف آموزش مهارتهای زندگی و تربیت شهروند آگاه و مسوولیتپذیر نمیشود که آموزش علوم در سطحیترین شکل ممکن میماند و برای نظام اجتماعی ایران کارایی و بازدهی کافی ندارد.
آزمونهای جهانی نشان میدهد که دانشآموزان ایرانی از مهارتهای کافی درک مطلب و علوم و ریاضی برخوردار نیستند و میانگین نمرات نهایی دانشآموزان به 11 میرسد. این موضوع نشان میدهد چیزی حدود نیمی از سرمایهگذاریهای آموزشی ما هدر رفته است و تنها به 50 درصد اهداف آموزشیمان رسیدهایم.
مسیر اشتباه آموزش و نظام آموزشی در ایران به گفته بطحایی وزیر آموزش و پرورش میتواند زنگ خطر جدی برای نسلهای آینده ایران باشد؛ نسلهایی که به دلیل نبود برنامههای مناسب آموزشی به اندازه کافی برای مواجهه با زندگی اجتماعی آماده نیستند و از دانش و مفاهیم علمی هم به اندازه کافی بهره نبرده و مطابق اهداف حرکت نکردهاند.