مصائب چاقی
ربابه شیخالاسلامی از افزایش پدیده چاقی و فشارخون در کشور میگوید
ربابه شیخالاسلامی میگوید: 60 درصد جمعیت بزرگسال کشور دارای اضافهوزن هستند، به طور کلی دوسوم جمعیت کشور اضافهوزن یا چاقی دارند. شیوع چاقی در زنها دو برابر مردان است. یعنی از هر سه زن ایرانی یک نفر چاق و از هر شش مرد ایرانی یک نفر چاق است.
نیمی از جمعیت کشور دچار اضافهوزن و فشارخون هستند، هشداری که بارها از زبان وزیر بهداشت و کارشناسان سلامت مطرح شده، اما همچنان نمودار پدیده چاقی در کشور رو به وسعت میرود. پدیدهای که نهتنها مشکلات روحی و اجتماعی متعددی به افراد جامعه متحمل میکند که تبعات اقتصادی آن نیز در سطح وسیع جامعه قابل مشاهده است. ربابه شیخالاسلامی بنیانگذار دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت دلایل افزایش اضافهوزن را در ایرانیان بررسی میکند.
♦♦♦
بهتازگی برخی از مسوولان و کارشناسان سلامت درباره افزایش اضافهوزن در میان ایرانیان هشدار میدهند، آیا رواج چاقی در ایران صحت دارد؟
بله، حقیقت این است که مردم بسیاری از کشورها در حال چاق شدن هستند. در سالهای اخیر با گسترش فناوری و فرهنگ شهرنشینی، جمعیت عمومی، به شکل فزایندهای دچار اضافهوزن و چاقی شدهاند و در همین حال تعداد افراد چاق و دچار اضافهوزن در کشور ما در حال افزایش است و احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، روند رو به رشد داشته است. در یک طبقهبندی، آمریکا بالاترین رتبه را داراست. جای تعجبی ندارد که مردم در سراسر جهان در حال چاق شدن هستند. دلیل این اتفاق را میتوان شهرنشینی، هجوم سبک زندگی غربی، ورزش نکردن و داشتن مشاغل استرسزا برشمرد. باید در نظر داشت به علت رواج شهرنشینی، مردم بیشتری در محیطهای بسته زندگی میکنند یعنی در شهرهایی که دیگر منابع سنتی غذا وجود ندارد و بیشتر منابع غذایی صنعتی هستند. همین منابع غذایی، عادات غذایی مردم را تحتالشعاع قرار داده است و بسیاری از مردم قادر به مدیریت این وضع نیستند. کشور ما در این طبقهبندی از نظر چاقی در رتبه بالایی قرار دارد.
با این توضیح باید چاقی را یکی از مشکلات جوامع امروز تلقی کرد، تغییر سبک زندگی تا چه حد در بروز این بیماری تاثیرگذار بوده است؟
بله، چاقی یکی از بزرگترین مشکلات جوامع امروزی است بهطوری که احتمال خطر ابتلا به بیماریهایی همچون دیابت، فشارخون بالا، قطعی تنفس در خواب، آرتروز، کمردرد و بیماری کیسه صفرا را افزایش میدهد. علاوه بر این، چاقی با بیماریهایی همچون سرطان و بیماری قلبی عروقی در ارتباط است و امید به زندگی را کاهش میدهد. چاقی مرکزی میتواند با افزایش انسولین، فشارخون بالا و کلسترول بالا باعث بروز بیماریهای سبک زندگی شود که ابعاد گستردهای در یک جامعه به همراه خواهد داشت. چاقی هم خود یک بیماری است و هم همانطور که اشاره کردم عامل خطر برای چند بیماری مهم غیرواگیر است. چاقی به عنوان یک بیماری ناشی از فعالیت فیزیکی کم و تغذیه نامناسب است و به عنوان یک عامل خطر در بیماریهای غیرواگیر همچون قلبی عروقی، اسکلتی و عضلانی، دیابت، فشارخون، انواع سرطانها و سکتههای قلبی و مغزی اثرگذار است. در افراد مبتلا به چاقی و اضافهوزن، پدیده گرفتگی شریانها سریعتر و زودتر به وقوع میپیوندد و عضله قلب اینگونه افراد ضعیف شده و خون را به شکل غیرموثری پمپاژ میکند. از نظر پزشکی فرد چاق به کسی میگویند که وزنش برای قد او زیاد باشد. شاخص نمایه توده بدنی (BMI) تعیین میکند که فرد چاق است یا خیر؟ این نمایه از طریق تقسیم وزن به مجذور قد به متر به دست میآید.
درحال حاضر پدیده اضافهوزن و ابتلا به بیماریهای ناشی از آن در کشور ما در چه وضعیتی قرار دارد؟
60 درصد جمعیت بزرگسال کشور دارای اضافهوزن هستند، به طور کلی دوسوم جمعیت کشور اضافهوزن یا چاقی دارند. شیوع چاقی در زنها دو برابر مردان است. یعنی از هر سه زن ایرانی یک نفر چاق و از هر شش مرد ایرانی یک نفر چاق است. علاوه بر اضافهوزن یا چاقی، الگوی توزیع چربی در بدن نیز بسیار مهم است. تجمع چربی در ناحیه کمر و شکم، با خطر بیشتر ابتلا به بیماری فشارخون و کلسترول بالای خون، دیابت، سکته قلبی و مغزی همراه است. یافتههای حاصل از برخی ارزیابیها نشان داده است که کودکان چاق بالای هشت سال، علائم بیماری قلبی داشته و توده عضلانی قلب کودکان چاق در مقایسه با کودکان با وزن طبیعی ضخیمتر شده، از طرفی این دسته ازکودکان توانایی پمپاژ خون به میزان لازم و کافی را ندارند و این دو شاخص از عوامل خطر ابتلا به بیماریهای قلبی است. همچنین پژوهشگران معتقدند اختلالات قلبی در دوران کودکی، ممکن است به آسیبهای گستردهتر سلامتی در بزرگسالی و در پی آن مرگ ناشی از نارسایی قلبی منجر شود و کودکانی که مادران آنها چاق یا دارای اضافهوزن هستند، در زمان بزرگسالی بیشتر در معرض خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی قرار دارند. باید کودکان خود را به فعالیت ورزشی مناسب و انتخاب غذای سالم تشویق کنیم تا وزن آنها در حد طبیعی حفظ شود، زیرا اثرات ناشی از چاقی در کودکان میتواند برگشتپذیر باشد و گاهی هم به آسیبهای ماندگار منجر میشود.
چاقی از نظر اقتصادی چه مشکلاتی را به جامعه تحمیل میکند؟ آیا مطالعاتی وجود دارد که نشان دهد افرادی که بیش از بقیه اضافهوزن دارند در محیط کار با مشکل روبهرو میشوند؟
سرمایهگذاری در نیروی انسانی و ارتقای کیفیت آن بیشترین نقش را در افزایش رشد اقتصادی دارد. همچنین سلامت و بهداشت مناسب موجب بهبود و افزایش توان نیروی کار میشود که متعاقباً منجر به افزایش تولید و رشد اقتصادی میشود. چاقی به یک معضل برای اقتصاد کشورها تبدیل شده است. هزینههای مستقیم و غیرمستقیم چاقی بر اقتصاد جهان قطعاً رقم بالایی است. مشکلات حاصل از چاقی به تبعیض مستقیم در بازار کار مربوط نمیشود. تحلیلهای روانشناسان از مسائل غیر شناختی مانند محبوبیت و انگیزه میتواند این ماجرا را تبیین کند. کودکان چاق، مهارتهای غیرشناختی کمتری کسب میکنند. آنها کمتر احتمال دارد در تیمهای ورزشی عضو شوند و حتی ممکن است با تبعیض معلمها روبهرو شوند. همین مساله، زمینه درآمد کمتر آنها را در سالهای بزرگسالی فراهم میکند. به نوعی شاید بتوان گفت از دست دادن روزهای کاری، برای افراد چاق هزینه دارد. شاغلان چاق، روزهای بیشتری را به خاطر غیبت کوتاهمدت، ناتوانی بلندمدت و مرگ زودرس از کارکنان غیرچاق از دست میدهند. کارفرماها نیز هزینه بیشتری را برای بیمه زندگی و جبران خسارت این افراد میپردازند. بعضی مطالعات نشان میدهد چاقی همراه با حقوق کمتر و درآمد کمتر خانوار است. مطالعهای نیز در خصوص هزینههای پزشکی در آمریکا نشان میدهد در سال ۲۰۰۸، چاقی مسوول هزینههای 10 درصد از بیماریها بوده است، چیزی در حدود ۸۶ میلیارد دلار در یکسال. محققان برآورد میکنند تا سال ۲۰۳۰، هزینههای پزشکی مربوط به چاقی به ۶۶ میلیارد دلار طی یک سال برسد. کشورهایی که کمتر از آمریکا با چاقی روبهرو هستند، هزینههای کمتری برای این مساله میپردازند. اما فشار و حجم باری که روی دوش آنها نیز وجود دارد، سنگین است. مطالعات دیگری نیز در آمریکا، هزینههای سرانه چاقی را برآورد کرده است. بر این اساس، در سال ۲۰۰۶، هر فرد چاق به طور متوسط ۱۴۲۹ دلار بیشتر از افراد با وزن نرمال برابر با ۴۲ درصد بیشتر، برای هزینههای سلامت پرداخته است.
در مردان میانسال چاق هزینههای مربوط به سکته مغزی، بیماری عروقی، دیابت، فشارخون بالا و کلسترول بالا، ۹ هزار تا ۱۷ هزار دلار بیشتر از افراد با وزن نرمال و درگیر در همین بیماریهاست.
درباره روشهای بهبود سبک زندگی حرف و سخن بسیار گفته شده، فکر میکنید برای ترک عادات ناصحیح جامعه چه اقداماتی موثر خواهد بود؟
برای ترک عادات غیرصحیحی که برای سلامتی مردم مضر است، لازم است همه دستگاهها با همافزایی در آگاهی مردم تلاش کنند. پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر مشکل است و نیاز به همکاری همه دستگاههای مربوط و به ویژه فرهنگسازی در بین مردم دارد. در بیان و راهنمایی مردم نیز آسیبهایی وجود دارد، به عنوان نمونه گاهی در برخی رسانهها از کارشناسانی که مربوط به حوزه سلامت نیستند دعوت میشود که منجر به راهنمایی غلط و چندگانگی در آموزش مردم میشود. آموزش باید زیر نظر متولیان نظام سلامت انجام گیرد و در برخی موارد نتیجه تلاشها و زحمات با یک خبر بیمنبع و انحرافی، معکوس میشود و برنامهها را از مسیر اصلی برای هدایت جامعه به سوی سلامت منحرف میکند. اگر دانشآموزان با اطلاعات درست در حوزه سلامت رشد کنند در مراحل بعد زندگی موفق عمل میکنند. آموزش، آگاهی و دانش مردم از نوع بیماریها بهترین راهبرد برای پیشگیری و کاهش آن است. گاهی در شبکههای اجتماعی، از سوی سودجویان یا افراد ناآگاه اطلاعات نادرستی از روشهای درمان به مخاطبان ارائه میشود. برخی موارد مردم بهجای توصیههای پزشکی به توصیهها و دستور بیانشده در فضای مجازی عمل میکنند. سلامت اولویت سازمانها و ادارهها و دستگاههای اجرایی نیست و جامعه در این زمینه نیاز به آگاهیبخشی دارد. عواملی چون چاقی و تغذیه نامناسب از جمله بیماریهای غیرواگیر است و کار این نهاد اجرای برنامههای خودمراقبتی است. تغییر سبک زندگی و افزایش سطح سواد مردم از روشهای مختلف آغاز میشود. یک نفر از اعضای خانواده با آموزشهای لازم میتواند به عنوان سفیر سلامت انتخاب شده و با نفوذ در خانواده در افزایش آگاهی خانواده و کاهش بیماریهای غیرواگیر موثر باشد.
آیا میتوان گفت در بروز پدیده چاقی و فشارخون در کشور برخی از شهرهای ایران سهم بیشتری نسبت به باقی شهرها دارند؟
سبک زندگی مردم کشور بهگونهای شده که کالری اضافه به بدن میرسد و سوخت و ساز کمتری صورت میگیرد، در نتیجه تعادل میان دریافت و مصرف کالری به هم میخورد و تجمع چربی در بدن شکل میگیرد. تمامی استانهای کشور با معضل چاقی روبهرو هستند و استانی نیست که وضعیت مناسبی در این رابطه داشته باشد. شدت مساله در استانهای شمالی و مرکزی کشور مانند آذربایجان، اردبیل، گیلان، مازندران، گلستان، سمنان و یزد بیشتر است و الگوهای غذایی در این مناطق باعث شده که کالری بیشتری نسبت به دیگر استانها دریافت شود. تهران شهر مستعدتری برای ابتلا به دیابت بوده است. پرفشاری خون در تهران بهتر از متوسط کشوری بوده است. در شهر تهران همچون سایر شهرها کمبود فعالیت فیزیکی رایج است و مصرف غذاهای ناسالم همچون فستفودها در بروز چاقی و اضافهوزن در کنار کمتحرکی موثر بوده و بیماریزاست.
تغذیه چه نقشی در کنترل اضافهوزن و فشارخون افراد جامعه ایفا میکند؟
انتخاب مواد غذایی که هر روز وارد سبد غذایی خانواده میشود، به عواملی چون بودجه خانواده و سهمی از بودجه که برای خرید غذا اختصاص مییابد، و از طرف دیگر به سلیقه و ذائقه فردی که از انواع مواد غذایی موجود در بازار انتخاب میکند، بستگی دارد. بنابراین دانش تغذیهای این فرد که به طور معمول زن خانواده است، نقش مهمی در سلامت افراد خانواده و مهمتر از آن، چگونگی شکلگیری ذائقه افراد خانواده دارد. آیا به این نکته فکر کردهاید که چرا بعضی از بیماریها در بعضی از خانوادهها بیشتر است یا زن و شوهری که قرابت فامیلی نیز ندارند، بیماریهای مشابه میگیرند؟ گاهی زمینههای ارثی در این مساله نقش دارد ولی در برخی مواقع نوع تغذیه میتواند به فردی که زمینه ارثی یک بیماری را دارد، کمک کند که مبتلا نشود یا دیرتر به آن بیماری مبتلا شود و عکس آن، ممکن است کسی سابقه فامیلی و ارثی ابتلا به یک بیماری را نداشته باشد و در اسارت عادات و ذائقه تحمیلی خانواده کمکم شرایط ابتلا به آن بیماری برایش فراهم شود. زن خانواده باید توجه داشته باشد که این سبد هر روز با چه موادی به خانه میآید؟ چه روغنی را برای خانه خود میخریم؟ از چه نوع گوشتی بیشتر استفاده میکنیم؟ چه انواعی از سبزی و صیفیجات را با چه میزانی در سبد غذایی خود جا میدهیم؟ از لبنیات در سبد چه سهمی را اختصاص میدهیم. به چه میزان از غذاهای نیمهآماده، سوسیس و کالباس، نوشابههای گازدار، تنقلات شور، شیرینیهای تازه و کیکهای خامهدار استفاده میکنیم؟ در سبد هر روزه ما سهم نانهای سفید بیشتر است یا نان سبوسدار و غلات و حبوبات به چه میزان در سبد جایگاه دارند؟
ماهیها چه جایگاهی در سبد دارند؟ آیا سبد جایی برای تخممرغ روزانه برای همه بچهها دارد یا پفک و یخمک جای آن را گرفته است؟ آیا بچهها هر روز میوه و سبزی میخورند یا شکم خود را با شکلات و چیپس و نوشابه سیر میکنند؟ چاقی، دیابت، سکتههای قلبی، بیماریها و نارساییهای قلبی، افزایش فشارخون و عوارض زیاد آن، سکتههای مغزی و آسیبهای ناشی از آن، بیماریهای اسکلتی استخوانی، پوکی استخوان و سرطانهای گوناگون همه با بهبود تغذیه قابل پیشگیری هستند. ولی نباید فراموش کرد که مسوولیتها در زمینه تغذیه خانواده میان بخشهای گوناگون دولت یعنی وزارتخانههای متولی تولید و واردات غذا، سیاستگذاران غذایی، مسوولان تنظیم بازار و قیمتها، جامعه علمی و رسانهها که متولی فرهنگسازی هستند، مشترک است اگرچه به نظر میرسد انتخاب سبد غذایی خانواده و تبدیل آن به سفره به وسیله زن خانواده صورت میگیرد ولی نگرش و نگاه مسوولان و متولیان سیاستگذاری غذا و تغذیه در یک کشور به زندگی، به حیات انسان، به نیازهای سلولی، به رابطه توانمندیهای جسمی و ذهنی با تغذیه مناسب و اهمیت دوران پرنیاز رشد و آثار تغذیه مناسب بر سلامت خانوارها، جامعه و توسعه کشور است که راه را برای تغذیه بهتر خانواده هموار میکند. همانطور که میدانید شیوه سنتی در حال تغییر است و اغلب جوامع شهری و بهخصوص جوانان بهجای انتخاب سبد و سفره، خود را در غذاهای حاضری، رستورانها، غذاهای خیابانی و سلفسرویسها مییابند و در شیوه جدید زندگی شهرنشینی که ماشین و حرکت و کار بیش از حد را به خانوادههای جوان تحمیل میکند، روند انتخاب سبد و تولید غذاهای خانگی برای داشتن سفره کمرنگ شده است ولی آنچه قابل توجه و تعمق است، این است که همین غذایی که میخوریم، در هر کجا که باشد باید انرژی، املاح و ویتامینهای مورد نیاز میلیونها سلول متفاوت را تامین کند یا شاید باید روش آموزش ما نیز تغییر کند.
همانطور که الگوی بیماریها در حال تغییر است، باید تفکر و سیاستها و ساختارهای موجود را نیز برای مقابله با بیماریهای جدید تغییر داد. درست است که برای مبارزه با بیماریهای غیرواگیر، پیشگیریها باید از دوران جنینی آغاز شود و تغذیه نامناسب جنین در دوران بارداری مادر میتواند آثار زیانباری در دوران بزرگسالی کودک داشته باشد، به طور مسلم دوران کودکی زمان ساختن ذائقه کودک است. آموزش تغذیه در تمام سطوح از کودکستان تا دانشگاهها نقش موثری در پیشگیری از بیماریهای دوران میانسالی دارد. ولی سیاستهای غذایی، دستورالعملها برای تغذیه در مهدهای کودک، دبستانها، اقدام برای تغذیه صحیح در تمام اماکن عمومی مانند دانشگاهها، خوابگاهها، ادارههای دولتی، سربازخانهها، نظارت دقیق بر رستورانها و مکانهای پخت و توزیع غذا و توجه به صنایع غذایی و تشویق آنها به برچسبگذاری تغذیهای و توجه به کلیه تبلیغات غذایی نیز باید مد نظر باشد.