هیاهوی مقرری
کارکرد بهینه صندوق حمایت از قهرمانان چیست؟
پس از آنکه محمد خرم، مدیرعامل جدید صندوق اعتباری، حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور از احتمال ریزش 50نفری لیست مستمریبگیران به دلیل تمکن مالی خبر داد، واکنشهای نسبتاً تندی حتی از سوی برخی ستارههای سالهای نهچندان دور از جمله هادی ساعی پرافتخارترین ورزشکار المپیکی کشور بروز پیدا کرد؛ تکواندوکایی که پس از پایان دوران طلایی خود، ردای وکالت مردم تهران در شورای شهر پنجم را نیز بر تن کرد.
مجیدرضا منصورخاکی: پس از آنکه محمد خرم، مدیرعامل جدید صندوق اعتباری، حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش کشور از احتمال ریزش 50نفری لیست مستمریبگیران به دلیل تمکن مالی خبر داد، واکنشهای نسبتاً تندی حتی از سوی برخی ستارههای سالهای نهچندان دور از جمله هادی ساعی پرافتخارترین ورزشکار المپیکی کشور بروز پیدا کرد؛ تکواندوکایی که پس از پایان دوران طلایی خود، ردای وکالت مردم تهران در شورای شهر پنجم را نیز بر تن کرد. ساعی با زیر سوال بردن استدلال تصمیم جدید، اذعان کرده حتی اگر وضعیت مالی فرد هم خوب باشد به کسی ارتباط ندارد و تمکن مالی دلیل مناسبی برای قطع مستمری اعضا نیست. اگرچه به جز ساعی، مستمری اعضای دیگری همچون علیاکبر حیدری که مدال المپیک 1964 را در کارنامه خود دارد نیز قطع شده است؛ پیشکسوتی که به گفته خودش در خانهای اجارهای سکونت دارد و در مضیقه مالی به سر میبرد.
محمد خرم در نشستی که از تصمیم تازه خود رونمایی کرد، از حفظ شأن و عزت قهرمانان به عنوان هدف اصلی تشکیل صندوق یاد کرد و گفت: «ما به ۵۰نفری رسیدیم که نیاز به حمایت ندارند و از آنها یک یا دو ماه وقت خواستیم تا حقوقشان بررسی شود. این بررسی ادامه دارد ضمن اینکه همه آنها را عضو صندوق میدانیم.» در مقابل معترضانی که حتی خرم را تهدید به انجام مصاحبه و افشاگری کرده بودند اما برخی اعضا از جمله امیر احتشامزاده پیشکسوت تنیس روی میز کشور از رویکرد جدید مدیرعامل صندوق استقبال کردند. بهزعم این قهرمان اسبق کشور، صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان باید به کسانی که نیاز بیشتری دارند رسیدگی کند و با وجود خرم، تمام مسائل فنی و مادی حل خواهد شد و قطعاً صندوق روزبهروز رو به تکامل میرود. با این حال اعتراضات تا جایی پیش رفت که مسعود سلطانیفر به ناچار وارد ماجرا شد و در نهایت دستور به ازسرگیری پرداختها داد. در این میان اما چندین موضوع خالی از ابهام نیست. نخست آنکه اساساً مکانیسم پرداخت به اعضای صندوق چگونه است؟ آیا از ابتدا قرار بوده مستمری به تمامی اعضا، فارغ از تمکن یا عدم تمکن مالی تعلق بگیرد یا به صورت مشخص هدف تشکیل صندوق حمایت از قشری خاص و مستحق کمک بوده است؟ به نظر میرسد با توجه به قطع چندماهه مستمری شماری از اعضا، مدیریت صندوق رویکرد دوم را مدنظر قرار داده است. اما سوالی که باز هم به ذهن متبادر میشود آن است که معیار و مبنای تخصیص یا عدم تخصیص مستمری به اعضا چه میتواند باشد؟ آیا این هدف میتواند بدون دخالت سلایق افراد دستاندرکار محقق شود؟
نکته دیگری که در خصوص مقرری ورزشکاران و قهرمانان سابق وجود دارد آن است که این قشر بهترین سالهای زندگی خود را وقف ورزش و افتخارآفرینی کردهاند و طبیعتاً عمده آنان از تخصصهای لازم بازار کار برخوردار نبوده و نیستند. در نتیجه پس از بازنشستگی زودهنگام از ورزش حرفهای، فرصتهای شغلی گستردهای پیش رو نخواهند داشت. هرچند هستند ورزشکارانی که به واسطه محبوبیت و اشتهار خود به مناصب درخور توجهی رسیدهاند و علاوه بر صندوق، دریافتهای دیگری نیز دارند. در مقابل برخی پیشکسوتان ورزش نیز مانند علی دایی از دریافت این مقرری انصراف دادهاند. اما به راستی سازوکار مناسب کارکرد صندوق حمایت از قهرمانان و پیشکسوتان چه میتواند باشد؟ در این پرونده تلاش کردهایم به این پرسش پاسخ دهیم.