رشد خانههای دوم چه اثری بر بخش مسکن میگذارد؟
عاقبت شبهخالیها
نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395 که اسفندماه سال گذشته منتشر شد کل موجودی مسکن کشور بدون احتساب واحدهای مسکونی خالی از سکنه و اقامتگاه دوم را رقمی معادل 22 میلیون و 825 هزار و 46 واحد و تعداد خانههای خالی را دو میلیون و 587 هزار و 607 واحد مسکونی اعلام کرد. تاکنون بر اساس آمارها خانههای دوم که به صورت روزهایی از سال مورد استفاده گروهی از خانوارها قرار میگیرد، بخشی از همان خانههای خالی محسوب میشد، اما به تازگی تعداد خانههایی که خانوارها در قالب اقامتگاه دوم و تنها برای مدتی از سال از آن استفاده میکنند اعلام شده است.
نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395 که اسفندماه سال گذشته منتشر شد کل موجودی مسکن کشور بدون احتساب واحدهای مسکونی خالی از سکنه و اقامتگاه دوم را رقمی معادل 22 میلیون و 825 هزار و 46 واحد و تعداد خانههای خالی را دو میلیون و 587 هزار و 607 واحد مسکونی اعلام کرد. تاکنون بر اساس آمارها خانههای دوم که به صورت روزهایی از سال مورد استفاده گروهی از خانوارها قرار میگیرد، بخشی از همان خانههای خالی محسوب میشد، اما به تازگی تعداد خانههایی که خانوارها در قالب اقامتگاه دوم و تنها برای مدتی از سال از آن استفاده میکنند اعلام شده است. در گزارشی که از سوی روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده، گفته میشود که تعداد این خانهها در کشورمان به دو میلیون و 115 هزار و 629 واحد مسکونی میرسد که هفت درصد از کل خانههای موجود در شهرها و روستاها را تشکیل میدهد. همچنین 10 درصد از کل خانههای موجود در کشورمان خانههای خالی از سکنهای است که تعداد آن معادل دو میلیون و 587 هزار و 607 واحد مسکونی گزارش شده است. بر اساس این آمارها تعداد خانههای خالی در کشورمان در فاصله سالهای 90 تا 95، رقمی معادل 55 درصد و تعداد خانههای شبهخالی یا همان اقامتگاه دوم نیز در فاصله سالهای 90 تا 95 معادل 200 درصد رشد پیدا کرده است. به گفته بسیاری از کارشناسان چنین رشدی در میان خانههای خالی و شبهخالی(خانههای دوم) آثار منفی در متغیرهای اقتصادی بازار ملک خواهد داشت.
کارشناسان عواملی همچون کاهش قدرت خرید مردم و در پی آن کاهش تقاضای موثر در بازار ملک را از عمده دلایل رشد واحدهای خالی و شبهخالی میدانند. چرا که عمده این واحدها مربوط به واحدها و ویلاهای لوکس در کشور هستند که اقشار کمدرآمد و متوسط جامعه توانایی خریداری آن را ندارند. همچنین واحدهای مسکن مهر و مسکنهایی که در نقاط نامناسبی ساخته شدهاند بخشی از خانههای خالی در سطح کشور را تشکیل میدهند. اما مناسبترین راهکار برای مقابله با رشد چنین واحدهایی در سطح کشور چیست؟ اغلب کارشناسان معتقدند که سیاستگذاران میتوانند به واسطه ابزارهای مالیاتی، دستکم هزینهها و عوارضی را که وجود خانههای خالی و شبهخالی به شهرها وارد میکنند به نفع متقاضیان مصرفی مسکن تامین کنند. از آنجا که در ایران برخلاف هزینه صاحبخانه شدن که در سطح بسیار بالایی قرار دارد، هزینه نگهداری از ملک بسیار پایین است، در نتیجه مالیات بر عایدی سرمایه ملکی و مالیات سالانه بر املاک میتواند دو راهکار موثر برای کنترل سوداگری در سطح کشور باشد و به این ترتیب دیگر شاهد رشد خانههای خالی و شبهخالی در سطح کشور نباشیم.
فردین یزدانی یکی از کارشناسان اقتصاد مسکن ضمن بیان اینکه عملاً در ایران مالیاتی برای خانههای خالی وجود ندارد میگوید: «در بسیاری از کشورها مالیات خانههای خالی را به صورت capital gain tax میگیرند، یعنی در واقع از عایدی حاصل از ملک مالیات میگیرند و پرداخت این مالیات از سوی مالکان، از یکسو انگیزههای سوداگرانه در بازار ملک را کاهش میدهد و از سوی دیگر سبب میشود خریداران با انگیزه مصرفی املاک را خریداری کنند.»