بریده روزنامهها
وقتی اقتصاد به کار استادِ اصغر فرهادی آمد
به نقل از فرهاد ناظرزادهکرمانی، نمایشنامهنویس و استاد تئاتر که اصغر فرهادی از شاگران اوست، نوشت: پیامد انقلاب فرهنگی تعطیلی دانشگاه بود، یک روز که سر کار رفتم، سرایدار گفت دانشگاه تا اطلاع ثانوی تعطیل است. یکباره از کار بیکار و خانهنشین شدم. اما در همان زمان متوجه شدم دوسالی که اقتصاد و مدیریت خوانده بودم، حالا به کارم میآید. به کمک دانستههایم در اقتصاد و مدیریت چارت دانشگاهی طرح کردم: دانشگاه هنر که ادغامی از همین دانشکدهها بود که رو به انحلال بودند و وزارتخانههای گوناگون میخواستند سختافزارهای آن دانشکدههای هنر بیصاحب را به محل خود انتقال دهند. دولتمردان فهمیدند موضوع از چه قرار است و چون روحیه سازندگی هم داشتند، کمک کردند دانشگاه هنر تاسیس شد.
♦♦♦
مردن ما پای خودمان است
در گزارشی به نقل از کارگران شرکتهای باربری نوشت: یک یخچال کولم بسته بودم و با زانو خوردم روی پله. تا دو ماه نتونستم کار کنم. پارسال یک بوفه چهار لنگه رو از چهار طبقه میبردم بالا که شیشهاش افتاد روی دستم. رفتم بیمارستان. یک قرون از هزینه درمان پای کارفرما نیست. باید از جیب خودمون بدیم. حقوق ما همون مزدیه که مشتری میده. چه زخمی بشیم، چه بمیریم، همه چی پای خودمونه... بیمه که نیستیم، قرارداد هم نداریم. وضع همه کارگرای باربری همینهها. اگه بگم چرا منو بیمه نمیکنی، میگه برو خوش اومدی، یکی دیگه رو میاره. هر سه ماه هم یک کاغذ میاره امضا کنم که هیچ حق و حقوقی طلب ندارم.
♦♦♦
بنیاد مستضعفان کاخ گچسر را فروخت
نوشت: ١٥میلیارد تومان برای یک کاخ. مدیرکل میراث فرهنگی استان البرز هم خبر را تایید میکند که «بنیاد مستضعفان کاخ رضاشاهی گچسر را به قیمتی ناچیز فروخته است». نام این کاخ که متعلق به دوران پهلوی اول است و در روستایی به نام گچسر در بخش مرکزی کرج قرار گرفته، ١٠ دی ٨١ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد؛ به شماره ۶۵۷۵. حالا همه میپرسند اصلاً فروش یک اثر ملی که متعلق به تمام مردم است، چطور ممکن است؟ درست زمانی که جنجال بر سر دو کاخ سعدآباد و نیاوران که بنیاد مستضعفان مدعی مالکیت آنهاست، هنوز تمام نشده، خبر تازهای نام این بنیاد را بر سر زبانها انداخته است.
♦♦♦
نارضایتی معلمان از گزینش و حراست
به نقل از فخرالدین احمدیدانشآشتیانی، وزیر آموزش و پرورش، نوشت: یکی از مسائلی که از آن رنج میبردیم، گزینش بود و معلمان هم از نحوه برخورد با آنها در گزینشها ابراز ناراحتی میکردند. تلاش میکنیم روند گزینش را علمی کنیم و فردی را انتخاب کنیم که بهلحاظ سواد، تخصص، ایمان، تقوا و... شرایط لازم را داشته باشد. وقتی چنین نگاهی حاکم باشد، منزلت و جایگاه معلمان را بالا میبرد. درباره حراستها هم مشکلاتی داشتیم، معنای حراست نگهبانی است نه مچگیری. نیاز داریم همکاران حراستی در کنار فرهنگیان قرار بگیرند و به آنها آگاهی بدهند. نوع تعامل این همکاران نیز میتواند باعث افزایش کرامت و شأن معلمان شود... در این دولت امنیت فرهنگی جایگزین فرهنگ امنیتی شد.