تکلیف پرونده عباس کیارستمی چه شد؟
سیل ویرانگر 42 تن را با خود برد
روز جمعه 25 فروردینماه بارش شدید باران چند استان کشور را درگیر سیل و آبگرفتگی کرد، اما سیل در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان به فاجعه انجامید.
روز جمعه 25 فروردینماه بارش شدید باران چند استان کشور را درگیر سیل و آبگرفتگی کرد، اما سیل در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و کردستان به فاجعه انجامید. در استان آذربایجان شرقی دو شهرستان آذرشهر و عجبشیر بیشترین خسارتهای جانی و مالی را متحمل شدند. طبق گفته بهنام سعیدی، سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور، بر اثر این حادثه ۴۲ نفر شامل ۱۸ نفر در آذرشهر، ۱۸ نفر در عجبشیر، ۵ نفر در کردستان و یک نفر هم در آذربایجان غربی جان خود را از دست دادهاند. ظهر روز چهارشنبه 30 فروردین نیز مرتضی سلیمی، رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر، از مفقودی احتمالی چهار تن از هموطنان متاثر از سیل و آبگرفتگی در آذرشهر و عجبشیر خبر داد. البته تا لحظه تنظیم این گزارش همچنان عملیات امداد و نجات در استانهای خسارتدیده ادامه دارد. اما چرا بارشهایی که میتوانست مردم این مناطق را خوشحال کند، به قیمت جان آنها تمام شد؟ هفته گذشته در کنار انعکاس مصائب مردم حادثهدیده، تحلیلهای ضدونقیضی درباره علت مرگبار شدن این بارشها در روزنامهها منتشر شد. آمارهای ارائهشده از تعداد قربانیان هم ضدونقیض بود.
قربانیان مقصرند یا مسوولان؟
روزنامه «شهروند» روز یکشنبه 27 فروردین با تیتر «قربانیان تماشا» به استقبال این حادثه رفت و از قول مدیرعامل جمعیت هلالاحمر آذربایجان شرقی نوشت: «کشتهشدگان سیل آذرشهر بهرغم هشدارها برای فیلمبرداری و عکاسی به حاشیه رودخانه رفته بودند.» در این گزارش تعداد قربانیان سیل 45 نفر اعلام و اضافه شد که 9 نفر همچنان در سیلاب ناپدید هستند. همین روزنامه روز سهشنبه 29 فروردین دوباره عکس یک خود را به فاجعه سیل اختصاص داد، اما این بار تیتر «در ماتم سیل» را انتخاب کرد و نوشت: «در حالی که بیشتر مسوولان اعلام کردند قربانیان سیل در آذرشهر بیتوجه به هشدارها در حال تماشای سیلاب بودهاند، خانوادههای این قربانیان نظر دیگری دارند و معتقدند که مسیر ناایمن پل زیرگذر باعث بروز چنین فاجعهای شده است و هیچیک از قربانیان در حال تماشا یا فیلمبرداری نبودهاند. تا جایی که خانواده برخی از قربانیان آذرشهر اعلام کردهاند که قصد شکایت از اداره راهوترابری را دارند.» این روزنامه این بار تعداد کشتهشدگان را 42 نفر اعلام کرد، پای تحلیل متفاوت خانوادههای قربانیان حادثهدیده از فاجعه نشست و از قول یکی از آنها که برادر، همسر برادر و دو برادرزاده کوچکش را در این حادثه از دست داده، نوشت: «برادرم یوسف تنها ۴۵سال داشت. او آن روز به همراه همسر 40ساله و دو پسر ۱۰ و ۱۶سالهاش برای تفریح به روستای غلهزار رفته بودند... اما هنگام برگشتشان سیل خفیفی آغاز شد. درست زمانی که برادرم و خانوادهاش با خودرو روآ به پل زیرگذر رسیدند، ناگهان سیلاب شدت گرفت و آب آنها را به همراه چند خودرو دیگر با خود برد. اینکه میگویند قربانیان در حال تماشای سیلاب و فیلمبرداری بودهاند، دروغ است. در آن لحظه افراد زیادی کنار آن پل سیلاب را تماشا میکردند که یکی از این افراد خود من بودم. ولی ما همگی جایی ایستاده بودیم که آب به ما نمیرسید و در خطر نبودیم. کسانی که قربانی شدند از پل زیرگذر در حال عبور بودند. ما با چشم خودمان دیدیم که این خودروها نه متوقف شده بودند و نه کسی سیلاب را تماشا میکرد. آنها همگی از همان روستای غلهزار به آذرشهر میآمدند. در واقع این پل زیرگذر میانبری بود از روستای غلهزار به آذرشهر که با نصب تابلو برای اینکه مردم از اتوبان عبور نکنند، این راه را ایجاد کرده بودند. لحظه وقوع سیلاب نیز همگی قربانیان در حال عبور از این پل بودند. اگر پل تابلو نداشت، مردم مقصر بودند، ولی وقتی تابلو را نصب کرده بودند، عبور و مرور از زیر آن هیچ مشکلی نداشت و حالا هم با بروز چنین حادثهای مسوولان راهوترابری مقصر هستند.» اما سیل قربانیان خود را تنها از خودروسوارها انتخاب نکرد و به درون خانهها هم راه پیدا کرد. مردی که سیل وارد خانهاش شده و همه اعضای خانوادهاش را قربانی کرده، چندوچون فاجعه را اینطور روایت کرده است: «روز حادثه ما در خانهمان نشسته بودیم که ناگهان دیدم آب با شدت زیادی وارد خانه شد. تا به خودم آمدم و به سمت همسر و دخترانم رفتم که آنها را نجات دهم، ناگهان آب آنها را با خود برد. در مقابل چشمانم همه آنها را از دست دادم و نتوانستم هیچکدام را از مرگ نجات دهم. تمام خانه و کاشانهام هم نابود شد... برادرم، خواهرم، شوهر خواهرم، پسر خواهرم و برادرزنم هم در این حادثه سیلاب جان خود را از دست دادهاند.»
روزنامه دیگری که هفته گذشته با دو تیتر متفاوت به حادثه سیل پرداخت، «همشهری» بود که روز شنبه با تیتر «سیل آمد، تماشاگران را برد» نوشت: «سیل آذربایجان که قابل پیشبینی بود در آذرشهر تلفات بیسابقهای بهجا گذاشت. قربانیان اما کسانی بودند که آن روز برای تماشای سیل در کنار رودخانه توقف کرده بودند.» همین روزنامه اما روز دوشنبه 28 فروردین با تیتر «گلایه سیلزدگان آذربایجان از مسوولان تماشاچی» رویکرد دیگری اتخاذ کرد و نوشت: «در حالی که وزیر نیرو و دیگر مسوولان بیتوجهی مردم به هشدارها و اخطارها را عامل تلفات بیسابقه سیل در آذربایجان شرقی عنوان کرده بودند، مردم اما میگویند که کوتاهی مسوولان و احداث زیرگذر در دل رودخانه عامل مرگ مردم در آذرشهر بوده است.» در همین روز خبرگزاری ایسنا به نقل از محمدصادق پورمهدی، معاون عمرانی استاندار آذربایجان شرقی، نوشت: «عدمتردد از دوربرگردان جایگزین پل غلهزار آذرشهر زمینهساز افزایش قربانیان سیل در این منطقه بود.» او در تشریح این موضوع گفت: «300 متر جلوتر از دوربرگردان قبلی، دوربرگردان جایگزین قرار داده شده و با این حال ساکنان آن منطقه اصرار به تردد از مسیر قبلی داشته و دارند و همین موضوع نیز سبب افزایش شمار قربانیان سیل شده است. اگر هشدارها بیش از این جدی گرفته میشدند، آمار جانباختگان سیل کمتر میبود و سه ساعت قبل از جاری شدن سیل، اعضای فرمانداری آذرشهر در محل پل غلهزار حضور یافته و هشدار لازم را برای تردد نکردن از آن محل داده بودند. اداره کل راه و شهرسازی و شرکت آب و فاضلاب اجازه تردد از مسیل را نمیدهند و بیاحتیاطی از جانب رانندگان بوده است.»
در حین بحثهایی که برای پیدا کردن مقصر صورت گرفت، مسوولان مختلف برای رسیدگی به وضعیت قربانیان عازم مناطق حادثهدیده شدند. رئیسجمهوری نیز در سفر روز چهارشنبه خود به آذربایجان شرقی گفت: «دولت باید کمکهای بلاعوض و تسهیلات کمبهره به سیلزدگان ارائه دهد؛ در این خصوص اقدامات اولیه انجام شده است.» آنطور که خبرگزاریها گزارش دادهاند، روحانی با اشاره به تخصیصهایی که برای چهار استان آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و کردستان انجام گرفته، گفت: «اولین تخصیصها در این خصوص به خزانه اعلام شده است و ضمن تسلیت به مردم بزرگوار استان آذربایجان شرقی به خاطر از دست دادن عزیزانشان در این حوادث، به مردم قول میدهم در راستای رفع مشکلاتشان از تمام امکاناتمان استفاده میکنیم.»
مقصر «پلاسکو» کیست؟
هفته گذشته حادثه ساختمان پلاسکو هم بار دیگر به صفحات اول روزنامهها بازگشت. در حالی که هیات ویژه گزارش ملی بررسی حادثه پلاسکو که به دستور رئیسجمهوری این حادثه را بررسی کرد، 19 فروردینماه طی نشستی خبری، گزارش مفصل خود از این حادثه را ارائه کرد، دو کمیته فنی و حقوقی شورای شهر تهران نیز که مسوول بررسی ابعاد مختلف این حادثه بودند، پس از گذشت دو ماه و چند هفته از وقوع این حادثه گزارش خود را در صحن علنی شورای شهر ارائه کردند، اما این گزارش نیز مانند گزارش هیات ویژه گزارش ملی بررسی حادثه پلاسکو مورد انتقاد قرار گرفت. روزنامه «ایران» در این باره نوشت: «گزارش این دو کمیته اگرچه بیشتر وقت چندساعته شوراییها را به خود اختصاص داد، اما جز مرور چندباره روند شکلگیری حادثه و در نهایت عذر تقصیر را گردن مالک ساختمان انداختن و تبرئه مدیریت شهری در چندین بند و مقصر دانستن وزارت کار! چیز دیگری نداشت. آنقدر که صدای برخی اعضا بلند شد و عضوی به نام «محمد تندگویان» را واداشت تا در تذکری اعلام کند که بالاخره این گزارش چه نتیجهای داشته؟! او البته به تناقضات این گزارش با گزارش ملی دولت هم اشاره کرد و گفت اینکه نمیشود یک گزارش «دولت» را مقصر بداند و یک گزارش «شهرداری» را و مردم هم هاج و واج همدیگر را نگاه کنند! اینکه جواب نمیشود! او خطاب به شهردار و مدیر 12ساله بحران تهران هم گفت که چرا در طول این سالها مانوری انجام ندادید تا کمبودها مشخص شود!»
مرگ یک شاعر، مرگ یک بازیگر
از دیگر رویدادهای هفته گذشته درگذشت کیومرث منشیزاده، شاعر، بود. این شاعر که بر اساس گزارش ایسنا، به خاطر به کار بردن اعداد و نشانههای ریاضی در شعرهایش با عنوان «شاعر ریاضی» شناخته میَشد، روز شنبه 26 فروردینماه در 79سالگی بر اثر سکته مغزی درگذشت. در همین روز دست مرگ ناگهان عارف لرستانی، بازیگر تلویزیون، را هم با خود برد. این بازیگر مجموعههای طنز تلویزیونی در 45سالگی و بر اثر حمله قلبی از دنیا رفت. با درگذشت عارف لرستانی شایعاتی درباره احتمال تاثیر خطای پزشکی در مرگ او مطرح شد؛ شایعهای که البته تایید نشد، اما پرونده مرگ عباس کیارستمی کارگردان بلندآوازه ایرانی را که با شکایت خانوادهاش در حال پیگیری در دادسرای جرائم پزشکی است، بار دیگر مطرح کرد. هفته گذشته بحثهای تازهای هم درباره این پرونده در رسانهها مطرح شد. موضوع از این قرار بود که رضا کیانیان، بازیگر سینما، در اختتامیه جشنواره فرهنگی وزارت بهداشت، خطاب به وزیر بهداشت گفت: «تا زمانی که کیارستمی زنده بود قدر او را ندانستند در حالی که سینمای آمریکا یک طرف بود و کیارستمی در طرف دیگر با آن برابری میکرد و در حال حاضر از وزیر بهداشت میخواهم پاسخ دهد سرنوشت پرونده عباس کیارستمی چه شد.» اما حسن قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت، به جای پاسخ به این پرسش، به طرح مجدد سوال اکتفا کرد و گفت: «در خصوص عباس کیارستمی غصهای در دل همه ما هست و در رابطه با اینکه چه اتفاقی افتاد در یک جمله نمیشود به آن پاسخ داد. برای پاسخ به این سوال که چرا پرونده مرحوم کیارستمی تاکنون اعلام نشده باید به تمام پروندههای بلاتکلیفی که تاکنون اعلام رای نشده نگاه کنیم و در این رابطه هیچچیز بهتر از راستی و درستی نیست. اگرچه من هماکنون مسوولم و باید پاسخگو باشم میخواهم بپرسم تکلیف پرونده آقای کیارستمی چه شد و چرا در قوانینی که داریم اینقدر ناتوان هستیم و در یک سلسله باطلی گرفتار میشویم. در پرونده کیارستمی نیز مانند پرونده کوی دانشگاه و کهریزک این سوال مطرح است که نتیجه رسیدگی به این پرونده چه شد؟» پاسخهای وزیر بهداشت درباره پرونده کیارستمی اما مورد اعتراض بهمن کیارستمی، فرزند این هنرمند فقید، واقع شد. او در گفتوگویی با ایسنا گفت: «مسوولان وزارت بهداشت اگر نتوانستند در حوزه سازمان نظام پزشکی پیگیری دقیقتری را انجام دهند، لااقل میتوانستند این کار را در پزشکی قانونی که فعالیتش زیر نظر خود وزارتخانه است انجام دهند، اما پزشکی قانونی هم با اینکه ماههاست با حضور نماینده وزارت بهداشت در حال بررسی این پرونده است، گزارش روشن و کاملی ارائه نکرده است.»