یادداشت اختصاصی جان کمپبل برای تجارت فردا
انتخابهای هیجانانگیز
در حال حاضر با توجه به حجم فراوان درخواستهایی که از من میشود و همچنین با توجه به زمانی که در اختیار دارم، بیشترین کاری که میتوانم انجام دهم، این است که از طریق ایمیل نوشته کوتاهی برای شما بفرستم.
در حال حاضر با توجه به حجم فراوان درخواستهایی که از من میشود و همچنین با توجه به زمانی که در اختیار دارم، بیشترین کاری که میتوانم انجام دهم، این است که از طریق ایمیل نوشته کوتاهی برای شما بفرستم. از اینکه جایزه به سه مردی رسید که من از قدیمالایام کار آنها را مطالعه میکنم، از کار آنها درس میآموزم و در عین حال تمامی زندگی حرفهای من در گیر و دار دست و پنجه نرم کردن با حوزههای کاری آنهاست، هیجانزده شدهام. البته باید بگویم که گرچه بعضی از مردم دچار شگفتی شدهاند که چرا جایزه امسال در زمینه «قیمتگذاری داراییها» به طور مشترک به این سه نفر اختصاص یافت، ولی من حس بسیار خوبی نسبت به این انتخاب کمیته نوبل دارم. جین (یوجین) فاما نشان داده است چگونه بازدهی داراییها در کوتاهمدت، تقریباً همیشه غیرقابل پیشبینی است. او همچنین در کارهای خود اشاره کرده که این غیرقابل پیشبینی بودن، به عنوان ویژگی بازارهایی محسوب میشود که به درستی کار میکنند.
فاما تاکید میکند برای هر دارایی یک نوع بازدهی تحت عنوان «بازدهی عادی» یا «بازدهی لازم» (Required Return) وجود دارد. اما در عین حال بیشتر تغییرات بازدهی داراییها، از این دو منشأ حاصل نمیشوند، بلکه در عوض این تغییرات ناشی از اخباری هستند که به طور تصادفی مخابره میشوند. لارس هانسن نشان داده که چگونه اقتصاددانان میتوانند بازدهیهای لازم بر روی مجموعهای از داراییها را برآورد کرده و از آنها در جهت فهم چیزهای مهمی که درباره اقتصاد وجود دارد، استفاده کنند. به عنوان مثال یکی از این استفادهها این است که بفهمند سرمایهگذاران ریسکگریز چگونه رفتار میکنند. در مورد باب (رابرت) شیلر باید اشاره کنم که او در اوایل دهه 1980 میلادی استاد مشاور پایاننامه من در دانشگاه ییل بود. او نشان داده که تغییرات در بازدهیهای لازم، در صورتی که ماندگار و مداوم باشند، میتوانند تاثیرات بسیار بزرگی بر سطح قیمتهای داراییها از خود بر جای بگذارند.
در حقیقت، آن حد زیاد تصادفی بودن که یوجین فاما تعریف کرده بود، ممکن است به خاطر تغییرات غیرقابل پیشبینی که در بازدهیهای لازم رخ میدهند، دچار اختلال شود. اختلافنظر عمدهای که میان جین و باب وجود دارد، مربوط به این است که آیا الگوی بازدهیهای لازم میتواند با استفاده از ریسکگریزی سرمایهگذاران عقلایی توضیح داده شود؟ یا آنکه عوامل روانشناختی نیز در این زمینه نقش ایفا میکنند؟
دیدگاه تان را بنویسید