خسارت نیمتریلیون یورویی
شرکتهای برق اروپا
در ۱۶ ژوئن اتفاق غیرمنتظرهای در بازار برق آلمان روی داد. بهای خردهفروشی برق به کمتر از ۱۰۰یورو در هر مگاوات ساعت سقوط کرد و شرکتهای تولید برق مجبور شدند برای انتقال برقشان به مدیران شبکه پول بدهند.
در 16 ژوئن اتفاق غیرمنتظرهای در بازار برق آلمان روی داد. بهای خردهفروشی برق به کمتر از 100یورو در هر مگاوات ساعت سقوط کرد و شرکتهای تولید برق مجبور شدند برای انتقال برقشان به مدیران شبکه پول بدهند. در آن یکشنبه خنک و آفتابی تقاضا برای برق به شدت کاهش یافت. بین ساعات 2 تا 3 بعد از ظهر نیروگاههای خورشیدی و بادی 9/28 گیگاوات تولید داشتند که بیش از نیمی از کل برق تولیدی بود. در آن زمان شبکه انتقال تاب بیش از 45گیگاوات را نداشت. در ساعت اوج تولید برق به بیش از 51 مگاوات رسید بنابراین قیمتها به سرعت پایین آمد تا تولیدکنندگان وادار شوند از شبکه خارج شوند و خطر افزایش بیش از حد بار از میان برداشته شود. مشکل آنجاست که نیروگاههای هستهای و زغالسوز به صورتی طراحی شدهاند که باید با ظرفیت کامل کار کنند. بنابراین نمیتوانند تولید خود را کاهش دهند در حالی که انرژی اضافی تولیدشده در نیروگاههای بادی و خورشیدی رایگان است. به منظور کاهش تولید و سازگار ساختن شبکه بر نیروگاههای گازی فشار آمد تا با 10 درصد ظرفیت کار کنند. این رویداد تنها گوشهای از تحولاتی است که با اهمیت یافتن و به عرصه آمدن منابع انرژی تجدیدپذیر
در اروپا و به ویژه در آلمان آغاز شدهاند. از دیدگاه طرفداران محیط زیست این رویداد نوعی موفقیت است. برق تجدیدپذیر و با کربن اندک، سهم بیشتری از تولید را به خود اختصاص داده و قیمت کلیفروشی را کاهش داد. علاوه بر این برق تجدیدپذیر در آینده عامل مهمی در کاهش تصاعد گازهای گلخانهای خواهد بود. اما چنین چیزی برای شرکتهای پرسابقه برق نوعی فاجعه است. نیروگاههای گازی با منابع انرژی تجدیدپذیر جایگزین و تولید برق آنها زیانده شده است. این شرکتها نگران آن هستند که تولید بیش از حد توسط نیروگاههای خورشیدی و بادی ثبات شبکه را بر هم بزند و مناطقی را به خاموشی بکشاند. به عقیده آنها اگر قیمتها منفی شوند، دیگر نمیتوان به تجارتی پرداخت که در آن مشتریان بر مبنای میزان مصرف پول میپردازند. به استدلال آنها، توسعه انرژی تجدیدپذیر ارزش شرکتهای پرسابقه برق را پایین میآورد و آنها را با چیزی جایگزین میکند که اعتبار کمتر و هزینه بیشتری دارد.
کاهش نیرو
افت و سقوط شرکتهای برق اروپا هشداردهنده است. در زمان اوج خود در سال 2008، ارزش آنها به یک تریلیون یورو رسید. اما اکنون ارزش آنها نصف آن مقدار شده است. از سپتامبر 2008، شرکتهای برق بدترین عملکرد را در شاخص مورگان استنلی داشتند. در سال 2008، 10 شرکت برق اروپا در بالاترین رتبه قرار داشتند. این تعداد اکنون به پنج تنزل یافته است. آلمان بیشترین خسارات را متحمل شد. جایی که انرژی تجدیدپذیر، بیشترین رشد را داشته است. از سال 2010، ارزش سهام شرکت ایاون بزرگترین شرکت برق آلمان، سهچهارم کاهش یافت و درآمد این شرکت از تولید برق متعارف (سوخت فسیلی و هستهای) بیش از یکسوم سقوط کرد. دومین شرکت بزرگ تولیدکننده برق یعنی RWE هم وضعیتی مشابه را تجربه کرد. به گفته مدیرعامل این شرکت تولید برق متعارف، تنها برای بقای خود دست و پا میزند. اما دردسرهای این شرکتها بدون توجه به ظهور منابع تجدیدپذیر، باز هم اجتنابناپذیر بود. در طول دهه 2000، شرکتهای برق اروپا سرمایهگذاری بیش از اندازهای را در ظرفیت برق فسیلی انجام دادند. این سرمایهگذاری در کل اروپا 16 درصد و در کشورهایی مانند
اسپانیا تا 91 درصد بیشتر شد. اما بازار برق تا این اندازه رشد نداشت. متعاقب آن بحران مالی تقاضا را سرکوب کرد. مطابق برآورد آژانس بینالمللی انرژی تقاضای کل اروپا بین سالهای 2010 تا 2015 به میزان دو درصد کاهش خواهد یافت. دو عامل بیرونی نیز باعث تشدید بحران شدند. اولین عامل فاجعه نیروگاه هستهای فوکوشیما در ژاپن بود که باعث شد دولت آنگلا مرکل با شتابزدگی، هشت نیروگاه اتمی کشور را تعطیل کند و دستور تعطیل تدریجی 9 نیروگاه دیگر تا سال 2022 نیز صادر شود. شتاب این تغییرات باعث شد تعهدات شرکتها بیشتر شود؛ هر چند بسیاری از آنها از قبل برای تعطیل شدن برنامهریزی کرده بودند. گسترش و شکوفایی صنعت گاز سنگی در آمریکا عامل دوم بود. زغالسنگی که قبلاً در نیروگاههای آمریکا سوزانده میشد، با گاز جایگزین شد و باعث شد قیمت زغالسنگ در مقایسه با گاز در اروپا کمتر شود. از طرف دیگر مجوزهای جدیدی صادر شد که اجازه میداد تصاعد گازهای گلخانهای بیشتر شود و جریمه سوزاندن زغالسنگ پایینتر بیاید. در نتیجه سود حاشیهای نیروگاههای زغالسوز در مقایسه با نیروگاههای گازسوز بیشتر شد. به گفته مدیرعامل شرکت GDFSuez بزرگترین تولیدکننده
برق جهان،30 گیگاوات از تولید برق گازی در اروپا از زمان اوج تولید کاسته شده است. افزایش سوزاندن زغالسنگ در آلمان باعث شد برخلاف برنامهریزیها، تصاعد کربن در سالهای 2013-2012 افزایش یابد. بنابراین حتی قبل از گسترش نیروگاههای بادی و خورشیدی تولید برق گازی و هستهای دچار دردسر شده بود. ظرفیت برق تجدیدپذیر (که از تولید واقعی بسیار بیشتر است) تقریباً یکدوم ظرفیت کل در آلمان و یکسوم در اسپانیا و ایتالیاست. در هر سه کشور ظرفیت کل از اوج تقاضا هم بسیار فراتر میرود. بنابراین برق تجدیدپذیر، باعث عرضه بیش از حد شده است. عرضه بیش از حد و کاهش تقاضا به معنای سقوط قیمتهاست. بهای برق از 80 یورو در هر مگاوات ساعت، در ساعات اوج در کشور آلمان به 38 یورو رسیده است. این بهای کلیفروشی است و بهای برق مسکونی به 285 یورو در هر مگاوات ساعت میرسد که در مقایسه با سایر کشورهای جهان گران است. البته بخشی از این پول به عنوان یارانه به انرژیهای تجدیدپذیر تخصیص مییابد که هزینهای 5/1 برابر تولید برق متعارف دارند. با کاهش بهای کلیفروشی، سودآوری نیروگاهها کمتر میشود. به گزارش بلومبرگ
30 تا 40 درصد نیروگاههای متعارف شرکت RWE زیانده هستند. اما این فقط یک روی ماجراست. انرژی تجدیدپذیر، نهتنها سود حاشیهای را تحت تاثیر قرار داده است، بلکه تجارت پرسابقه برق را با تهدید مواجه میکند. این وضعیت را میتوان با شرایط شرکتهای مخابرات در دهه 1990 وضعیت روزنامههای کنونی در مواجهه با رسانههای اجتماعی مقایسه کرد.
اوج تنبیه
در دهه 1980 تولید برق کاری آسان بود. نیروگاههایی که با زغال، انرژی هستهای و نیروی آب به کار میافتادند عرضه مداوم برق را تضمین میکردند. این نیروگاهها به طور تماموقت با ظرفیت کامل کار میکنند و بنا بر دلایل فنی، نمیتوان نیروگاههای هستهای یا زغالسوز را به آسانی تعطیل کرد. بنابراین، این نیروگاهها برای فراهم ساختن بار پایه (برقی که همیشه مورد نیاز است) به کار میروند. آنگاه برای تولید برق در ساعات اوج میتوان از نیروگاههای گازی استفاده کرد که ظرفیتشان بهراحتی بالا و پایین میرود. اگر به نمودار تولید نیرو در طول روز نگاه کنید، آن را مانند کیکی چندلایه خواهید یافت که لایههای پایین صاف و یکنواخت و لایههای بالا موجدار است. با حذف مقررات این الگو بر هم ریخت و نیروگاهها بر اساس هزینه حاشیهای برق به فعالیت پرداختند. پیدایش انرژیهای تجدیدپذیر به فرآیند تحولات سرعت داد. برق تجدیدپذیر در شبکه اولویت دارند. به این معنا که شبکه ملزم است ابتدا برق آنها را انتقال دهد. این یک نوع الزام قانونی است که به منظور توسعه برق تجدیدپذیر در اروپا اجرا میشود. البته
این الزام منطقی نیز هست. از آنجایی که هزینه حاشیهای برق بادی و خورشیدی نزدیک به صفر است، شبکه انتقال ترجیح میدهد آن را اول بپذیرد. بنابراین برق تجدیدپذیر در لایه پایین کیک قرار میگیرد. اما برخلاف برق هستهای و زغالسنگ که برق پایه را فراهم میکنند، برق خورشیدی و بادی نامطمئن است و به شرایط جوی بستگی دارد؛ لذا لایههای پایین کیک نیز موجدار خواهند شد. حال، هنگامی که تقاضا بالا و پایین میرود دیگر کاهش تولید برق گازی پاسخگو نخواهد بود. لازم است تعدادی از نیروگاهها خاموش شوند و تعدادی از نیروگاههای زغالسوز با ظرفیت کمتر کار کنند. این اتفاق در 16 ژوئن روی داد؛ کاری که باعث میشود قیمت برق تلاطم زیادی داشته باشد. چرا که بازگرداندن ظرفیت نیروگاههای زغالسوز هزینهبر است و بر سودآوری نیروگاه نیز تاثیری مخرب خواهد داشت. طبق الگوی قبلی بهای برق در ساعات اوج (وسط روز و اوایل شب) افزایش مییافت و با کاهش تقاضا در شب هنگام قیمتها پایین میآمد. اما وسط روز زمانی است که تولید برق خورشیدی به حداکثر میرسد. به خاطر بهرهمندی از اولویت در شبکه، برق خورشیدی سهم بزرگی از این تقاضا را پاسخ میدهد و باعث میشود قیمتها
بالا نرود. قبلاً بهای برق در زمان اوج به ازای هر مگاوات 14 یورو بیشتر از بهای متوازن بود. این اختلاف در سال 2013 به سه یورو رسید. بنابراین نهتنها از سال 2008 میانگین بهای برق نصف شده است، بلکه تفاوت قیمت نیز تا چهارپنجم کاهش یافت. بنابراین تعجبی ندارد که شرکتهای برق دچار مخمصه شوند. وضعیت از این هم بدتر خواهد شد. ترکیب تقاضا در اروپا و سرمایهگذاری چینی باعث شد هزینه پانلهای خورشیدی از سال 2006 حدود دوسوم کاهش یابد. هزینه تولید هر مگاوات ساعت برق خورشیدی در آلمان به 150 یورو رسیده است که هر چند از قیمتهای کلیفروشی بیشتر است اما از مقدار قیمت ثابت برق تجدیدپذیر و بهای برق مسکونی پایینتر آمده است. به این صورت حتی اگر دولت جدید آلمان یارانه برق تجدیدپذیر را قطع کند باز هم تولید برق خورشیدی افزایش خواهد یافت و باز هم چالشی برای نیروگاههای متعارف خواهد بود.
بخش چوب و باد
شرکتها نیز در مقابل این چالشها بیدفاع نیستند و همه آنها به طور یکسان مورد تهدید قرار نمیگیرند. به عنوان مثال شش شرکت بزرگ بریتانیایی به خاطر عقد قراردادهای درازمدت در حاشیه امن قرار گرفتهاند هر چند سود حاشیهای آنها کم شده است. برخی شرکتها نیز به بازار انرژی تجدیدپذیر وارد شدهاند. دراکس که قبلاً بزرگترین تولیدکننده برق زغالسنگی بریتانیا بود اکنون به سوزاندن چوب روی آورده است. سایر شرکتها نیز در تولید برق بادی در دریا سرمایهگذاریهای بزرگی انجام دادهاند. اما در مجموع سرمایهگذاری شرکتها به ویژه در برق خورشیدی اندک بوده است. به عنوان مثال فقط هفت درصد از ظرفیت برق تجدیدپذیر آلمان به شرکتهای قدیمی تعلق دارد. مشکل آنجاست که برق خورشیدی با نحوه کار سنتی آنها بسیار متفاوت است. به عنوان مثال شرکتهای قدیمی نیروگاهی عظیم با ظرفیت یک تا 5/1 گیگاوات در اختیار دارند که در مرکز شبکهای از کابلهای انتقال نیرو قرار گرفته است. برق خورشیدی در پانلهای کوچک فتوولتائیک تولید میشود که در یک شبکه چیده میشوند. شاید در نهایت شرکتها توجه جدیتری به انرژی تجدیدپذیر
داشته باشند. اما این تحول در حال حاضر به کندی انجام میشود. در مقابل، شرکتها از وظیفه تولید برق دور میشوند و به فعالیتهایی مانند دلالی و ارائه مشاوره به مشتریان درباره کاربرد انرژی روی آوردهاند. در چند ماه گذشته بزرگترین شرکت برق سوئد و سه شرکت آلمانی داراییهای خود را واگذار کردند و تولید برق را کاهش دادند. به گفته مدیرعامل یکی از شرکتها «ما باید درباره نقش خود دوباره فکر کنیم و جایگاه خود در بخش انرژی را دوباره تعریف کنیم».
تعطیلی پاک
تغییرات خردکننده و کاهش قیمت سهام برای برخی شرکتها نگرانکننده است. اما بقیه گروهها اهمیتی به آن نمیدهند. به گفته یک اتاق فکر آمریکایی آلمان فرآیندی تجاری بدون کربن را آغاز کرده است که در آن برق خورشیدی به یارانه اندکی نیاز دارد، بهای کلیفروشی برق رو به کاهش است، و چیزی اعتبار شبکه را تهدید نمیکند، پس جای نگرانی هم وجود ندارد. برای این اظهار نظر چند پاسخ میتوان پیدا کرد. اول، شرکتها از بابت کاهش ارزش داراییهایشان متحمل خسارتهای زیادی شدهاند. در پنج سال گذشته ارزش سرمایه بازاری آنها 500 میلیارد یورو کمتر شده است که بیشتر از ارزش سهامی است که بانکهای اروپا در همان دوره متضرر شدند. صندوقهای بازنشستگی و سایر سرمایهگذاران در آینده درآمد کمتری خواهند داشت. کارمندان این شرکتها با کاهش حقوق و خطر بیکاری مواجهند. ضررهایی که بیشتر آنها به زمان قبل از پیدایش برق تجدیدپذیر بازمیگردند به مبالغ هنگفتی افزوده شدهاند که در سیاستهای حفاظت از محیط زیست هزینه شدهاند. یارانههای انرژی تجدیدپذیر در آلمان سالیانه 16 میلیارد یورو است در حالی که کل هزینهها حدود 60
میلیارد یورو میشود. علاوه بر این شرکتها نقش سرمایهگذاری خود را فراموش کردهاند. آنها زمانی قابل اعتماد، استوار و در برابر تورم مقاوم بودند. صندوقهای بازنشستگی برای تراز داراییهای خود به چنین سرمایه معتبری نیاز دارند. اما با کاهش ارزش سهام و سود آنها شرکتها دیگر چنین نقشی ندارند. از همه مهمتر آنکه کاهش اقبال شرکتهای برق، آینده سامانه برق اروپا را زیر سوال میبرد. به منظور سادهتر کردن امور، کشورهای اروپایی به آرامی در حال ساختن سامانهای هستند که در آن کربن و منابع آلاینده کمتر، عرضهکنندگان بیشتر، نیروگاههای مدرنتر، سیستم ذخیرهسازی کارآمدتر، و تبادل برق در فراسوی مرزها بیشتر خواهد بود. این سامانه با شبکههای هوشمندی شکل میگیرد که به مصرفکنندگان میگوید چه مقدار برق مصرف میکنند، چه موقع وسایلبرقی را خاموش کنند و تقاضا را بهتر مدیریت کنند. در چنین جهانی شرکتهای قدیمی برق دو نقش عمده بازی میکنند. آنها آخرین پناهگاه هستند و هنگام از کار افتادن ژنراتورهای بادی و خورشیدی برق تولید میکنند. علاوه بر این آنها سرمایهگذاران ساخت شبکه بزرگ خواهند بود. اما مشخص نیست که این شرکتها در وضعیت مناسب قرار
داشته باشند تا بتوانند این نقشها را ایفا کنند. تاکنون این وضعیت حفظ شده است و حتی در آلمان با وجود تولید زیاد برق بادی و خورشیدی شرکتهای قدیمی برق پشتیبان تولید میکنند. در واقع اعتبار شبکه آلمان از بسیاری کشورهای دیگر بالاتر است. بنابراین طرفداران جنبش سبز میگویند هیچ نگرانی وجود ندارد که برق تجدیدپذیر اعتبار شبکه را به خطر اندازد. به عقیده آنها با گسترش مولدهای خورشیدی و بادی در سراسر اروپا همیشه مکانی هست که در آن باد و نور کافی برای تولید برق وجود داشته باشد. شاید این طور باشد. اما همانطور که فرازو نشیب قیمتها در آلمان نشان میدهد، تداوم ثبات شبکه روز به روز دشوارتر میشود. به خاطر کاهش تاثیر منفی ماهیت متغیر باد و نور توسط شرکتها به آنها پاداشی داده نمیشود؛ بلکه این شرکتها هستند که مجبورند تولید خود را کمتر کنند. این در حالی است که انرژی تجدیدپذیر فقط 22 درصد از تقاضای برق آلمان را پاسخ میدهد. هیچ کس نمیداند هنگامی که مطابق الزامات دولتی سهم برق تجدیدپذیر در سال
2020 به 35 درصد برسد چه روی خواهد داد، چه برسد به اینکه هدف ملی 80درصدی سال 2050 محقق شود. تقریباً همگان اذعان دارند که با افزایش سهم برق تجدیدپذیر نظام تنظیمات شبکه باید متحول شود. نقش سرمایهگذاری شرکتها نیز مورد تهدید قرار گرفته است. هزینه لازم برای به روزآوری شبکه بسیار زیاد است و تا سال 2020 در اروپا به یک تریلیون یورو خواهد رسید. شرکتهایی با ارزش 500 میلیارد یورو هیچگاه نمیتوانند چنین مبلغی را فراهم کنند. در عوض، آنها دارند سرمایهگذاری را کاهش میدهند. به عنوان مثال هزینه سرمایهای RWE از سال 2011 از 4/6 به پنج میلیارد یورو رسیده است. و بیشتر تحلیگران انتظار دارند این سرمایه تا سال 2015 به 6/2 میلیارد یورو برسد. از این مبلغ 6/1 میلیارد یورو برای نگهداری شبکه موجود هزینه میشود. بنابراین فقط یک میلیارد یورو برای توسعه شبکه باقی میماند که نصف هزینه کنونی است. با این شرایط، شرکتهای برق نمیتوانند امید اروپا برای سامانه انرژی پاک را به عمل تبدیل کنند. این وضعیت اثراتی در آینده دارد. برای جبران کمبود سرمایهگذاری شرکتها دولتها باید صندوقهای بازنشستگی یا صندوق ذخیره ملی را به این کار تشویق کنند.
اما این صندوقها همیشه به طور غیرمستقیم و با خرید سهام شرکتهای برق در این کار مشارکت کردهاند. علاوه براین بنا به دلایلی آنها دوست ندارند در پروژههایی مشارکت کنند که دولت نقش اصلی را در آن بازی میکند و برنامهریزی یا تعیین قیمتها را برعهده دارد. برخی کشورها نیز قوانینی دارند که مالکیت ژنراتورها و شبکه توزیع را ممنوع ساخته است. در30 سال گذشته دولتهای اروپایی تلاش کردهاند تا مقررات را از بازار انرژی حذف کنند. خصوصیسازی نیروگاهها و جداسازی تولید از انتقال و توزیع به همین هدف صورت گرفته است. آنها قصد داشتند با افزایش رقابت و بهرهوری قیمتها را کاهش دهند. اما اکنون رسیدن به این اهداف دشوارتر شده است. سهم انرژیهای تجدیدپذیر در بازار رو به رشد است. آنها قیمتهای کلیفروشی را پایین کشیدند و توانستند قیمت فناوریهای نو را کاهش دهند. اما هزینه یارانهها نیز زیاد بوده است، منافع زیستمحیطی هنوز حاصل نشدهاند و خسارت واردشده به شرکتهای موجود از حد انتظار فراتر رفته است. اروپا و به ویژه آلمان خود را از پیشگامان عرصه انرژی بدون کربن میدانند. اگر واقعاً قرار باشد چنین چیزی اتفاق بیفتد، لازم است آنها سامانه
برق بهتری بسازند که علاوه بر تولید انرژی بدون کربن بتواند از کاهش اعتبار و تحمیل هزینههای غیرضروری اجتناب کند.
دیدگاه تان را بنویسید