تاریخ انتشار:
لیبرالیسم علیه امپریالیسم
در دو صفحه پیش رو، نگاهی به «مهرنامه»، ماهنامه علوم انسانی بیندازیم که به سردبیری محمد قوچانی شماره جدید آن منتشر شده است. روی جلد مجله، عکسی از هوشنگ ابتهاج، متخلص به ه. ا. سایه است؛ یکی از مهمترین شعرای زنده امروز ایران.
این هفته قرار است در دو صفحه پیش رو، نگاهی به «مهرنامه»، ماهنامه علوم انسانی بیندازیم که به سردبیری محمد قوچانی شماره جدید آن منتشر شده است. روی جلد مجله، عکسی از هوشنگ ابتهاج، متخلص به ه.ا.سایه است؛ یکی از مهمترین شعرای زنده امروز ایران.
اما فارغ از روی جلد که به گفتوگویی از استاد تعلق دارد؛ «مهرنامه» را باید با سرمقالهای آغاز کرد که محمد قوچانی نوشته و در آن به تقابل دیدگاه «لیبرالیسم» و «سوسیالیسم» پرداخته و اصل مقاله خود را در پاسخ به این سوال گذاشته که «چرا لیبرالیسم جاده صافکن امپریالیسم نیست؟» نویسنده برای پاسخ به این سوال قدری به عقب باز میگردد؛ به 34 سال پیش که هفتهنامه «امت» متعلق به حبیبالله پیمان، این فرضیه را مطرح کرد که لیبرال بودن، عاقبت به امپریالیسم منجر خواهد شد. از این منظر، نویسنده شباهتهایی را میان مقاله نگاشتهشده در 34 سال پیش با رویکردهای کنونی برخی مخالفان دولت روحانی پیدا میکند و ابتدا تاریخچهای از واژهای به نام «لیبرالیسم» میآورد، از دهه اول انقلاب شروع میکند که لیبرالیسم به مثابه یک «ناسزای سیاسی» از جانب «حزب توده» مطرح میشد تا به دولت مهندس بازرگان میرسد که در آن زمان رئیس دولت موقت، «خلع مالکیتهای نامشروع را از سوی دادگاههای انقلاب نامشروع میدانست.» سرمقاله اشارهای دارد به اینکه دولت موقت با حملاتی که از جانب برخی جریانهای سنتگرایانه اوایل انقلاب صورت گرفت؛ «متوقف» شد؛ اما جنبش ضدلیبرالیسم، به کار خود ادامه داد تا جایی که دولت تکنوکرات هاشمی به لیبرالیسم اقتصادی متهم شد و دولت خاتمی به لیبرالیسم فرهنگی و اجتماعی. حالا هم نوک پیکان انتقادها به سمت روحانی است که گویا به دنبال اقدامات دولتش، به لیبرالیسم در دیپلماسی و اقتصاد متهم است و «جاده صافکن امپریالیسم» است.
نویسنده یک سوال مطرح میکند: «آیا دفاع از نظریه تجارت آزاد در اقتصاد سیاسی و حمایت از صلح پایدار در سیاست خارجی، تطهیر امپریالیسم است؟» در پاسخ به این سوال، نویسنده به دفاع از اندیشههای لیبرال میپردازد و در این راه به دیدگاههای جان مک میلان، اقتصاددان نیوزیلندی دانشگاه استنفورد رجوع میکند و مینویسد: «تجارت آزاد موجب افزایش ثروت مطلق همه طرفها میشود و پیوندهای متقابل و صلح را میان همه مردم ترویج میکند؛ در واقع این نقش ملموس پیشرو و مبانی تجارت آزاد. یکی از دلایل اصلی باور بنیادی لیبرالها به تجارت آزاد بوده است.» نویسنده به نقل از آلکسی دوتوکویل جامعهشناس فرانسوی مینویسد: «خطر عمده جنگگرایی افزایش قدرت دولت، فرسایش آزادیهای مدنی و نظامیزدگی است.» از این منظر، سرمقاله «مهرنامه» به استقبال جنبشی میرود که این روزها در مقابل «جنگطلبی» ایستاده است و متشکل از گروهی اقتصاددان یا سیاستمدار حرفهای و آزادیخواه است. قوچانی به نامه اقتصاددانانی اشاره میکند که برای رفع تحریمها نوشته شده است. اقتصاددانانی که بیش از هر چیز نزدیکی فکری به جریان لیبرال دارند و به گفته نویسنده «هیچ مبانی فکری و اشتراک منفعتی با لیبرالهای آمریکایی ندارند». به همین دلیل نویسنده لیبرالیسم را سنگری علیه امپریالیسم مینامد و نتیجه میگیرد: «این بار لیبرالیسم است که علیه امپریالیسم به پا خاسته است.»
جنبش ضدتحریم
«مهرنامه» در پروندهای که مشابهتی تام و تمام با سرمقاله دارد به معرفی جنبشی پرداخته که به پیشنهاد روزنامه «دنیای اقتصاد» و از سوی موسی غنینژاد اقتصاددان لیبرال ایرانی برای نخستین بار به راه افتاد: جنبش ضدتحریم. داستان جنش به تیرماه سال جاری بازمیگردد که موسی غنینژاد در سرمقاله روزنامه «دنیای اقتصاد» گریزی به انتخابات سال جاری ریاستجمهوری زده بود و آن را نشانهای برای خواست «اعتدالگرایی» در اقتصاد و سیاست خارجی قلمداد کرده و از این منظر عنوان کرده بود «وقت اعتراض به تحریمهای یکجانبه غرب علیه ایران فرا رسیده است.» پروندهای که با عنوان «تجارت آزاد علیه تحریم آمریکا» در این شماره «مهرنامه» منتشر شده، با یک مقاله نسبتاً بلند به قلم علی میرزاخانی سردبیر روزنامه «دنیای اقتصاد» آغاز میشود که به معرفی جنبش ضدتحریم، اینکه چرا شروع شد و چرا دیر شروع شد و چه آثار مثبتی میتوان برای آن متصور شد و... پرداخته است. نویسنده به تحریم به عنوان «اسلحه اقتصادی خطرناک» نگاه کرده و اضافه کرده «این مسوولیت به عهده اقتصاددانان است که در مقابل تحریمها بایستند و از منافع کشور متبوع خود دفاع کنند؛ همان گونه که جنبشهای ضدجنگ و آتشافروزی اقدام به این کار میکنند.»
اجماع اقتصاددانان
دو ماه پس از پیشنهاد راهاندازی جنبش ضدتحریم، بیانیهای با امضای اقتصاددانان، حقوقدانان و روزنامهنگاران اقتصادی منتشر شد که در آن امضاکنندگان بیانیه همتایان غربی خود را به اعتراض علیه تحریمهای ناجوانمردانه علیه ایران دعوت کرده بودند. میثم هاشمخانی، در یادداشتی با عنوان «در انتظار اجماع اقتصاددانان» به این بیانیه پرداخته و آن را «اجماع با محوریت صلحطلبی» خوانده است. نویسنده این سوال را مطرح کرده که «آیا پس از اجماع سلبی اقتصاددانان ایرانی حول جنبش مدنی ضدتحریم، میتوان به اجماع ایجابی حول تجارت آزاد با کشورهای همسایه امیدوار بود؟» گرچه این سوال قدری با ادبیات سفت و سخت پرسیده شده اما به نظر میرسد سوال مهمی باشد. نویسنده پیشنهاد داده که در شرایط کنونی تحریمها، حرکت به سمت و سوی تجارت آزاد با کشورهای همسایه میتواند راهکاری برای مقابله با تحریمها باشد.
شما چه پیشنهادی دارید؟
در ادامه این پرونده از «مهرنامه» موسی غنینژاد از اقتصاددانان خواسته به میدان بیایند و پیشنهادهای خود را برای پیشبرد اهداف این جنبش مطرح کنند. او از منتقدان جنبش درخواست میکند پیشنهاد موثر و سازنده خود را برای حل مساله تحریم ارائه کنند. او میپرسد: آیا این دسته از منتقدان جنبش ضدتحریم، مانند برخی از دولتمردان در کشورهای تحریمکننده، مردم ایران را مقصر وضع فعلی میدانند و معتقدند تنها راه ممکن اعمال زور و فشار بیشتر است؟
اقتصاد زیرزمینی که بزرگتر میشود
هادی صالحیاصفهانی، استاد دانشگاه «ایلینوی» آمریکا نیز در یادداشتی به این بهانه، تحریمها را عامل بزرگتر شدن اقتصاد زیرزمینی عنوان کرده است. اقتصادی که در بیان عامه به «قاچاق» و «بازار سیاه» معروف است. صالحیاصفهانی مینویسد: «تحریمها موجب افزایش فعالیتهای غیررسمی، غیرقانونی، غیراستاندارد و حتی مغایر با قوانین بینالمللی شده است. بدین ترتیب شاهد بزرگ شدن فعالیتهای غیرقانونی حتی فراتر از مرزهای کشور تحریمشونده بودهایم که مصداقهای آن را امروز میتوان به وضوح دید.» این اقتصاددان تحریمها را سببساز «فساد و رانت» نامیده و عنوان کرده که «برچیدن بساط رانت و فساد در هر دولتی عوارض و مشکلات خاص خود را دارد».
این واژهها را فراموش کنید
«مهرنامه» در ادامه به سراغ دو اقتصاددان با اندیشههای یکسان رفته و نظر آنها را در مورد تحریمها جویا شده است. از محمد طبیبیان این سوال را پرسیده که آیا «تحریمها نسخه سرمایهداری و شکل تازهای از امپریالیسم است؟» طبیبیان اصل سوال را رد کرده و میگوید «حتی سرمایهداری نیز از تحریمها زیان میبیند؛ چون تحریمها بسیاری از فرصتهای تجاری و سودده را از کشور طرف تجاری میگیرد.» طبیبیان «امپریالیسم» را «امپراتور» معنا میکند و اصولاً این واژهها را جزو ادبیات اقتصادی نمیداند. حتی سرمایهداری را نیز به نقد میکشد و میگوید این واژه نیز یک مفهوم ثابت نیست و از زمانی که کارل مارکس آن را مطرح کرده تاکنون دچار تغییرات بسیاری شده است. طبیبیان در پاسخ به این سوال که «اگر ساختار اقتصاد ایران دولتی نبود و مدیریت تحریمها در دست دولت نبود وضعیت کشور بهتر بود؟»، این موضوع را تایید میکند و میگوید: «مثلاً اگر ایران در سازمان تجارت جهانی عضو بود نه امکان چنین تحریمهایی وجود داشت و نه آثار آن مانند شرایط فعلی بود.»
دوره «پساتحریم»
مسعود نیلی، اقتصاددانی که به تازگی مشاور اقتصادی رئیسجمهور نیز شده در گفتوگویی که با عنوان «شرایط گذار به دوره پساتحریم» منتشر شده به این موضوع اشاره میکند که «مطالعات ناچیزی در مورد اقتصاد کشورها پس از دوره تحریم وجود دارد. مطالعاتی که بر اساس محاسبه برد- برد باشد وجود ندارد که نشان دهد اقتصاد کشور تحریمشونده پس از دوره تحریمها چه شرایطی خواهد داشت.» نیلی معتقد است «انتظار مردم برای بهبود شرایط اقتصادی و دیپلماتیک، میتواند سوخت خوبی برای دوره گذار از تحریمها باشد» اما هشدار میدهد که این موضوع « میتواند شرایط کشور را خطرناک کند». او این خطر را «شکلگیری انتظارات غیرواقعی و خیلی خوشبینانه» میداند که از نظر او خیلی نمیتواند به سود اقتصاد ایران باشد. نیلی در پاسخ به این سوال که در شرایط فعلی چگونه میتوان خود را برای دوران «پساتحریم» آماده کرد، میگوید: «اگر مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن مواجه است برطرف نشود، برداشته شدن تحریمها خیلی اهمیتی ندارد. باید ضعفها و مشکلات اقتصاد ایران در یک دوره سیاستگذاری صحیح و به سرعت برطرف شود و نباید منتظر بمانیم تا تحریمها برداشته شود.»
اما فارغ از روی جلد که به گفتوگویی از استاد تعلق دارد؛ «مهرنامه» را باید با سرمقالهای آغاز کرد که محمد قوچانی نوشته و در آن به تقابل دیدگاه «لیبرالیسم» و «سوسیالیسم» پرداخته و اصل مقاله خود را در پاسخ به این سوال گذاشته که «چرا لیبرالیسم جاده صافکن امپریالیسم نیست؟» نویسنده برای پاسخ به این سوال قدری به عقب باز میگردد؛ به 34 سال پیش که هفتهنامه «امت» متعلق به حبیبالله پیمان، این فرضیه را مطرح کرد که لیبرال بودن، عاقبت به امپریالیسم منجر خواهد شد. از این منظر، نویسنده شباهتهایی را میان مقاله نگاشتهشده در 34 سال پیش با رویکردهای کنونی برخی مخالفان دولت روحانی پیدا میکند و ابتدا تاریخچهای از واژهای به نام «لیبرالیسم» میآورد، از دهه اول انقلاب شروع میکند که لیبرالیسم به مثابه یک «ناسزای سیاسی» از جانب «حزب توده» مطرح میشد تا به دولت مهندس بازرگان میرسد که در آن زمان رئیس دولت موقت، «خلع مالکیتهای نامشروع را از سوی دادگاههای انقلاب نامشروع میدانست.» سرمقاله اشارهای دارد به اینکه دولت موقت با حملاتی که از جانب برخی جریانهای سنتگرایانه اوایل انقلاب صورت گرفت؛ «متوقف» شد؛ اما جنبش ضدلیبرالیسم، به کار خود ادامه داد تا جایی که دولت تکنوکرات هاشمی به لیبرالیسم اقتصادی متهم شد و دولت خاتمی به لیبرالیسم فرهنگی و اجتماعی. حالا هم نوک پیکان انتقادها به سمت روحانی است که گویا به دنبال اقدامات دولتش، به لیبرالیسم در دیپلماسی و اقتصاد متهم است و «جاده صافکن امپریالیسم» است.
نویسنده یک سوال مطرح میکند: «آیا دفاع از نظریه تجارت آزاد در اقتصاد سیاسی و حمایت از صلح پایدار در سیاست خارجی، تطهیر امپریالیسم است؟» در پاسخ به این سوال، نویسنده به دفاع از اندیشههای لیبرال میپردازد و در این راه به دیدگاههای جان مک میلان، اقتصاددان نیوزیلندی دانشگاه استنفورد رجوع میکند و مینویسد: «تجارت آزاد موجب افزایش ثروت مطلق همه طرفها میشود و پیوندهای متقابل و صلح را میان همه مردم ترویج میکند؛ در واقع این نقش ملموس پیشرو و مبانی تجارت آزاد. یکی از دلایل اصلی باور بنیادی لیبرالها به تجارت آزاد بوده است.» نویسنده به نقل از آلکسی دوتوکویل جامعهشناس فرانسوی مینویسد: «خطر عمده جنگگرایی افزایش قدرت دولت، فرسایش آزادیهای مدنی و نظامیزدگی است.» از این منظر، سرمقاله «مهرنامه» به استقبال جنبشی میرود که این روزها در مقابل «جنگطلبی» ایستاده است و متشکل از گروهی اقتصاددان یا سیاستمدار حرفهای و آزادیخواه است. قوچانی به نامه اقتصاددانانی اشاره میکند که برای رفع تحریمها نوشته شده است. اقتصاددانانی که بیش از هر چیز نزدیکی فکری به جریان لیبرال دارند و به گفته نویسنده «هیچ مبانی فکری و اشتراک منفعتی با لیبرالهای آمریکایی ندارند». به همین دلیل نویسنده لیبرالیسم را سنگری علیه امپریالیسم مینامد و نتیجه میگیرد: «این بار لیبرالیسم است که علیه امپریالیسم به پا خاسته است.»
جنبش ضدتحریم
«مهرنامه» در پروندهای که مشابهتی تام و تمام با سرمقاله دارد به معرفی جنبشی پرداخته که به پیشنهاد روزنامه «دنیای اقتصاد» و از سوی موسی غنینژاد اقتصاددان لیبرال ایرانی برای نخستین بار به راه افتاد: جنبش ضدتحریم. داستان جنش به تیرماه سال جاری بازمیگردد که موسی غنینژاد در سرمقاله روزنامه «دنیای اقتصاد» گریزی به انتخابات سال جاری ریاستجمهوری زده بود و آن را نشانهای برای خواست «اعتدالگرایی» در اقتصاد و سیاست خارجی قلمداد کرده و از این منظر عنوان کرده بود «وقت اعتراض به تحریمهای یکجانبه غرب علیه ایران فرا رسیده است.» پروندهای که با عنوان «تجارت آزاد علیه تحریم آمریکا» در این شماره «مهرنامه» منتشر شده، با یک مقاله نسبتاً بلند به قلم علی میرزاخانی سردبیر روزنامه «دنیای اقتصاد» آغاز میشود که به معرفی جنبش ضدتحریم، اینکه چرا شروع شد و چرا دیر شروع شد و چه آثار مثبتی میتوان برای آن متصور شد و... پرداخته است. نویسنده به تحریم به عنوان «اسلحه اقتصادی خطرناک» نگاه کرده و اضافه کرده «این مسوولیت به عهده اقتصاددانان است که در مقابل تحریمها بایستند و از منافع کشور متبوع خود دفاع کنند؛ همان گونه که جنبشهای ضدجنگ و آتشافروزی اقدام به این کار میکنند.»
اجماع اقتصاددانان
دو ماه پس از پیشنهاد راهاندازی جنبش ضدتحریم، بیانیهای با امضای اقتصاددانان، حقوقدانان و روزنامهنگاران اقتصادی منتشر شد که در آن امضاکنندگان بیانیه همتایان غربی خود را به اعتراض علیه تحریمهای ناجوانمردانه علیه ایران دعوت کرده بودند. میثم هاشمخانی، در یادداشتی با عنوان «در انتظار اجماع اقتصاددانان» به این بیانیه پرداخته و آن را «اجماع با محوریت صلحطلبی» خوانده است. نویسنده این سوال را مطرح کرده که «آیا پس از اجماع سلبی اقتصاددانان ایرانی حول جنبش مدنی ضدتحریم، میتوان به اجماع ایجابی حول تجارت آزاد با کشورهای همسایه امیدوار بود؟» گرچه این سوال قدری با ادبیات سفت و سخت پرسیده شده اما به نظر میرسد سوال مهمی باشد. نویسنده پیشنهاد داده که در شرایط کنونی تحریمها، حرکت به سمت و سوی تجارت آزاد با کشورهای همسایه میتواند راهکاری برای مقابله با تحریمها باشد.
شما چه پیشنهادی دارید؟
در ادامه این پرونده از «مهرنامه» موسی غنینژاد از اقتصاددانان خواسته به میدان بیایند و پیشنهادهای خود را برای پیشبرد اهداف این جنبش مطرح کنند. او از منتقدان جنبش درخواست میکند پیشنهاد موثر و سازنده خود را برای حل مساله تحریم ارائه کنند. او میپرسد: آیا این دسته از منتقدان جنبش ضدتحریم، مانند برخی از دولتمردان در کشورهای تحریمکننده، مردم ایران را مقصر وضع فعلی میدانند و معتقدند تنها راه ممکن اعمال زور و فشار بیشتر است؟
اقتصاد زیرزمینی که بزرگتر میشود
هادی صالحیاصفهانی، استاد دانشگاه «ایلینوی» آمریکا نیز در یادداشتی به این بهانه، تحریمها را عامل بزرگتر شدن اقتصاد زیرزمینی عنوان کرده است. اقتصادی که در بیان عامه به «قاچاق» و «بازار سیاه» معروف است. صالحیاصفهانی مینویسد: «تحریمها موجب افزایش فعالیتهای غیررسمی، غیرقانونی، غیراستاندارد و حتی مغایر با قوانین بینالمللی شده است. بدین ترتیب شاهد بزرگ شدن فعالیتهای غیرقانونی حتی فراتر از مرزهای کشور تحریمشونده بودهایم که مصداقهای آن را امروز میتوان به وضوح دید.» این اقتصاددان تحریمها را سببساز «فساد و رانت» نامیده و عنوان کرده که «برچیدن بساط رانت و فساد در هر دولتی عوارض و مشکلات خاص خود را دارد».
این واژهها را فراموش کنید
«مهرنامه» در ادامه به سراغ دو اقتصاددان با اندیشههای یکسان رفته و نظر آنها را در مورد تحریمها جویا شده است. از محمد طبیبیان این سوال را پرسیده که آیا «تحریمها نسخه سرمایهداری و شکل تازهای از امپریالیسم است؟» طبیبیان اصل سوال را رد کرده و میگوید «حتی سرمایهداری نیز از تحریمها زیان میبیند؛ چون تحریمها بسیاری از فرصتهای تجاری و سودده را از کشور طرف تجاری میگیرد.» طبیبیان «امپریالیسم» را «امپراتور» معنا میکند و اصولاً این واژهها را جزو ادبیات اقتصادی نمیداند. حتی سرمایهداری را نیز به نقد میکشد و میگوید این واژه نیز یک مفهوم ثابت نیست و از زمانی که کارل مارکس آن را مطرح کرده تاکنون دچار تغییرات بسیاری شده است. طبیبیان در پاسخ به این سوال که «اگر ساختار اقتصاد ایران دولتی نبود و مدیریت تحریمها در دست دولت نبود وضعیت کشور بهتر بود؟»، این موضوع را تایید میکند و میگوید: «مثلاً اگر ایران در سازمان تجارت جهانی عضو بود نه امکان چنین تحریمهایی وجود داشت و نه آثار آن مانند شرایط فعلی بود.»
دوره «پساتحریم»
مسعود نیلی، اقتصاددانی که به تازگی مشاور اقتصادی رئیسجمهور نیز شده در گفتوگویی که با عنوان «شرایط گذار به دوره پساتحریم» منتشر شده به این موضوع اشاره میکند که «مطالعات ناچیزی در مورد اقتصاد کشورها پس از دوره تحریم وجود دارد. مطالعاتی که بر اساس محاسبه برد- برد باشد وجود ندارد که نشان دهد اقتصاد کشور تحریمشونده پس از دوره تحریمها چه شرایطی خواهد داشت.» نیلی معتقد است «انتظار مردم برای بهبود شرایط اقتصادی و دیپلماتیک، میتواند سوخت خوبی برای دوره گذار از تحریمها باشد» اما هشدار میدهد که این موضوع « میتواند شرایط کشور را خطرناک کند». او این خطر را «شکلگیری انتظارات غیرواقعی و خیلی خوشبینانه» میداند که از نظر او خیلی نمیتواند به سود اقتصاد ایران باشد. نیلی در پاسخ به این سوال که در شرایط فعلی چگونه میتوان خود را برای دوران «پساتحریم» آماده کرد، میگوید: «اگر مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن مواجه است برطرف نشود، برداشته شدن تحریمها خیلی اهمیتی ندارد. باید ضعفها و مشکلات اقتصاد ایران در یک دوره سیاستگذاری صحیح و به سرعت برطرف شود و نباید منتظر بمانیم تا تحریمها برداشته شود.»
دیدگاه تان را بنویسید