مروری بر زندگی و فعالیتهای علمی نوبلیست ۲۰۱۳؛ لارس هانسن
سنجشگر اقتصاد مالی
لارس پیتر هانسن روز ۲۶ اکتبر سال ۱۹۵۲ میلادی در شهر شمپین ایالت ایلینویز آمریکا متولد شد.
لارس پیتر هانسن روز 26 اکتبر سال 1952 میلادی در شهر شمپین ایالت ایلینویز آمریکا متولد شد. او که هماینک استاد تمام اقتصاد در دانشگاه شیکاگوست، مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضیات و علوم سیاسی در سال 1974 میلادی از دانشگاه یوتا و دکترای خود در اقتصاد را در سال 1978 میلادی از دانشگاه مینهسوتا دریافت کرد. پیش از عزیمت به دانشگاه شیکاگو در سال 1981، هانسن استادیار دانشگاه کارنگیملون بود. او متاهل است و یک پسر دارد. پدر او راجر هانسن استاد بیوشیمی دانشگاه دولتی یوتا بود. او دو برادر نیز دارد که یکی ایمیونولوژیست در دانشگاه واشنگتن بوده و دیگری در رشته مهندسی مدیریت منابع آب مشغول است.
پژوهشها
بیشتر شهرت هانسن به خاطر کار در زمینه اقتصادسنجی و معرفی تکنیک روشهای تعمیمیافته لحظات (Generalized Methods of Moments - GMM) است. او با نوشتن مقالههایی اقدام به کاربردی کردن تکنیک GMM در زمینههای متعددی از علم اقتصاد شامل اقتصاد نیروی کار، مالیه بینالملل، فاینانس و اقتصاد کلان کرد. این روش در مواقعی که توضیح و تشریح مدلهای پیچیده اقتصادی به وسیله روش تخمین حداکثر راستنمایی ممکن نیست، به طور گستردهای مورد قبول واقع شده است. هانسن نحوه استفاده از شرایط لحظهای به منظور ایجاد برآوردگرهای معقول و قابل اطمینان با تعداد فروض کمتر نسبت به روش حداکثر درستنمایی را نشان داده است. روابطی را که در آنها امید ریاضی شرطی در مقادیر صحیح پارامترها صفر هستند، میتوان مثالی از شرایط لحظهای دانست. همچنین منظور از قابل اطمینان بودن برآوردگر این است که ویژگیهای آماری مورد نظر از قبیل سازگاری، کارایی و نرمال مجانبی بودن را دارا باشند. او به همراه راوی جاگاناتان ( Ravi Jagannathan) ثابت کرد که نسبت انحراف معیار هر عامل تنزیل تصادفی به میانگین آن حداقل بزرگتر یا مساوی نسبت
شارپ هر دارایی است. از این اثبات تحت عنوان اتحاد هانسن- جاگاناتان یاد میشود. زمینههای پژوهشی فعلی هانسن کار بر روی ریسک بازدهی مبادلات بلندمدت با همکاری خوزه شاینکمان (José Scheinkman) و نیز آزمون ساختار قیمتگذاری ریسک و شوکهای مربوط به آن در مدلهای اقتصاد کلان پویا با استفاده از تجربه ارزیابی پویا را شامل میشوند. همچنین او در کار دیگر خود مشغول بهکارگیری منافع، تردیدها و آموختهها در مدلهای نمایندگی کارگزار است. به علاوه به همراه توماس سارجنت مواردی را نوشتهاند که دلالتهای نظریه روباستکنترل برای مدلسازی کلان را وقتی که تصمیمگیرنده درباره توانایی مدل در توضیح نحوه ارتباط تصمیمها با خروجی مدل مردد است آشکار میسازد. اخیراً هانسن در نظریات خود و سارجنت درباره تفاوت میان ریسک و نااطمینانی در پی سنجش ریسک سیستمی و نقش آن در بحران مالی سال 2008 تجدید نظر کرده است. این تفاوت با عنوان نااطمینانی نایتین ( uncertainty Knightian) نیز شناخته میشود. توسعه علمی دیگر این متخصص اقتصاد کلان، در زمینه کاربردی کردن روباستکنترل در اقتصاد کلان و قیمتگذاری دارایی است.
افتخارات
از افتخارات هانسن میتوان به کسب مدال فریش به طور مشترک با کنث سینگلتون ( Kenneth Singleton) در سال 1984 اشاره کرد. هانسن همچنین در سالهای 2006 و 2008 میلادی به ترتیب برنده جایزههای «اروین پلین نمرز در علم اقتصاد» و «گروه سیامای» به خاطر کاربردهای کمّی نوآورانه شد. آخرین جایزه او پیش از دریافت نوبل اقتصاد نیز به «بنیاد BBVA در زمینه مرزهای دانش» در رشتههای اقتصاد، فاینانس و مدیریت مربوط میشود. این جوایز به دلیل کمکهای مهم هانسن به افزایش درک ما از چگونگی انطباق عوامل اقتصادی با محیطهای پرریسک و رو به تغییر به او اعطا شد. اما تازهترین و مهمترین جایزهای که نام او را بسیار مطرح کرد، جایزه نوبل اقتصاد در سال 2013 بود که به خاطر تحلیل عملی قیمتگذاری داراییها به هانسن، فاما و شیلر داده شد.
پیشبینی دقیق روند قیمتی و نوسانات سهام و اوراق قرضه و دیگر داراییها همیشه کاری دشوار و تا حدی غیرممکن بوده است. به خصوص اگر پیشبینی ما به بازههای کوتاه مانند یک روز یا هفته مربوط شود. حال این افراد در مجموع به روشی برای پیشبینی بلندمدت این داراییها دست یافتند که به طور کلی استدلال میکند نااطمینانی در قیمتها موجب میشود تا انتظار بازده بالاتر برای سرمایهگذار نوعی خسارت یا هزینه نگهداری داراییهای پرریسک تلقی شود. بنابراین میتوان با الگوهایی میزان بهینه و عقلایی قیمتگذاری را برای دوره بلندمدتتر پیشبینی کرد. البته هر کدام از این سه به بخشی از این مساله اشاره داشتند که هانسن در این بین با ایجاد یک مدل آماری که به طور خاص با هدف آزمودن مدلهای عقلانی قیمتگذاری دارایی تعریف شده بود کمک شایانی به این موضوع کرد. با استفاده از مدل مذکور هانسن و دیگر همکارانش توانستند تا حد زیادی فرآیند قیمتگذاری دارایی را توضیح دهند. مبنای توضیح نحوه این قیمتگذاری به نوسانات ریسک، تفاوتهای رفتاری و حساسیت بازار بازمیگردد.
سوابق اجرایی
هانسن هماینک مدیر تحقیقاتی موسسه بکر فریدمن است و مدیریت گروه مدلسازی کلان مالی این موسسه را نیز به همراه اندرو لو ( Andrew Lo) به عهده دارد. گروه مذکور متشکل از شبکهای از اقتصاددانان است که در راستای توسعه مدلهای بهبودیافته ارتباط میان بخشهای مالی و مسکن اقتصاد در دوره بحران مالی سال 2008 فعالیت میکنند. گفتنی است او از بنیانگذاران موسسه میلتون فریدمن که امروزه با نام موسسه پژوهشی اقتصادسنجی بکر فریدمن فعالیت میکند، محسوب میشود. او عضو آکادمی ملی علوم نیز هست و در سال 2007 ریاست انجمن اقتصادسنجی را بر عهده داشته است.
مقالات
این اقتصاددان آمریکایی از نویسندگان کتاب «پیشرفتهای اقتصاد و اقتصادسنجی» و «راهنمای اقتصادسنجی مالی» نیز هست. در ادامه عنوان برخی از نوشتههای او آورده شده است:
- چالشهای شناخت و سنجش ریسک سیستمی، انبیایآر، سپتامبر 2012
- ریسک بلندمدت، رویکرد عملگرایانه، اکونومتریکا، ژانویه 2009
- روباستنس (Robustness)، نشریه دانشگاه پرینستون، 2008
- آیا مصرف کاهش مییابد؟ سنجش ریسک بلندمدت، مجله اقتصاد سیاسی، 2008
- تخمین بازگشتی روباست و نظارت بدون تعهد، مجله نظریه اقتصادی، 2007
Generalized Methods of Moments: چشمانداز سری زمانی، دایرهالمعارف بینالمللی علوم اجتماعی و رفتاری، 2000
تاثیرات دادههای بازار اوراق بهادار برای مدلهای اقتصاد پویا، مجله اقتصاد سیاسی، 1991
- ویژگیهای نمونه بزرگ برای برآوردگر GMM، اکونومتریکا، 1982
- برآورد متغیرهای ابزاری تعمیمیافته در مدلهای انتظارات عقلانی غیرخطی، اکونومتریکا، 1982
- نرخ مبادله اوراق سلف به عنوان پیشبینیکننده بهینه نرخ نقدی آتی، تحلیل اقتصادسنجی، مجله اقتصاد سیاسی، 1980
11- فرموله کردن و تخمین مدلهای انتظارات عقلانی خطی پویا، مجله محرکها و کنترلهای اقتصادی، 1980
دیدگاه تان را بنویسید