یک کُنه و دو چهره
آیا کارآفرینان از رانتخواران آدمهای بهتری هستند؟
چشمانتان را ببندید و همهچیزی را که در ذهنتان وجود دارد دور بریزید. همهچیز را فراموش کنید. خودتان را سر یک دوراهی تصور کنید. در حال حاضر شما هیچ پسزمینه ذهنی، هیچ خاطره و هیچ تجربهای ندارید. فقط شما هستید و ذات شما و یک دوراهی.
چشمانتان را ببندید و همهچیزی را که در ذهنتان وجود دارد دور بریزید. همهچیز را فراموش کنید. خودتان را سر یک دوراهی تصور کنید. در حال حاضر شما هیچ پسزمینه ذهنی، هیچ خاطره و هیچ تجربهای ندارید. فقط شما هستید و ذات شما و یک دوراهی. دو سناریو را متصور شوید. در سناریوی «الف» در کشوری هستید که در آن نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و خطمشیهای موجود، رانتخواری را تشویق میکنند و کارآفرینی را تنبیه. در این کشور راحتتر است که شما به یک رانتخوار تبدیل شوید تا یک کارآفرین و همچنین منفعت شخصی شما در این است که رانتخوار شوید (اینکه چه چیزی برای شما منفعتتان را تعریف کند به خودتان ربط دارد و برای هرکس متفاوت است). بین دوراهی تبدیل شدن به کارآفرین یا رانتخوار کدام را انتخاب میکنید؟ (توجه کنید حتی اگر به خاطر اینکه فکر میکنید رانتخواری کار بدی است و عذاب وجدان میگیرید هم کارآفرینی را انتخاب کنید و نفع مادی را کنار بگذارید، باز هم شما فقط برای نفع شخصی خودتان کارآفرینی را انتخاب کردهاید، چراکه در غیر این صورت از خودتان رضایت نداشتید). در سناریوی «ب» در کشوری هستید که در آن نهادها و خطمشیهای مذکور، کارآفرینی را تشویق میکنند و رانتخواری را تنبیه. در این کشور راحتتر است که شما به یک کارآفرین تبدیل شوید تا یک رانتخوار و همچنین منفعت شخصی شما (برآیند منفعت مادی و معنوی) در این است که کارآفرین شوید. در واقع اگر بخواهید رانتخوار شوید نهادها و خطمشیها به شما این اجازه را نخواهد داد و بنابراین انگیزه کارآفرین شدن از رانتخوار شدن در شما بیشتر تحریک میشود. اینبار کدام مسیر را انتخاب کردید؟ کارآفرینان از رانتخواران آدمهای بهتری نیستند. در علم اقتصاد آدم بد و آدم خوب نداریم. به جای آن نهادهای بد و خوب و خطمشیهای بد و خوب داریم. نهادها و خطمشیهایی که روی انگیزهها تاثیر میگذارند و بد و خوب آنها را هم خروجی اقتصاد تعیین میکند.