تاریخ انتشار:
بررسی پرونده پل رومر
استناد بااحتیاط
در شماره ۲۰۰ مجله تجارت فردا، نظرات و پیشنهادهای اقتصاددانها در مورد مجله مطرح شد و یکی از این پیشنهادها شروع بحثو بررسی و نقد مطالب منتشره در مجله بود. در این مطلب پرونده پل رومر، که در شماره قبل مجله چاپ شده بود، را بررسی میکنم.
در شماره ۲۰۰ مجله تجارت فردا، نظرات و پیشنهادهای اقتصاددانها در مورد مجله مطرح شد و یکی از این پیشنهادها شروع بحث و بررسی و نقد مطالب منتشره در مجله بود. در این مطلب پرونده پل رومر، که در شماره قبل مجله چاپ شده بود، را بررسی میکنم. جذابیت این مساله دوچندان است زیرا پرونده مورد نظر در مورد بررسی و نقد پل رومر از روند ادبیات اقتصاد کلان و نحوه استفاده از ریاضیات و مدلسازی و تفسیر مدلها بوده است. سعی من بر این است که نشان دهم چرا باید بااحتیاط به مقاله پل رومر در ایران استناد کرد و به بررسی مقاله و درستی یا غلطی آن نمیپردازم. از نظر من، مهمترین نکته این پرونده بررسی سوابق علمی پل رومر بوده است که نشان میدهد چه کسی اجازه نقد ادبیات رایج اقتصاد کلان را به خود داده است. در مورد اینکه پل رومر چند سال در مرز دانش اقتصاد کلان به تحقیق و پژوهش اثرگذار پرداخته است، اتفاق نظر وجود دارد. با وجود این، یکی از انتقادهای اصلی به مقاله پل رومر، فاصله وی از تحقیق و پژوهش در مرز علم اقتصاد کلان در سالیان اخیر بوده است. به عبارت دیگر، فردی با چنین سابقه علمی و مقالات متعدد اثرگذار، به دلیل اینکه در سالیان اخیر پژوهش
اثرگذاری در مرز علم مورد نقد نداشته است، از دید برخی افراد صلاحیت نقد روند علم اقتصاد کلان را ندارد. مساله دیگر زمان این انتقاد است. در پرونده منتشرشده در مجله تجارت فردا، اشاره کمی به دلیل شکلگیری این روند در سه دهه گذشته علم اقتصاد کلان شده بود. چرا افرادی که مورد انتقاد پل رومر هستند چنین تعهدی به یکدیگر و نحوه خاص مدلسازی داشتهاند؟ آیا اقتصاددانهای ایران الان در شرایط دهه ۱۹۷۰ میلادی هستند که نیاز به ایجاد چنین تعهدی به یک نوع خاص مدلسازی دارند یا خیر؟ از نظر من، یک شاخه علمی در اقتصاد و نحوه مدلسازی در آن و بررسی نتایج حاصل از آن نوع مدلسازی نیاز به چندین سال تحقیق و پژوهش از طرف جمع بزرگی از اقتصاددانها دارد تا میزان موفقیت آن مشخص شود و تاثیر آن بر سیاستگذاری بررسی شود. از آنجا که تعداد اقتصاددانها و وقت آنها محدود است و اکثر مقالات علمی اثرگذار حاصل تحقیق چندین اقتصاددان در طول چندین سال است، وجود چندین نگاه و نحوه مدلسازی در دهه ۱۹۷۰ شاید از نظر تخصیص منابع بهینه بوده است. تعهد چند اقتصاددان برجسته به نوع خاصی از مدلسازی که از نظر آنها بهترین نحوه مدلسازی در آن زمان بوده است، باعث شده
که مقالات بسیار زیاد بر پایه یک دید خاص مدلسازی طی سه دهه نوشته شوند و پیشرفت شگرفی در دید و بینش حاصل از این نوع مدلسازی حاصل شود. شاید بتوان بحث پل رومر را از این زاویه نگاه کرد که آیا سه دهه کافی است و نیاز به تغییر دید و نحوه مدلسازی در حال حاضر وجود دارد؟ البته قبل از مقاله پل رومر، کابالرو (Caballero) در مقاله سال ۲۰۱۰ خود تحت عنوان «اقتصاد کلان بعد از بحران: زمان بررسی سندروم تظاهر به دانش» (Macroeconomics after the Crisis: Time to Deal with the Pretense-of-Knowledge Syndrome) به این مساله اشاره کرده بود. مساله دیگری که در این پرونده به آن اشاره شده است، بحث استفاده از ریاضیات در اقتصاد است. شاید ترجمه صحبتهای پل رومر برای کسانی که آشنایی کامل با شاخههای مختلف اقتصاد ندارند باعث سوءتفاهم شود. بحث استفاده از ریاضیات در اقتصاد بحث مفصل و سابقهداری است. یکی از مشهورترین نقلقولها در این زمینه مربوط به آلفرد مارشال است که نسخه زیر را ارائه کرده بود (با کمی تغییر در ترجمه): «۱- از ریاضیات به عنوان یک زبان بررسی مساله استفاده کنید، ۲- با استفاده از ریاضیات به نتیجه برسید، ۳- نتایج را به زبان رایج
مردم برگردانید، ۴- با استفاده از مثالهای واقعی نشان دهید که نتایج ارزش دارند، ۵- ریاضیات را آتش بزنید، ۶- اگر در مورد ۴ موفق نشدید، مورد ۳ را آتش بزنید.» البته این نقل قول صرفاً قدمت بحث را نشان میدهد و من به عنوان روش مناسب تحقیق توصیه نمیکنم. در خاتمه این مطلب، یک پاراگراف از بخش نتیجهگیری مقاله گیل و شپلی (Gale and Shapley) سال ۱۹۶۲ که یکی از مهمترین مقالات ادبیات طراحی بازار است ذکر میکنم که شاید باعث شود تفاوتهای معنایی در زمینه استفاده از کلمه ریاضیات در اقتصاد مشخصتر شود: «اکثر ریاضیدانها احتمالاً زمانی در این موقعیت قرار گرفتهاند که سعی داشتهاند این مساله را که آنها انسانهایی هستند که مقدار زیادی فرمول بلد هستند یا با اعداد به راحتی کار میکنند رد کنند. در این زمانها داشتن یک مثال که نشان دهد ریاضیات حتماً به معنی اعداد و اشکال هندسی و فرمول نیست، مفید است.
برای این منظور ما استفاده از تئوری ۱ و اثبات آن را توصیه میکنیم. مبحث با استفاده از زبان رایج بیان شده است و هیچ اثری از ریاضیات در ظاهر آن دیده نمیشود. هیچ اصطلاح عجیب یا تکنیکالی در آن وجود ندارد. دانش حسابان پیشنیاز خواندن آن نیست. در واقع، خواننده حتی نیازی به بلد بودن شمردن هم ندارد. ولی هر ریاضیدانی بلافاصله این مبحث را به عنوان ریاضیات میشناسد، در حالی که افرادی که آموزش ریاضی نداشتهاند احتمالاً با دشواری میتوانند مبحث را دنبال و درک کنند، که البته این به دلیل عدم آشنایی آنها با موضوع نیست.»
دیدگاه تان را بنویسید