تاریخ انتشار:
حسین راهداری میگوید نرخ ارز با چراغ سبز بانک مرکزی افزایش یافته است
آنالیز عوامل موثر بر رشد دلار
از نظر حسین راهداری، بانک مرکزی در نظر دارد افکار عمومی را برای افزایش نرخ ارز آماده کند، به نحوی که نزدیکی و عبور نرخ ارز از سطح چهار هزارتومانی برای بازار عجیب نباشد. این کارشناس افزایش آنی قیمت دلار را سیاستی مناسب تلقی میکند و معتقد است: به نظر من وقتی کار به جایی میرسد که افزایش ۱۰درصدی نرخ ارز در برنامه است، سیاست افزایش یکباره صحیح است. زیرا طولانی شدن فرآیند افزایش قیمت، سبب التهاب بیشتر و حتی رانت میشود.
یک تحلیلگر معتقد است که در شرایط کنونی افزایش نرخ دلار با چراغ سبز بانک مرکزی صورت گرفته و در حال حاضر بازارساز قدرت کنترل بازار را در اختیار دارد. از نظر حسین راهداری، بانک مرکزی در نظر دارد افکار عمومی را برای افزایش نرخ ارز آماده کند، به نحوی که نزدیکی و عبور نرخ ارز از سطح چهار هزارتومانی برای بازار عجیب نباشد. این کارشناس افزایش آنی قیمت دلار را سیاستی مناسب تلقی میکند و معتقد است: به نظر من وقتی کار به جایی میرسد که افزایش 10درصدی نرخ ارز در برنامه است، سیاست افزایش یکباره صحیح است. زیرا طولانی شدن فرآیند افزایش قیمت، سبب التهاب بیشتر و حتی رانت میشود. به باور او، وقتی فرآیند افزایش نرخ ارز طولانی میشود، از نظر مردم این فرآیند آزاردهنده خواهد بود. در نتیجه از نظر جامعه، سیاستگذار ارزی دچار سوءمدیریت است و کنترلی بر بازار ندارد. اما اگر این افزایش قیمت به شکل دفعتی باشد و پس از آن مدیریت شود، این التهاب ارزی نیز در مدت کوتاهی فروکش خواهد کرد. در حال حاضر آمارها نشان میدهد که نرخ ارز در بازار آزاد با جهشهای قابل توجه به بیشترین مقدار طی چهار سال اخیر رسیده است، از نظر شما
مهمترین دلیل افزایش نوسان در هفتههای اخیر چیست و در مقابل واکنش سیاستگذار ارزی چگونه خواهد بود؟
اجازه دهید قبل از اینکه بخواهم به دلایل افزایش فعلی نوسانات بازار ارز اشاره کنم، تصویری از وضعیت فعلی بازار ارز در ایران ارائه دهم. در حال حاضر بازار ارز ایران، بر خلاف چند سال پیش و در اوج تحریمها، کاملاً مقهور نیروی دولت است. بنابراین اگر مجموعه دولت و بانک مرکزی قصد داشته باشند بازار را کنترل کنند، میتوان مشاهده کرد که تقریباً نیروی دیگری وجود ندارد که توان مقابله با خواسته آنها را داشته باشد. البته شرایط بازار ارز ایران، در سالهای 91 و 92، به دلیل شرایط تحریمها به نحوی بود که نقش دولت به شدت در بازار ضعیف شده بود، بنابراین اگر در این مدت نوسانی نیز صورت میگرفت، به دلیل عدم توانایی دولت در اداره بازار بوده است. اما شرایط دولت در حال حاضر و چشمانداز آینده آن متفاوت از سالهای گذشته است و از نظر دسترسی به دلارهای نفتی و همچنین در پی افزایش قیمت نفت در پی توافق اخیر اوپک، وضعیت نسبتاً مطلوبی دارد. بنابراین به نظر من اگر چنین تغییرات شدیدی و بهطور ناگهانی در بازار ارز رخ میدهد، مسلماً با چراغ سبز بانک مرکزی صورت گرفته است. رئیس کل بانک مرکزی نیز در پیامش معتقد بود که بازار ارز تحت کنترل قرار دارد.
البته دلایل بعدی ایشان نظیر تقاضا برای مراسم اربعین یا تقاضای انتهای سال از شدتی برخوردار نیست که در برابر نیروی دولت برای کنترل بازار مقاومت کند. بنابراین به نظر من تمایلی در دولت و بانک مرکزی برای افزایش نرخ ارز وجود دارد. این اتفاق عجیبی نیست. نرخ ارز در بودجه 10 درصد رشد داشته است و حتی میتوان افزایش اخیر را در همین راستا نیز توجیه کرد.
مساله دیگر به نظر من در افزایش اخیر این است که بانک مرکزی در نظر دارد افکار عمومی را برای افزایش نرخ ارز آماده کند، به نحوی که نزدیکی و حتی عبور نرخ ارز از سطح چهار هزارتومانی برای بازار عجیب نباشد و از نظر روانی آماده پذیرش نرخهای جدید باشد. البته امیدوارم هدف دولت واقعاً این نرخها باشد و دست از سرکوب نرخ ارز بردارد.
در حال حاضر بازار ارز ایران، بر خلاف چند سال پیش و در اوج تحریمها، کاملاً مقهور نیروی دولت است. بنابراین اگر مجموعه دولت و بانک مرکزی قصد داشته باشند بازار را کنترل کنند، میتوان مشاهده کرد که تقریباً نیروی دیگری وجود ندارد که توان مقابله با خواسته آنها را داشته باشد.
اگر این سیاستی است که با خواست بانک مرکزی صورت گرفته است، آیا به نظر شما شیوه افزایش نرخ ارز به چنین شکلی مناسب است؟ آیا نباید نرخ ارز به شکل مداوم با سرعت مشخص رشد کند؟
در کل من موافق افزایش نرخ ارز هستم. تورمهای نسبی انباشتهشده از گذشته، رقابتپذیری تولید داخلی را پایین آورده است. حالا با توجه به این، این افزایش باید سریع باشد یا آهسته و پیوسته؟ به نظر من وقتی کار به جایی میرسد که افزایش 10درصدی نرخ ارز در برنامه است، سیاست افزایش یکباره صحیح است. زیرا طولانی شدن فرآیند افزایش قیمت، سبب التهاب بیشتر و حتی رانت میشود. اجازه دهید این دو موضوع را بیشتر توضیح دهم. وقتی فرآیند افزایش نرخ ارز طولانی میشود، از نظر مردم این فرآیند آزاردهنده خواهد بود. در نتیجه از نظر جامعه، سیاستگذار ارزی دچار سوءمدیریت است و کنترلی بر بازار ندارد. اما اگر این افزایش قیمت به شکل دفعتی باشد و پس از آن مدیریت شود، این التهاب ارزی نیز در مدت کوتاهی فروکش خواهد کرد. در حال حاضر نیز به نظرم بانک مرکزی قدرت لازم را برای کنترل التهابات بازار دارد.علاوه بر این اگر قرار باشد این فرآیند به شکل آرام طی شود، در این صورت یک تقاضای مازاد برای نرخ ارز شکل میگیرد به این شکل که در میانه راه افزایش نرخ ارز، تقاضا وارد بازار شده تا از ادامه روند افزایشی کسب سود کند. بهطور مثال، اگر قرار باشد بهطور پلهای
تا 10 درصد به قیمت ارز افزوده شود، در سطح پنج درصد افرادی وارد بازار میشوند تا از پنج درصد باقیمانده منفعت ببرند و این شرایط بازار را پیچیدهتر و ملتهبتر خواهد کرد. بنابراین اگر سیاستگذار تصمیم گرفته نرخ ارز به هر دلیلی تعدیل شود و به سطح 3900 یا چهار هزار تومان برسد، روش صحیح این است که این تغییرات یکدفعه رخ دهد. مطمئناً یک شوک به بازار وارد میشود، اما پس از مدت کوتاهی این شوک هضم خواهد شد.
آیا این روش پیشبینیپذیری را در اقتصاد برای فعالان اقتصادی کاهش نمیدهد؟
در حال حاضر پیشبینیپذیری برای هیچ ارز معتبری در دنیا به شکل قابل توجهی وجود ندارد. ارزهایی مانند دلار آمریکا، یورو و فرانک سوئیس امکان دارد با تغییر یک سیاست به میزان قابل توجهی تغییر کنند. نرخ معمول نوسان در حد یک درصد است، اما حتی در برخی مواقع این نوسان طی یک روز به چهار تا پنج درصد نیز میرسد. قبول دارم که با ابزارهای مالی این نوسانات قابل مدیریت است اما به هر حال ریسک وجود دارد و مدیریت آن هزینهبر است.
در هفته اخیر توافقی که در کشورهای اوپک برای فریز نفتی صورت گرفت باعث شد قیمت این کالای استراتژیک در بازارهای جهانی روند صعودی به خود بگیرد، از سوی دیگر به نظر میرسد که این عامل تحولات بازار ارز در کشور را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. مکانیسم این اثرگذاری چیست و چشمانداز افزایش نفت چه تاثیری در بازار دلار داخل خواهد گذاشت؟
عوامل متعددی بر روی نرخ ارز اثرگذار هستند. برخی از این مولفهها، کماثر هستند و برخی دیگر، اثرگذاری بیشتری دارند. ذخایر ارزی یک کشور نیز از شاخصهای مهم در تعیین نرخ ارز است. بنابراین هنگامی که بهای نفت افزایش پیدا میکند و درآمدهای نفتی ایران رشد میکند، در نتیجه اقتصاد کشور از ذخایر ارزی مناسبی بهرهمند خواهد شد. در این شرایط بازار نیز این برداشت را خواهد داشت که هیچ کمبودی برای عرضه و مدیریت ارز از سوی بانک مرکزی وجود ندارد. بنابراین تمایل به انباشت و احتکار ارز کاهش پیدا میکند. بانک مرکزی نیز این اختیار را دارد که در هنگام لزوم، عرضه ارز را در بازار افزایش دهد تا عنان بازار را در اختیار گیرد.
پس افزایش بهای نفت این انتظار را به وجود میآورد که نرخ ارز در بازار آزاد روند نزولی طی کند یا حداقل از ثبات برخوردار باشد. چون در این شرایط بازار این برداشت را دارد که مجموعه بانک مرکزی و دولت توانایی کنترل بازار ارز را دارند. اما باید توجه داشته باشید که این تنها عامل اثرگذار در بازار ارز نیست و این ممکن است که خطای سیاستگذار ارزی را موجب شود که به پشتوانه دلارهای نفتی، نرخ را به اجبار پایین نگه دارد. چیزی که ما سرکوب نرخ ارز میگوییم. درست است که درآمدهای نفتی در کشور بالاست، اما تورم نیز یکی از پارامترهای مهم تعیین نرخ ارز است. حالا حدود 9 درصد است و در سالهای گذشته نیز دورقمی بوده است. و همانطور که عنوان شد اگر بخواهیم صادرات کشور در مقابل رقبای خارجی حفظ شود، باید نرخ ارز را حداقل به اندازه نسبت تورم داخل و خارج افزایش دهیم.
در مجموع از نظر من افزایش قیمت نفت، قدرت مدیریت دولت را در بازار ارز افزایش میدهد و سبب ثبات در بازار ارز میشود، اما دولت نباید این نگاه را داشته باشد که با دسترسی به دلارهای بیشتر، امکان کاهش قیمت دلار وجود دارد. این سیاست غلطی است که در دهههای گذشته در اقتصاد ایران اجرا شد و بسیار شکننده بود. در نهایت نتوانست از افزایش انفجاری نرخ ارز به وقت بحران جلوگیری کند.
در مجموع از نظر من افزایش قیمت نفت، قدرت مدیریت دولت را در بازار ارز افزایش میدهد و سبب ثبات در بازار ارز میشود، اما دولت نباید این نگاه را داشته باشد که با دسترسی به دلارهای بیشتر، امکان کاهش قیمت دلار وجود دارد.
یکی دیگر از عواملی که به نظر میرسد در افزایش نرخ دلار موثر بوده است، تقویت قیمت جهانی دلار در مقابل سایر اسعار بوده است و شاخص جهانی دلار به بیشترین میزان طی چهار سال اخیر رسیده است. به نظر شما آیا حرکت قیمت در بازار داخل از حرکت جهانی دلار اثر میپذیرد؟
ببینید، اگر در این خصوص رژیم پولی ریال را شناور در نظر بگیریم، این عامل صد درصد اثرگذار خواهد بود و باعث تضعیف ریال میشود. به خصوص اینکه ارزش پول ملی برخی از کشورهایی که رئیسجمهوری منتخب آمریکا در خصوص آنها موضعگیریهای تندی داشت، مانند مکزیک، پس از انتخابات کاهش قابل توجهی داشت. اگر نرخ ارز ایران شناور بود هم افزایش ارزش دلار و هم تهدیدهای ناشی از رئیسجمهور جدید میتوانست نرخ ارز را بالا ببرد. اما به دلیل اینکه نظام ارزی کشور، شناور مدیریت شده است و دولت تصمیمی برای واکنش به نوسانات دلار در دنیا ندارد، در نتیجه نمیتوان گفت تقویت دلار در بازار جهانی به همان میزان نیز در بازار داخل اثرگذار خواهد بود. ببینید حرف من این است که دولت در ایران، الان توانایی مدیریت بازار را به دلخواه خود دارد. حالا اینکه تصمیمات دولت در کنترل بازار ارز درست یا غلط است، مساله دیگری است.
شما به رژیم ارزی شناور مدیریتشده اشاره کردید که بازار ایران نیز از آن تبعیت میکند، آیا به نظر شما این رژیم با توجه به ریسکهای سیاسی و مختصات اقتصادی کشور بهترین گزینه برای سیاستگذار محسوب میشود؟
در حال حاضر سه رژیم ارزی در دنیا وجود دارد: «رژیم ثابت ارزی»، «رژیم شناور مدیریتشده» و «رژیم شناور». رژیم ثابت نیاز به منابع عظیم ارزی دارد و با توجه به شرایط خاص آن، کشور دارای این رژیم پولی باید وضعیت اقتصادی و سیاسی باثباتی داشته باشد. کشورهای دموکراتی که انتخابات متعدد دارند و سیاستهای کشور ممکن است چهار سال یکبار یا هشت سال یکبار عوض شود، این سیستم پولی مناسبی برای آنها محسوب نمیشود. زیرا تلاطمهای اقتصادی در این کشورها به نسبت زیاد است و وقتی که نرخ ارز ثابت باشد، مهمترین ابزار اقتصادی از دولت گرفته میشود. بنابراین برخی از کشورهای کوچک مانند امارات، قطر و کویت که به نوعی یک کشور دیکتاتوری محسوب میشوند و ذخایر ارزی بالایی دارند میتوانند از این سیستم بهره ببرند. این سیستم در خصوص اقتصاد کشور ما پاسخگو نیست. اگر این سیستم مطلوب بود، در کشورهای اروپایی یا آمریکا نیز از آن استفاده میشد.
از سوی دیگر سیستم ارزی شناور نیاز به شرایط پیچیده مدیریت بازار دارد. نکته مهم این است که شناور بودن نرخ ارز به معنای رها بودن بازار نیست، بلکه به معنی مدیریت بازار با ابزارهای مناسب است. به همین خاطر باید بررسی کرد که آیا اقتصاد ایران ابزار مناسب برای مدیریت بازار ارز را دارد یا تنها ابزار کنترل بازار روش دستوری است؟ اگر ابزار مناسب در دسترس نباشد، آن وقت نرخ ارز از کنترل خارج خواهد شد. از نظر اینجانب، مجموعه دولت و بانک مرکزی در شرایط کنونی در موقعیتی نیستند که بتوانند با ابزارها بازار ارز را مدیریت کنند. ابزارهای موجود نیز نظیر نرخ سود بانکی عمدتاً به شکل دستوری تعیین میشوند و کارکرد طبیعی خود را در بازار ارز ندارند. بنابراین ایران اگر بخواهد وارد سیستم پولی شناور شود، بیشتر سبب بحران و رهاشدگی بازار میشود، تا سبب تعادل نرخ ارز.
در شرایط فعلی و با توجه به ابزارهای محدود و بدنه مدیریتی که در دولت و بانک مرکزی وجود دارد، نرخ شناور مدیریتشده رژیم پولی مناسب ایران است. تنها نکتهای که باید در این رژیم پولی رعایت شود، عدم سرکوب نرخ ارز است. اگر این نکته رعایت شود میتواند یک رژیم کاملاً موفقی برای ایران محسوب شود، کما اینکه کشور چین نیز توانسته با همین رژیم پولی از تولید خود حمایت کند و سیطره اقتصادی به دنیا پیدا کند.
البته به نظر میرسد که در مقایسه ایران و چین برای انتخاب رژیم ارزی در حمایت از تولید باید توجه داشت که چین علاوه بر این کار زمینه مناسب را برای تولید بنگاهها نیز به وجود میآورد.
بله، منظور من هم در واقع این است که در شرایط کنونی انتخاب مناسب این رژیم میتواند زمینه را برای بهبود تولید و رشد اقتصادی ایجاد کند و این موضوع به این معنا نیست که حتماً و تنها با انتخاب این رژیم ارزی و حتی مدیریت درست آن میتوان به رشد اقتصادی بالا دست یافت. در واقع مجموعهای از سیاستها باید در نظر گرفته شود و در زمینه ارز، به نظر میرسد مناسبترین گزینه رژیم ارزی شناور مدیریتشده ولی بدون سرکوب نرخ ارز است.
بحث بعدی که به نظر میرسد سیاستگذار اقتصادی قصد دارد در نظام ارزی پیاده کند، بحث یکسانسازی نرخ ارز است، البته با توجه به جهش اخیر بازار ارز فاصله نرخ ارز رسمی و غیررسمی به حدود 700 تومان رسیده است، آیا با توجه به شکاف به وجود آمده، امکان یکسانسازی نرخ ارز در شرایط کنونی وجود دارد؟
همانطور که عرض کردم با توجه به شرایط فعلی، مجموعه دولت و بانک مرکزی قدرت لازم برای اجرای سیاستهای خود را دارد.
حتی یکسانسازی نرخ ارز؟
بله، اما باید دو مساله را در نرخ ارز در نظر گرفت: نخست آنکه آیا هدف ما در بحث یکسانسازی نرخ ارز، یک هدف کوتاهمدت است، یا اینکه به دنبال این هستیم که به یک نرخ پایدار دست پیدا کنیم. به نظر من حتی با وجود نتیجه غیرمنتظره انتخابات آمریکا، در حال حاضر نیز شرایط برای تکنرخی شدن ارز مهیاست، زیرا از یکسو قیمت نفت در مسیر صعودی حرکت میکند و شرایط اقتصادی پس از لغو تحریمها نیز بهبود یافته و از سوی دیگر، نرخ تورم نیز در سطح مناسبی قرار دارد. این شرایط طلایی شاید در آینده وجود نداشته باشد.
بحث دیگری که هر سال در خصوص نرخ ارز مطرح میشود این است که برخی معتقدند افزایش نرخ ارز به دلیل پوشش کسری بودجه سال آینده است، با توجه به اینکه نرخ بودجه نیز 3300 تومان تصویب شده، این ادعا تا چه حد میتواند صحت داشته باشد؟
در کل من موافق افزایش نرخ ارز هستم. تورمهای نسبی انباشتهشده از گذشته، رقابتپذیری تولید داخلی را پایین آورده است. حالا با توجه بهاین، این افزایش باید سریع باشد یا آهسته و پیوسته؟ به نظر من وقتی کار به جایی میرسد که افزایش ۱۰درصدی نرخ ارز در برنامه است، سیاست افزایش یکباره صحیح است. زیرا طولانی شدن فرآیند افزایش قیمت، سبب التهاب بیشتر و حتی رانت میشود.
در این خصوص شفافیت خاصی وجود ندارد که بتوان بر اساس ارقام منتشرشده، این موضوع را رد یا تایید کرد، زیرا افزایش نرخ ارز هم میتواند درآمد دولت را افزایش داده و از سوی دیگر میتواند هزینهها را نیز افزایش دهد. بنابراین باید مشاهده کرد که تعادل این موضوع به چه شکلی است و آیا افزایش نرخ ارز، باعث میشود که تنها درآمدهای دولت افزایش پیدا کند؟ با توجه به اینکه در حال حاضر، تنها نرخ ارز در بازار آزاد افزایش پیدا کرده و نرخ مبادلاتی تقریباً ثابت بوده است، میتوان این برداشت را داشت که افزایش نرخ ارز، برای پوشش هزینههای دولت بوده است. البته باید این موضوع را با استناد به آمار، تایید یا رد کرد. در هر حال در بازار غیرشفاف، هر حرفی را میتوان زد.
به نظر شما آینده باز ارز پس از این تحولات به چه شکل خواهد بود؟ آیا با توجه به قدرت بانک مرکزی، بازارساز میتواند جهت بازار را کنترل کند یا اینکه افزایش نرخ ارز به کانال بالاتر ادامه خواهد یافت؟
پاسخ به این سوال به راحتی ممکن نیست، زیرا در ایران نهادهای مختلف در تصمیمگیریهای نرخ ارز مداخله میکنند و در این خصوص مجموعه دولت و بانک مرکزی از استقلال کافی برخوردار نیستند. وقتی نرخ ارز افزایش پیدا میکند، فشارهایی از سوی سایر نهادها مانند مجلس به دولت وارد میشود که نرخ ارز را مدیریت کند. بخشی از این فشار نیز سیاسی خواهد بود، به این شکل که فارغ از اینکه این تصمیم به نفع یا ضرر اقتصاد است، ممکن است این تحولات را به ضعف مدیریت بازار مرتبط کنند و با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری این موضوع دستاویزی برای نقد دولت باشد. به نظر من این افزایش نرخ ارز حتی تا 4100 تومان نیز امکانپذیر است و این یک رویداد مثبت برای اقتصاد خواهد بود. اما این احتمال نیز وجود دارد که ملاحظات سیاسی باعث شود دولت نرخ ارز را کاهش دهد. در شرایط فعلی و بنا به تورم سالهای قبل ارقام زیر 3700 تومان برای شرایط اقتصادی کشور در سال آینده مناسب نیست.
دیدگاه تان را بنویسید