تاریخ انتشار:
نقدی بر پرونده حضور دولت و صنعت در فوتبال
مدیران دولتی و پُز فوتبال
شماره ۲۰۲ هفتهنامه تجارت فردا به موضوع حضور دولت و صنعت در فوتبال پرداخته است. موضوعی که اگرچه بسیار مهم به نظر میرسد(حداقل از نظر افکار عمومی بسیار مورد توجه است)، اما همچنان بهعنوان یک پارادوکس باقیمانده و همه دولتها(با هر گرایش و برنامهای) بیشتر قصد در اختیار گرفتن و کنترل آن را داشتهاند تا رفع مشکل نابسامانی آن.
شماره 202 هفتهنامه تجارت فردا به موضوع حضور دولت و صنعت در فوتبال پرداخته است. موضوعی که اگرچه بسیار مهم به نظر میرسد (حداقل از نظر افکار عمومی بسیار مورد توجه است)، اما همچنان بهعنوان یک پارادوکس باقیمانده و همه دولتها (با هر گرایش و برنامهای) بیشتر قصد در اختیار گرفتن و کنترل آن را داشتهاند تا رفع مشکل نابسامانی آن.
این پرونده در ابتدا حاوی یادداشتی انتقادی به موضوع هزینهکردهای بیحاصل دولت و صنعت است که پر است از واژههای آشنای اقتصاد ایران همچون «نبود ساختار و شفافیت»، «انگیزههای غیرتجاری» و «حیفومیل». صورتمساله در این یادداشت و اینفوگرافی آن (که در حقیقت نام تیمهای مورد حمایت دولت و صنعت در لیگ برتر و لیگ یک است) مطرح شده و البته که مساله تقریباً همان چیزی است که در ذهن مردم وجود دارد و شکل دیگری از همان چیزهایی است که در سایر بخشهای مدیریتی و اقتصادی کشور هم دیده میشود. در ادامه یادداشتی از صادق رئیسیکیا (که سابقه مدیریت در بنیاد تعاون ناجا و باشگاه راهآهن را دارد) آورده شده است. یادداشتی که بهخوبی مساله لزوم عدم دخالت مستقیم دولت و شرکتهای صنعتی (عمدتاً وابسته به دولت) را در ورزش و بهویژه فوتبال شرح داده است. خواندن این یادداشت ذهن خواننده را کاملاً منظم خواهد کرد. البته که این یادداشت نیز راهحلی ارائه کرده که به قول فوتبالیها فقط روی کاغذ مصداق دارد و با تعادل قوا و میل و شوق و اشتیاق مدیران دولتی به «انگیزههای غیرتجاری» و «حیفومیل» همخوانی چندانی ندارد. پرواضح است که مدیران ایرانی چرا از میان
همه ورزشها به فوتبال روی میآورند و حمایتهای اجتماعی و ورزشی خود را بهسوی ورزش همگانی یا سایر ورزشهای قهرمانی سوق نمیدهند. سومین بخش این پرونده مصاحبه با مصطفی هاشمیطباست که در این مملکت هم وزیر بوده و هم رئیس فدراسیون فوتبال و هم کاندیدای ریاستجمهوری و البته ذهنی کاملاً «دولتگرا» دارد. هاشمیطبا معتقد است حضور صنعت در تجارت فوتبال بیثمر نیست و مزایای بسیاری دارد و مناسب نیست که دولت فوتبال را رها کند. ایشان نیز البته همانند همه مدیران سابق «نظرات مخالفی» هم دارد، اما خواندن مصاحبه ایشان برای خوانندگان بسیار روشنگر است. با خواندن این مصاحبه خواهید فهمید که چرا فوتبال امروز ما در این ورطه گرفتار است.... خلاصه مدیریتی این پرونده این است که فوتبال کشور هم جزئی از یک کل است. عدم شفافیت، عدم برنامهریزی، تمایل به شهرت، تصمیمات بر اساس سعی و خطا، حیف و میل و... همگی خصوصیات مدیریت (و بهویژه مدیریت دولتی) در ایران است و البته که ورزش بهطور عام و فوتبال بهطور خاص هم از این قاعده مستثنی نیستند، هیچ، به دلیل توجه رسانهای و علاقه وافر مردم به فوتبال ممکن است برخی از این خطاها تشدید هم بشوند. برخی از
آسیبهایی که تفکر دولتی به فوتبال زده است، باید با آمار مشخص ارائه شود. تبیین این فرضیات البته مدیران و تصمیمگیران را به سمت و سوی تصمیم درست هدایت خواهد کرد. ایرادی که به پرونده مطروحه وارد است این است که راهحلی اساسی که مطابق با مختصات مدیریتی ایران باشد، ارائه نمیشود. به نظر نگارنده این سطور ارائه زمانبندی برای کاهش (و در بلندمدت اتمام) هزینهکرد مستقیم دولت، شرکتهای دولتی و شرکتهای صنعتی وابسته به دولت در باشگاههای فوتبال و لزوم ارائه شفاف تمام هزینهها در رسانهها و همچنین الزام به کمک به سایر رشتههای ورزشی یا ورزش همگانی میتواند بهعنوان راهحلهای احتمالی این معضل بیان شود. اما مدیران دولتی آیا حاضرند از پز فوتبال و حضور در مطبوعات و... دست بردارند؟
دیدگاه تان را بنویسید