سازوکار جدیدی برای وظایف رایزنان بازرگانی تدوین کنیم
رابطه تجار با سفارتخانهها نهادینهشده نیست
«انتقاداتی که تجار ایران نسبت به عملکرد رایزنان بازرگانی مطرح میکنند بدان جهت است که ارتباط نهادینهشدهای میان اتاقهای بازرگانی و تجار ما از یک سو و سفارتخانههای کشور در سوی دیگر وجود ندارد.»
«انتقاداتی که تجار ایران نسبت به عملکرد رایزنان بازرگانی مطرح میکنند بدان جهت است که ارتباط نهادینهشدهای میان اتاقهای بازرگانی و تجار ما از یک سو و سفارتخانههای کشور در سوی دیگر وجود ندارد.» حمیدرضا آصفی، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه با بیان این مطلب خاطرنشان میکند که بازرگانان ایرانی تنها در زمان بروز مشکل به سفارتخانههای ما مراجعه میکنند و در دیگر حالات انگار با این سفارتخانهها نسبتی ندارند. او که مدتی در قامت سفیر ایران در امارات مشغول فعالیت بود، متذکر میشود: باید ارتباط دوسویهای میان بازرگانان ایرانی با وزارت امور خارجه وجود داشته باشد. ما نیازمند کنش و واکنشی طرفینی هستیم که به موجب آن هم تجار و بازرگانان ایرانی از ظرفیتهای سفارتخانههای ما بهرهمند شوند و هم ما بتوانیم در زمان انعقاد قراردادهای کلان اقتصادی میان بخش خصوصی ایران با کشور مورد نظر آن را در قالب یک پروژه تبلیغاتی به اطلاع عموم برسانیم.
نزدیک به دو دهه است که وزارت امور خارجه در همکاری مشترک با وزارت بازرگانی سابق و صنعت، معدن و تجارت فعلی اقدام به اعزام تعدادی از کارشناسان اقتصادی کشور به دیگر نقاط جهان میکند. این افراد مامور هستند تا پس از استقرار در سفارتخانههای ایران زمینهها و جذابیتهای سرمایهگذاری در کشور را برای تجار خارجی تشریح کنند اما روند سرمایهگذاریهای خارجی کشور نشان میدهد که شاید این افراد در تحقق اهداف خود چندان موفق نبودهاند.
وزارت خارجه مامور تامین منافع ملی کشور است که این منافع میتواند در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا دیگر ابعاد باشد. در حال حاضر ما با نزدیک به حدود 180 کشور دنیا روابطی در ابعادی که به آن اشاره کردم، داریم. البته باید توجه داشته باشید که در برخی از کشورها اولویت با کار سیاسی است، بعضی نیازمند همکاریهای اقتصادی ما هستند و در برخی از مواقع اقدامات فرهنگی در صدر است. چینش نیروهای ایران در کشورهای مختلف باید بر اساس نوع همکاری ما با آنها و همچنین زمینههای فعالیت مشترک باشد. ما میتوانیم رایزنان بازرگانی خود را به کشورهایی اعزام کنیم که با آنها دارای روابط
گسترده سیاسی و یا فرهنگی هستیم و یا تمایل داریم که همکاریهای اقتصادیمان را به بیش از آنچه است بسط و گسترش دهیم. البته باید توجه داشته باشید که بحث رایزنان و یا وابستگان بازرگانی ما همیشه از وزارت امور خارجه پیگیری نمیشود. بسیاری از این افراد توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت تعیین میشوند و تنها مامور به خدمت در وزارت امور خارجه هستند. البته رایزنان بازرگانی اگرچه معمولاً از سوی دستگاه سیاست خارجی کشور تعیین نمیشوند باید در کنار دستگاه سیاست خارجی کشور در شرایط دشواری مانند حالا که با افزایش اعمال تحریمها مواجه هستیم، وارد عمل شده و به پیگیری منافع و مصالح کشور بپردازند. آنها میتوانند در چند بعد خدمات خود را ارائه دهند. ابتدا در جذب سرمایههای خارجی سپس جذب سرمایه برای تکنولوژی و در نهایت دریافت خدمات فنی مهندسی و کمک به صدور کالاهای جمهوری اسلامی ایران به خارج از کشور.
رایزنان بازرگانی ایران در این سالها موفقیتی هم در تحقق اهداف فوق داشتهاند؟
ما در حال حاضر با مشکلی اساسی مواجه هستیم. اینکه سازوکارهای مقرراتی کشور معمولاً بر پایه واردات تدوین شده است و نه صادرات. در این شرایط زمینه چندانی برای مانور رایزنان بازرگانی کشور باقی نمیماند. البته این موضوع به معنای نادیده گرفتن کمکاری و اهمال برخی افراد نیست چهبسا شاید بتوان در همکاری نزدیک برخی از تجار و بازرگانان با رایزنان ما نسبت به تغییر قوانین وارد عمل شویم و طرحی نو دراندازیم. موضوع دیگر آنکه ما باید در بحث صدور کالاهایمان یک مقدار حرفهایتر وارد شویم. هرچند که نباید وزارتخانه و یا سفارتخانهای را مقصر وجود این مشکلات بدانیم چرا که به اعتقاد بنده این مشکل به جهت کمبودهایی است که ما در داخل کشور با آنها مواجه هستیم. علاوه بر این ذکر این نکته جایز است که متاسفانه ارتباط نهادینهشدهای میان اتاقهای بازرگانی و تجار ما از یک سو و سفارتخانههای کشور در سوی دیگر وجود ندارد. این افراد تنها در زمان بروز مشکل به سفارتخانههای ایران مراجعه میکنند و در باقی زمانها انگار با سفارتخانه کشورشان غریبه
هستند. در حال حاضر ارتباط دوسویهای میان بازرگانان ایرانی با وزارت امور خارجه وجود ندارد. ما نیازمند کنش و واکنشی طرفینی هستیم که به موجب آن هم تجار و بازرگانان ایرانی از ظرفیتهای سفارتخانههای ما بهرهمند میشوند و هم ما میتوانیم در زمان انعقاد قراردادهای کلان اقتصادی میان بخش خصوصی ایران با کشور مورد نظر آن را در قالب یک پروژه تبلیغاتی به اطلاع عموم برسانیم. من فکر میکنم در این شرایط که امیدهایی از روی کار آمدن دولت جدید به وجود آمده است خوب است وزارت خارجه با همکاری وزارت بازرگانی و البته طرح دیدگاههای اعضای اتاق بازرگانی ساز و کار جدیدی را تعریف کنند تا بتوانند بر اساس آن ضمن تدوین اولویتهای صادراتی کشور به سیاستی در زمینه وظایف رایزنان بازرگانی دست پیدا کنند.
جنابعالی تاکید میکنید که ارتباط نهادینهشدهای میان تجار و سفارتخانههای ما وجود ندارد اما بازرگانان کشور مصرانه میگویند که سفارتخانهها یا ما را از سر باز میکنند و یا اهتمامی برای حمایت از تجار ایرانی ندارند.
بعید میدانم اینطور باشد. این یک دیدگاه کلی است و باید مصداقهای آن را مشخص کنیم.
مثلاً یکی از این تجار میگفت زمانی که برای انجام کاری به سفارتخانه ایران در مالزی مراجعه کردم به من گفته شد که طی چند روز آینده نتیجه را با ارسال نامهای اعلام خواهیم کرد و چند روز بعد هم من نامهای دریافت کردم. اما در آن دعوتنامهای برای شرکت در دعای ندبه بود، این در حالی است که بنده ضمن احترام و پایبندی به شعائر مذهبی برای پیگیری برنامههای اقتصادی خود به کوالالامپور رفته بودم.
این یک مورد خاص است و نمیتوان حکم کلی در مورد آن صادر کرد. قاعدتاً اگر آن تاجر محترم موضوع را به وزارتخانه منعکس کند، حتماً مورد پیگیری قرار میگیرد. اما همین مورد نیز تایید عرایض بنده است مبنی بر اینکه ارتباط نهادینهشدهای میان سفارتخانه و بازرگانان ایرانی وجود ندارد. کماکان تجار ما تنها به خاطر رفع مشکلات به سفارتخانهها مراجعه میکنند. این افراد اگر موفقیتی به دست آورند از دیگران پنهان میکنند اما در روزگار ناخوشی رو به سفارتخانهها و سفرا و رایزنان آن میآورند.
دلیل این پنهانکاری چیست؟
بالاخره برخی از آدمها دوست دارند همیشه نشان دهند اوضاع سخت است و کار به خوبی پیش نمیرود. پول در نمیآید. متاسفانه این موضوع در فرهنگ عمومی ما جاگیر شده است. برخی افراد اینطور هستند که اگر از آنها بپرسید اوضاع اقتصادی چطور است میگویند خوب نیست. اما آخر سال میبینید ماشین 100میلیونیاش به 200میلیونی تبدیل شده و یا خانه 100متریاش را 200 متر کرده است.
در صحبتهای شما به این موضوع اشاره شد که وزارتخانههای امور خارجه و بازرگانی باید به دنبال تدوین طرحی برای مشخص کردن حیطه وظایف و عملکرد رایزنان بازرگانی باشند. اما این بحث نیز وجود دارد که در زمانی که ما با تحریمهای روزافزون کشورهای غربی مواجه هستیم، نمیتوانیم سازوکاری برای تعیین وظایف رایزنان بازرگانی تدوین کنیم.
خیر، من این موضوع را نمیپذیرم. حالا که تحریمها و محدودیتهای اقتصادی ما را در شرایط دشواری قرار داده است نیازمند ورود سفارتخانه و رایزنان بازرگانی آن هستیم. قرار نیست مشکلات را بهانه برای کمکاری قرار دهیم. فکر هم نمیکنم که سفارتخانههای ما نوعاً این موضوع را مطرح کرده باشند. اتفاقاً در همین شرایط دشوار است که حقایق اقتصادی بیشتر مشخص میشود. بالاخره در شرایط دشوار تحریمها قرار نیست اقتصاد کشور متوقف شود. اقتصاد مقاومتی که مطرح میشود، بخشیاش در همین مورد قابل تعریف است. اینکه ما بتوانیم با برنامهریزی و تلاش بیشتر تجار و بازرگانان خارجی را برای سرمایهگذاری در ایران متقاعد کنیم. اما در این بین به نظرم، خود تجار و خود اتاق بازرگانی خیلی کمککننده هستند. آنها باید طرح و
پیشنهادات خود را در جلسات مشترک با مسوولان وزارت خارجه و وزارت بازرگانی بیان کنند و از آنها بخواهند که نسبت به رفع موانع و کاستیها وارد عمل شوند.
به موضوع قابل تاملی اشاره کردید. در سالهای گذشته که آقای نهاوندیان هنوز ریاست اتاق بازرگانی ایران را بر عهده داشت از مسوولان دولتی خواسته بود که در انتخاب رایزنان بازرگانی از مشورتهای اعضای اتاقهای بازرگانی نیز استفاده کنند.
الان آقای نهاوندیان در دولت هستند و با مسوولیتی که دارند میتوانند همین پیشنهاد را عیناً اجرا کنند. سرپرست نهاد ریاست جمهوری با تجاربی که در اتاق بازرگانی داشته است در بسیاری از موارد کارگشا خواهد بود.
با توجه به مدت زمان مدیدی که برای پیگیری برنامهها در وزارت خارجه سپری میشود، فکر میکنید چه مدت زمانی برای تهیه و تدوین وظایف رایزنان بازرگانی مورد نیاز است؟
اتفاقاً با توجه به حساسیت و اهمیتی که وزارت خارجه به موضوعات مختلف میدهد، این کار به سرعت دنبال میشود.
کشورهای هدف برای اعزام رایزنان جدید بازرگانی چه کشورهایی باید باشند؟
ما باید توجه بیشتری به کشورهای همسایه داشته باشیم. کشورهایی که ما با آنها یا به صورت بالقوه یا به صورت بالفعل میتوانیم رابطه داشته باشیم. کشورهایی مانند ژاپن و چین به نظرم کشورهای مهمی هستند. کشورهایی که امکان سرمایهگذاری و امکان جذب سرمایه را دارند. به اعتقاد بنده میتوانیم با گروهبندی 40 تا 50 کشور پراهمیت آنها را به گونهای دستهبندی کنیم و با فرستادن رایزن و وابسته اقتصادی مشکلات تجارت کشور را برطرف کنیم. در این صورت است که شرایط بهتری برای جذب سرمایه فراهم میشود.
رایزنان بازرگانی ما باید اولویت کاریشان را بر پیگیری برنامههای کدام حوزه قرار دهند؟
کشور با کشور فرق میکند. هر کشور اولویت خاص خود را دارد.
کشورهای حوزه خلیج فارس که شما اشاره کردید در اولویت قرار دارند؟
قاعدتاً اولویت با صدور کالاهای صنعتی، سنتی، غیرنفتی و کشاورزی است.
اما مقامات وزارت نفت تاکید میکنند که توجه باید بر صادرات کالاهای نفتی متمرکز شود و بر همین اساس نیز خواستار اعزام رایزنان نفتی به برخی از کشورها هستند.
به اعتقاد بنده در شرایط فعلی باید تمرکز بر صادرات کالاهای غیرنفتی باشد و البته اعزام رایزن نفتی نیز هیچ دردی از مشکلات ما دوا نمیکند. تعیین این شکل از رایزنان در هیچ کشوری معمول نیست. لازم نیست که رایزنان بازرگانی ما تنها در یک موضوع خاص صاحبنظر باشند. همانقدر که بتوانند برای جلب و جذب سرمایهگذاری خارجی اقدام کنند خود نقطه قوت کارشان است. یک رایزن بازرگانی، یا یک دیپلمات، وقتی موفق است که کشور خودش را بشناسد. از نقاط قوت کشورش آگاهی داشته باشد و در عین حال نقاط ضعف کشور هدف را شناسایی کند. رایزنان بازرگانی موفق، ارتباطات بسیار گستردهای با مقامات کشور خود و کشور میزبان دارند و اگر آنها را تنها به یک حیطه و حوزه محدود کنیم قطعاً نمیتوانند در تسهیل امور بخشهای دیگر عملکرد موفقی داشته باشند. آنها باید با ارتباطات موفق و زندهای که دارند تلاش کنند تا زمینه سفر هیاتهای تجاری و اقتصادی کشور مقصد به ایران را فراهم آورند و در این سفرها
آنها را از زمینههای سرمایهگذاری آگاه سازند. شیوهای که اخیراً توسط کشورهای غربی باب شده است این است که در هیاتهای همراه رئیسجمهور و یا روسای قوا ترکیبی از چهرههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به تبع کشور میزبان قرار میدهند تا علاوه بر پیگیری اهداف در نظر گرفتهشده بتوانند ارتباط مناسبی میان بازرگانان، سیاستمداران و یا فرهنگیان کشورها به وجود آورند. حضور بخش خصوصی در عرصه دیپلماسی نقطه قوت عملکرد دولتهاست. بخش خصوصی مهمترین بازیگر در عرصه دیپلماسی اقتصادی کشورهاست چه آنکه در زمان جنگ تحمیلی این بخش خصوصی بود که توانست بسیاری از معضلات سیاسی-اقتصادی وقت را با کشورهای اروپایی حل و فصل کند. بخش خصوصی به خاطر آنکه منافع خود را در منافع کل اقتصاد کشور میبیند و از سوی دیگر در چارچوب عرف دیپلماتیک هم قرار نمیگیرد به سهولت قادر است برخی مسائلی را که در رئوس حاکمیت نمیتوان حل و فصل کرد، پیش ببرد. البته این حل و فصل فقط و فقط در قالب تعاملات اقتصادی نیست و در قالب روابط دیگر نظیر ورزش هم میگنجد. در دهه ۱۹۷۰ وقتی ایالات متحده آمریکا میخواست روابط خود را با دولت چین گسترش دهد تیم پینگپنگ خود را به چین فرستاد
و متقابلاً از تیم پینگپنگ چین هم دعوت کرد که در آن زمان این نوع گشایش روابط را دیپلماسی پینگپنگی نام نهادند.
در سفرهای روسای جمهور ایران نیز هیاتهایی از بخش خصوصی حضور داشتهاند؟
بله، معمولاً تلاش میشود تا چهرههای موفق هر بخش در این هیات گنجانده شود.
هیاتهای بازرگانی میتوانند در سفرهای وزیر امور خارجه نیز او را همراهی کنند؟
به شرطی که این سفرها برای شرکت در کمیسیون مشترک اقتصادی دو کشور باشد. اما عرف است که این هیاتها رئیسجمهور را همراهی کنند. اگر ما میخواهیم در زمینه دیپلماسی اقتصادی از توان وزارت خارجه استفاده کنیم باید تلاش کنیم تا در همکاری مشترک این وزارتخانه با وزارت صنعت، معدن و تجارت و البته دیدگاههای تجار و بازرگانان آن را عملیاتی سازیم و باید توجه داشته باشیم که دیپلماسی اقتصادی در عرصه سیاست خارجی، پیوندی تنگاتنگ با جهتگیریها و اصلاحات اقتصادی داخلی دارد. به عبارت دیگر، کشورهایی به دیپلماسی اقتصادی و استفاده از آن توجه میکنند که مساله توسعه اقتصادی به اولویت ملی آنها تبدیل شده باشد. در این راستا توجه به تجارب اصلاحات اقتصادی در خاورمیانه و امکانپذیری و ضرورت این فرآیند میتواند تصویری از این موضوع به دست دهد که توسعه اقتصادی (در داخل) و به تبع آن استفاده از دیپلماسی اقتصادی (در خارج) تا چه حد میتواند مفید و موثر باشد.
دیدگاه تان را بنویسید