دبیرکل اتاق ایران از دلایل ناکامی رایزنان بازرگانی ایران در دیگر کشورها میگوید
دولت گذشته ارتباط اقتصادی با جهان را محدود کرد
معتقد است که بینش سیاسی مقامات دولت گذشته اقتصاد ایران را به ایستگاه فعلیاش رسانده است اما رایزنان بازرگانی کشور میتوانند پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید آمادگی ما را برای پذیرش سرمایهگذاران خارجی به اطلاع بازرگانان کشورهای هدف برسانند و آنها را تشویق به حضور در پروژههای ایران کنند.
بر اساس باور حاکم بر نظام بینالملل رایزنان بازرگانی، دیپلماتهای اقتصادی یک کشور هستند که برای اجرای سیاستهای تجاری دولت متبوع خود راهی دیگر کشورها میشوند و موظفند که حلقه واسطی میان بازرگانان وطنی با سرمایهگذاران خارجی باشند اما به نظر میرسد این حکم در رابطه با رایزنان بازرگانی ایران قابل تعریف و تعمیم نباشد.
بر اساس استانداردهای حاکم بر نظام بینالملل رایزنان بازرگانی مسوولیت برقراری ارتباط میان بخشهای اقتصادی کشور مبدأ با مقصد را بر عهده دارند. استقرار این افراد در نظام جمهوری اسلامی به سالهای 72 تا 75 بازمیگردد که بنده مسوولیت قائممقامی وزارت بازرگانی را بر عهده داشتم و به جهت آنکه از جمله پرسنل وزارت امور خارجه مامور در وزارت بازرگانی بودم با شناخت بیشتری این برنامه را اجرا کردم. انتخاب رایزنان بازرگانی در زمان وزارت بازرگانی آقای دکتر آلاسحاق و وزارت امور خارجه آقای دکتر ولایتی بررسی و پیگیری شد و افراد متعددی چون آقای مسعود کرباسیان که آن زمان معاونت بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی را عهدهدار بودند در رابطه با آن اعلام نظر کردند. این سیاست بر اساس یک نگاه دقیق و درست در
دولت سازندگی شکل گرفته بود. ما در دوره گذار از جنگ قرار داشتیم و باید روابط اقتصادی خود را با کشورهای دیگر بازسازی میکردیم. بر همین اساس نیز تصمیم گرفتیم تا با استقرار افرادی تحت عنوان رایزنهای بازرگانی به پیگیری این سیاست بپردازیم. در ابتدا تعدادی از این افراد روانه برخی از کشورهای هدف شدند تا دستاورد و حاصل این سیاست مورد ارزیابی قرار گیرد و پس از کسب نتایج مثبت، تصمیم بر آن شد که اعزام رایزنان بازرگانی ایران را در ابعاد وسیعتری دنبال کنیم. البته بنده به عنوان یکی از نیروهای دستگاه دیپلماسی کشور که اشرافی هم به حوزه اقتصاد داشتم بر این باور بودم که علاوه بر رایزنان بازرگانی، سفرایی با سابقه اقتصادی عملکرد بسیار بهتری نسبت به دیگر همسلفان خود دارند یعنی بیشتر از سفرایی که با شناخت کمتری از ساختار اقتصاد ایران یا تحصیلات مرتبط راهی کشورهای دیگر شدند، میتوانند در سفارتخانهها مثمر ثمر باشند. در آن مقطع زمانی وزارت خارجه با اعزام سفرای اقتصادی به حوزههای ماموریت، تجربه گرانسنگی را به دست آورد که بعدها به موجب آن قراردادهای بزرگ تجاری میان ایران با کشورهای دیگر منعقد شد. من نمیخواهم خداینکرده حق
دوستان بینالمللی و سیاسیمان در وزارت امور خارجه را تضییع کنم اما در کل معتقدم سفرایی با سابقه اقتصادی از عملکرد بهتری در محل ماموریتشان برخوردار هستند. به طور مثال زمانی که بنده برای نخستین بار راهی یکی از کشورهای اروپایی شدم تلاش بسیاری انجام دادم تا دیدگاه مقامات کشور نروژ را نسبت به ایران تغییر دهم. نروژی که از ابتدای انقلاب ارتباط بسیار کمرنگی با ما داشت. آنها حتی نمایندهای در سطح کاردار هم از ایران نمیپذیرفتند اما من که به عنوان سفیر اقتصادی به این کشور سفر کردم در تلاش بودم تا با برقراری ارتباط با جامعه دانشگاهی و فرهیخته اقتصادی نروژ از ارتباطات این حوزه برای بسط و گسترش روابط سیاسی دو کشور استفاده کنم و البته موفق نیز شدم. در پنج سالی که بنده در سفارت ایران در اسلو حضور داشتم نروژ تنها کشور اروپای غربی بود که در میادین نفتی و گازی ایران سرمایهگذاری کرد که مهمترین آنها فازهای 6، 7 و 8 پارس جنوبی بود که یک اقدام ارزنده محسوب میشود. شرکتهایی نظیر استات اویل در فازهای مذکور و انی ایتالیا در فازهای 4 و 5 بسیار خوب عمل کردند که نتایج آن هنوز هم مشهود است. لازم به ذکر است که شرکتهای نروژی علاوه
بر بخش نفت و گاز در حوزههایی نظیر شیلات، مخابرات، کشتیسازی و فناوریهای نوین ارتباطی هم با ایران همکاریهایی داشتهاند.
جنابعالی در خلال صحبتهایتان به این نکته اشاره کردید که موفقترین سفرای ما با پیشینه اقتصادی بودهاند. با ارزیابی عملکرد سفرایی چون شما، آقایان عادلی و شیبانی هم میتوان به این نکته رسید. اما به راستی دلیل این امر چیست؟
شاید به این دلیل باشد که این سفرا به کشورهای مناسبی اعزام شدند که برای ارتقای روابط، اهرمهای اقتصادی به نسبت اهرمهای سیاسی از کاربرد بیشتری برخوردار بود. البته علاوه بر سفرا، رایزنان بازرگانی ما نیز در برخی از کشورها به قدری خوب عمل کردند که علاوه بر تاثیرگذاری بر عملکرد محل ماموریت خود موجب شدند که سیاست اعزام دیپلماتهای اقتصادی ایران به دیگر کشورها با قوت بیشتری دنبال شود. بر همین اساس هم بود که ما در سالهای بعد با همکاری وزارت بازرگانی 25 تا 30 نفر از فعالان اقتصادی کشور را تحت عنوان رایزن بازرگانی به کشورهای دیگر اعزام کردیم. هرچند که به دلیل بروز برخی مشکلات این روند در سالهای بعد روندی معکوس به خود گرفت. حالا یا شاید رایزنان ما از توان خوبی برخوردار نبودند و یا اینکه سفرای ما اجازه مانور بیشتر را از این افراد سلب کردند. البته عدم تسلط به زبان کشور هدف در
برقراری ارتباط نیز نقش بسیار مهمی در افول عملکرد این افراد داشت چرا که وقتی شما از امکان صحبت کردن به زبان طرف مقابل خود برخوردار نیستید نمیتوانید بر مشکلات محیطی فائق آیید. کمک گرفتن از یک مترجم شاید در برخی از مواقع مفید باشد اما زمانی که شما بخواهید ارتباط مستقیمی برقرار کنید بهتر است خود متکلم باشید. حالا اگر در یک سفارتخانهای سفیر و رایزن بازرگانی با تسلط بر اوضاع بتوانند شخصاً اقدام به جذب سرمایهگذاری خارجی کنند قطعاً بیش از دیگر سفارتخانهها در تحقق اهداف کشور مثمر ثمر خواهند بود.
یعنی تنها دلیل عدم موفقیت سفارتخانههای ایران در دیگر کشورها ناتوانی رایزنان و سفرا در برقراری ارتباط با طرف مقابل بوده است.
این موضوع در کنار موارد دیگر چون میزان تسلط سفیر به حوزه اقتصادی، توان تجاری رایزن در تجزیه و تحلیل شرایط در کنار میزان اشتیاق سرمایهگذاران کشور مقصد دست به دست هم میدهد تا یک سفارتخانه به لحاظ اقتصادی از عملکرد خوب و یا بدی برخوردار باشد. البته ممکن است در یک سفارتخانه هم سفیر و هم رایزن به لحاظ اقتصادی افراد توانایی باشند اما کشور هدف تمایلی به گسترش روابط با ما نداشته باشد. در این صورت باید از پتانسیل بخشهای دیگری چون سیاسی و فرهنگی بهره برد و یا به واسطه صنعت توریسم زمینه را برای فعالیت دیگر بخشهای اقتصادی فراهم کرد. نکته آخر هم اینکه باید توجه داشته باشید یکی از دلایل کاهش حضور رایزنان بازرگانی ایران در دیگر کشورها افزایش اعمال تحریمهایی است که به صورت یکجانبه و چندجانبه بر اقتصاد
ایران روا شده است. بر همین اساس هم بود که ما مجبور شدیم تعدادی از رایزنان بازرگانی خود را به کشور بازگردانیم. حتی آنهایی که از پتانسیل خوبی برخوردار بودند. در برخی از مواقع ما سفیران خوبی داشتهایم، میدان فعالیت مهیا بوده است اما به واسطه اعمال تحریمها کاری از پیش نبردیم. ما در سالهای گذشته قصد داشتیم رایزنان اقتصادی خود را از 20، 30 نفر به 40 تا 50 نفر برسانیم که متاسفانه این امر محقق نشد.
الان ما هیچ رایزن اقتصادی در اتحادیه اروپا نداریم؟
دلیل عمدهاش اعمال تحریمهاست.
عمده تحریمهای ما در بخش نفت و گاز و صنعت بیمه و بانک است. این امکان وجود دارد که ایران روابط اقتصادی خود با اروپا را در بخشهای دیگر پیگیری کند؟ مواردی که شاید در طبقهبندی کالاهای خرد قابل ارزیابی باشد اما میتواند سد تحریمی ایران را بشکند.
متاسفانه در سالهای گذشته اروپاییها رابطهشان را با ما بسیار محدود کردند و تقریباً این روابط یکطرفه شده است. بنده هفته گذشته در اتاق مشترک ایران و آلمان این انتقاد را مطرح کردم که در حال حاضر رابطه ما با شما یک به 10 است. یعنی اگر ما یک دلار کالا به کشور آلمان صادر میکنیم در مقابل 10 دلار کالا از این کشور وارد میکنیم. این کشور یکی از عمدهترین شرکای تجاری ما بوده است که با اعمال تحریمها روابطش با ایران را کاهش داده است. علاوه بر این زمانی که ما نتوانیم فعالیت بانکی در کشوری داشته باشیم و یا حمل و نقل و صنعت بیمهمان محدود شده باشد نمیتوانیم در زمینه فعالیتهای اقتصادی کاری از پیش ببریم. اینها ابزارهای اصلی کار در حوزه اقتصاد هستند. وقتی بانکی نتواند برای ما السی باز کند خریدهایمان از کانالهای فرعی فروش و بازارهای دیگر دنبال میشود که
هزینههای فراوانی را به ما تحمیل میکند.
تحلیلی وجود دارد که عمده مشکلات اقتصادی ایران را به دلیل ضعف دستگاه دیپلماسی دولت گذشته میداند. اینکه با وجود اعمال تحریمها چرا ما از پتانسیل کشورهایی که از روابط خوبی با آنها برخورداریم استفاده نکردیم و تنها امتیاز دادیم.
این سوال بسیار خوبی است. باید توجه داشته باشید که ما در طول دوره خدمت رئیسجمهور گذشته ارتباطمان با بخشهای مختلف جهان و کشورهای مهم که در حوزه غرب قرار دارند، از آمریکا، اتحادیه اروپا، استرالیا و کانادا گرفته تا ژاپن و کرهجنوبی به کمترین میزان خود رسید. یعنی تنها مشکلات ما قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل نیست، بلکه تحریمهای یکجانبه آمریکا و چندجانبه اتحادیه اروپاست. بیشترین مشکلات ما مواجهه با اینگونه تحریمهاست. محدودیتهایی که از جانب کشورهایی اعمال میشود که عمده مناسبات تجاری ما با جهان در ارتباط با آنها تعریف میشد. آمریکا بزرگترین کشوری است که در کشورهایی که به آنها اشاره شد سرمایهگذاریهای فراوانی را انجام داده است. اگر هر کدام از این کشورها و کشورهای دیگر که همپیمانان سیاسی و اقتصادی آمریکا هستند اقدام به برقراری ارتباط با ایران کنند چند برابر سود
دریافتیشان جریمه میشوند. بیشتر کشورها از واهمه قفل شدن فعالیتهای اقتصادیشان ترجیح میدهند با ما ارتباطی نداشته باشند. کشورهای غربی تنها به هشت کشور اجازه دادهاند که بر اساس جدول مورد نظرشان نفت ایران را خریداری کنند و این میزان نیز هر شش ماه 20 درصد کاهش پیدا میکند تا ضریب زاویه ما را محدود کنند و به اصطلاح در گوشه رینگ قرار دهند. آنها در گذشته به بهانه صحبتهای آقای احمدینژاد در سازمان ملل به ما میتاختند. البته ما میدانیم که مخالفت اصلی آنها با واقعیت نظام اسلامی است اما اظهارات رئیسجمهور سابق هم بهانه بیشتری به دست آنها داد تا دیدگاههایشان را عملیاتی کنند. اما حالا که دولت تدبیر و امید بر سر کار آمده است معلوم نیست آنها دیگر با چه بهانهای میخواهند نیاتشان را پیگیری کنند. در دولتی که خبرهترین دیپلماتها و سیاستمداران با بیشترین سابقه کار در راس کار هستند تا فضا را برای بهبود روابط ایران و جهان مهیا سازند دیگر جایی برای سنگاندازی بیشتر غربیها باقی نمیماند. ما از ابتدای انقلاب تاکنون با سه شعار عزت، حکمت و مصلحت سیاستهای خود را پیگیری کردهایم و با هیچ کشوری هم دشمنی نداشتهایم. تنها
رژیم صهیونیستی است که به دلیل غاصبانه بودن ماهیتش از برقراری رابطه با آن خودداری میکنیم اما حتی در مورد آمریکا نیز آنچنان که حضرت امام (ره) فرمودهاند «با آمریکا هم میتوانیم رابطه داشته باشیم اگر آمریکا آدم شود». منظور از آدم یعنی اینکه رفتار محترمانهای داشته باشد و از حوزه ابرقدرتی با ما برخورد نکند. جالب است کشورهای مدعی دموکراسی اظهارات دوستانه دکتر روحانی در لزوم برقراری رابطه دوستانه با جهان را نمیشنوند اما نسبت به سخنان کلیشهای یک مقام محلی در دورترین نقطه ایران واکنش نشان میدهند.
چقدر این امکان وجود دارد که پالسهای مثبت آقای روحانی منجر به کاهش و حتی توقف اجرای تحریمهای غرب علیه ایران شود.
من یقین دارم که این کار شدنی است. تنها باید بخشی از رفتارهای محترمانه مقامات ایرانی در رفتار غربیها نیز نمود داشته باشد.
در همین شرایط فعلی که ما پس از توافق ژنو شاهد موج جدید تحریمهای غرب از سوی وزارت خزانهداری آمریکا هستیم؟
مطمئنم که طی این مسیر منجر به کاهش تحریمهای یکجانبه، چندجانبه و حتی بینالمللی میشود چرا که همه سیاستمداران غربی تمایل ندارند مانند برخی از سناتورهای آمریکایی با ما برخورد کنند. مردم آمریکا هم آن را نمیخواهند و به وضوح آن را به سیاستمداران دولت متبوع خود ابراز کردهاند.
بنابراین این امکان وجود دارد که روابط به صفررسیده ایران و اروپا به روزهای اوج خود نزدیک شود.
این امکان وجود دارد. خوشبختانه بر اساس اطلاعاتی که بنده از دستگاه سیاست خارجی کشور دارم سفرایی که در ماههای آتی به برخی از کشورها اعزام میشوند از سابقه اقتصادی خوبی برخوردار هستند.
علاوه بر اروپا سرمایهگذاری بر روابط اقتصادی با کدام یک از کشورها، ایران را به روزهای پیش از تحریم بازمیگرداند؟
به طور حتم همسایگان اولویت یک جمهوری اسلامی ایران است. روسیه پهناورترین کشور دنیاست که به لحاظ ژئواستراتژیک بودن وضعیتش در منطقه، در بهترین لوکیشن قرار دارد. البته باور رئیسجمهور و وزیر امور خارجه هم این است که ما باید در مرحله نخست به بهبود و گسترش روابط با همسایگانمان بپردازیم. ملاحظه هم کردید که از میان سفرهای متعدد دکتر ظریف بیشترین حجم سفرها به کشورهای منطقه اختصاص داشته است. من به شما قول میدهم که به زودی شاهد یک سری تحولات در دستگاه سیاست خارجی کشور باشیم. ما نمیخواهیم دوباره چشم و گوش بسته در راستای اهداف اسرائیل قدم برداریم. قاعدتاً اینکه فکر کنیم ما میتوانیم به همه خواستههایمان جامه عمل بپوشانیم درست نیست اما حتماً با تغییر در برخی از سیاستهایمان میتوانیم به آنچه در نظر داریم برسیم. البته در مرحله نخست باید اعتمادسازی در طرفین به وجود آید. قاعدتاً قدم برداشتن در راهی که به سود هر دو سوی ماجراست نیازمند اعتماد و اطمینان دوجانبه است. شما اطمینان داشته باشید که
با ویژگیهای ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران هیچ کشوری نمیخواهد از قافله همکاری با آن عقب بماند البته همانطور که گفتم به شرطی که ما هم واقعاً تمایل داشته باشیم که از در دوستی با دنیا بیرون درآییم. ایران دومین کشور دارنده ذخایر گاز دنیاست. یعنی اگر روزی تمامی ذخایر و منابع نفتی کشورهای جهان تمام شود، عربستان برای 100 سال و ایران برای 60 سال از نفت برخوردار هستند. علاوه بر این در زمینه گاز نیز ما پس از روسیه دومین ذخایر بزرگ جهان را داریم. همین قابلیتهای ایران است که موجب میشود طرفهای غربی پای میز مذاکره دست به عصا حرکت کنند.
بنابراین با این پتانسیلهای عظیم اقتصادی و تلاش فراوان مقامات دولتی، امکان بهبود روابط تجاری ما با جهان حتمی است.
بله، همین طور است. با تلاشی که در مدیران وزارت نفت بالاخص آقای زنگنه وجود دارد حتماً ما شاهد حضور مجدد شرکتهای بزرگ نفتی بینالمللی در کشور خواهیم بود. آنچه ما هماکنون در پارس جنوبی مشاهده میکنیم همه نتیجه تلاشهای آقای زنگنه در زمان وزارت ایشان در دولت اصلاحات است. بر همین اساس هم است که میگویم ما آماده بازگشت به دنیا هستیم. ما پتانسیل و امکاناتش را داریم. ظرفیتش را داریم و میتوانیم برای افزایش روابط اقتصادیمان با جهان برنامهریزی کنیم. در اینجاست که نقش رایزنان بازرگانی کشور پررنگتر میشود. این افراد هستند که باید آمادگی ما برای پذیرش سرمایهگذاران خارجی را به اطلاع بازرگانان کشورهای هدف برسانند و آنها را تشویق به حضور در پروژههای ایران کنند. ما همیشه پتانسیل خوبی برای سرمایهگذاری خارجی داشتهایم اما متاسفانه بینش سیاسی مقامات گذشته کشور، ما را به اینجا رسانده است. هرچند فشارهای کشورهای غربی نیز در این وضعیت بیتاثیر نبوده است که امیدوارم با روی کار آمدن دولت
تدبیر و امید بتوانیم در جهت بهبود جایگاه خود در جهان وارد عمل شویم.
جنابعالی به عملکرد تاثیرگذار آقای زنگنه در جذب سرمایهگذاری خارجی اشاره کردید. برخی از مدیران نفتی کشور میگویند بهتر است در به کارگیری رایزنان بازرگانی ایران در دیگر کشورها به دغدغه وزارت نفت نیز توجه شود و رایزنان نفتی مورد استفاده قرار گیرند.
اگر انجام شود خدمت بسیار بزرگی به کشور صورت گرفته است.
یعنی به جای رایزن بازرگانی در بعضی کشورها ما رایزن نفتی داشته باشیم.
اصلش هم همین است. کشوری که پتانسیل نفتی دارد، باید بتواند خدماتی متناسب با آن به جهان ارائه دهد. شک نکنید که این اقدام تاثیر بسزایی در جذب غولهای بزرگ نفتی جهان به بازار ایران دارد. البته اگر ما بتوانیم آن را به همکاری مشترک برسانیم بسیار مطلوبتر خواهد بود. رایزن بازرگانی به مفهوم آن نیست که تنها باید به امور بازرگانی بپردازد. ما باید به فراخور کشور مقصد رایزنانمان را اعزام کنیم. در یک کشور رایزن بازرگانی، جایی رایزن صنعتی و کشوری رایزن نفتی و حتی در کشوری دیگر فردی مطلع به امور کشاورزی.
دیدگاه تان را بنویسید