پرواز مجدد ایرفرانس در آسمان ایران چه پیامی دارد؟
پارسال دوست امسال آشنا
آسمان ایران این روزها میهمانی قدیمی و نامآشنا، اما تازه وارد دارد. میهمانی که بعد از هشت سال قهر مجدد، بازگشته و میخواهد گوی رقابت را برای جذب مسافران ایرانی سفرهای خارجی، از همتایان یکهتاز ایرانی خود در بازار پرتراکنش پروازهای بینالمللی برباید.
آسمان ایران این روزها میهمانی قدیمی و نامآشنا، اما تازه وارد دارد. میهمانی که بعد از هشت سال قهر مجدد، بازگشته و میخواهد گوی رقابت را برای جذب مسافران ایرانی سفرهای خارجی، از همتایان یکهتاز ایرانی خود در بازار پرتراکنش پروازهای بینالمللی برباید. خود شرکتهای خارجی هم خوب میدانند که حضور در آسمان ایران به نفعشان است و چه بازار بکری را به دست خواهند آورد. اما در این میان باید به چند نکته هم توجه کرد. اول اینکه پروازهای خارجی معمولاً یک فرآیند اقتصادی خوب برای شرکتهای هواپیمایی که این پروازها را انجام میدهند، رقم میزند. یعنی بازدهی اقتصادی خوبی که شاید عمده درآمد شرکتهای هواپیمایی نیز از تامین منابع مالی این گونه پروازها به دست میآید، برای شرکت به دنبال خواهد داشت؛ حال چه پروازهایی را که از ایران به سوی این کشورها میرود و چه پروازهایی که از خارج به داخل ایران انجام میشود، همه و همه میتواند فرآیند اقتصادی فوقالعاده جذابی را به دنبال داشته باشد. دوم اینکه، طبیعتاً برای شرکتهای هواپیمایی خارجی نیز جذابیت حضور در بازار ایران وجود دارد؛ به خصوص در ابعاد اقتصادی که به هر حال در مقاطعی از زمان، مشاهده میشود که شرکتهای هواپیمایی مجبور به اعلام ورشکستگی هم میشوند و این طبیعی است که برای جذب مسافر، هر کاری که از دستشان برمیآید، انجام دهند. در این میان، برای تامین منابع اقتصادی شرکتهای هواپیمایی، جذب مسافران خارجی فوقالعاده اهمیت دارد و یک شرکت هواپیمایی، استراتژی خود را برای تامین منابع ارزی، در بخش مسافری تعیین میکند. این قضیه تا به آنجا پیش میرود که برخی شرکتهای هواپیمایی، حتی حاضر هستند که مسافرهای داخلی یک کشور را با بیشترین تخفیف جابهجا کنند تا از طریق ترانزیت بتوانند منابع مالی لازم را برای خود اخذ کنند. این قضیه در زمان تحریم در ایران نیز اتفاق افتاد؛ به این معنا که شرکتهایی حاضر بودند به ثمن قلیلی، بلیتهای داخلی را برای مسافر تامین کنند، به شرط اینکه این مسافر، مسافر ترانزیت برای کشور خودشان باشد. این موضوع برای کشورهای امارات متحده عربی، قطر و ترکیه نیز اتفاق افتاد و هماکنون هم این کار ادامه دارد. حال، دعوا بر سر این است که شرکتهای هواپیمایی، چگونه برای مسافرانی که تعداد آنها کم هم نیست، جذابیت ایجاد کرده که از خدمات شرکتهای هواپیمایی آنها استفاده کنند. در این میان، مسافران چند گروه میشوند. درصدی از این مسافران، افراد ثابتی هستند و برای برخی از مقاصد، یکسری از مسافران، به صورت دائمی در حال تردد بوده و کثیر السفر به شمار میروند؛ بنابراین جذب این مسافران برای شرکتهای هواپیمایی جذابیت خاصی دارد و آنها، تمهیداتی پیش بینی میکنند که این مسافران را به هر ترتیبی جذب کمپانی خود کنند. در کشور ما نیز این اتفاق رخ میدهد و شرکتهای هواپیمایی که پرواز خارج از کشور دارند، بهشدت این جذابیتها پیگیری کرده و سعی دارند مسافران را جذب کنند. شرکتهای هواپیمایی اروپایی نیز از این قضیه مستثنی نیستند. آنها از قبل تحریمها، مسافران ثابتی داشتند که این مسافران برای اینکه این شرکتها پروازهای خود را به تهران داشته باشند، ایجاد انگیزه میکردند؛ اما تحریمها جلوی این منابع درآمدی را گرفت و این منابع به سمت شرکتهایی سوق یافت که به دور از تحریم عمل میکردند و اکثر این شرکتها نیز خارجی بودند و در امارات، ترکیه و قطر حرف این را میزدند که این مسافران را جذب کنند و در این کار هم موفق بودند. حالا شرایط به گونهای است که شرکتهای اروپایی تمایل دارند منابع درآمدی ارزی خود را مجدد بیابند و اگر این اتفاق رخ دهد و آنها پروازهای خود را برقرار کنند که تعدادی هم این کار را کردهاند، مسافران دوباره به همان شرکتهای هواپیمایی سابق که با آنها به مسافرت میپرداختند، باز خواهند گشت. شاید هم در این فرآیند، شرکتهای اروپایی نظیر ایرفرانس، یکسری امکانات و تسهیلاتی ایجاد کنند که جذابیت را برای مسافران بیشتر کند. البته این امری طبیعی بوده و به این خاطر است که اگر فرآیند انجام پروازهایشان در ایران رونق گیرد و شرکتهای اروپایی در ایران حضور داشته و از این امکاناتی که مسافران ایرانی در اختیارشان میگذارند، استفاده کنند، طبیعی است تلاش خواهند کرد برای جذب مسافر، گوی سبقت را از بقیه شرکتهای هواپیمایی بربایند. البته این به اقتصاد کلان هم سیگنالهای مثبتی میدهد. در این میان باید به این نکته هم توجه داشت که شرکتهای هواپیمایی داخلی و خارجی، برای تامین منابع ارزی مورد نیاز خود، نیازمند دولتها هستند. سوال اینجاست که اگر در داخل کشور، شرکتهای هواپیمایی، بخواهند مسافری را که به 20 کشور اروپایی پرواز دارد جابهجا کنند، باید هواپیمای نو داشته باشند و بنابراین مجبورند از منابع دولتی استفاده کنند. منابع دولتی هم تعریف شده است و بنابراین وجود این ارتباطات با دولتها و برخورداری از امکانات آنها از سوی شرکتهای هواپیمایی، فرآیند اقتصادی مثبتی را برای همه کشورهای دنیا در پی دارد. هر کشوری برای خود پرواز خارجی یا حتی داخلی داشته باشد، یک فرآیند مثبت اقتصادی را برای خود رقم زده است و به همین دلیل، دولتها برای تامین منابع ارزی خود، منابع لازم این شرکتها را فراهم میکنند و یک فرآیند مثبت اقتصادی را رقم میزنند. طبیعتاً ایجاد پروازهای یک کمپانی خارجی در ایران، نشاندهنده ثبات اقتصادی برای کشور است. البته شرکتهای داخلی نیز باید استانداردهای لازم را برای رقابت با آنها داشته باشند که بازار را به آنها نبازند. برای این کار، بسیاری از پارامترها را باید لحاظ کرد. از جمله اینکه شرکتهای هواپیمایی داخلی، باید نوسازی شوند. از نظر روانی، مسافر بتواند جذب شرکتهایی شود که هواپیماهای نوتری دارند. در واقع، هرچند این چیزی از استانداردها و ایمنی پرواز کم نمیکند و هر پروازی که انجام میشود، تابع شرایط و ضوابط خاص و استانداردهای پروازی است که همه باید رعایت شود تا پرواز انجام گیرد، اما از نظر روانی، طبیعی است مسافری که قدرت انتخاب داشته باشد، به سمتی میرود که سرویسهای مثبتتری داشته و بتواند از امکانات بهتری برخوردار باشد. اکنون برخی از شرکتهای هواپیمایی داخلی، به این نکته توجه کرده و برای اینکه در صحنه حضور داشته باشند، تسهیلات کافی برای مسافران قائل هستند و خوشبختانه یکسری اقداماتی را انجام میدهند؛ اما به اعتقاد من این کارها کافی نیست؛ اگرچه لازم است. دلیل هم این است که جذابیت پروازها، مسافران را به سمتی میبرد که بتوانند انتخاب خوبی داشته باشند و در درجه اول، یک انگیزه مثبت روانی برای مسافر ایجاد کرده باشند. به نظر میرسد هواپیمای نو این انگیزه را ایجاد میکند؛ اما این تنها شاخصهای نیست که مسافر میتواند انتخاب کند، بلکه تسهیلات جانبی برای جذب مسافر، باید در اولویت برنامههای شرکتهای هواپیمایی قرار گیرد تا بتوانند در این عرصه، حضور داشته، رقابت کرده و پیروز شوند. اعتقاد من این است که اگر بخش بازرگانی شرکتهای هواپیمایی به این امر بپردازند، موفقتر خواهند بود؛ چراکه زمینه تبلیغات برای شرکتهای داخلی ما هم بیشتر است و هم ارزانتر تمام میشود و بنابراین باید از این امکانات بهره گیرند تا مسافران جلب شرکتهای داخلی شوند. این میسر نیست مگر اینکه مسافران ثابتی، نیازهای ارزی را تامین کنند و برای این کار، بخش بازرگانی شرکتهای داخلی باید بسیار فعال باشند. دولت هم باید در سیاستگذاری زمینهای را فراهم کند که این اتفاق رخ دهد. در قبل هم این امر وجود داشته است که اگر شرایط به این شکلی که الان هست پیش رود، شرکتهای هواپیمایی داخلی ما نمیتوانند از منابع داخلی ارزی استفاده کنند تا هواپیمای نو بخرند؛ پس باید زمینهای برای جذب سرمایه اولیه خرید هواپیما به وجود آید و این امر هم میسر نیست مگر اینکه دولت از منابع صندوق توسعه ملی استفاده کند و سیاستهای کلی این صندوق هم به گونهای باشد که شرکتهای هواپیمایی برای بهرهگیری از منابع این صندوق راغب باشند. در این صورت شرکتهای هواپیمایی انگیزه خواهند داشت که هواپیمای نو بخرند؛ در غیر این صورت نقدینگی شرکتهای هواپیمایی داخلی آنقدر نیست که بتوانند در این عرصه برای تامین و خرید هواپیمای جدید رقابت کنند. اگر قرار باشد صرفاً انتخاب هواپیما از سوی مشتری ملاک پروازهای خارجی باشد، شرکتهای خارجی که سرمایهگذاری زیادی نیز کرده و مجبور هستند که بازرگانی خود را به سمت جذب مسافر بیش از پیش سوق دهند، پیروز خواهند شد. سال گذشته در یکی از شرکتهای خارجی، تعداد هواپیماهای نو برابر با تعداد کل هواپیماهای ایران بوده است، طبیعی است که بخش بازرگانی هواپیماییها باید بتوانند نقش خود را خوب ایفا کنند؛ در غیر این صورت، شرکتها ورشکسته میشوند. در این عرصه شرکتهای داخلی ما نیز باید هم منابع ارزی خود را تامین کنند و هم در این رقابت پیروز شوند. پس همه باید دست به دست هم دهند و با نگرش مثبت و ایدههای نو نسبت به هم تعهداتی داشته باشند که منجر به این شود که از صندوق توسعه ملی، منابع ارزی لازم جذب شده و هواپیمای نو خریداری شود؛ در غیر این صورت، شرکتهای ایرانی، شرایط را به رقبای خارجی میبازند.
دیدگاه تان را بنویسید