تاریخ انتشار:
انعکاس جهانی «روزگاری هامون» به نجات دریاچه میانجامد؟
نفیر هامون
پیرمرد مقابل دیوار کاهگلی خانهاش در گوشهای از خاک همین سرزمین، رو به دوربین نشسته و عصای چوبیاش را کنار دستش گذاشته است بی تکیهگاه جایگزین دیگری. آرامش صورتش از آفتاب سوزان سیستان رنگ تیرگی گرفته و غم آینده سرزمینش خطوطی از اضطراب به چهره در هم چروکیدهاش کشیده است.
روزهای پرآبی هامون را که به خاطر میآورد، با صدایی مرتعش و به گویش سیستانی، روزگار خود در آن روزها را مرور میکند: «در گذشته که من صیاد بودم 50 نفر زیردستم کار میکردند و با صیادی زندگی میکردیم. مرغ و ماهیمان را از دریا میگرفتیم.» فاصله آن روزها با امروزش را در چشم به هم زدنی طی میکند و حسرت پلک چشمانش را بر هم میفشرد: «هر چی داشتیم از دست دادهایم. دریا خشک شده است. اگر دریاچه آب داشت زندگی مردم خوب میچرخید. زندگی مردم این منطقه همه از دریاچه بوده است. اگر آب بود مردم پراکنده نمیشدند و به مازندران و شهرهای دیگر نمیرفتند. اما وقتی همهجا خشک است مردم چطور زندگی کنند؟» دریاچه هامون که روزگاری دریای این پیرمرد و مردم آن سامان بوده است، امروز دشت خشکیدهای است که قایقها در آن بر خاک نشستهاند و به چراگاهی برای شتران تبدیل شده است؛ شترانی که برای رسیدن به چند جرعه آب در دل دشت، 10 ساعت راه میپیمایند تا با رسیدن به چند گودال کوچک آب، سیراب شوند و پوشش گیاهی در حال نابودی به جا مانده از دریاچه را در کنار گاوها و گوسفندها بجویند و بجوند.
«هامون» که روزی مرغ و ماهی و دام و آدمی را سیراب میکرد، امروز خود به دشتی تشنه و رو به تباهی تبدیل شده است؛ دریاچه بزرگی که روزی به هر جنبنده اطرافش زندگی میبخشید، امروز نفیر مرگ برداشته و بانگ زاریاش از گلوی پیران و کودکان زابل به گوش میرسد، شنوندهای اگر باشد. فیلم «روزگاری هامون» صدای مردمان این سامان را از گوشه خانههای گلی و سیاهچادرها، از دل دشت خشکیده و تشنه هامون به گوش میرساند. اگرچه شاید بسیاری از هموطنان این مردم و حتی بعضی مسوولان هنوز این صدا را نشنیده باشند، نمایش «روزگاری هامون» در شورای آتلانتیک واشنگتن، نفیر هامون را به گوش مقامات بلندپایه سازمان ملل متحد، بانک جهانی، صندوق تسهیلات محیط زیست جهانی و کارشناسان محیط زیست رسانده است. اما نمایش «روزگاری هامون» ساخته محمد احسانی که روز هفتم سپتامبر در شورای آتلانتیک واشنگتن انجام شده، چه بازتابی به دنبال داشته است؟ آیا میتوان امیدوار بود که در پی این نمایش و جلب توجهات جهانی به مساله هامون بتوان از همکاریها و کمکهای بینالمللی برای احیای دریاچه هامون در ایران بهره برد؟ اساساً ایران برای حل و مدیریت مساله آب بیشتر به پول نیاز دارد یا
اصلاح مدیریت؟
رودخانه هیرمند به عنوان شریان اصلی هامون، به همراه چند رود دیگر به هامون میریزد، اما سرچشمه این رود ارتفاعات رشتهکوه هندوکش در افغانستان است و در سالیان اخیر، آنچه بیش از خشکسالی به هامون آسیب رسانده، ندادن حقابه ایران از رودخانه هیرمند است. با اینکه در سال 1351 طی قراردادی بین دو کشور ایران و افغانستان، مقرر شد در هر ثانیه 26 مترمکعب آب سهم سیستان و دریاچه هامون باشد، در دهههای اخیر، میزان آب ورودی به دریاچه هامون پیوسته کاهش یافته و به خشک شدن آن رسیده است. اما چرا تاکنون دولت ایران نتوانسته از طریق دیپلماسی، دولت افغانستان را به دادن حقابه ایران از هیرمند وادار کند؟ اکنون انعکاس جهانی فیلم «روزگاری هامون» چگونه میتواند به حل این مساله از طریق همکاریهای بینالمللی و دیپلماتیک کمک کند؟
دیدگاه تان را بنویسید