رئیس انجمن تولیدکنندگان سنگآهن از روزهای بیرمق بازار میگوید
صادرات سنگآهن از سکه افتاد
کاهش قیمت در بازار سنگآهن در بازار جهانی در حالی معادن سنگآهن نیمه شمالی کشور را به تعطیلی رسانده که آمارهای سال گذشته نشان میدهند صادرات سنگآهن ایران نزدیک به ۷۰ درصد کاهش یافته است.
کاهش قیمت در بازار سنگآهن در بازار جهانی در حالی معادن سنگآهن نیمه شمالی کشور را به تعطیلی رسانده که آمارهای سال گذشته نشان میدهند صادرات سنگآهن ایران نزدیک به 70 درصد کاهش یافته است. همچنین پیشبینی بسیاری از تحلیلگران جهانی حاکی از آن است که روند نزولی قیمت سنگآهن ادامهدار خواهد بود اما حال که بازار داخلی برای معدنکاران سنگآهن رونق یافته و فولادسازان اولین گزینه فروش آنها شدهاند، بازار این مواد معدنی به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ از این رو تجارت فردا در گفتوگویی با رئیس انجمن تولیدکنندگان سنگآهن ایران به آینده بازار سنگآهن پرداخته است. قدیر قیافه معتقد است تا زمانی که تقاضای موثر در بازار نباشد وضعیت فروش سنگآهن به همین شکل خواهد ماند.
بازار سنگآهن ایران در سایه تحریمها به ناچار فقط به بازار صادراتی چین اکتفا کرد. این در حالی است که آمار اخیر گمرک حاکی از آن است که صادرات سنگآهن به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. وضعیت فعلی و آینده بازار سنگآهن را چطور میبینید؟
تحولات در بازار جهانی سنگآهن و کاهش صادرات این مواد معدنی وضعیت معادن سنگآهن کشور را تحت تاثیر قرار داده است. در حالی که پیشبینیها حاکی از آن بود که ورق به نفع معدنکاران کشور برگردد اما این اتفاق نیفتاد و همچنان قیمت سنگآهن از بازارهای جهانی تاثیر میپذیرد. انتظارات از قیمت سنگآهن پیش از تحویل سال جدید به گونهای بود که شاید تغییرات جزیی در بازار سنگآهن رخ دهد اما روند بازار مطابق پیشبینیها پیش نرفت و افت قیمت 15دلاری را در دو هفته تجربه کردیم. این یک سقوط آزاد بود که فعالان عرصه سنگآهن هر روز شاهد آن هستند. قیمتهای تمامشده شرکتهای بزرگ سنگآهن دنیا مانند ریوتینتو و واله بسیار کمتر از ماست. در آخرین کنفرانسی که ما به سنگاپور رفته بودیم، یکی از مدیران برجسته و بزرگ واله اعلام کرد قیمت تمام شده CFR آنها 39 دلار است. این در حالی است که با توجه
به تغییراتی که آنها به تازگی در حمل و نقل ایجاد و صرفهجوییهایی که در این زمینه اعمال کردهاند، مطمئناً قیمت تمامشده خود را بسیار پایینتر از این رقم آوردهاند. در واقع قیمت فوب بنادر برزیل باید رقمی حداکثر بین 29 تا 30 دلار باشد. مشکل اساسی معادن سنگآهن ایران این است که توانایی نداریم تولیدات خود را به بازار چین برسانیم.
بازار داخلی سنگآهن هم تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته است. آیا فعالان معدنی میتوانند امیدوار باشند؟
در بازار داخل هم از آنجا که هنوز زنجیره ارزش تشکیل نشده است و در بسیاری از واحدها به لحاظ زنجیره ارزش جلو هستیم و در واحدهای گندلهسازی زنجیره تولید فولاد عقب ماندهایم و متوازن حرکت نکردهایم، از این جهت وضعیت بازار سنگآهن در سال جاری به همین روال ادامه پیدا خواهد کرد. معدنکاران و صاحبان کسب و کار در عرصه سنگآهن باید به واقعیات موجود نگاه کنند و بر اساس آن تصمیم بگیرند. تا زمانی که تقاضای موثر در بازار مطرح نشود، وضعیت فروش سنگآهن به همین شکل خواهد ماند. تولید جهانی سنگآهن بالغ بر 150 تا 200 میلیون تن بیش از نیاز مصرفی جهان است. تا زمانی که تقاضای موثر وارد بازار سنگآهن کشور نشود، ظرفیت معدنکاران سنگآهن همینطور خواهد بود. البته شاید این بازار در سال آینده تحولات قیمتی کمی را در حد 5 تا حداکثر 10 دلار افزایش تجربه کند که این اتفاق در سال جاری بعید است.
طی سالهای تحریم بازارهای صادراتی سنگآهن تنها به کشور چین محدود شد و این کشور سهم عمدهای از بازار ایران را از آن خود کرد. لغو تحریمها و توافق هستهای که در پی آن بازارهای صادراتی بسیاری را ایجاد خواهد کرد، سرنوشت بازار سنگآهن را به کدام سمت خواهد برد؟
خریداران و مصرفکنندگان سنگآهن در دنیا مشخص هستند. عمدهترین آنها چین است و الان این کشور از کشورهای عمده تامینکننده بازار مصرف خود، استرالیا و برزیل، سنگآهن را با قیمت مناسب تغذیه میکند. بازارهای دیگر مانند امارات، عربستان، بحرین و ترکیه وجود دارند اما ایران تولیدات سنگآهن خود را در این بازارها باید با چه نرخی عرضه کند؟ بنابراین نباید توقع داشت قیمت سنگآهن و بحران به وجود آمده با توافق هستهای بهبود یابد. ایجاد تقاضای موثر است که مشکلات بازار سنگآهن را برطرف میکند. دولت به لحاظ مالی باید آنقدر تامین باشد که در پروژههای عمرانی داخل کشور منابع مالی تزریق کند تا به سرعت تقاضاها برای محصولات فولادی وارد بازار شود. در این شرایط میتوان انتظار داشت وضعیت خرید و فروش فولاد در کشور رونق بگیرد. در حالی که امروز اگر چنین شرایطی وجود میداشت
وزارت صنعت، معدن و تجارت اجازه آزادسازی صادرات محصولات فولادی را نمیداد. بازارهای جهانی فولاد هم که وضعیت مشخصی دارند و اکنون روسها، ترکیهایها، اوکراینیها و چینیها در انبارهای خود محصولات دپو شدهای دارند که با وجود این نمیتوان در انتظار تحولی بزرگ در بازار سنگآهن و فولاد بود. شاید بازار فولاد کمی تکان بخورد اما این تغییرات ساختاری نبوده و گذراست.
حال که بهرهبرداران معادن سنگآهن به این نقطه رسیدهاند که بازار داخلی سنگآهن رونق گرفته و صادرات سودآوری ندارد، آیا فولادسازان محصولات آنها را منصفانه خریداری میکنند؟
سنگآهنهایی که بهرهبرداران بخش خصوصی به کارخانه ذوبآهن فروختهاند، قیمتهای مناسبی داشته و میتوان گفت قیمتها حتی مناسبتر از قیمت صادراتی سنگآهن بوده است. اما مشکل اصلی بازار فروش داخلی بین تولیدکنندگان فولاد و سنگآهن تسویهحسابهاست که در دورههای بسیار طولانی انجام میشود. به طور مثال مشکل تسویهحساب با یک مصرفکننده داخلی سنگآهن این است که ممکن است مدتها فرآیند پرداخت پول بین دو فعال اقتصادی طول بکشد. مشکلاتی که تولیدکنندگان سنگآهن در حال حاضر با آنها دست به گریبان هستند. البته معادن کوچک و متوسط سنگآهنی دیگر در کشور فعال نمانده و بسیاری از معادن سنگآهن به تعطیلی رسیدهاند.
انجمن سنگآهن در این زمینه چه اقدامی انجام داده است؟ در این سالهای سخت سنگآهن چه باید کرد؟
پیشنهادی که از سوی انجمن سنگآهن ایران به وزارت صنعت شد این بود که در سال جاری و سال آینده از اخذ حقوق دولتی و بهره مالکانه از معادن کوچک و بزرگ سنگآهن امتناع کنند و حتی بدهیهای سال گذشته این واحدها را استمهال کنند که بتوان از این صنعت و بخش کسب و کار حمایت کرد. نمونه این کار را در سطح جهانی هم شاهد هستیم. به طور مثال در استرالیا 50 درصد حقوق دولتی خود را از معادن سنگآهن کاهش دادند و در قانونهای جدید خود اعلام کردهاند در زمینه مالیات به آنها تخفیف هم خواهند داد. چینیها هم پیرو این کشور در زمینه حقوق دولتی و اخذ مالیات، تخفیفهای ویژه قائل شدند ضمن اینکه برای سالهای سخت این صنعت قرار شده در راستای حمایت به معادن کشور خود سوبسید بدهند. ما همیشه بر این موضوع اصرار داشتیم که زنجیره ارزش در کشور کامل شود و چه بهتر که معدنکاران سنگآهن به سمت ایجاد ارزش افزوده بیشتر و تاسیس واحدهای بیشتر فرآوری بروند. اما طبیعی است هر معدن سنگآهنی توانایی احداث واحد فرآوری داشته باشد. به طور مثال معدنی حداکثر
با 500 هزار تن ذخیره اسمی وجود دارد برای اینکه این واحد توجیه اقتصادی داشته باشد، باید برای تولید سالانه 500 هزار تن کنسانتره برنامهریزی صورت گیرد. این به معنای آن است که معدنکارانی که دارای واحدهای کوچک 500 هزارتنی سنگآهن هستند هیچ وقت قادر نخواهند بود چنین کاری انجام دهند. چرا که تاسیس واحد معدنی باید برای 20 سال خوراک داشته باشد و چطور یک واحد 500 هزارتنی میتواند اقدام به فرآوری سنگآهن کند. برای این مساله هم انجمن سنگآهن ایران راهکار ایجاد کنسرسیومهای فرآوری، ایجاد صندوق سرمایهگذاری و توسعه آهن ایران و صندوقهای پروژه را پیشنهاد کرده است که در حقیقت با ایجاد واحدهای فرآوری و متحد کردن تعدادی از معادن سنگآهن کوچک و متوسط بتوانند خوراک کنسانترهسازی را تامین کنند. در واقع با ایجاد آن ساختار به راحتی میتواند در ایجاد ارزش افزوده تولید فولاد هماهنگی شکل بگیرد. برخی واحدها هم هستند که با توجه به ذخیرهای که دارند این امکان برای آنها وجود دارد تا واحدهایشان را تا ظرفیت یک یا دو میلیون تن افزایش دهند اما مشکل آن تامین مالی، آبرسانی و جانمایی آن واحدهاست. هیچ کدام از معدنکاران ما موافق صادرات سنگآهن
خام نیستند و تاکنون هم به خود اجازه صادرات خام مواد معدنی را ندادهاند اما فرآوری بالایی در سنگآهن صادراتی انجام نشده و این به معنی خام بودن نیست چرا که ارزش افزوده کمی در سنگآهنهای دانهبندیشده برای صادرات ایجاد شده است. کاش به جای اصطلاح خامفروشی، مواد معدنی با ارزش افزوده پایین عنوان میشد.
دیدگاه تان را بنویسید