تاریخ انتشار:
عوامل محقق نشدن وعدههای برجام در گفتوگو با رئیس اتاق ایران
حسرت فرصت
رئیس اتاق بازرگانی ایران ۲۷ تیرماه امسال، در چهاردهمین جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران، با طرح این پرسش که چرا در دوره اجرای برجام، چندان توفیقی در اقتصاد حاصل نشده، دو عامل خصومت و دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و همچنین برخی نقصها و عدم آمادگی کشور را به عنوان عواملی برشمرد که سبب شده تا فضای پساتحریم به رونق و شکوفایی اقتصادی تبدیل نشود. اما در کنار این عوامل چقدر تصورات دولتمردان نسبت به فضای دوره اجرای برجام و ایرادات ساختاری اقتصاد ایران در محقق نشدن وعدههای دوره اجرای برجام تاثیر داشته است؟
رئیس اتاق بازرگانی ایران 27 تیرماه امسال، در چهاردهمین جلسه هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران، با طرح این پرسش که چرا در دوره اجرای برجام، چندان توفیقی در اقتصاد حاصل نشده، دو عامل خصومت و دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و همچنین برخی نقصها و عدم آمادگی کشور را به عنوان عواملی برشمرد که سبب شده تا فضای پساتحریم به رونق و شکوفایی اقتصادی تبدیل نشود. اما در کنار این عوامل چقدر تصورات دولتمردان نسبت به فضای دوره اجرای برجام و ایرادات ساختاری اقتصاد ایران در محقق نشدن وعدههای دوره اجرای برجام تاثیر داشته است؟ آیا این عوامل در حیطه اختیارات دولت یازدهم بوده است یا اینکه نمیتوان دولت را در خیلی از موارد مقصر دانست؟ در عین حال ایران چقدر توانسته از فرصت برجام بهره ببرد و این فرصت چه مزایای دیگری میتوانست برای اقتصاد ایران در پی داشته باشد که ایران به آنها دست پیدا نکرده و حال باید حسرت آنها را خورد؟ محسن جلالپور در گفتوگو با تجارتفردا پاسخ این سوالات را میدهد و میگوید حتی بخش خصوصی هم آمادگی لازم برای بهرهمندی از فرصت برجام را نداشت.
فکر میکنید چقدر از انتظارات و تصورات دولتمردان درباره دوره اجرای برجام واقعی بود؟
من فکر نمیکنم بتوان گفت تصورات مسوولان حاضر در جریان توافقات واقعی نبوده است، اما میتوانم بپذیرم چون ما 10 سال در دوره تحریم بودیم و در این مدت قوانین دنیا خصوصاً در حوزه بانکی تغییرات جدی کرده بود و یک روال جدیدی از مقررات بانکی در دنیا اعمال شده بود ما از وضعیت جدید مطلع نبودیم. بنابراین اگر هم پیشبینی میکردیم که چه اتفاقی در دوره پس از برجام رخ خواهد داد، باز هم آن پیشبینی ما بر اساس اطلاعات مربوط به دوره قبل بود. ما که نمیدانستیم مثلاً در بحث مبارزه پولشویی یا مباحث دیگر حوزه بانکی و ارتباطات بانکی از نظر نرمافزاری، الکترونیکی کردن و آنلاین کردن سیستمهای بانکی چه پیشرفتهایی حاصل شده است. به همین دلیل است که میگویم بخشی از این وعدهها بر اساس روال قبل از تحریم در مسائل بانکی بود. البته برخی دیگر هم به این برمیگردد که بسیاری از بانکهایی که قرار بوده با ما همکاری کنند و طرفهای حساب ما، در دوران تحریم تغییر مالکیت و سهامدار داشتند که اینها همه مزید بر علت شد. اما اینکه آیا واقعاً برجام یک وعده توخالی بود را من نمیپذیرم. آنچه اتفاق افتاد بر اساس واقعیتهای ذهنی افراد نسبت به سالهای گذشته و
امکانات و ظرفیتهای کشور در دوره قبل از تحریم بوده و این در حالی است که برای دوران بعد از تحریم نیاز بود به تغییرات زیرساختها و اتفاقهای جدید در دوران تحریم هم توجه شود.
در واقع شما تایید میکنید که برجام ظرفیت حل مشکلات اقتصادی ایران را داشته اما در عمل ایران نتوانسته از این فرصت خود بهره ببرد.
من میگویم برجام ظرفیت حل مشکلات را با روال شرایط قبل از تحریمهای ایران داشته است. اما اتفاقهایی که در دوران تحریم رخ داد، کمتر در ذهن و باور کارشناسان ما بود و یک تغییر جدی رخ داده بود. خیلی ساده بگویم مثلاً شما در یک دوران، از یک منبع خبری به دلیل مهیا نبودن شرایط خودتان نمیتوانید استفاده کنید و خودتان را بهروز نمیکنید اما در روزی که میخواهید خودتان را بهروز کنید ممکن است موبایلهای پیشرفتهای و تکنولوژیهایی به وجود آمده باشد که اجازه ندهد شما به راحتی به جریان بازگردید. اگر ما بخواهیم با برجام بر اساس شرایط سالهای پیش از 85 کار انجام دهیم خیلی راحت با قوانین فعلی برنامههای ما قابلیت اجرا خواهند داشت اما اتفاقها و تغییرات در 10 سال اخیر عملاً آن توانایی برجام را کاهش داده است.
در کنار این تغییر شرایط مورد اشاره شما، ما شاهد تصمیمهایی هم از سوی کشورهایی مثل آمریکا بودیم که مثلاً دو میلیارد دلار ایران بلوکه یا تصمیمی که مانع جدیدی برای فروش بوئینگ به ایران شد. به نظر شما دولت چگونه میتوانست چنین تصمیمهایی را مدیریت یا حتی پیشبینی کند؟
برجام یک توافق دوطرفه است اما بر اساس شرایطی که پیش میرود دو طرف ممکن است محدودیتهایی را ایجاد کنند. در برجام در مجموع یک توافق بینالمللی بین ایران و کشورهای 1+5 هم اتفاق افتاده است. باید دید کدام کشور در آنچه در آنجا تنظیم شده و در چه موردی از آن توافق، خلاف کردهاند. حتماً ما حق داریم در موردی که آمریکا و کشورهای 1+5 تخلف کردهاند معترض شویم. من امروز نمیتوانم در این مورد قضاوت کنم که طبق آن موارد مطرح برجام عمل شده است یا نه، چون من نه از جزییات آن باخبر هستم و نه تخصص آن را دارم و نه از اتفاقهای بعد از آنکه دو طرف بعداً با آن برخورد کردند مطلع هستم، اما آنچه میتوانم بگویم این است که اگر در شرایطی که برجام امضا و تفاهمی شده، کشوری کوتاهی کند حتماً کشور ما این پیگیری را انجام خواهد داد و خلاف تعهد عمل کردن را به مراجع ذیصلاح رجوع خواهد داد. اینکه چقدر از توافق اجرا یا چقدر تخطی شده را باید مسوولان و متخصصان این حوزه بررسی کنند تا بتوانند جواب شما را بدهند.
به جز تغییر شرایط که شما اشاره کردید و از سوی دیگر تصمیمهای جدید کشورهای دیگر، ما شاهد سقوط قیمت نفت نیز بودیم که بدین ترتیب حتی برداشته شدن محدودیتهای فروش نفت نیز باعث نشده که ما مانند گذشته درآمدهای نفتی داشته باشیم. در مجموع فکر میکنید این موانع محقق نشدن انتظارات در دوره اجرای برجام چقدر در حیطه اختیارات دولت بوده است؟
من معتقد بودم بخشی از این عوامل هم در حیطه کار کارشناسی دولت بوده و هم بخشی از آن خارج از حیطه اختیارات دولت و حتی کشور جمهوری اسلامی ایران بوده است. من به عنوان یک فرد بیطرف که پیگیر مسائل برجام بوده میتوانم بگویم که همه عوامل دخیل بودند. یعنی ما میتوانستیم در دوره قبل از برجام همه اتفاقهای رخداده در 10 سال اخیر را مطلع شویم و به همین دلیل میتوانیم بگوییم بخشی از محقق نشدن وعدهها به کار کارشناسی دولت و دیگر بخشها برمیگردد. بخشی دیگر به تعهدات امضاکنندگان با قوای دیگر برمیگردد. به نظرم باید بلافاصله مجموعهای از قوای مختلف تشکیل میشد و همه صاحبمنصبان و صاحبنظران باید با همفکری و همنظری در مورد برجام به نتیجهای میرسیدند که اگر نادانسته و ناخواسته یا بر اساس اطلاع اشتباه مسالهای در این دوران رخ داد و با برجام سنخیت نداشت، هماهنگ میشدند تا با یک دیدگاه با این مساله مواجه شوند. همین امروز ما میبینیم که بعضی از مسوولان و قوای مختلف و اثرگذاران کشور و دلسوزان کشور اختلافنظر در مسالهای دارند که مساله نظام است نه مساله تنها دولت و تیم مذاکرهکننده. توجه کنیم که تیم مذاکرهکننده در طول مذاکرات
با مقام معظم رهبری در ارتباط بودند و مجموعه کشور هم در این مساله باید یک کار ملی و فراقوهای انجام دهند و همراهی کنند. من به عنوان یک شهروند ایرانی میگویم مگر برجام تنها مربوط به دولت بوده که مجموعههای دیگری نسبت به برجام حرفهای دیگری را مطرح میکنند؟ من فکر میکنم اگر بپذیریم با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری در طول مذاکره و بعد از اجرایی شدن برجام، این توافق ملی بوده است، آن وقت همه ما چه به عنوان بخش خصوصی، چه قوه قضائیه و مقننه و چه مسوولان انتظامی و نهادهای دیگر باید در جهت این مصوبه و تفاهمی که اتفاق افتاده حرکت کنیم. اگر هم مسالهای هست باید قبل از آغاز آن یا در حین اجرای آن مذاکره و تفاهم کنیم. اکنون این مقابلهها غیرقابل تایید و دفاع است. در مجموع به نظرم در دوره اجرای برجام اتفاقهایی خارج از حیطه و اختیار دولت افتاده که باعث شده برجام نتواند موفقیت لازم را داشته باشد.
به نظر شما خود دولت چقدر در متقاعد و بسیج نکردن دیگر نهادها تاثیر داشته است؟ چون به هر حال یکی از وظایف دولت اطلاعرسانی هم به مردم و هم به دیگر مسوولان بوده که بتواند همه را برای تحقق یک هدف متحد کند.
آنچه رخ نداد تغییر نگاه به دولت بود. به دولت به عنوان یکی از قوای سهگانه نگاه نشد و عملاً به عنوان یک جبهه سیاسی نگاه شد. اگر همه کسانی که در قوای محترم هستند بحث جناحها و خطبندیهای سیاسی را کنار بگذارند و دولت که امروز دولت رسمی، قسمخورده و رایآورده جمهوری اسلامی است در نگاه دیگر بخشها به عنوان یک قوه پذیرفته شود، دیگر قوا باید در چنین تصمیمهای مهمی جدای از خط و خطوط سیاسی و جبههبندی سیاسی برای پیشبرد اهداف کشور همکاریهایی داشته باشند که دیگر این اتفاقهای اخیر نیفتد. من فکر میکنم یکی از عواملی که باعث شد دولت نتواند آنچه باید را انجام دهد این بود که نگاه به دولت در جریان برجام نگاهی نبود که دولت را به عنوان یک قوه کشور بداند بلکه نگاه به دولت، مانند نگاه به یک جناح سیاسی بود. همین باعث شد که در همان ابتدای کار هم کمی تعلل اتفاق بیفتد و آن جریان نتواند آنطور که باید و شاید پیش برود. بنابراین بخشی از این اتفاقها در خارج از حیطه اختیارات دولت بود و بخشی دیگر هم من در جریان نیستم، چون از جزئیات دقیق آن توافقنامه مطلع نیستم.
در کنار موارد مورد اشاره شما، فکر میکنید ایرادات ساختاری اقتصاد ایران چقدر سهیم بوده که اجازه نداده وعدههای دوره اجرای برجام محقق شود؟
آن هم یکی دیگر از مواردی است که نقش داشت. من به عنوان نماینده بخش خصوصی عرض میکنم حتی ما هم به عنوان بخش خصوصی آماده این شرایط نبودیم. ما هم غافلگیر شدیم. این در حالی است که ما از شش ماه قبل از آغاز برجام یعنی از همان تیرماه سال گذشته این پرچم را برداشتیم و به شرکتها اعلام کردیم که خودشان را آماده کنند. ما به آنها گفتیم حسابهای خود را شفاف و بهروز کنند و همه موارد مورد نیاز برای همکاری با شرکای خارجی را در برنامههای خود لحاظ کرده و برنامهریزی برای حضور در هیاتهای خارجی را داشته باشند. با این حال ما در عمل متوجه شدیم که بخش خصوصی کشور ما هم سالها با این جریانها فاصله داشتند و عملاً این آمادگی در آنها وجود نداشته است. شاید این باور را نداشتند که این کار انجام شود و شاید پول و توان مورد نیاز را نداشتند که نتوانستند از این فرصت بهره ببرند. به هر حال این شرکتها در سالهای تحریم زمینگیر شده بودند و آماده حضور در دوره اجرای برجام نبودند. بنابراین در مجموع بخش خصوصی کشور هم برای استفاده از این ظرفیت آمادگی لازم را نداشت و در واقع نتوانست خود را برای بهرهمندی از این فرصت آماده کند. همین امروز هم که من
با شما صحبت میکنم آن آمادگی وجود ندارد.
در مورد معیوب و آماده نبودن ساختار اقتصاد ایران هم احتمالاً مصداقهای بسیاری وجود دارد. مثلاً اینکه بانک مرکزی بار دیگر در انتشار آمارهای سال 94 اشارهای به نرخ رشد اقتصادی این سال نمیکند، خودش نشان میدهد اقتصاد ایران هنوز در خیلی از جنبهها آمادگی ندارد. به نظر شما به جز بخش خصوصی و نقصهای این شکلی در ساختار اقتصاد ما، فکر میکنید کدام دستگاههای دیگر آمادگی لازم را نداشتند؟
من هم میپذیرم که هم بانک مرکزی و هم وزارتخانههای ما و هم نهادها و سازمانهای دیگری چون بورس و شرکتهای بیمهای ما به دلیل همین عقبماندگی و وجود فضای گلخانهای که در سالهای گذشته داشتیم و عدم نیاز و عدم همکاری کاستیهایی داشتند. البته اکنون همه اینها در حال انجام کارهایی هستند که خودشان را با شرایط منطبق کنند. من در روزهای نخست اجرای برجام هم میگفتم دوره شکوفایی و دورهای که من اسم آن را ماه عسل اجرای برجام گذاشته بودم، دوره کوتاهی است و بعد از آن همه موارد عادی میشود. اگر در آن دوره آن آمادگی وجود داشت آن روزها خیلی خوب طی میشد و میتوانستیم از آن فرصت استفاده کنیم اما امروز اگر این آمادگی به وجود بیاید به اندازه آن روزها و به اندازه آن زمان دیگر نمیتوان بهره برد.
در عین حال ما در این دوران شاهد حضور هیاتهای خارجی بسیاری بودیم، فکر میکنید از این فرصت چطور بهره برده شده و چقدر در انعقاد قراردادها با این هیاتها موفق بودیم؟
هیاتها قبل از اجرای برجام در آن دوره شش ماهه پیش از برجام بیشتر برای ارزیابی و سنجش وضعیت و شناخت وضعیت اقتصادی ایران میآمدند، چون هنوز امضایی نشده بود و کاری نمیتوانستند انجام دهند، بعد از اینکه امضا و قطعی شد هیاتهایی که به تهران آمدند عمدتاً برای کار آمده بودند. من به عنوان کسی که با بیشتر آنها ملاقات کردم میدیدم که اینها واقعاً خرج کرده بودند و به هر حال یک اروپایی وقتی به ایران میآید برای هر یک سِنتی که هزینه کرده میخواهد بهرهبرداری کند. آنها آمده بودند که از موقعیت ایران برای مشارکت یا فروش یا موارد دیگر بهره ببرند. اما با همه هشدارها، اولتیماتومها، اطلاعیهها و خبررسانیهایی که کردیم حتی در دوره دوم که خارجیها آمده بودند این امکان و ظرفیت در بخش خصوصی و طرفهای مقابل را کم داشتیم که بتوانند بهرهبرداری لازم را انجام دهند. با این حال در دوران اجرای برجام دستاوردهایی هم حاصل شد. یکی اینکه بخش خصوصی ما مجوز لازم برای همکاری با کشورهای خارجی از جمله اروپاییها را پیدا کردند، دوم اینکه سوئیفت باز شد. سوم اینکه کارگزاریهای بانکها برقرار شد، چهارم اینکه ارتباط با بانکهای کوچک و متمرکز برقرار
شد. پنجم اینکه در رفتوآمد هیاتها بسیاری از ارتباطات اقتصادی برقرار شد. تا همین الان سازمان سرمایهگذاری اعلام کرده که بیش از سه میلیارد دلار در بعضی از بخشها کار سرمایهگذاری مشترک داریم. بنابراین آثاری داشت اما اینکه من گاهی به عنوان رئیس اتاق ایران میگویم از فرصت برجام بهره کافی نبردیم به این دلیل است که برجام میتوانست به عنوان یک اهرم برای حرکت اقتصاد ما از رکود به رونق مورد استفاده قرار بگیرد یا اینکه به عنوان یک ابزار برای رونق باشد. چون اولین نیاز فضای رونق ایجاد یک فضای مناسب و فضای انتظاری است. من بارها گفتم که اینقدر انتظارها و باورها در اقتصاد ما نقش دارد که شاید باورش سخت باشد. شما اگر فکر کنید که اقتصاد در یک جریان رونق قرار دارد، پساندازهای خود را از بانک خارج کرده و برای خرید وسایل خانه یا مسکن هزینه میکنید اما اگر برآیند شما این باشد که اقتصاد به سمت رکود حرکت میکند، میگویید یک سال دیگر هم صبر میکنم و پسانداز خواهم کرد تا قیمتها هم افت بیشتری کنند. در دورانی کسی که مثلاً فرزند 10سالهای داشت از همان موقع برای فرزند خود وسیله خانه میخرید، چون فکر میکرد قیمت این اجناس تا آن زمان
گرانتر میشود اما اکنون دیگر خریدهای زمان حال را هم به آینده موکول میکنند، به امید اینکه قیمتها ارزانتر خواهد شد. به نظرم برجام میتوانست فضایی را در بازار ایجاد کند که باعث رونق شود. عمده مشکل ما امروز تقاضاست. مشکل ما نقدینگی هم نیست. بنابراین ما از این نظر نتوانستیم از فرصت برجام بهره ببریم. این در حالی است که در دوره اجرای برجام میشد یک شادابی ایجاد کرد و امیدواری در مردم به وجود آورد که از این فضا بهره ببرند. منتها ما از این فضا بهره نبردیم و با حرفوحدیثها و شایعات و طرح تهدیدها و بعضی از پیشبینیها و ناامیدیها و سرخوردگیها از این فضا بهره لازم را نبردیم و عملاً نتوانستیم از فضای برجام نه خود برجام برای رونق استفاده کنیم. فضای برجام در بخشهای دیگری چون هستهای یا ارتباطات بینالملل را دیگر افراد باید بررسی کنند اما در بخش اقتصاد میتوانم عرض کنم که برخی گرهها در این مدت باز شد و تحریمها را برداشتند و هزینه سربار در تولید، هزینه نقلوانتقال پول و هزینه حملونقل کمتر شد و شرکتهای ایرانی توانستند با شرکتهای خارجی ارتباط برقرار کنند. همین که امروز شرکتهای ما متوجه شدند که باید خود را
بهروز کنند نیز یکی دیگر از مزایای دوره اجرای برجام بود. اگر این میزان تاخیر بیشتر بود قطعاً خسارتهای آن هم بیشتر میشد و ما باید زمان بیشتری برای تطابق با شرایط میگذاشتیم اما در مجموع از فضای برجام و شرایطی که میتوانستیم برای رونق بهره ببریم و ایجاد انگیزه در بازارها کنیم، نتوانستیم بهره ببریم.
آیا همچنان میتوان برجام را به عنوان نیروی پیشران اقتصاد کشور در نظر گرفت؟
امروز دیگر نه، چون دیگر این مساله عادی شده و آنقدر درباره آن صحبت و بحث شده، کسی فکر نمیکند که اتفاق جدیدی رخ دهد. اما در آن روزها حتی رویدادی را که قرار نبود رخ دهد، بیان میکردند، در ذهن مردم اثر میگذاشت و آن باور به وجود میآمد که میتوانست انگیزهای برای مردم شود، اما اکنون قضیه برعکس است. اگر حتی قرار بر این باشد که اتفاقی بیفتد و آن را اعلام کنید هم به مردم چندان مثل گذشته انگیزه نمیدهد. از قدیم هم اینطور بوده است. این مساله تجربی است که مردم با انگیزه و امید کار میکنند و ما هم به این باور داریم. شما هروقت در فضای بازار شرایطی به وجود بیاورید که مثلاً قرار است قیمت پسته گران شود، همه اشتیاق پیدا میکنند و به نوعی پسته هم گران میشود، هروقت هم که گفته شود پسته قرار است ارزان شود، همه دلسرد میشوند و مراجعه به بازار کم میشود که همین در نهایت ارزانی قیمت پسته را در پی دارد. یعنی صحبتها در بازار میتواند به اندازه اقدامها در بازار موثر باشد. ما در دوران آغازین برجام میتوانستیم از چنین فرصتهایی بهره ببریم اما از این دوره با حرفوحدیثها و تهدیدها و موارد این چنینی نتوانستیم از این فرصت استفاده
کنیم. آن مساله که مطرح شد خیلی انتظارات به وجود آمده بود اما اکنون دیگر آن فرصت مثل گذشته وجود ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید