تاریخ انتشار:
مدیرعامل خانه کتاب از اهرمهای غیرقابل حذف دربازار کتاب میگوید
دلالی گلوی کتاب را میفشارد
افزایش تعداد عناوین کتاب پزی است که در سالهای اخیر اغلب از سوی مسوولان حوزه کتاب و کتابخوانی مطرح شده است، افزایش عناوینی که در کنار کاهش شمارگان نشر و محتوای سخیف برخی از آثار نهتنها به عنوان یک عامل رشد و توسعه به شمار نمیآید، بلکه حساسیتزا بوده و نشان از نوعی بیماری مزمن در صنعت نشر دارد.
افزایش تعداد عناوین کتاب پزی است که در سالهای اخیر اغلب از سوی مسوولان حوزه کتاب و کتابخوانی مطرح شده است، افزایش عناوینی که در کنار کاهش شمارگان نشر و محتوای سخیف برخی از آثار نهتنها به عنوان یک عامل رشد و توسعه به شمار نمیآید، بلکه حساسیتزا بوده و نشان از نوعی بیماری مزمن در صنعت نشر دارد. زمانی که به بررسی بیشتر موضوع بپردازیم، متوجه خواهیم شد که حجم قابل توجهی از انتشار کتابها نه به شیوه مرسوم و صحیح (پرداخت حق مولف از سوی ناشر و انتشار اثر) بلکه به شیوهای غیرمعمول و با دریافت پول از مولف توسط ناشر منتشر شده است،؛ اقدامی که میتوان گفت، بازار کتاب را تا اندازهای متزلزل ساخته و در کاهش کیفیت کتابها نقش اساسی داشته است. اما ریشه این پدیده از کجاست؟ برای پاسخ به این پرسش به سراغ مجید غلامیجلیسه مدیرعامل خانه کتاب رفتهایم. جلیسه معتقد است نشر در ایران هنوز با استاندارد جهانی فاصله زیادی دارد و اساساً تعداد ناشران حرفهای در کشور ما بسیار اندک است، همین ضعف اقتصادی ناشران بزرگترین عامل برای جذب چنین فرآیندهایی است. متن این گفتوگو به شرح زیر است.
ناشر-مولف پدیدهای است که در سالهای اخیر با تغییراتی روبهرو بوده است، اگر سابق بر این نویسندهای خود مجوز چاپ کتابش را دریافت و اقدام به انتشار آن میکرد، این روزها شاهد رواج پدیده نامبارکی هستیم که در آن ناشر با دریافت بودجهای چند میلیونتومانی از نویسندهای گمنام اقدام به چاپ کتاب با هر محتوایی میکند. این پدیده آیا به موازات آنچه در ایران رشد یافته در جهان نیز مرسوم است؟
تقریباً باید بگویم خیر، چنین روشی در کمتر کشورهای جهان مرسوم است، خاصه کشورهای جهان اول که میتوان گفت روش منسوخی است. امروزه در کشورهای بزرگ مولف به راحتی میتواند کتاب خود را حتی در یک نسخه در سایتهای بزرگ فروش کتاب مانند آمازون به فروش برساند و اساساً ناشر- مولفی به شیوه صحیح یا اصطلاحاً self publishing پدیده مرسومی در جهان است و در این روزگار اولاً با توسعه تکنولوژی چاپ دیجیتال و ثانیاً توسعه فضای مجازی و امکانات الکترونیک هر فردی این امکان را دارد که کتاب خود را با حداقل هزینه در دسترس مخاطبان قرار دهد. اما این رویه در کشورهای کمتر توسعهیافته که بنیان نشر ضعیفی دارند، بیشتر مشهود است.
چه چیزی در ایران اقبال به انتشار اثر به این شیوه را بیش از پیش کرده است؟
نشر در ایران هنوز با استاندارد جهانی فاصله زیادی دارد و اساساً تعداد ناشران حرفهای در کشور ما بسیار اندک است، همین ضعف اقتصادی ناشران، بزرگترین عامل برای جذب چنین فرآیندهایی است، چرا که ناشر به دنبال ادامه حیات خود بوده و تلاش میکند به هر نحو که شده نقدینگی خود را بالا ببرد تا بتواند ولو به صورت اورژانسی به فعالیت خود استمرار بخشد. یعنی ناشران ما به جای آنکه فرآیند پیش از تولید، تولید و پس از تولید خود را قوی کرده تا از قبل انتشار آثار فاخر و ارزشمند بتوانند به سوددهی برسند، ترجیح میدهند از ابتدا با جذب سرمایه نشر کتاب از خود مولف یا حتی ارگانهای دولتی و خصوصی دست به انتشار اثری بزنند و این ریسک را نمیپذیرند که خود سرمایهگذاری جدی در روند نشر کتاب داشته باشند. چون اساساً از برگشت سرمایه کاملاً ناامید هستند.
این مشکل همانطور که گفتم از پیش از تولید آغاز میشود، یعنی ناشر به جهت اطلاع اندک از وضعیت کتاب در ایران نمیداند که چه اثری را باید چاپ کند که مخاطبپسند بوده و به اصطلاح بفروش باشد یا اگر هم بداند در مرحله تولید امکان تولید باکیفیت ندارد و نمیتواند سرمایهگذاری مناسب جهت تولید یک اثر از جهت شکلی و حتی تیراژ بالا داشته باشد، اگر هم داشته باشد مشکل مهمتری جلوی روی وی قرار دارد و آن توزیع است.
حتی بهترین ناشران ما هم در مرحله توزیع مشکلات اساسی دارند و کتابهای خوب با شکل و شمایل خود و حتی در تیراژ پنج هزار نسخه و کمتر حداقل یکی دو سال طول میکشد که فروخته شود و به چاپهای بعدی برسد و همین معضلات دست به دست هم داده تا ناشر به خود اجازه ندهد که ریسک کند.
البته این در حالی است که عامل دیگری نیز مزید بر علت است. پدیده «کتابسازی» عاملی است که دست به دست نشر غیرحرفهای ما داده تا انتشار کتاب با سرمایه مولف در این روزگار توسعه پیدا کند.
امروزه متاسفانه پارامترهای غلطی که در برخی از جوامع علمی برای ارزشگذاری علمی پیشبینیشده بسیاری از استادان و دانشجویان ما را بر آن داشته تا با انتشار کتاب برای خود امتیاز کسب کنند و رتبه علمی خود را بالا ببرند و همین عامل سرعت کتابسازی در ایران را توسعه بخشیده است. خب استاد دانشگاه ما به دنبال امتیاز و رتبه علمی است یا دانشجو به دنبال رزومهسازی؛ راحتترین راه برای این کار تولید کتاب است. امروزه ابزار جدید این امکان را فراهم کرده که فرد با حداقل سواد و در کمترین زمان کتاب بنویسد و برای نشر آن نیز دنبال ناشر میگردد و خب ناشران ما هم از این فضا برای منافع خود استفاده میکنند. عامل سومی را نیز باید به این موارد اضافه کرد و آن انتشار حداقل چهار عنوان کتاب در سال برای تمدید پروانه نشر است. خود این مساله نیز مزید بر علتهای دیگر است، هرچند نسبت به عوامل دیگر تاثیر کمتری دارد، اما بالاخره مشوقی برای ناشران است که برای عدم ابطال مجوزشان دست به چنین اقداماتی بزنند.
با این حساب به نظر شما انتشار کتاب به این شیوه از طرف ناشران را باید عاملی در کاهش کیفیت کتاب در کشور بدانیم؟
ببینید مشکل فقط ناشران نیستند. من فکر میکنم مساله اصلی و مهم جوامع علمی ماست. کیفیت مسالهای محتوایی و علمی است که باید توسط مولفان اعمال شود و قطعاً خود مولف در وهله اول مقصر اصلی است و در درجه بعدی دانشگاهها، پژوهشگاهها، حوزههای علمیه و...
من فکر میکنم اگر جوامع علمی اساس شیوه رتبهبندی و کیفیتسنجی را تغییر دهند و صد البته محتوا و کیفیت آثار را رصد کنند و مطالبات کیفی داشته باشند بخش قابل توجهی از مشکلات کیفی کتابها حل خواهد شد.
این در حالی است که فضای نقد کتاب در جامعه ضعیف است و تقویت این فضا که از دغدغههای مهم مقام معظم رهبری بوده و هست کمک قابل توجهی به کیفیت کتاب در ایران خواهد کرد.
کمی درباره مشکلات انتشار کتاب با این شیوه صحبت کنیم. چرا ناشرانی که پول دریافت میکنند نیز خود را ملزم به انتشار کتاب در زمان معینی نمیکنند.
مهمترین معضل انتشار کتاب به این شیوه عدم تعهد ناشر به انتشار اثر کیفی و کمی است. یعنی ناشرانی از این دست نه به محتوای کتاب و نه شکل کتاب و نه به توزیع آن کمترین اهمیت را نمیدهند، چرا که سفارشدهنده میخواهد با حداقل سرمایه کتاب را در کمترین زمان ممکن منتشر کند و ناشر نیز نهتنها سرمایهای هزینه نکرده بلکه منفعتی از قبل چاپ این اثر کسب کرده و لذا سرنوشت این کتاب برایش کمترین اهمیتی ندارد. این شیوه را باید دلالی نشر کتاب نامید و دلال فقط به دنبال کسب منفعت است ولا غیر...
مسوولیت حقوقی محتوای کتاب در انتشار به شیوه ناشر- مولف متوجه کیست؟
قطعاً بر عهده خود مولف است چرا که در این شیوه مجوز را نیز مولف میگیرد و پاسخگو نیز مولف خواهد بود.
با این حساب این شیوه انتشار در نهایت اقتصاد نشر را بهبود بخشیده یا تاثیری در آن ایجاد نکرده است؟
این شیوه آفتی جدی برای صنعت نشر کتاب در ایران است و متاسفانه روند غلطی است که هر روز نیز در حال گسترش است، ناشران ما با حمایت از این شیوه فقط راه رسیدن خود به استاندارد نشر را طولانیتر و غیرممکن میکنند و در نهایت کل کشور و اقتصاد نشر از این شیوه آسیب جدی خواهد دید.
افزایش مجوزهای نشر به ناشران متعدد تا چه اندازه در رواج این پدیده موثر بوده است؟
افزایش مجوز نشر فینفسه مشکل خاصی ایجاد نمیکند و شاید در نگاه اول رویکرد مثبتی نیز به حساب آید اما اینکه این مجوز در دست چه کسانی میافتد این مساله اساسی و دغدغه مهم است چرا که این اشخاص هستند که با سرمایهگذاری درست یا غلط میتوانند ناشری خوب یا بد باشد.
ناشر-مولف پدیدهای است که در سالهای اخیر با تغییراتی روبهرو بوده است، اگر سابق بر این نویسندهای خود مجوز چاپ کتابش را دریافت و اقدام به انتشار آن میکرد، این روزها شاهد رواج پدیده نامبارکی هستیم که در آن ناشر با دریافت بودجهای چند میلیونتومانی از نویسندهای گمنام اقدام به چاپ کتاب با هر محتوایی میکند. این پدیده آیا به موازات آنچه در ایران رشد یافته در جهان نیز مرسوم است؟
تقریباً باید بگویم خیر، چنین روشی در کمتر کشورهای جهان مرسوم است، خاصه کشورهای جهان اول که میتوان گفت روش منسوخی است. امروزه در کشورهای بزرگ مولف به راحتی میتواند کتاب خود را حتی در یک نسخه در سایتهای بزرگ فروش کتاب مانند آمازون به فروش برساند و اساساً ناشر- مولفی به شیوه صحیح یا اصطلاحاً self publishing پدیده مرسومی در جهان است و در این روزگار اولاً با توسعه تکنولوژی چاپ دیجیتال و ثانیاً توسعه فضای مجازی و امکانات الکترونیک هر فردی این امکان را دارد که کتاب خود را با حداقل هزینه در دسترس مخاطبان قرار دهد. اما این رویه در کشورهای کمتر توسعهیافته که بنیان نشر ضعیفی دارند، بیشتر مشهود است.
چه چیزی در ایران اقبال به انتشار اثر به این شیوه را بیش از پیش کرده است؟
نشر در ایران هنوز با استاندارد جهانی فاصله زیادی دارد و اساساً تعداد ناشران حرفهای در کشور ما بسیار اندک است، همین ضعف اقتصادی ناشران، بزرگترین عامل برای جذب چنین فرآیندهایی است، چرا که ناشر به دنبال ادامه حیات خود بوده و تلاش میکند به هر نحو که شده نقدینگی خود را بالا ببرد تا بتواند ولو به صورت اورژانسی به فعالیت خود استمرار بخشد. یعنی ناشران ما به جای آنکه فرآیند پیش از تولید، تولید و پس از تولید خود را قوی کرده تا از قبل انتشار آثار فاخر و ارزشمند بتوانند به سوددهی برسند، ترجیح میدهند از ابتدا با جذب سرمایه نشر کتاب از خود مولف یا حتی ارگانهای دولتی و خصوصی دست به انتشار اثری بزنند و این ریسک را نمیپذیرند که خود سرمایهگذاری جدی در روند نشر کتاب داشته باشند. چون اساساً از برگشت سرمایه کاملاً ناامید هستند.
این مشکل همانطور که گفتم از پیش از تولید آغاز میشود، یعنی ناشر به جهت اطلاع اندک از وضعیت کتاب در ایران نمیداند که چه اثری را باید چاپ کند که مخاطبپسند بوده و به اصطلاح بفروش باشد یا اگر هم بداند در مرحله تولید امکان تولید باکیفیت ندارد و نمیتواند سرمایهگذاری مناسب جهت تولید یک اثر از جهت شکلی و حتی تیراژ بالا داشته باشد، اگر هم داشته باشد مشکل مهمتری جلوی روی وی قرار دارد و آن توزیع است.
حتی بهترین ناشران ما هم در مرحله توزیع مشکلات اساسی دارند و کتابهای خوب با شکل و شمایل خود و حتی در تیراژ پنج هزار نسخه و کمتر حداقل یکی دو سال طول میکشد که فروخته شود و به چاپهای بعدی برسد و همین معضلات دست به دست هم داده تا ناشر به خود اجازه ندهد که ریسک کند.
البته این در حالی است که عامل دیگری نیز مزید بر علت است. پدیده «کتابسازی» عاملی است که دست به دست نشر غیرحرفهای ما داده تا انتشار کتاب با سرمایه مولف در این روزگار توسعه پیدا کند.
امروزه متاسفانه پارامترهای غلطی که در برخی از جوامع علمی برای ارزشگذاری علمی پیشبینیشده بسیاری از استادان و دانشجویان ما را بر آن داشته تا با انتشار کتاب برای خود امتیاز کسب کنند و رتبه علمی خود را بالا ببرند و همین عامل سرعت کتابسازی در ایران را توسعه بخشیده است. خب استاد دانشگاه ما به دنبال امتیاز و رتبه علمی است یا دانشجو به دنبال رزومهسازی؛ راحتترین راه برای این کار تولید کتاب است. امروزه ابزار جدید این امکان را فراهم کرده که فرد با حداقل سواد و در کمترین زمان کتاب بنویسد و برای نشر آن نیز دنبال ناشر میگردد و خب ناشران ما هم از این فضا برای منافع خود استفاده میکنند. عامل سومی را نیز باید به این موارد اضافه کرد و آن انتشار حداقل چهار عنوان کتاب در سال برای تمدید پروانه نشر است. خود این مساله نیز مزید بر علتهای دیگر است، هرچند نسبت به عوامل دیگر تاثیر کمتری دارد، اما بالاخره مشوقی برای ناشران است که برای عدم ابطال مجوزشان دست به چنین اقداماتی بزنند.
با این حساب به نظر شما انتشار کتاب به این شیوه از طرف ناشران را باید عاملی در کاهش کیفیت کتاب در کشور بدانیم؟
ببینید مشکل فقط ناشران نیستند. من فکر میکنم مساله اصلی و مهم جوامع علمی ماست. کیفیت مسالهای محتوایی و علمی است که باید توسط مولفان اعمال شود و قطعاً خود مولف در وهله اول مقصر اصلی است و در درجه بعدی دانشگاهها، پژوهشگاهها، حوزههای علمیه و...
من فکر میکنم اگر جوامع علمی اساس شیوه رتبهبندی و کیفیتسنجی را تغییر دهند و صد البته محتوا و کیفیت آثار را رصد کنند و مطالبات کیفی داشته باشند بخش قابل توجهی از مشکلات کیفی کتابها حل خواهد شد.
این در حالی است که فضای نقد کتاب در جامعه ضعیف است و تقویت این فضا که از دغدغههای مهم مقام معظم رهبری بوده و هست کمک قابل توجهی به کیفیت کتاب در ایران خواهد کرد.
کمی درباره مشکلات انتشار کتاب با این شیوه صحبت کنیم. چرا ناشرانی که پول دریافت میکنند نیز خود را ملزم به انتشار کتاب در زمان معینی نمیکنند.
مهمترین معضل انتشار کتاب به این شیوه عدم تعهد ناشر به انتشار اثر کیفی و کمی است. یعنی ناشرانی از این دست نه به محتوای کتاب و نه شکل کتاب و نه به توزیع آن کمترین اهمیت را نمیدهند، چرا که سفارشدهنده میخواهد با حداقل سرمایه کتاب را در کمترین زمان ممکن منتشر کند و ناشر نیز نهتنها سرمایهای هزینه نکرده بلکه منفعتی از قبل چاپ این اثر کسب کرده و لذا سرنوشت این کتاب برایش کمترین اهمیتی ندارد. این شیوه را باید دلالی نشر کتاب نامید و دلال فقط به دنبال کسب منفعت است ولا غیر...
مسوولیت حقوقی محتوای کتاب در انتشار به شیوه ناشر- مولف متوجه کیست؟
قطعاً بر عهده خود مولف است چرا که در این شیوه مجوز را نیز مولف میگیرد و پاسخگو نیز مولف خواهد بود.
با این حساب این شیوه انتشار در نهایت اقتصاد نشر را بهبود بخشیده یا تاثیری در آن ایجاد نکرده است؟
این شیوه آفتی جدی برای صنعت نشر کتاب در ایران است و متاسفانه روند غلطی است که هر روز نیز در حال گسترش است، ناشران ما با حمایت از این شیوه فقط راه رسیدن خود به استاندارد نشر را طولانیتر و غیرممکن میکنند و در نهایت کل کشور و اقتصاد نشر از این شیوه آسیب جدی خواهد دید.
افزایش مجوزهای نشر به ناشران متعدد تا چه اندازه در رواج این پدیده موثر بوده است؟
افزایش مجوز نشر فینفسه مشکل خاصی ایجاد نمیکند و شاید در نگاه اول رویکرد مثبتی نیز به حساب آید اما اینکه این مجوز در دست چه کسانی میافتد این مساله اساسی و دغدغه مهم است چرا که این اشخاص هستند که با سرمایهگذاری درست یا غلط میتوانند ناشری خوب یا بد باشد.
دیدگاه تان را بنویسید