تاریخ انتشار:
حمیدرضا برادرانشرکا از دلایل اهمیت توجه به اقتصاد در مجلس آینده میگوید
مجلس دهم نیاز به نگاه اقتصادی ویژه دارد
در اینکه انتخابات مجلس و ترکیب قوه مقننه بر اقتصاد ایران تاثیر میگذارد، تردیدی ندارد و میگوید همیشه هر انتخابی و هر نهادی میتواند در اقتصاد تاثیرگذار باشد. اما تاکید دارد که ما اکنون در یک دوره طلایی هستیم و استفاده از این دوره طلایی نیاز به شناخت و آگاهیهای اقتصادی دارد.
در اینکه انتخابات مجلس و ترکیب قوه مقننه بر اقتصاد ایران تاثیر میگذارد، تردیدی ندارد و میگوید همیشه هر انتخابی و هر نهادی میتواند در اقتصاد تاثیرگذار باشد. اما تاکید دارد که ما اکنون در یک دوره طلایی هستیم و استفاده از این دوره طلایی نیاز به شناخت و آگاهیهای اقتصادی دارد. نیاز به شناخت وضع موجود و وضع مطلوب دارد. همین است که به گفته حمیدرضا برادران شرکا، استاد کارکشته اقتصاد، مجلس دهم را از دیگر مجالس متمایز میکند و موضوع اقتصاد را در این مجلس بیش از همیشه پررنگ میکند. برای همین است که مدیر اجرایی پیشین بارها در طول این گفتوگو تاکید میکند که مجلس باید از طریق قانونگذاری و مصوبات خود به شرایط فعلی کشور و به خصوص سرمایهگذاری کمک کند. تاکید میکند که بحران فعلی ما کمبود نقدینگی و کاهش قیمت نفت است و باید از محلی منابع مالی لازم برای رشد اقتصادی را ایجاد کنیم و چه منبعی بهتر از سرمایهگذاری خارجی. اما سرمایهگذاری نیاز به وضع برخی قوانین و حذف دیگری دارد. کاری که از مجلس بر میآید و نه نهاد دیگری. حذف نگاه پدرسالارانه دولتی و واگذاری اقتصاد دولتی به بخش خصوصی هم از دیگر کارهایی است که زمینه آن
را مجلس دهم میتواند فراهم کند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
آیا انتخابات مجلس میتواند بر اقتصاد تاثیر بگذارد؟ چون زمانی که موضوع انتخابات ریاست جمهوری مطرح میشود تاثیرپذیری اقتصاد از نتایج انتخابات امری طبیعی است. اما آیا در انتخابات مجلس هم چنین تاثیری وجود دارد؟
هر انتخاباتی بر فضای اقتصادی تاثیر میگذارد. چون نهتنها قوه مجریه که قوه مقننه، قضائیه یا بهتر بگویم همه نهادهای یک کشور به طرق متفاوتی بر فضای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاثیر میگذارند. هر چه هماهنگی بیشتری میان نهادهای مختلف وجود داشته باشد، قطعاً تاثیرگذاری هم بیشتر خواهد بود. در این میان به نظر من مجلس هم از آن نظر که قانونگذار است و هم به این دلیل که ناظر بر اجرای قوانین و مقررات است میتواند نقش پررنگتر و اثربخشی بیشتری در اقتصاد و مناسبات اقتصادی داشته باشد.
به میزانی که نمایندگان مجلسی با مسائل اقتصادی و سایر امور کشور آشنا باشند، اثربخشی این قوه بیشتر میشود. چون یک قانون خوب در صورتی در مجلس تصویب میشود که نمایندگان در مورد آن مطالعه کنند، ابعاد مختلف آن را بررسی و اصلاحات لازم را در مورد آن اعمال کنند. پس به طور خلاصه قطعاً مجلس تاثیر بسیاری در اثربخشی اقتصاد کشور خواهد داشت.
چه ترکیبی از نمایندگان میتواند در مجلس بهتر و کاراتر عمل کند؟ در پاسخ سوال قبل عنوان کردید که هر چه هماهنگی میان قوا و نهادها بیشتر باشد کارایی اقتصادی بالا میرود. این به آن معناست که بهتر است ترکیب مجلس ترکیبی از نمایندگان معتدل و موافق با دولت باشد یا آنکه از دو طیف مختلف باشند؟
بحث هماهنگی و ناهماهنگی از آن بحثهایی است که در کشور ما باید بیشتر روی آن کار شود. کشورهایی که سیستم حزبی دارند معتقدند اگر قوه مجریه و مقننه از یک حزب باشند، شاید بخشی از نگاه نظارتی مجلس بر دولت را کاهش دهد بر این اساس در برخی از این کشورها مردم تلاش میکنند قوه مجریه و مقننه از دو حزب مختلف باشند که حالت تعادلی در کشور ایجاد شود و نظارت بر کار دولت بالا برود. اما در کشور ما چون حزبها آنچنان که باید و شاید سازمانیافته و متشکل نیستند نمیتوانیم این اصل را به کشور خودمان هم تعمیم دهیم.
به همین دلیل است که ما بیشتر بر هماهنگ بودن این دو قوه تاکید میکنیم نه الزاماً همحزبی یا همجناح بودن آنها. خاطرمان باشد که باید به مجموعه قوا و نهادهای کشور از این منظر نگاه کنیم که اگر قرار است یک کشور پیشرفته، سامانیافته و قانونمند داشته باشیم باید هماهنگی طبیعی و بدیهی میان همه نهادها و قوا وجود داشته باشد. در بسیاری از کشورها حتی اگر دولت و مجلس از دو حزب مختلف باشند این هماهنگی وجود دارد اما چون ما با شرایط آن کشورها فاصله داریم بیشتر باید تلاش کنیم که این هماهنگی ایجاد شود. در نهایت باید به این سمت برویم که همه قوای کشور چه از یک حزب و چه از حزبها و جناحهای مختلف دست به دست هم بدهند و بر اساس منافع کشور تصمیماتی بگیرند که همه را در رسیدن به اهداف متعالی یاری کند.
به نظر میرسد این هماهنگی طبیعی در میان قوه مقننه و مجریه وجود ندارد. به همین دلیل است که همیشه یکی از دغدغههای دولتها این بوده که چه مجلسی با چه ترکیبی بر سر کار میآید؟ آیا اکثریت آن از جناح موافق دولت است یا مخالف آن. چون اگر از جناح مخالف باشند مانند مجلس نهم و دولت یازدهم، دولت از رای اعتماد به وزرا گرفته تا تصویب قوانین مختلف با مجلس اختلافنظرهای جناحی دارد و نه الزاماً اصولی.
برای همین است که تاکید دارم باید نمایندگانی را به مجلس بفرستیم که در امر قانونگذاری از چنان تخصص، دانش و بینشی برخوردار باشند که بتوانند به کشور در مسیر توسعه کمک کنند نه آنکه مانع توسعه باشند. ما باید نمایندگانی را انتخاب کنیم که میشناسیم، از تجارب آنها در مجالس قبل یا پستهای دیگر آگاهیم و میدانیم در چه حوزههایی دانش و تخصص دارند. در مجلس کمیسیونهای تخصصی وجود دارند. هر چقدر افرادی که وارد مجلس میشوند تخصص لازم این کمیسیونها را داشته باشند بهتر میتوانند قوانین صحیح و همهجانبهای را وضع کنند. اگر خطکش ما برای انتخاب افراد منافع ملی باشد این اطمینان را به ما میدهد که در راستای منافع کشور که توسعهیافتگی است حرکت کنیم. اما خب همانطور که شما گفتید در موارد بسیاری انتخابات مجلس برای دولت دغدغههایی را به همراه دارد. برای همین است که باز هم تاکید میکنم باید افرادی را انتخاب کنیم که درک کاملی از توسعهیافتگی کشور داشته باشند و به شناخت کافی در این زمینه رسیده باشند. نمایندگان باید بدانند ما در یک چنین اتحاد و اتفاقی است که میتوانیم بر مشکلات کشور فائق بیاییم. یادمان باشد که مشکلات کشور باید دغدغه
همه باشد؛ هم قوه مجریه، هم مقننه و هم قضائیه. همه باید دغدغه توسعهیافتگی داشته باشند. هر چقدر افرادی که انتخاب میکنیم چنین بینش و دغدغهای داشته باشند احتمال اینکه بتوانیم به نتایج بهتری برسیم بیشتر میشود.
لیست نمایندگان تایید صلاحیتشده و افراد ردصلاحیتشده را داریم. آیا در میان افرادی که تایید شدهاند چنین افرادی با چنین ویژگیهایی که گفتید وجود دارد؟ چون اصولاً مجلس ترکیبی سیاسی است و کمتر به ترکیب اقتصادی آن توجه میشود.
یک نکته وجود دارد. ببینید ما در آستانه انتخابات هنوز اطلاع دقیقی از این مواردی که شما گفتید نداریم. همین نشان میدهد که لازم است ما پروسه انتخابات را کمی زودتر شروع کنیم. مانند بسیاری از کشورهای دنیا اجازه دهیم هم کاندیداها فرصت داشته باشند که خود را به مردم معرفی کنند و هم مردم زمان بیشتری برای آشنایی با آنان داشته باشند. این البته موضوع انتخابات بعدی است که قوانین را به گونهای تغییر دهیم که فرصت بیشتری برای شناسایی کاندیداها داشته باشیم. اما فعلاً برای انتخابات مجلس دهم باید بر اساس لیست فعلی صحبت کنیم. در همین لیست فعلی هم باید به دنبال افرادی باشیم که ویژگیهایی را که عنوان کردم داشته باشند.
الان یکی از مباحثی که مرتب عنوان میشود توجه به ابعاد اقتصادی در مجلس دهم است. یعنی به نظر میرسد اگر ترکیب مجالس قبل ترکیبی کاملاً سیاسی بوده، الان اقتصاد و ترکیب اقتصادی مجلس اولویت پیدا کرده است. آیا واقعاً این ضرورت وجود دارد و باید ترکیب مجلس بعدی ترکیبی بیشتر اقتصادی باشد؟
به نظر من ترکیب مجلس بعدی باید تفاوت داشته باشد و لازم است نمایندگانی که بر سر کار میآیند با اقتصاد بیش از دورههای قبل آشنا باشند. شرایط امروز کشور ما یک فرصت طلایی را برای ما ایجاد کرده است. این فرصت طلایی احتمالاً مدت طولانی وجود نداشته باشد. این فرصتها زود میآیند و زود هم میروند. ما نیاز داریم بسیج عمومی در کشور بشود تا از فرصت به دستآمده حداکثر استفاده را ببریم. وگرنه حتماً بعداً با سوختن این فرصت ما افسوس خواهیم خورد. اقبال و استقبالی برای همکاری با ایران در دنیا به وجود آمده است. بیش از 200 هیات تجاری و اقتصادی در سال جاری وارد کشور ما شدهاند. این هیاتها به این دلیل به کشور ما آمدهاند که بتوانند فرصتی برای سرمایهگذاری در ایران فراهم کنند. اما ما چقدر آمادگی مواجهه با آنها را داشتهایم؟ چقدر توانستهایم از این فرصتها بهرهبرداری کنیم. البته من منکر این نیستم که هنوز شرایط ایران ایدهآل نیست و هنوز مشکلاتی برای فعالیتهای ایران در عرصه بینالملل یا ورود سرمایهگذاران خارجی وجود دارد. اما در مورد همین فرصتهایی که تاکنون داشتهایم باید صحبت کنیم. ما چقدر از همین شرایط استفاده کردیم؟ بخش
دولتی و خصوصی ما چقدر توانسته از امکانات موجود استفاده کند؟ چقدر توانسته پروژههای موجود در کشور را به متقاضیان سرمایهگذاری در ایران معرفی کند؟ ما چقدر توانستهایم در سایتهای دولتی و خصوصی فرصتهای سرمایهگذاری را به زبان انگلیسی معرفی کنیم تا کشورهایی که به ایران میآیند با فهرستی از فرصتها مواجه شوند که حتی اگر در ایران هم نتوانستند به نتیجه برسند بعداً و سر فرصت این موارد را بررسی کنند و برای سرمایهگذاری به ایران برگردند؟
تا جایی که من میدانم ما از این فرصتها زیاد استفاده نکردهایم. ما نیاز به یک تحول بزرگ داریم که شرایط استفاده از سرمایهگذاری خارجی را فراهم کنیم. قیمت نفت افت کرده و ما برای تامین بسیاری از هزینهها با مشکل مواجهیم. بنگاههای ما برای فعالیت اقتصادی خود با کمبود نقدینگی مواجهند و نقدینگی لازم در کشور وجود ندارد پس لازم است این سرمایهها از جایی و از طریقی تامین شود. منابع داخلی ما کم است. پس باید عمدتاً به منابع خارجی تکیه کنیم. یعنی از سرمایهگذاریهای مشترک خارجی. استفاده از سرمایهگذاریهای مشترک خارجی هم چند حسن دارد: اول اینکه ما از مدیریت خارجی استفاده میکنیم، فرهنگ سازمانی ما عوض میشود، تکنولوژیهای جدید وارد کشور ما میشود. ما در بازارهایی که آن کمپانیها دارند حضور پیدا میکنیم منابع مالی وارد کشور ما میشود و این امکان را پیدا میکنیم که بتوانیم کالایی تولید کنیم که در بازار جهانی برای آن متقاضی وجود داشته باشد. یک حسن دیگر سرمایهگذاری خارجی این است که ما از نظر بدهی خارجی هم مشکلی پیدا نمیکنیم. استفاده از سایر روشها مانند فاینانس ما را بدهکار میکند و ممکن است اگر بدون برنامه از این طریق
تامین مالی کنیم دچار مشکل شویم و مانند چند سال گذشته دچار بحران بدهیها شویم اما در سرمایهگذاری خارجی چنین مشکلی هم ایجاد نمیشود. با این سرمایهگذاریها میتوانیم بر بزرگترین مشکل کشور که تامین سرمایهگذاری است فائق آییم. چون این سرمایهگذاریها برای ما علاوه بر اینکه امکان دسترسی به بازارهای دنیا و درآمد را فراهم میکند، برای ما اشتغال ایجاد میکند و میدانید که بیکاری الان یکی از مهمترین دغدغههای مسوولان است. پس میبینید که الان در بزنگاه تاریخی و فرصت طلایی هستیم و باید از آن استفاده کنیم.
مجلس در این میان میتواند چه نقشی داشته باشد؟ چون نهادهای دیگر مسوول جذب سرمایه هستند نه مجلس.
مجلس با تصویب قوانین تسهیلگر و حذف قوانین مزاحم میتواند با هماهنگی با دولت و حمایت از آن در زمینه جذب سرمایهها کمک کند. ما باید در مجلس شورای اسلامی نمایندگانی داشته باشیم که با ساختار جدید اقتصاد آشنایی داشته باشند، بازارهای بینالمللی را بشناسند، سازوکار جذب سرمایههای خارجی را بدانند. اگر لازم است تسهیلاتی ارائه شود؛ مقرراتی وضع شود و مقرراتی حذف شود همه را بدانند و به فلسفه وضع و حذف مقررات آگاه باشند. ما باید نمایندگانی داشته باشیم که بدانند مادامی که فضای کسب و کار در کشور ما بهبود پیدا نکند، زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی امکانپذیر نیست.
جذب سرمایه یک امر دشوار است. ما در دنیا تنها کشوری نیستیم که میخواهیم سرمایهها را جذب کنیم. همه همین را میخواهند. ما در یک بازار رقابتی هستیم. زمانی سرمایهگذار خارجی در کشور ما سرمایهگذاری مشترک انجام میدهد که مطمئن باشد این سرمایهگذاری سودآور است. سرمایهگذار خارجی موسسه خیریه نیست. به دنبال سود است و ما میتوانیم این سود را دوطرفه کنیم.
محیط قانونی کشور برای سرمایهگذار خارجی بسیار مهم است. سرمایهگذاری که وارد کشور میشود دو دغدغه دارد؛ اول اینکه آیا سرمایهاش در یک محیط امن و مطمئن قرار دارد، آیا قوانین کشور مقصد از سرمایهگذاری او حمایت میکند، آیا این امکان برای سرمایهگذار وجود دارد که هرگاه اراده کرد سرمایه خود را از کشور خارج کند؟ دومین دغدغه این است که آیا فضای کشور به گونهای است که سودآوری به دنبال داشته باشد. در یک فضای مطمئن قانونمند و قابل پیشبینی میتوان امید سودآوری داشت. قانونگذار میتواند این اطمینان را به سرمایهگذار بدهد که به لحاظ قانونی اصل و سود سرمایه او در کشور تضمین شده است و قانون از همه جهت از سرمایههای این افراد حمایت میکند. پس حمایت قوه مقننه در امر سرمایهگذاری امری کاملاً ضروری است.
اساساً به دلیل اینکه تا کنون اقتصاد ما در یک شرایط بسته قرار داشته طیف غالبی که در مجلس یا حتی در دولت بر سر کار بودهاند بیشتر با سازوکار اقتصاد دولتی آشنا یا موافق بودهاند. یعنی بیشتر معتقد به حضور دولت و دخالت آن در همه عرصهها بودهاند.
آیا میتوانیم بررسی کنیم که در دورههای قبل چه طیف فکری اقتصادی در مجلس حضور داشته است؟ یعنی تفکر غالب نمایندگان مجلس در حوزه اقتصاد چه بوده؟ آیا اصلاً قابل دستهبندی هست؟
در دو سه دهه گذشته دو دیدگاه اقتصادی در کشور ما غالب بوده است. یکی طرفداران اقتصاد آزاد و دیگری نهادگرایان. البته زمانی طرفداران اقتصاد دولتی هم یکی دیگر از دستهبندیها بود. اما در شرایط فعلی دستهبندی غالب همین دو دسته است. هر دو گروه یک هدف دارند اما دو مسیر متفاوت برای رسیدن به این هدف دارند. در مورد لیست نمایندگان مجلس نمیتوان دقیقاً گفت چه افرادی چه گرایش فکری اقتصادی دارند. اما معتقدم مادامی که افراد از هر طیف فکری در راس کار هستند، مردم باید طیف فکری آنها را بشناسند. چون یکی از مسائلی که در کشور ما وجود دارد این است که اصولاً مشخص نیست که افراد هر کدام چه طیف فکری دارند. در کشورهای دیگر زمانی که مسوولی در راس کار قرار میگیرد اکثر مردم میدانند که او از چه طیف فکری انتخاب شده است. اما ما نه در مجلسمان و نه در دولتمان اصلاً چنین کاری نمیکنیم. یا هنوز افراد طیف فکریشان را مشخص نکردهاند یا طیف فکریشان را اعلام نمیکنند.
شاید هم طیف فکری ندارند!
شاید هم افراد خیلی مهم ندانند که چنین چیزی وجود دارد و آن را اعلام کنند. اما در کشورهای پیشرفته این مساله و اعلام طیف فکری بسیار مهم است. به همین دلایل واقعاً نه میشود طیف فکری لیستهای فعلی را بررسی کرد و نه حتی نمایندگانی را که پیش از این در مجلس حضور داشتهاند.
از طریق قوانین و مقرراتی که وضع شده یا مواضعی که نمایندگان در قبال موضوعات اقتصادی گرفتهاند چه؟ از این طریق هم نمیتوان طیف فکری آنها را مشخص کرد؟
اساساً به دلیل اینکه تا کنون اقتصاد ما در یک شرایط بسته قرار داشته طیف غالبی که در مجلس یا حتی در دولت بر سر کار بودهاند بیشتر با سازوکار اقتصاد دولتی آشنا یا موافق بودهاند. یعنی بیشتر معتقد به حضور دولت و دخالت آن در همه عرصهها بودهاند.
یعنی نگاه پدرسالارانه داشتن به دولت؟
دقیقاً. یعنی خواستهاند دولت در همه عرصهها وارد شود. همه امکانات را دولت در اختیار افراد قرار دهد، دولت وام کمبهره بدهد، دولت مالیات نگیرد، دولت از این نهاد و آن نهاد حمایت کند. دولت قیمتگذاری کند، دولت اجرا کند. یعنی از دولت انتظار میرفته که همه اقدامات را انجام دهد. اما شرایط عوض شده و ما نیاز به یک نگاه نو داریم. یعنی افرادی که بخواهند فعالیتها از جانب دولت به سمت بخش خصوصی سوق داده شود. هم در دولت و هم در مجلس باید افرادی حاضر شوند که زمینههای انتقال فعالیتهای دولت به بخش خصوصی را فراهم کنند. در مجلس افرادی باید باشند که قوانین و مقرراتی را وضع کنند که این دوره انتقال سریعتر و کمهزینهتر به پایان برسد. چون اقتصاد جهانی به سمتی میرود که کشورهایی موفق هستند که اقتصادشان را بخش خصوصی اداره میکند و دولت تنها نگاه حاکمیتی دارد. ما هم باید این نگاه را هم در دولت و هم در مجلس ایجاد کنیم.
علاوه بر این موارد که گفتید با توجه به مشکلات فعلی و نگاه توسعهای که باید در کشور حاکم شود اولویتهای قانونگذاری اقتصادی در مجلس آینده باید چه مواردی باشد؟
به نظر من مجلس آینده باید از اداره قوانین خود بخواهد که در همه قوانین خود بازنگری کند. قوانین کشور نیاز به غربالگری اساسی دارند. برخی از قوانین مربوط به 70 یا 80 سال گذشته است. این قوانین باید تغییر کنند. این قوانین و تبصرههای بسیار آن سردرگمیهایی را برای افراد ایجاد کرده است. یک جامعه خوب جامعهای است که هم قوانین خوب دارد، هم قوانینش خوب اجرا میشود و هم مردم آن از قوانین آگاهی دارند. مجلس باید بعد نظارتی خود را تقویت کند. این دو از اقدامات اصلی است که مجلس آتی باید آن را اجرا کند. موارد فرعیتر این است که مجلس باید تلاش کند که دولت تصدیهای اقتصادی را رها کند. برخی از قوانین و مقررات هم نیاز به تغییر دارند، مانند یارانهها که این موارد هم باید به صورت جدی بررسی و اصلاح شوند. بهبود فضای کسبوکار از دیگر الزامات برای رشد اقتصادی است. مجلس باید بررسی جامعی انجام دهد که ما برای بهبود فضای کسب و کار در کشور چه خلأهای قانونی داریم. اگر خلأ قانونی وجود ندارد بررسی کند چرا قوانین پیشین به درستی اجرا نشده است. اینها بخشی از مهمترین موارد است. اشتغال، بحران آب، بحران منابع مالی صندوقهای بازنشستگی، بحران محیط
زیست، مدیریت بحرانهای طبیعی، کلانشهرها و... از مهمترین موارد دیگری است که مجلس باید به آنان بپردازد.
دیدگاه تان را بنویسید