تاریخ انتشار:
وزیر نفت میگوید بابک زنجانی دو میلیارد دلار از پول نفت را به خزانه تحویل نداده است
کارآفرین یا دلال؟
نخستین بار تصویر او بر تلویزیون نصبشده در صحن علنی مجلس پخش شد. در فضای پرتنش و عبوس مجلس که منتظر بودند رئیس دولت دهم از وزیر کار - که در آستانه برکناری با مکانیسم استیضاح بود - آخرین دفاع را بکند. احمدینژاد فیلم را پخش کرد؛ فیلم نامفهوم و بیکیفیت بود. اما همین کافی بود تا احمدینژاد که بارها دیگران را تهدید به «فاشگویی» کرده بود؛ اولین بار پای او را وسط بکشد.
سهشنبه هفته گذشته بیژن نامدارزنگنه وزیر نفت، در حاشیه جلسه شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی عنوان کرد «بابک زنجانی، بیش از دو میلیارد دلار پول نفت فروختهشده را به خزانه وارد نکرده است.» و البته «وزارت نفت و مجلس در حال پیگیری این موضوع هستند». دو روز بعد یکی از اعضای کمیسیون انرژی مجلس نیز این موضوع را تایید و البته عنوان کرد که رقم دقیق این «پول واریزنشده به خزانه» بالغ بر دو میلیارد و 800 میلیون دلار است.4 اما بابک زنجانی این موضوع را تکذیب میکند. به مانند دیگر تکذیبیههایی که از وی در رسانهها منتشر شده است. او این بار نیز با لحنی تهاجمی و ادبیاتی غریب، ویدئویی در سایت «یوتیوب» منتشر کرد و گفت که «نقش او در این ماجرا کمک برای افتتاح حساب برای یک شرکت در هنگکنگ که پول حاصل از فروش نفت را دریافت میکرد بوده نه بیشتر.» او افزوده است که «به دلیل تحریمهای علیه او و بانکی که او در آن فعال بوده و شرکت زیرمجموعه وزارت نفت در آن حساب داشته، انتقال این پول به ایران فعلاً با مشکلاتی همراه است.» زنجانی در ادامه این ویدئو توضیح میدهد که «به محض اینکه شرکت هنگکنگی وابسته به وزارت نفت حسابی را معرفی کند که برای انتقال سوئیفتی مشکلی نداشته باشد، بلافاصله این پول را به آن حساب منتقل خواهد کرد.»
زنجانی به سخنان نماینده مجلسی که رقم 8/2 میلیارد دلاری پول حاصل از فروش نفت را که به خزانه واریز نشده اعلام کرده نیز پاسخ داده است.5 او میگوید: «کل مبلغ فروش۱۹۰۰میلیون یورو بوده که ۷۰۰ میلیون یورو آن دریافت شده و مابقی هم در حساب آن شرکت موجود است.» به گفته وی «این مبلغ توسط اتحادیه اروپا و آمریکا بلوکه نشده، علت عدم انتقال آن به حسابهای خزانه کشور، تحریم بودن حسابهای معرفیشده است و هیچ بانکی آمادگی دریافت مبلغ را ندارد و این موضوع به من مربوط نمیشود.»
این جریانات، درست شش ماه پس از آن صورت میگیرد که دولت آمریکا نام بابک زنجانی را در فهرست تحریمهای خود افزوده است. از نظر دولت آمریکا، بابک زنجانی و شرکتهای مرتبط با او اقدام به پولشویی و تلاش برای دور زدن تحریمها میکنند. اتحادیه اروپا هم زنجانی را یکی از مهرههای اصلی در معاملات نفتی ایران و انتقال پولهای حاصل از فروش نفت به داخل ایران دانسته است. با توجه به این دلایل برای تحریم زنجانی، به نظر میرسد او را بتوان در قامت یک واسطه نفتی که شهر به شهر و دریا به دریا نفتکشهای ایران را در شرایط سخت تحریم هدایت میکند شناخت. هر چند که خود او میگوید «تاکنون 17 میلیارد دلار نفت برای ایران فروخته و نباید این خدمات او نادیده انگاشته شود»6. او خود را از آن جهت یک «سرباز و بسیجی اقتصادی» خوانده که خاطرهای از دوران جوانیاش را نقل کرده است: «در دوران سربازی راننده رئیس بانک مرکزی بودم و زمانی که دلار ۳۰۰ تومان بود، روزانه ۲۰ میلیون دلار را در بازار آزاد میفروختم تا قیمت ارز در بازار نوسان نداشته باشد و از این راه به کشورم خدمت میکردم.»7
یزدانپناه
اما بابک زنجانی تاکنون برخلاف اسلاف خود، خوش شانس بوده است. پیش از او عباس یزدانپناه، تاجری ایرانی که از او به عنوان «شاهکلید پروژههای نفتی ایران با کشورهایی مانند امارات» یاد میشد؛ سرنوشتی تلخ و نافرجام داشت. یزدانپناه که زمانی در دوران وزارت همین بیژن زنگنه، معامله فروش گاز ایران به امارات را تحت قراردادی جنجالی به نام «کرسنت» جوش داده بود؛ به نوشته روزنامه «کیهان» یک ایرانیتبار دارای تابعیت بریتانیاست8 که رد پای وی در واسطهگری نفتی ایران با کشورهای غربی دیده میشود. نام «یزدانپناهیزدی» در پرونده شرکت نفت و گاز نروژی «استات اویل» نیز به علت دریافت و پرداخت رشوههای کلان مطرح شد و از چندی پیش نیز به دلیل اختلافات دو کمپانی غربی، در خارج کشور تحت پیگرد قضایی قرار داشت.9 یزدانپناهیزدی، دهم تیرماه امسال به نحو مرموزی ربوده شد و در میانههای مردادماه، خبر کشف جسد وی در فجیره امارات منتشر شد.10 اما 27مردادماه، دولت امارات این خبر را تکذیب کرد. در عین حال «سکوت» وزارت امور خارجه بریتانیا در مورد این تبعه بریتانیایی نیز جالب توجه بود. «اسکاتلند یارد»، اعلام کرده که هیچ خبر موثق و دقیقی در مورد محل نگهداری، و کشوری که یزدی اکنون در آن قرار دارد، ندارد و تنها با گمانهزنیهایی گفته که ممکن است یزدی ربوده شده باشد یا پنهان شده تا آبها از آسیاب بیفتد یا از مراجعه به دادگاه لندن خودداری کرده تا مجبور به ارائه توضیحات در مورد رشوهگیری و ارتباط با پرونده استات اویل و... نباشد. به هر حال سرنوشت این مهره کلیدی به یک معما بدل شد تا شاید سالها بعد بتوان نشانی از وی یافت.
هاشمی و بوذری
از دیگر کسانی که این روزها زیر تیغ اتهام قرار دارد و در محافل سیاسی اتهامات به وی سیاسی تلقی میشود تا اقتصادی، مهدی هاشمی فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. برخی از اصولگرایان تندرو مجلس در یکی دو سال اخیر، اتهاماتی را علیه مهدی هاشمی وارد کردند که او را (که در انگلستان بود) بالاخره مجبور به حضور در تهران کرد. او یک شاکی «خوشتیپ» نیز آن سوی آبها دارد: هوشنگ بوذری. روزنامه گاردین از وی به عنوان رقیب تجاری مهدی هاشمی یاد کرده است. بوذری به دلیل آنچه او مربوط به سال 1372 یعنی حدود 20 سال قبل میداند در دادگاهی در کانادا شکایت کرده و اکنون معتقد است بازگشت مهدی به ایران به دلیل گریختن از عواقب حقوقی آن پرونده بوده است. بوذری این روزها مقابل خبرنگاران در آپارتمانش در «اونتاریو کانادا» مینشیند، پیپ میکشد و ماجرا مورد ادعایش را اینگونه تعریف میکند: «در جریان امضای یک قرارداد نفتی بزرگ با ایران، مهدی هاشمی از من درخواست کرد اگر میخواهی این قرارداد به ثمر بنشیند، باید 50 میلیون دلار به من بپردازی؛ اما چون از پرداخت این رقم خودداری میکند، در جریان یک سفر به تهران در خرداد 1372 توسط افراد ناشناسی ربوده شده و به زندان منتقل میشود. تا اینکه پس از هشت ماه حبس، آزاد و متوجه شدم که از قرارداد عظیم وی نیز خبری نیست و شرکتی متعلق به مهدی هاشمی، قرارداد مذکور را به نام خود منعقد کرده است.» بوذری برای این ادعای خود سندی ارائه نمیکند البته وزارت نفت نیز چنین قراردادی را نه تایید کرده و نه تکذیب. خبرگزاریهای محافظهکار نیز این موضوع را دستمایه قرار دادند و عنوان کردند «مهدی هاشمی از این جهت به ایران آمد که در دادگاه کانادایی حضور پیدا نکند.» فعلاً مهدی هاشمی با قرار وثیقه در خارج از زندان به سر میبرد. اما نام وی - چه در واقع، چه در اتهام- حال در فهرست دلالان نفتی قرار گرفته است.
فرجام
بابک زنجانی اما با قدرت پیش میرود. او در پاسخ به ابهاماتی که در مورد فعالیتهای وی میشود؛ محکم حرکت میکند. میگوید «سیاسی نیست که بخواهد فرار کند»، معتقد است «کار خاصی انجام نشده تا نیازی به فرار باشد»، تاکید دارد «اگر عکسی با اسلحه از او منتشر شده به خاطر این است که وی در عراق بوده و برای تامین امنیت خود نیاز بوده تا اسلحه حمل کند». او همه چیز را انکار میکند، باشگاه فوتبال دارد و در سایهها حرکت میکند. یکی از دهها شرکت او، اسپانسر فیلمی میشود که درامی است از تنهایی و عشق و خیانت. فرجام بابک زنجانی، این چهره جدید در میان دلالان نفتی چقدر شبیه این فیلم خواهد بود؟
پینوشتها:
1- گفتوگوی بابک زنجانی با خبرگزاری رویترز. چهارم دیماه 1391
2- گفتوگوی بابک زنجانی با ایسنا
3 - همان
4 - گفتوگوی جلیل جعفری عضو کمیسیون انرژی مجلس با روزنامه شرق. 21 شهریورماه امسال
5 - وبسایت بیبیسی اولین بار گزارشی در این باره منتشر کرد.
6 - روزنامه شرق. 21 شهریورماه امسال.
7 - گفتوگو با ایسنا.
8 - روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه روز 20 مرداد خود او را معرفی کرد.
-9 همان
10- اولین بار وبسایت بیبیسی این خبر را منتشر کرد.
11- وبسایت بولتن نیوز در 11 مهرماه سال گذشته این فرضیه را مطرح کرد.
دیدگاه تان را بنویسید