تاریخ انتشار:
ضروری است تهران و رم روابط درخور توجه سیاسی را به بخشهای اقتصادی هم تعمیم دهند
مزیتهای تجارت با ایتالیا
با قطعی شدن توافق جامع هستهای ایران، ایتالیاییها نیز همچون بیشتر کشورهای جهان درصدد ارتقای مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با ایران برآمدهاند.
با قطعی شدن توافق جامع هستهای ایران، ایتالیاییها نیز همچون بیشتر کشورهای جهان درصدد ارتقای مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با ایران برآمدهاند. برهمین اساس، دو سمینار به ابتکار اتاق بازرگانی بینالمللی ایتالیا و همکاری اتاق بازرگانی بینالمللی ایران و البته همراهی اتاقهای مشترک ایران و ایتالیا، در تاریخ ششم و هشتم آبانماه در شهرهای رم و میلان برگزار شد که من نیز در آنها شرکت داشتم. هدف از برگزاری این سمینارها معرفی پتانسیلهای اقتصادی ایران به بازرگانان ایتالیایی و افرادی- که خواهان حضور در بازار ایران و مشارکت در فرآیندهای اقتصادی و زیربنایی کشورمان هستند- بود و خوشبختانه با سازوکارهای به عمل آمده استقبال شایان توجهی نیز از آنها صورت گرفت. به صورتی که در هر یک از آنها بیش از صد تن از تجار و صنعتگران ایتالیایی حضور داشتند. معتقدم همکاری با بخش خصوصی ایتالیا مزیتهای فراوانی برای ما دارد که نباید از آنها غافل شویم. ابتدا اینکه، ایتالیاییها از سالیان بسیار دور روابط درخور توجهی با ایران داشتهاند. دو کشور به لحاظ فرهنگی، قرابتهای فراوانی با یکدیگر دارند که باید بدان توجه داشت. ما و ایتالیاییها در بسیاری
از امور فرهنگی، دلمشغولیهای نزدیکی داریم که نباید بیاهمیت از کنار آنها عبور کرد. ایتالیاییها از جمله کشورهای برخوردار از تکنولوژی روز دنیا هستند که این تکنولوژی را با قیمت نازلتری نسبت به کشورهایی همچون آلمان در اختیار ما قرار میدهند. درست است که آلمانیها همیشه حرف نخست را در تولید ادوات و ماشینآلات روز جهان زدهاند، اما با این حال ایتالیاییها هم همان تکنولوژی را با کیفیتی احتمالاً پایینتر و البته قیمت مناسبتری در اختیار متقاضیان و از جمله ایران قرار میدهند که شاید برای ایران مناسبتر و بهصرفهتر باشد، زیرا که با پیشرفت روزافزون علوم و فنون جهان قطعاً هر روز سیستمهای جدیدی وارد بازار میشود و نیازی به برخورداری از همان ماشین و سیستمهای قدیمی برای دوره طولانی نیست. اگر بتوانیم از امکانات پیشرفته ایتالیاییها در بهروز کردن صنایع تولیدیمان بهره گیریم، قطعاً میتوانیم صنایع صادراتیمان را به رشد موردنظر نزدیک سازیم. صنایعی چون، نساجی یا سیستمهای بستهبندی کالاهای تولیدی ما که عموماً یا به صورت فلهای صادر میشوند یا شکل و قالب بستهبندیشان به قدری نامناسب است که در کشور مقصد مجدداً بستهبندی
میشوند. جالب است که برخی از این کالاها که به صورت فلهای به کشورهای دیگر صادر شدهاند با بستهبندیهای جدید و البته به چند برابر قیمت پیشین خود تحت عنوان کالای اروپایی مجدداً وارد ایران میشوند. بر همین اساس اگر بتوانیم کارخانههایمان را به سیستمهای روز بستهبندی دنیا مجهز کنیم، ارزش افزوده قابل توجهی را نصیب کشور کردهایم. البته ایتالیاییها علاوه بر حوزههای مذکور، در صنعت نفت، گاز و انرژی ما هم فعالیت زیادی داشتند. پیش از جدی شدن تحریمها ایران تجارت هفت میلیارد یورویی با ایتالیاییها داشت که با اعمال تحریمها به 5 /1 میلیارد یورو کاهش پیدا کرد. البته میزان قابل توجهی از این تجارت، با اتکا به منابع حاصل از فروش نفت بود. ایتالیاییها پالایشگاه خاصی داشتند که با نفت ایران کالیبره شده بود و بنابراین یکی از خریداران ثابت نفت ایران بودند که با تشدید تحریمها در سال 2011 این همکاری را متوقف کردند. ایتالیاییها در حوزه فولاد نیز، همکاریهای بسیار گستردهای با ایران داشتند. کارخانه تولید فولاد مبارکه اصفهان با طراحی متخصصان ایتالیایی وارد چرخه تولید شده است. هرچند که فرآیند حاکم بر این کارخانه با آنچه
ایتالیاییها برای آن در نظر داشتند تفاوتهای بسیار زیادی دارد. بیشتر چرخه فعالیتهای فولاد مبارکه اصفهان مکانیزه است، بنابراین نیاز چندانی به حضور پرتعداد نیروی کار انسانی وجود ندارد. با سیستم طراحیشده هزینه محصول نهایی این کارخانه آنچنان بود که امکان ورود به بازار صادراتی و رقابت با تولیدات مشابه خود را پیدا میکرد. این در حالی است که با سیستم فعلی کارخانه فولاد مبارکه اصفهان و نیروی کار انباشتهشده آن، هزینه تمامشده کالای نهایی بسیار بیشتر از کالای مشابه خارجی آن است و دیگر صرفهای برای صادراتش وجود ندارد. این روند در رابطه با بسیاری از کالاهای تولیدی ایران صادق است. یعنی ما هزینه کالای تولیدیمان را به قدری بالا میبریم که دیگر صرفهای برای صادرات آن وجود ندارد. از سوی دیگر، برای جلوگیری از واردات کالاهای خارجی نیز سیستم تعرفه بالا را بر آنها اعمال میکنیم.
در یک اقتصاد نسبتاً بسته که با اعمال تعرفه بالا یا محدودیت، مقداری اجازه ورود کالاهای ارزانتر خارجی را کاهش میدهد و درآمدهای نفتی که صرف حمایت از کالای بیکیفیت داخلی میشود، نمیتوانیم وارد بازارهای جهانی شویم. حتی باید در نظر داشته باشیم حالا که قیمت نفت با افت شدیدی مواجه شده است ما دیگر امکان تزریق درآمدهای نفتی کشور به بخش تولید را نداریم و باید با اتکا به توان تولیدکنندگان داخلی خود دست به کار شویم -در سال جاری شاید حداکثر درآمد نفتی ایران به 25 میلیارد دلار برسد، این در حالی است که در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد ما حداقل سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم- برنامهریزیهای ما باید بر پایه تولید صادراتمحور باشد. یعنی ارزی را که از نفت نمیتوانیم کسب کنیم باید از صدور کالا یا خدمات به دست آوریم. برای صادرات و ورود به بازارهای جهانی نیز ناچار به کاهش تعرفهها و کم کردن قیمت تمامشده تولیدات داخلی هستیم و این امر در همکاری با ایتالیا بهتر از کشورهای دیگر عملی میشود. ایران و ایتالیا علاوه بر حوزههای صنعتی و زیربنایی، در حوزه گردشگری نیز میتوانند همکاریهای قابل توجهی با یکدیگر داشته باشند. تعداد گردشگران ایران سالانه بالغ بر 5 /4 میلیون نفر است که اکثر آنان گردشگران مذهبی هستند. این در حالی است که ایتالیاییها نیز همانند ایران از ابنیه و آثار تاریخی بسیار زیادی برخوردارند و در سال میزبان بیش از 47 میلیون نفر گردشگر هستند. یعنی این کشور با سازوکارهای ویژه سالانه 10 برابر ایران جذب توریست میکند. اگر بتوانیم از آموزشهای ایتالیاییها در نحوه جذب توریست یا حتی سیستم حوزه هتلداری برخوردار شویم، کاری بس بزرگ در رشد و شکوفایی اقتصادی غیرنفتی کشور انجام دادهایم. علاوه بر اینها، ایران به واسطه قرارگیری در کریدور شرق به غرب آسیا یا شمال و جنوب میتواند از جهت ترانزیت کالا نیز حرفهای بسیار زیادی برای گفتن داشته باشد. قطعاً برای کشوری چون هند که میخواهد به کشورهای حوزه CIS دسترسی داشته باشد که عمدتاً دسترسی به آب دریاها را ندارند، ایران بهترین مسیر برای عبور کالاهای تولیدی این کشور است. اما دستیابی به این جایگاه نیز متضمن ارائه سازوکاری است که منافع مسیر عبوری ایران را در مقابل کشورهایی چون افغانستان، پاکستان یا ترکیه برای طرف هندی مقرون به صرفه کند که این امر نیز میتواند با فعالیت مشترک با ایتالیاییها حاصل شود.
البته همکاریهای اقتصادی و تجاری ایران و ایتالیا در صورتی به ثمر میرسد که بستر سیاسی مناسبی برای شکلگیری آنها وجود داشته باشد. خوشبختانه ما در طول 35 سال اخیر هیچگاه مشکل سیاسی با ایتالیا نداشتهایم و ایتالیاییها هم همواره بیشترین حضور منطقهایشان را در کشور ما داشتهاند، اما برای اینکه هر دو کشور از بیشترین بهرهوری مناسباتی خود برخوردار شوند، ضروری است که روابط درخور توجه سیاسی را به بخشهای اقتصادی نیز تعمیم دهند در این صورت است که میتوانیم از مواهب حضور در بازارهای آزاد جهانی برخوردار شویم. در نهایت لازم است متذکر شوم که بر اساس برآوردهای موسسات بینالمللی، قیمت نفت دیگر نمیتواند در چهار تا پنج سال آینده به سطح بالای گذشته یا نزدیک به آن برگردد. علاوه بر آن، درآمد گاز نمیتواند جایگزین نفت باشد. زیرا صادرات آن بسیار پرهزینه است. بنابراین ساختارهای اقتصادی میبایست به ترتیبی تغییر کند که ارزش افزوده حاصل از صادرات کالا و خدمات بتواند ارزش افزوده از دسترفته از صدور نفت را جبران کند تا رشد مثبت تولید ناخالص داخلی به دست آید. ولی میدانیم که ارزش افزوده نفت بسیار بالاست و جایگزین آن از طریق صادرات کالا و خدمات شاید نیاز به صدور بیش از یکصد میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته باشد آن هم در محیط رقابتی جهان امروز که نشان از نیاز به تلاش گسترده و فضای کسب و کار مناسب دارد. این امر جز با جذب سرمایهگذاری خارجی چون ایتالیاییها امکانپذیر نیست.
در یک اقتصاد نسبتاً بسته که با اعمال تعرفه بالا یا محدودیت، مقداری اجازه ورود کالاهای ارزانتر خارجی را کاهش میدهد و درآمدهای نفتی که صرف حمایت از کالای بیکیفیت داخلی میشود، نمیتوانیم وارد بازارهای جهانی شویم. حتی باید در نظر داشته باشیم حالا که قیمت نفت با افت شدیدی مواجه شده است ما دیگر امکان تزریق درآمدهای نفتی کشور به بخش تولید را نداریم و باید با اتکا به توان تولیدکنندگان داخلی خود دست به کار شویم -در سال جاری شاید حداکثر درآمد نفتی ایران به 25 میلیارد دلار برسد، این در حالی است که در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد ما حداقل سالانه 100 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم- برنامهریزیهای ما باید بر پایه تولید صادراتمحور باشد. یعنی ارزی را که از نفت نمیتوانیم کسب کنیم باید از صدور کالا یا خدمات به دست آوریم. برای صادرات و ورود به بازارهای جهانی نیز ناچار به کاهش تعرفهها و کم کردن قیمت تمامشده تولیدات داخلی هستیم و این امر در همکاری با ایتالیا بهتر از کشورهای دیگر عملی میشود. ایران و ایتالیا علاوه بر حوزههای صنعتی و زیربنایی، در حوزه گردشگری نیز میتوانند همکاریهای قابل توجهی با یکدیگر داشته باشند. تعداد گردشگران ایران سالانه بالغ بر 5 /4 میلیون نفر است که اکثر آنان گردشگران مذهبی هستند. این در حالی است که ایتالیاییها نیز همانند ایران از ابنیه و آثار تاریخی بسیار زیادی برخوردارند و در سال میزبان بیش از 47 میلیون نفر گردشگر هستند. یعنی این کشور با سازوکارهای ویژه سالانه 10 برابر ایران جذب توریست میکند. اگر بتوانیم از آموزشهای ایتالیاییها در نحوه جذب توریست یا حتی سیستم حوزه هتلداری برخوردار شویم، کاری بس بزرگ در رشد و شکوفایی اقتصادی غیرنفتی کشور انجام دادهایم. علاوه بر اینها، ایران به واسطه قرارگیری در کریدور شرق به غرب آسیا یا شمال و جنوب میتواند از جهت ترانزیت کالا نیز حرفهای بسیار زیادی برای گفتن داشته باشد. قطعاً برای کشوری چون هند که میخواهد به کشورهای حوزه CIS دسترسی داشته باشد که عمدتاً دسترسی به آب دریاها را ندارند، ایران بهترین مسیر برای عبور کالاهای تولیدی این کشور است. اما دستیابی به این جایگاه نیز متضمن ارائه سازوکاری است که منافع مسیر عبوری ایران را در مقابل کشورهایی چون افغانستان، پاکستان یا ترکیه برای طرف هندی مقرون به صرفه کند که این امر نیز میتواند با فعالیت مشترک با ایتالیاییها حاصل شود.
البته همکاریهای اقتصادی و تجاری ایران و ایتالیا در صورتی به ثمر میرسد که بستر سیاسی مناسبی برای شکلگیری آنها وجود داشته باشد. خوشبختانه ما در طول 35 سال اخیر هیچگاه مشکل سیاسی با ایتالیا نداشتهایم و ایتالیاییها هم همواره بیشترین حضور منطقهایشان را در کشور ما داشتهاند، اما برای اینکه هر دو کشور از بیشترین بهرهوری مناسباتی خود برخوردار شوند، ضروری است که روابط درخور توجه سیاسی را به بخشهای اقتصادی نیز تعمیم دهند در این صورت است که میتوانیم از مواهب حضور در بازارهای آزاد جهانی برخوردار شویم. در نهایت لازم است متذکر شوم که بر اساس برآوردهای موسسات بینالمللی، قیمت نفت دیگر نمیتواند در چهار تا پنج سال آینده به سطح بالای گذشته یا نزدیک به آن برگردد. علاوه بر آن، درآمد گاز نمیتواند جایگزین نفت باشد. زیرا صادرات آن بسیار پرهزینه است. بنابراین ساختارهای اقتصادی میبایست به ترتیبی تغییر کند که ارزش افزوده حاصل از صادرات کالا و خدمات بتواند ارزش افزوده از دسترفته از صدور نفت را جبران کند تا رشد مثبت تولید ناخالص داخلی به دست آید. ولی میدانیم که ارزش افزوده نفت بسیار بالاست و جایگزین آن از طریق صادرات کالا و خدمات شاید نیاز به صدور بیش از یکصد میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته باشد آن هم در محیط رقابتی جهان امروز که نشان از نیاز به تلاش گسترده و فضای کسب و کار مناسب دارد. این امر جز با جذب سرمایهگذاری خارجی چون ایتالیاییها امکانپذیر نیست.
دیدگاه تان را بنویسید