آیا اشتغال عمومی میتواند ایران را از بحران بیکاری برهاند؟
جایی برای نان درآوردن
سالن اجتماعات وزارت کار هفته گذشته شاهد حضور اقتصاددانانی بود که موضوع اشتغال را در قالب «اولین نشست تخصصی اشتغال با تاکید بر اشتغال عمومی» برگزار کردند تا در شرایطی که کشور با علامت سوال بزرگی در این خصوص مواجه شده، بتوانند راهکارهایی را پیش روی سیاستگذاران قرار دهند.
سالن اجتماعات وزارت کار هفته گذشته شاهد حضور اقتصاددانانی بود که موضوع اشتغال را در قالب «اولین نشست تخصصی اشتغال با تاکید بر اشتغال عمومی» برگزار کردند تا در شرایطی که کشور با علامت سوال بزرگی در این خصوص مواجه شده، بتوانند راهکارهایی را پیش روی سیاستگذاران قرار دهند. این نشست مهمان ویژهای داشت. پروفسور آمیت بادوری، استاد اقتصاد دانشگاه جواهر لعل نهرو، به عنوان یکی از سخنرانان کلیدی تجربه ایجاد اشتغال عمومی در هند را ارائه داد تا اقتصاددانان ایرانی با استفاده از تجربیات این کشور، اشتغال عمومی را در ایران اجرایی کنند.
بادوری علاوه بر این استاد مهمان دانشگاههای مهمی چون استنفورد، بلونیا و وین نیز هست. او مدرک دکترای خود را از دانشگاه کمبریج گرفته و در حوزههایی نظیر ساختار اقتصادی و کشاورزی نیز تحقیق کرده است. از بادوری میتوان مقالاتی درباره رشد اقتصادی، سرمایهگذاری و مباحث مختلف اقتصاد کلان را یافت. این اقتصاددان هندی که در وزارت کار ایران حاضر شده بود اخیراً نیز درباره جهانی شدن و فرآیند گذار اقتصادی نیز مطالعاتی را انجام داده است و مقالات متعددی را در نشریات معتبر علمی به چاپ رسانده است. بادوری اگرچه تجربه هند را بازگو کرد اما آیا سیاستهای این کشور میلیاردی میتواند برای کشور 80میلیونی ما مفید به فایده باشد.
در این نشست تخصصی مجموعاً 11 مقاله در خصوص پروژههای مختلف برای حل مساله اشتغال از راه توسعه اشتغال عمومی ارائه شد و سخنرانان در این رابطه نتایج مطالعات خود را اعلام کردند. بر اساس سیاستگذاریهای صورت گرفته، دولت پس از مهار تورم و خروج کشور از رکود، باید به دنبال رشد اقتصادی اشتغالزا باشد. این همان سیاستی است که در نخستین کنفرانس اقتصاد ایران که دیماه گذشته در سالن اجلاس سران برگزار شد، مورد بحث و بررسی فراوان قرار گرفت.
کارشناسان بر این باورند که در چند سال آینده کشور با پدیده جدیدی به نام ارتش بیکاران تحصیلکرده روبهرو خواهد شد و اگر برای آنها فکری نشود تبعات سیاسی و اجتماعی فراوانی متوجه دولت است. از نظر آنان، دولتها میخواهند ورود این ارتش و سیل بیکاری که وجود دارد را به تعویق بیندازند و خود پاسخگوی آن نباشند. اتفاقی که در این میان رخ داده، سوق دادن این افراد به دانشگاهها و خریدن زمان برای به تعویق انداختن ایجاد شغل برای آنان است. این موضوع سبب خواهد شد افرادی که در حال حاضر با تحصیلات کم بیکار هستند تبدیل به بیکارانی شوند که تحصیلات بالا دارند اما شغلی ندارند. این افراد انتظار شغلهای به اصطلاح یقهسفید را دارند و دیگر حاضر نیستند به هر شغلی تن دهند. از اینرو ایجاد شغل برای این دسته از افراد یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دولت خواهد بود. نکته مهم دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که در آینده با لشگری از نیروی انسانی بیکیفیت مواجه خواهیم شد. در حقیقت نیروهای انسانی که بیکیفیت هستند، به پشتوانه تحصیلاتشان توقع شغلهای آنچنانی را دارند و این خود یک مشکل بسیار اساسی را برای ما به وجود خواهد آورد. حال جای
این سوال باقی است که آیا با توجه به بالا رفتن انتظارات این افراد میتوان آنان را با سیاست اشتغال عمومی وارد بازار کار کرد؟ آیا سیاست اشتغال عمومی که بیشتر به معنای خدماترسانی با دستمزد کمتر است میتواند پاسخگوی جمعیت تحصیلکرده کشور باشد یا سیاستی است که فقط برای کارگران ساده تعریف شده است؟
دیدگاه تان را بنویسید