عراق و افغانستان سیاهچالههای بودجه دولت ایالات متحده شدند
جنگهای چند هزارمیلیاردی
«یا تروریستها را تحویل میدهند یا در سرنوشتشان شریک میشوند.» این جمله معروف جرجدبلیو بوش در کنگره آمریکا در بیستم سپتامبر ۲۰۰۱ است.
«یا تروریستها را تحویل میدهند یا در سرنوشتشان شریک میشوند.» این جمله معروف جرجدبلیو بوش در کنگره آمریکا در بیستم سپتامبر 2001 است. زمانی که تنها 9 روز از فاجعه 11 سپتامبر و انفجار برجهای دوقلو در نیویورک گذشته بود. این سخن بوش به نوعی دمیدن در شیپور دوره جدیدی از جنگهای ایالات متحده با عنوان «مبارزه با تروریسم» بود. اولین مقصد افغانستان تحت حکومت طالبان بود. کشوری که در آن گروه القاعده به عنوان مظنونان حملات تروریستی 11 سپتامبر آزادانه فعالیت میکردند. شعله جنگهای دوران جدید آمریکا با حمله به افغانستان و سرنگون کردن طالبان آغاز شد. ماجراجوییهای آمریکا در افغانستان هنوز هم ادامه دارد. هزینههای جنگ طی 12 سال دخالت و حضور نظامی ارتش آمریکا در افغانستان از آنچه در ابتدا تخمین زده میشد بسیار فراتر رفته است. هزینههایی که در دوران بحران و رکود اقتصادی بیش از پیش به بدهی و کسری بودجه دولت فدرال دامن زده است.
هزینه جنگ یکی از فاکتورهای مهم مورد توجه تحلیلگران و بعدها مقامات آمریکا شد و به دلیل همین هزینههای بالا بود که در سال 2011 آهنگ خروج نیروهایی آمریکایی از افغانستان نواخته شد. کمیته تحقیق کنگره ایالات متحده در ماه مارس سال 2011 گزارشی منتشر کرد که در آن چند نکته قابل توجه وجود داشت: اول اینکه هزینههای وزارت دفاع افغانستان تنها در سال 2009 افزایشی 50درصدی داشته و از 4/4 میلیارد دلار در ماه به 7/6 میلیارد افزایش یافته است. چرا که در طول این دوران سربازان افغانی از 44 هزار نفر به 84 نفر افزایش یافته و در پایان سال 2011 به 102 هزار نفر میرسند. نکته دوم به کل هزینههای جنگ برمیگشت که تنها در سال 2010 بالغ بر 8/93 میلیارد دلار شده بود در حالی که از ابتدای جنگ در سال 2001 تا سال 2006 یعنی نزدیک به پنج سال اول جنگ هم هزینهای مشابه صورت گرفته بود. در این گزارش هزینه پیشبینیشده کلی برای جنگ افغانستان در سال 2011 بیش از 468 میلیارد دلار اعلام شده بود. برابر برآوردها هزینه حضور هر سرباز نظامی آمریکا در افغانستان سالانه بالغ بر یک میلیون دلار است. بنا به هزینه شمار سایت نشنال پریاریتیز (natnionalpriorities.org)
مالیاتدهندگان آمریکایی در هر ساعت 45/10 میلیون دلار برای هزینه جنگ در افغانستان پرداخت میکنند. این سایت هزینه جنگ افغانستان را از ابتدا تاکنون مبلغی بیش از 80/655 میلیون دلار محاسبه کرده است. هزینهای که ثانیه به ثانیه بر آن افزوده میشود.
جنگ عراق
در حالی که هنوز آمریکا از حضور نظامی در افغانستان فارغ نشده بود، جرج بوش تهاجم نظامی دیگری را آغاز کرد. جنگی که اگرچه آن را بهانهای برای دستدرازی به منابع نفتی عراق عنوان میکردند اما پس از گذشت یک دهه از جنگ و خروج کامل نیروهای آمریکایی از عراق بر همه روشن شده که این جنگ جز هزینهای گزاف برای اقتصاد ایالات متحده عایدی دیگری نداشت. جنگ نظامی با نیروهای عراقی چندان به طول نینجامید. از آغاز جنگ در بیستم ماه می 2003 تا فتح بغداد و سقوط رژیم صدام در 9 آوریل کمتر از سه هفته درگیری مستقیم نظامی برای نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا نیاز داشت. اما پس از آن حضور نظامی آمریکا در عراق و بازسازی این کشور هزینههای گزافی بر ایالات متحده تحمیل کرده است. آماری که هماکنون از هزینههای جنگ عراق اعلام میشود بسیار بالاتر از هزینهای است که پیش از آغاز جنگ تخمین زده میشد چرا که هیچکس فکر نمیکرد حضور آمریکا در عراق این اندازه طولانی شود. دیک چنی معاون جرج بوش در 16 مارس 2003 یعنی کمتر از یک هفته مانده به آغاز جنگ آمریکا علیه عراق در مصاحبهای گفت: « همه تحلیلها میگویند این جنگ
حدود 80 میلیارد دلار هزینه دربر خواهد داشت. بازسازی بغداد و احتمالاً بقیه قسمتهای عراق هم سالانه 10 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. ما به عنوان شهروندان آمریکایی باید انتظار داشته باشیم که این جنگ با حضور دو ساله ما در عراق حداقل 100 میلیارد دلار هزینه دربر خواهد داشت.» اما گذشت زمان نشان داد آمریکاییها همان اندازه که در مورد سلاحهای کشتار جمعی صدام اشتباه کردند، در تحلیلهایشان از هزینههای جنگ نیز راه غلط را رفته بودند.
جوزف استیگلیتز اقتصاددان و برنده نوبل به همراه لیندا بیلمس استاد دانشگاه هاروارد هزینههای واردشده بر آمریکا در جنگ عراق را دستمایه پژوهشی قرار دادند که در سال 2008 در قالب کتابی با عنوان جنگ سه هزار میلیارددلاری چاپ شد. این دو پژوهشگر در این کتاب 200صفحهای تمامی هزینههای جنگ از عملیات اولیه تا عملیاتهای درون مرز عراق در سالهای پس از جنگ، دستمزد سربازان، مزایای پرداختی به آسیبدیدگان جنگ و هزینههای درمانی مجروحان و حتی هزینههای به زعم خودشان پنهان این جنگ را محاسبه کردند و در نهایت رقم سه هزار میلیارد دلار را به عنوان هزینه واقعی جنگ عراق اعلام کردند. در عین حال کمیته اقتصادی مشترک کنگره و دفتر بودجهای غیرحزبی کنگره نیز در همین ایام مطالعاتی انجام دادند که هزینه جنگ عراق را به ترتیب 5/3 و 2/2 هزار میلیارد دلار برآورد کردند. کتاب استیگلیتز و بیلمس که جزو پرفروشهای انتشارات نیویورکتایمز قرار گرفته و به 22 زبان دنیا ترجمه شده، از نظر روششناسی مورد تایید اقتصاددانان بزرگی چون گالبرایت و لاورنس کلوین نیز قرار گرفت. اساس این کتاب نیز بر پایه نظریه ویلیام نوردهاوس استاد دانشگاه ییل قرار گرفته که در
سال 2002 پیشبینی کرده بود اگر شرایط جنگ خوب پیش نرود هزینهای دو هزارمیلیاردی برای دولت به بار خواهد آورد.
استیگلیتز و بیلمس در تحقیقات خود استدلال میکنند که جنگ عراق در افزایش بهای نفت از 23 دلار در هر بشکه به نقطه اوج آن در تاریخ یعنی 140 دلار اثر مستقیم داشت. اگرچه نمیتوان تمام این افزایش قیمت را به جنگ نسبت داد، بالاتر رفتن قیمت نفت باعث سرکوب تقاضای داخلی در آمریکا شد و در عین حال افزایش فشارهای تورمی در طول دنیا را باعث شد. رخداد افزایش قیمت نفت در طول جنگ در نمودار1 هم نشان داده شده است. در دوران جنگ تورم در آمریکا به دلیل وضعیت ضعیف اقتصادی دچار افزایش نشد، سیاستگذاران به دلیل کسری بودجه شدید در تنگنا بودند و نمیتوانستند از سیاست مالی به عنوان اهرمی برای ارتقای تقاضای موثر تا بحران مالی جهانی در سال 2008 استفاده کنند. این امر باعث شد فدرالرزرو مجبور شود بار رشد اقتصادی را به دوش بکشد که این کار را از طریق نرخ سود پایین، تزریق نقدینگی و سهل کردن مقررات بانکی پیگیری کرد که خود به تشکیل حباب در بازار مسکن کمک شایانی کرد. نمودار2 نشاندهنده افزایش در نرخ سود در سالهای 2006 و 2007 است که به کار برده شد تا پیش از وقوع بحران مالی بتواند از ترکیدن حباب بازار مسکن جلوگیری کند. همچنین در نمودار3 میتوان دید
که قیمتها در بازار سهام کاملاً تحتتاثیر ترکیدن حباب انتظاری در فناوری اطلاعات بودند که از اواخر سال 2000 آغاز شده بود. در فاصله کمی پس از ترکیدن این حباب و رکود ناشی از آن حادثه یازدهم سپتامبر روی داد. بازار سهام از آغاز جنگ عراق در سال 2003 شروع به جهش کرد و این جهش تا سطح 75 درصد ارزش بازار تداوم داشت. این هجوم ناگهانی با شروع بحران مالی جهان خاتمه یافت؛ زمانی که بازار سهام به دلیل بحران تا سطح سال 1997 سقوط کرد.
پژوهش جامع دیگری نیز برای محاسبه هزینه جنگ عراق در انستیتو مطالعات بینالمللی واتسون در دانشگاه براون انجام گرفت که هزینه این جنگ را 7/1 هزار میلیارد به علاوه 490 میلیارد دلار بدهی به سربازان اعلام کرد. این انستیتو همچنین با محاسبه مزایای پرداختی در آینده و سودهایی که باید بابت بدهیها پرداخت شود برآورد کرد که بار مالی این جنگ بر شش هزار میلیارد دلار بالغ خواهد شد. بنابراین گزارش در این جنگ حداقل 134 هزار نفر از شهروندان عراق کشته شدهاند و این رقم با احتساب افرادی که بر اثر تبعات جنگ جان خود را از دست خواهند داد میتواند به چهار برابر افزایش یابد. این موسسه که در سال 2011 بر اساس آمار و اطلاعات خزانهداری آمریکا و تعهدات آینده دولت میزان هزینه جنگ را 7/3 هزار میلیارد دلار اعلام کرده بود در گزارش جدید خود در سال 2013 این رقم را به چهار هزار میلیارد دلار افزایش داده است. پرداخت غرامت به بازماندگان کشتهشدگان جنگ که حداقل باید تا 40 سال آینده پرداخت شود جزو قابل توجهی از هزینههای این جنگ است. همچنین هزینه اجتماعی بالا و پرداختهای فزاینده به سربازان و خانوادههای آنها بار مالی زیادی را بر دوش دولت
میگذارد. در مطالعه سال 2011 این موسسه این مبلغ بالغ بر 33 میلیارد دلار بود اما در سال 2013 این مبلغ از 7/134 میلیارد فراتر رفته است. بنا به گفته این گزارش در حالی که برای بازسازی عراق مبلغ 212 میلیارد دلار هزینه شده اما بخش زیادی از این پول به اجبار برای ایجاد امنیت خرج شده و مقادیری از آن نیز هدر رفته یا مورد سوءاستفاده و کلاهبرداری قرار گرفته است.
داستان دو جنگ
ایالات متحده پس از سال 2003 تا اواخر 2010 همزمان در دو جبهه در حال جنگ بود: افغانستان و عراق. همین باعث شد تا تحلیلگران همچنان به دنبال هزینه فایده اقتصادی این دو جنگ باشند. لیندا بیلمس پس از تجربه موفقی که با استیگلیتز در برآورد هزینههای جنگ عراق داشت همچنان به مطالعه بر روی این پروژه ادامه داد و با تجمیع کردن هزینه هر دو جنگ رقمی را اعلام کرد که برای بسیاری از آمریکاییها شوکآور بود. مردمی که در ابتدا از جنگ با تروریسم خوشحال بودند به تدریج به جنبشهای ضدجنگ ملحق شدند و بارها علیه هزینهکرد مالیاتهایشان در جنگ تظاهرات کردند. جدیدترین ارقامی که بیلمس با احتساب هزینه درمانی سربازان مجروح و بازسازی ارتشی که بیش از یک دهه در حال جنگ است، محاسبه کرده حاکی از این است که جنگ آمریکا در عراق و افغانستان حدود چهار تا شش هزار میلیارد دلار برای مالیاتدهندگان آمریکایی هزینه دربر خواهد داشت.
واشنگتن در اواخر سال 2001 مزایای نظامیان را افزایش داد چرا که کشور در حال ورود به جنگ بود و دولت میخواست ارتش را تقویت کند و وضعیت را ارتقا بخشد. به نوشته لیندا بیلمس این تصمیمها در کنار دوران طولانی بازسازی دو کشور عراق و افغانستان باعث ایجاد هزینههای زیادی طی این سالها شده است. این گزارش میگوید: «پیامد این انتخابهای هزینهای در دوران جنگ، ایالات متحده با محدودیتهایی برای سرمایهگذاری روی نیروی انسانی، دیپلماسی، تحقیق و توسعه و ابتکارات جدید نظامی روبهرو شد. میراث تصمیمهای اتخاذ شده در جنگ عراق و افغانستان در دهههای آینده نیز بر بودجه دولت فدرال اثرگذار خواهد بود.»
بیلمس میگوید که ایالات متحده حدود دو هزار میلیارد دلار تاکنون برای عملیات نظامی در افغانستان و عراق هزینه کرده است. به گفته او این هزینهها تنها بخشی از هزینه نهایی این جنگ خواهد بود. بزرگترین هزینه جاری و در حال افزایش این جنگ، ارائه خدمات پزشکی و پرداخت حقوق و مزایا به مصدومان و نقص عضوشدگان این دو جنگ است. گزارش اعلام میکند که بنا به تجربیات تاریخی، هزینههای چنین مواردی، چندین دهه بعد مشخص خواهد شد. بنا به این گزارش اوج هزینه پرداخت در صد سال اخیر به سربازان آمریکایی که دچار نقص عضو و معلولیت شدهاند، دههها پس از پایان جنگ فرا میرسد. گزارش ذکر میکند: «این هزینهها در مورد جنگ ویتنام و جنگ اول خلیج فارس هنوز در حال افزایش است.» این مطالعه همچنین نشان میدهد که استقراض برای پرداخت هزینههای جنگ باعث گرانتر تمام شدن آن خواهد شد. این دو جنگ دو هزار میلیارد دلار به بدهیهای آمریکا افزودهاند و حدود 20 درصد از بدهیهای دولت در بین سالهای 2001 تا 2012 را تشکیل میدهند.
برآورد بیلمس نشانگر هزینهای بیش از آنچه تاکنون تصور میشده، است. پیش از این در مطالعهای مشابه، پژوهشگران دانشگاه براون هزینه نهایی جنگ عراق و افغانستان را چهار هزار میلیارد دلار اعلام کرده بودند. اما در نهایت هر دو این ارقام بسیار بالاتر از آن چیزی است که مقامات آمریکایی پیشبینی کرده بودند در عراق هزینه خواهند کرد. استفان فریدمن یک مقام ارشد کاخ سفید پس از آنکه فاش کرد تخمین همکارانش از هزینه جنگ عراق حداکثر 200 میلیارد دلار بوده، در سال 2002 مجبور به کنارهگیری از دولت شد.
مشخص نیست که واشنگتن تا چه زمانی باید برای جنگ عراق هزینه بپردازد. جنگی که نزدیک به یک دهه از آن میگذرد و معترضان زیادی نسبت به آن هم در داخل آمریکا و هم در داخل عراق وجود دارند. چندی پیش آسوشیتدپرس خبر داد که دولت فدرال هنوز پس از گذشت 150 سال از جنگ داخلی به برخی از بستگان سربازان آن دوران پول پرداخت میکند.
با این همه بیان این هزینههای بالا برای دو جنگ اخیر ایالات متحده که مورد توافق اغلب نهادهای مطالعاتی و تحلیلگران مالی قرار گرفته، مخالفانی نیز دارد. از جمله آنها میتوان به آلن کروگر اقتصاددان و استاد دانشگاه پرینستون اشاره کرد که معتقد است در محاسبه این هزینهها اغراق شده است. او برای این تحلیل خود سه دلیل میآورد. نخست اینکه در این محاسبات علاوه بر هزینههای مستقیم، سودهای پرداختی برای هزینههای ارتش در آینده نیز آورده شده که خود جمع هزینهها را دو برابر کرده است. دوم اینکه افزایش هزینه بازنشستگی ارتش هم محاسبه شده که شامل پرداخت غرامت برای مرگ و یا جراحت برای آنهایی که در خطر بالا هستند به علاوه هزینه مستقیم مرگ جراحت تجمیعشده که باز هم هزینه این بخش را دو برابر کرده است و سوم اینکه در این تحلیلها جنگ به عنوان عامل افزایش قیمت نفت و زیان برای اقتصاد آمریکا آورده شده و از همین محل 500 میلیارد دلار هزینه برای دولت تراشیده شده است. همچنین برخی از محققان در مورد تعداد کشتهشدگان عراقی در این جنگ تشکیک کردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید