شناسه خبر : 7185 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا دولت در پایان سال عیدی می‌دهد؟ اثر اقتصادی این عیدی و پاداش چیست؟

عیدی مثل یارانه عادلانه است

این نکته مثبتی است که به کارمندان و کارگران بدون توجه به سطح درآمدی، پرداخت پاداش و عیدی انجام می‌شود. در حقیقت بدون توجه به تفاوت در حقوق و درآمدهای سالانه پرداخت پاداش و عیدی انجام می‌شود.

جمشید پژویان متخصص اقتصاد بخش عمومی است و از این جهت بیشتر در حوزه رفتار و سیاست‌های دولت نسخه می‌پیچد. موضوع پرداخت عیدی در پایان سال را مثل پرداخت یارانه ارزیابی می‌کند، تنها با این تفاوت که یارانه برای جبران خسارات کاهش رفاه مصرف‌کننده در نظر گرفته می‌شود و عیدی اجباراً برای افزایش رفاه مصرف‌کننده پرداخت می‌شود. شیوه پرداخت نقدی را عادلانه‌ترین راه پرداخت یارانه و عیدی می‌داند و معتقد است همین پرداخت عیدی اگر با شیوه اصلاح ساختار بودجه در ایران همراه باشد، نه موجب افزایش نقدینگی و تورم می‌شود و نه باعث کسری بودجه دولت. آنچه از نظر پژویان باید اصلاح شود، نظام بودجه‌ریزی ایران است.



در مدل اقتصاد ایران عیدی آخر سال چطور وارد شد و اساساً سنت عیدی دادن، مخصوصاً برای پایان سال چه تبعاتی برای اقتصاد ایران دارد؟
واقعیت این است که به لحاظ تاریخی، دقیقاً به زمان آغاز سنت عیدی دادن واقف نیستم اما به طور طبیعی به دوره آغاز شکل‌گیری دولت در ایران یعنی عهد ناصرالدین شاه قاجار برمی‌گردد. آنچه مسلم است، در ایام عید، هزینه خانوارها بالا می‌رود، یک بخش این افزایش هزینه‌ها به افزایش سطح رفاهی زندگی مردم برمی‌گردد. در حقیقت در پایان سال میزان مصرف خوراک، پوشاک و مقوله‌های تفریحی، افزایش قابل توجهی پیدا می‌کند و این مجموعه هزینه‌ای دارد که در واقع این هزینه به طریقی باید از طریق دولت یا کارفرمایان جبران شود، اما سنت عیدی دادن به لحاظ تاریخی تا آنجا که خواندم و در بعضی از کتاب‌های قدیمی‌هم هست، وجود داشته است.

سابقه این اتفاق به چه دوره تاریخی باز‌می‌گردد؟
علی‌الاصول به تاریخ یک‌صد ساله ایران و نحوه شکل‌گیری دولت در ایران باز‌می‌گردد.

با توجه به اینکه تخصص شما در حوزه اقتصاد بخش عمومی است و به طور طبیعی دادن عیدی هم عمدتاً از منابع دولت تغذیه می‌شود، آیا این رفتار از این نظر کارا تلقی می‌شود؟
بدون شک پرداخت عیدی را در زمره کمک‌های انتقالی دولت بررسی می‌کنند. دولت به صور مختلف به گروه‌های کم‌درآمد، کمک‌هایی می‌کند که بسیاری از آنها به شکل مالی است و این مجموعه از سیاست‌ها در جهت بهبود رفاه خانوارها اتخاذ می‌شود، به همین جهت دولت، این عیدی را به خانواده خودش یعنی کارمندان و کارکنان دولتی می‌دهد و اینها مجموعاً بابت پاداش است، دقیقاً مثل اینکه در مقاطعی به کارکنان سازمانی دولتی و حتی غیر‌دولتی بابت تشویق و افزایش انگیزه پاداشی تعلق می‌گیرد. به هر حال این روشی است که دولت‌ها و حتی سازمان‌های غیر‌دولتی برای کمک به افزایش رفاه کارکنان خود در پیش می‌گیرند، این عیدی هم همین اثر را دارد و معمولاً به شکلی هم در بودجه ذیل مجموعه کمک‌ها و انتقالات دیده می‌شود.

آیا این رفتار در سطح فضای کلان اقتصادی بهینه است؟ بررسی‌ها در این مورد چه چیز را نشان می‌دهد؟
آنچه به‌طور قطع نشان داده می‌شود این است که فرآیند پرداخت عیدی و پاداش متوجه تمام کارکنان دولتی است، چه کارمندانی که در سطح پایین طبقه‌بندی مشاغل دولتی هستند و درآمدهای کمتری دارند و عده‌ای هم کارمندان عالی‌رتبه و در سطوح درآمدی بالایی هستند، ولی تا آنجا که ممکن است سعی می‌شود این پرداخت به صورت یکسان انجام شود.
این نکته مثبتی است که به کارمندان و کارگران بدون توجه به سطح درآمدی، پرداخت پاداش و عیدی انجام می‌شود. در حقیقت بدون توجه به تفاوت در حقوق و درآمدهای سالانه پرداخت پاداش و عیدی انجام می‌شود و این موضوع از نظر اثرات توزیعی به شیوه مناسب‌تری تحلیل می‌شود تا اینکه کل فرآیند عیدی و پاداش بخواهد به نسبتی از حقوق دریافتی فرد در کل سال محاسبه شود.

اینجا بحث عادلانه بودن مطرح می‌شود. آیا این شیوه پرداخت عیدی و پاداش عادلانه است؟
این شیوه به نظر من عادلانه‌تر از شیوه‌ای است که بخواهند پرداخت را به صورت یک نسبتی از درآمد و حقوق محاسبه کنند.

با توجه به اینکه شما عیدی دادن را در زمره پرداخت‌های انتقالی فرض کردید، آیا کارکرد آن شبیه داستان پرداخت یارانه است؟
دقیقاً، یارانه‌ای است که بدون توجه به جبران خسارت سیاست‌های دولت از افزایش قیمت‌ها، پرداخت می‌شود. این یارانه‌ای که دولت پرداخت می‌کند، بابت جبران رفاه کسانی است که از افزایش قیمت‌ها صدمه می‌بینند، اما عیدی به نوعی یارانه سالانه یکجاست که بدون توجه به جبران صدمه سیاست‌های دولت، انجام می‌شود.
از این نظر، این کمکی است که به صورت اجباری و حتی زورکی، عده‌ای که بیشتر دولت و کارفرمایان هستند به کارکنان خودشان می‌کنند.

در مدل‌های اقتصادی که متنوع هم هستند، چه ایده‌هایی در خصوص پرداخت عیدی پایان سال انجام می‌شود؟ این ایده‌ها در کجا با یکدیگر تفاوت دارند؟
تفاوت در ایده‌ها نیست. موضوع در اینجاست، این عیدی که پرداخت می‌شود، موجب افزایش تقاضای کسانی می‌شود که عیدی دریافت می‌کنند. از آنجا که این فرآیند در سطح دولت و کارفرمایانی که عیدی می‌دهند، به صورتی نیست که با جابه‌جایی و انتقال باشد و از جیب کسی به جیب فرد دیگری برود، برعکس آنچه در خانواده‌ها معمول است، مثلاً اگر پدر به بچه‌ها عیدی می‌دهد از جیب پدر به جیب بچه‌ها منتقل می‌شود. درست است که تحت این عنوان، نوع تقاضا در بازار عوض می‌شود و تغییر می‌کند اما در مجموع موجب افزایش تقاضای کل نمی‌شود. اما آنچه دولت یا در حقیقت کارفرمایان می‌پردازند، که البته کارفرمایان هم از درآمد و سود خودشان می‌پردازند، مشابه همان مورد خواهد بود. در حقیقت موجب تغییر در تقاضای کل نمی‌شود، بلکه نوع تقاضا در بازارهای مختلف را تغییر می‌دهد. دولت اگر این عیدی را از طریق کسری بودجه پرداخت کند، می‌تواند موجب افزایش تقاضای کل شود، مگر اینکه این موضوع پرداخت عیدی و پاداش در بودجه کاملاً دیده شده باشد و از محل درآمدهای دولت این پرداخت صورت گیرد، که در آن صورت هم اثری در خصوص افزایش تقاضای کل ندارد، بلکه اثر اصلی این ماجرا در جابه‌جایی تقاضا در بازار است. مثلاً فرض کنید افرادی در ایام عید سعی می‌کنند سطح مصرف خودشان از پوشاک، خوراک و دیگر موارد را افزایش دهند، این عیدی‌ها کمک می‌کند تقاضا در این نوع بازارها افزایش پیدا کند، در نتیجه شما در ایام نزدیک عید و حول و حوش آن می‌بینید که قیمت‌ها در برخی بازارها به‌هم می‌خورد تا اینکه بعداً به دلیل کاهش تقاضای همین کالاها مجدداً به تعادل به شکل قبلی می‌رسد.

موقعیت این موضوع در سطح کلان اقتصادی چگونه است؟ وقتی این عیدی و پاداش پراخت می‌شود، نقدینگی اسفندماه افزایش پیدا می‌کند، علاوه بر اینکه تقاضای موثر و مصرف افزایش پیدا خواهند کرد تا چه اندازه تورم به وجود آمده در اسفند‌ماه از همین ماجراست؟
دقیقاً این موضوع به دو بخش قابل تقسیم است. در حقیقت تورمی که ما در پایان سال می‌بینیم، به عیدی دادن و ساختار بودجه معیوب ما ارتباط دارد. یکی همین پرداخت عیدی و پاداش است که به شکل طبیعی و عادی در جریان است. یک بخش هم می‌توان به اشکال ساختار بودجه اقتصاد ایران اشاره کرد که باعث به وجود آمدن چنین مشکلی می‌شود. معمولاً بودجه‌های عمرانی در پایان سال است، که هزینه شدن‌شان آغاز می‌شود، دولت به دلیل اینکه قصد دارد از به وجود آمدن کسری بودجه دوری کند، چون بودجه‌های عمرانی بیشترین انعطاف را دارند، در عمل تخصیص، کوتاهی می‌کند. این است که در پایان سال شاهد یک نوع افزایش تقاضای کل در بازارهای مختلف هستید که موجب افزایش قیمت‌ها می‌شود. البته این افزایش قیمت‌ها بعد از مدتی و پس از عید به صورتی از شتابش کاسته می‌شود و جبران می‌شود. به هر ترتیب آنچه خریداری می‌شود، مثل پوشاک، رفع نیاز را برای مدتی انجام می‌دهد و پس از آن تقاضا برای پوشاک در ماه‌های بعد کاهش پیدا می‌کند. همین روند برای برخی دیگر از بازارها مصداق دارد. در هر صورت ساختار نامناسب بودجه تقاضای کل و پرداخت عیدی تقاضا در برخی بازارها را افزایش می‌دهد و یکی از اجزای شکل‌گیری تورم محسوب می‌شود.

برای رفع چنین مشکلی به نظر شما باید مشکل بودجه و چالش ساختاری اقتصاد ایران حل شود یا می‌توان در موضوع پرداخت عیدی اصلاحی انجام داد تا این مشکل در سطح کلان اقتصادی حل شود؟
آن بخشی که به ساختار بودجه مربوط است، باید تغییر کند. هر تغییر و اقدامی در راستای اصلاح ساختار بودجه، اثر مثبتی دارد. اما آنچه به عیدی مربوط می‌شود، یک سنت است. بدیهی است که اگر دولت عیدی پرداخت نکند، این درآمد اضافی، تقاضای کارکنان دولت را افزایش نمی‌دهد و شما شاهد افزایش قیمت در برخی بازارها نخواهید بود. توصیه پرداخت عیدی از جهت رفاهی و تاثیری که بر رفاه خانوارها دارد، مثبت است و سطح رفاه خانوار را افزایش می‌دهد، اما نمی‌توان گفت به شکل مطلق سیاست مناسب و صحیحی است، مگر اینکه این افزایش قیمت‌ها به طریقی باشد که اثرات آن عیدی و پاداش را خنثی کند. در واقع عدم پرداخت عیدی و ندادن عیدی از ‌نظر رفاه خالص و کل تاثیری ندارد و تنها باعث افزایش قیمت‌ها می‌شود و به همان اندازه هم درآمدهای اسمی افزایش پیدا کرده و بدین ترتیب تغییری در درآمد واقعی خانوار ایجاد نمی‌شود. در حقیقت مساله اصلی این ماجراست. هم در داستان یارانه‌ها و هم در همین داستان عیدی پایان سال مصداق دارد. با پرداخت عیدی در پایان سال، قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند و درآمد اسمی هم افزایش پیدا می‌کند اما در متغیرهای حقیقی اقتصاد تغییری ایجاد نمی‌شود. در حقیقت دولت با این ابزار در پی افزایش رفاه مصرف‌کننده است اما در عوض اتفاقی نمی‌افتد، چون متغیرهای حقیقی در اقتصاد تغییری نکردند و تنها این تحولات به تغییر در متغیرهای اسمی منجر شده است.

شما اگر اکنون در مسند سیاستگذاری بودید در خصوص پرداخت عیدی و پاداش چه ایده‌ای را انتخاب می‌کردید؟ یا اکنون در این خصوص به سیاستگذار چه پیشنهادی دارید؟
نکته‌ای که اهمیت دارد این است که باید درآمدهای دولت به صورتی باشد که بدون توسل یا در افتادن در دایره کسری بودجه، بتواند از طریق یک نظام کارآمد مالیاتی، درآمد لازم را برای پرداخت عیدی پیدا کند. در این صورت رفاه جامعه و بخشی از جامعه که از سطح درآمدی پایینی برخوردار هستند و در طبقه متوسط روبه پایین هستند، بهبود پیدا می‌کند. پس توصیه من به دولت اصلاح ساختار بودجه است، به طور مثال پرداخت عیدی نباید از طریق افزایش نقدینگی انجام شود که تورم ناشی از آن بخواهد اثرات رفاهی آن را خنثی کند.

تجربه دیگر کشورها این است که به جای پرداخت پول برای عیدی، بسته‌های حمایتی یا اعتباری می‌دهند. این روش همان تبعات پرداخت پول نقد را دارد؟ چرا در ایران همواره از این نوع راه‌های مستقیم برای اعمال سیاست‌های حمایتی استفاده می‌شود؟
کشورهای مختلف در این زمینه تفاوت‌های فاحشی دارند. خیلی از کشورها هستند که این اضافه پرداخت را در زمان تابستان و بابت رفتن کارکنان به سفر یا مکان‌های تفریحی پرداخت می‌کنند و این به طور طبیعی اثرات متفاوتی دارد. در آن دوره و به واسطه اعمال چنین سیاستی تقاضا برای مسافرت افزایش پیدا می‌کند، در نتیجه قیمت کالاها یا خدمات مسافرتی-توریستی افزایش خواهد یافت. در حقیقت برخی از این سیاست‌ها به این صورت و مستقیم بودجه‌های رفاهی را هدف قرار می‌دهد و به طور طبیعی باعث افزایش رفاه هم می‌شود. نکته‌ای در این زمینه وجود دارد، به این صورت که چه شما به صورت کالا یا بسته خدماتی این پرداخت را انجام دهید، چه به صورت نقد پرداخت کنید، در تقاضای کل تغییری ایجاد نمی‌کند، بلکه در بازارهای متفاوت تغییراتی ایجاد می‌کند. در هر صورت چه فردی که قصد مسافرت دارد، پولش را از دولت یا از کارفرمای خود بگیرد و خودش بلیت خود را تهیه کند، همان‌قدر تقاضا برای بلیت هواپیما افزایش پیدا خواهد کرد که آن کارفرما یا دولت خود اقدام به خرید بلیت کند. تنها تفاوت این است که اگر پول بلیت را به خود فرد پرداخت کنند، ممکن است نخواهد از این برای مسافرت و خرید بلیت استفاده کند و ترجیح دهد صرف هزینه دیگری در بازار متفاوتی کند. در مجموع تقاضای کل تغییری نمی‌کند، بلکه نسبت تقاضا در بازارهای متفاوت تغییر خواهد کرد.

در سایر کشورها عیدی و پاداش تقریباً 30 تا 40 درصد کل درآمد فرد در سال است و در ایران، اگر خوش‌بینانه نگاه کنیم 15 درصد است. این تفاوت دو برابری ناشی از چیست؟
ناشی از تفاوت در توانایی دولت در پرداخت‌های خود است، ولی نکته در اینجاست که ما در ایران دو ماه حقوق را عیدی نمی‌دهیم یا محاسبه 15 درصد درآمد کل فرد در سال صحیح نیست، بلکه عیدی کارمندان دولت یک رقم ثابتی است. بین فردی که در ماه 500 هزار تومان حقوق دریافت می‌کند و فردی که پنج میلیون تومان حقوق می‌گیرد، تفاوتی نیست و این نسبت به اینکه عیدی نسبتی از دریافتی فرد در سال باشد، ارجح است. در آن صورت افرادی که بیشتر درآمد دارند، نسبت به افرادی که در سطوح پایین درآمدی هستند، بیشتر عیدی می‌گیرند. این نوع پرداخت یارانه و عیدی ارجحیت دارد.

چرا افرادی که درآمد بالایی دارند از دریافت یارانه، عیدی و امثال اینها حذف نمی‌شوند؟
حذف این افراد ممکن است، اثرات ناخوشایندی در سطح اجتماعی بر جای گذارد. به کارفرماها که کسی عیدی نمی‌دهد، به افرادی که صاحب میلیاردها درآمد هستند و با ساخت و ساز یک برج درآمد میلیاردی دارند، عیدی تعلق نمی‌گیرد، بلکه تکنوکرات‌ها، کارمندان و کارگران هستند که از قضا، نقش بسزایی هم در تولید ناخالص داخلی دارند، اینها عیدی و پاداش دریافت می‌کنند. آنها اگر هم درآمد بالایی دارند، ناشی از توانایی‌های خودشان و ارزش تولید نهایی بالاتری است که دارند و آن چیزی که به طور مثال بحث شده، افرادی که حقوق‌شان بیش از یک مبلغی است از دریافت یارانه محروم شوند، ممکن است این یارانه نقشی در زندگی‌شان نداشته باشد، اما از نظر روانی و پیامی که به جامعه داده می‌شود، این است که من از شماها که افرادی هستید که دارای ثروت هستید و تولید و مجموعه تولید کشوری بر عهده شماست، مهندس هستید، استاد دانشگاه هستید و امثال اینها، می‌خواهم یارانه نگیرید و به شما نمی‌دهم اما یارانه را می‌برم و می‌دهم به فردی که برج می‌سازد و تجارت می‌کند و میلیاردها می‌برد، من آن را می‌برم به آن فرد می‌دهم و در واقع شما را مستحق دریافت یارانه نمی‌دانم اما این افراد را مستحق می‌دانم، این حالت بدی است و پیام مثبتی برای جامعه محسوب نمی‌شود. چیزی که در حال حاضر در سطح جامعه امروز ایران در جریان است مصداق همین مورد اخیر است. علاوه بر این موضوع، ساختار اقتصاد ایران اجازه حذف مستند نمی‌دهد. در حقیقت اطلاعات در اقتصاد ایران بسیار ضعیف است و دولت نمی‌تواند برای حذف ثروتمندان چه از دریافت یارانه و چه از دریافت عیدی، به این اطلاعات استناد کند و اقدام به حذف ثروتمندان کند. پس از این ماجرا، اقتدار لازم هم در اختیار دولت برای حذف نیست و دولت نمی‌تواند در این موضوع به طور شایسته وارد شود.

چگونه می‌تواند بازخورد جامعه نسبت به سیاست توزیعی و رضایت یا عدم رضایت طیف‌های مختلف از اجرای این سیاست‌ها را دریافت کرد؟
ما در هیچ موردی به دلیل نداشتن سندیکا و حزب نمی‌توانیم ‌نظرات مختلف را حتی منعکس کنیم، چه رسد به اینکه بخواهد این اعتراض یا رضایت را سنجید، حالا این اعتراض درست باشد یا غلط. حتی انعکاس آن برای اینکه بخواهد به گوش مسوولان برسد با چالش مواجه است و راهی نداریم جز اینکه این سندیکاها، احزاب و نهادهای غیر‌دولتی در ایران شکل بگیرد و گسترش پیدا کند، تا منعکس‌کننده خواست گروه‌ها و مطالبات متکثر باشد. باید به افراد برای اعتراض در مورد حقوق‌شان حق داد، این به این معناست که باید ساز و کار اعتراض و حقوق را به رسمیت شناخت و فضا را از طریق مدنی برای رفع چنین مسائلی تلطیف کرد و کارایی چنین ساختارهایی را افزایش داد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها