تاریخ انتشار:
رازها، دروغها و جاسوسان آمریکایی
نظارت
وظیفه اولیه دولت محافظت از شهروندان است اما این کار باید بر مبنای توافق آگاهانه انجام گیرد نه اعتماد کورکورانه. کسانی که مسوول مراقبت از جامعه در مقابل دشمنانی هستند که در اختفا دست به اعمال خشونتآمیز میزنند باید بهطور مرتب در حال نظارت باشند.
مراقبت از مراقبان
شاید بتوان چنین استدلال کرد که جاسوسان کاری را انجام میدهند که لازم است. حملات القاعده در 11 سپتامبر 2001 به سیاستمداران تمام نقاط جهان نشان داد وظیفه اولیه آنها اطمینان از امنیت شهروندان است. این مفهوم اخیراً با حمله به ماراتن بوستون در آوریل و قتل بیرحمانه سرباز بریتانیایی در لندن در ماه گذشته تقویت شد. با وجود تروریستهای بمبگذار استفاده از نظارت گسترده الکترونیکی کاملاً منطقی به نظر میرسد. تروریستها از میان جوامعی هستند که نهادهای امنیتی غرب به راحتی نمیتوانند در آنها نفوذ کنند. آنها از تلفن همراه و اینترنت در سطح وسیع استفاده میکنند. کیث الکساندر رئیس سازمان امنیت آمریکا میگوید مدارکی که توسط آقای اسنودن افشا شدند باعث توقف چندین طرح خرابکارانه شده بودند. مشکلی که شهروندان به خاطر جمعآوری اطلاعات متحمل میشوند در مقایسه با اثرات جنگ افغانستان و عراق بسیار ناچیز است. عموم مردم نیز راضی هستند. اگر حمله دیگری علیه آمریکا اتفاق بیفتد همگان بلافاصله آقای اسنودن و افشاگریهای او را فراموش میکنند. اما از آنجایی که جاسوسان فقط بخشی از کارهای خود را به اطلاع عموم میرسانند نمیتوان قضاوت کرد که آیا
هزینههای صرفشده و میزان ورود آنها به حریمهای خصوصی با بزرگی تهدیدها تناسب دارد یا خیر. بزرگی، دامنه و هزینههای نظام امنیتی نگرانکننده است. 4/1میلیون نفر مانند آقای اسنودن به اسناد فوق محرمانه دسترسی دارند. این امر منطقی نیست. افشاگری ویکیلیکس هم ضعفهای نظام امنیتی را نشان داد. نگرانی دوم به تاثیر این رویدادها بر روابط خارجی آمریکا مربوط میشود. پاسخ اولیه دولت به افشاگری در مورد برنامه پریسم (PRISM) آن بود که آمریکاییها دلیلی برای نگرانی ندارند. این برنامه فقط برای خارجیان کاربرد دارد. اما این اظهارات نمکی بر زخم کشورهای نزدیک و متحد آمریکاست. اتحادیه اروپا سرسختانه از اطلاعات شهروندان خود محافظت میکند. نگرانیهای زیادی وجود دارد که سازمانهای امنیتی به تبادل اطلاعات بپردازند. در این حالت آنها به قوانین محافظت از حقوق مردم خود احترام میگذارند اما از همتایان خود در کشورهای دیگر میخواهند کارهای جاسوسی را انجام دهند. انکار مقامات قانونی نمیتواند اطمینانبخش باشد. نگرانی سوم آن است که نمیتوان به دولتهایی که تحت نظر مردم نیستند اعتماد کرد. جیمز کلاپر مدیر اطلاعات ملی آمریکا در ماه مارس به کنگره
گفت سازمان امنیت ملی اطلاعات میلیونها آمریکایی را گردآوری نمیکند. اکنون وی میگوید در آن زمان این حرف را بنا به ملاحظاتی گفته است. جستوجو در میان پایگاههای بزرگ دادهها نتایج جالبی دارد اما اگر تصمیماتی که براساس آن اتخاذ میشود محرمانه بمانند ممکن است زندگیهایی تباه شود. به افرادی که در فهرست ممنوعیت پرواز قرار میگیرند و نمیتوانند مسافرتهای هوایی انجام دهند گفته نمیشود کجای کار آنها اشتباه بوده است. آنها به راحتی نمیتوانند نام خود را پاک کنند. اکنون 13آمریکایی که در فهرست ممنوعیت پرواز قرار دارند تلاش نومیدانهای علیه دولت در جهت رفع ممنوعیت آغاز کردهاند. علاوه بر این دولتها فرصتطلبند. پس از 11سپتامبر دیک چنی که در آن زمان معاون رئیسجمهور بود به همراه کارکنان دفترش از قوانین سوءاستفاده و اختیارات مهم تازهای برای خود ایجاد کردند. آنها اختیارات خود را محرمانه نگه داشتند بهطوری که حتی کنگره هم از آن اطلاعی نداشت.
امروزه در ظاهر جاسوسان آمریکایی محدودتر شدهاند اما هنوز هم نظام آمریکایی دادگاههایی محرمانه دارد که در آن قضات احکام محرمانه جمعآوری اطلاعات را صادر میکنند و دیگران را از دسترسی به آنها بازمیدارند. تعداد انگشتشماری از قانونگذاران اطلاعات محدودی در این باره دارند. جنبههای قانونی نظارت بر این فرآیندها نیز محرمانه هستند. تلاشهای مرتبط با افشای این جنبهها نیز مضحک به نظر میرسند. به عنوان مثال، بنیاد مرزهای الکترونیک نبردی قانونی علیه دادگاه نظارت اطلاعاتی خارجیان به جریان انداخت تا قانونی محرمانه را افشا کند. این قانون در سال 2011 برای جلوگیری از یک برنامه محرمانه سازمان امنیت ملی تدوین شده بود. شبکه امور محرمانه باعث میشود در نهایت هیچ نتیجهای حاصل نشود.
دیدگاه تان را بنویسید