تاریخ انتشار:
روایت مهرداد عمادی از اقتصاد ایران پس از لغو تحریمها
پیشبینی رشد صنعتی هشتدرصدی
«مهرداد عمادی» اگرچه در ایران بیشتر به عنوان مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا شناخته میشود اما اصرار دارد گفتوگو با او در قالب یک کارشناس اقتصادی انجام شود چرا که اتحادیه اروپا برای بیان مواضع خودش سخنگو دارد و او تنها دیدگاههای شخصی خودش را بیان میکند.
«مهرداد عمادی» اگرچه در ایران بیشتر به عنوان مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا شناخته میشود اما اصرار دارد گفتوگو با او در قالب یک کارشناس اقتصادی انجام شود چرا که اتحادیه اروپا برای بیان مواضع خودش سخنگو دارد و او تنها دیدگاههای شخصی خودش را بیان میکند. این اقتصاددان تاکید دارد توافقنامه ژنو علاوه بر امتیازاتی که به ایران میدهد وجوه قابل توجه دیگری هم دارد که چندان به آن پرداخته نشده است. عمادی یکی از مهمترین دستاوردهای اجرای توافقنامه ژنو را این گونه بیان میکند: «در سطح اتحادیه اروپا قرار بود پروندههای جدیدی مربوط به ایران و در حوزه دور زدن تحریمها و پولشویی مطرح شود که اکنون با اجرا شدن توافق ژنو دیگر این بحث منتفی است و تحریم و تهدید جدیدی علیه ایران شکل نخواهد گرفت.» این دانشآموخته دانشگاه «ساسکس» بریتانیا این روزها در گروه مشاوره «بتا ماتریکس» مطالعات و تحقیقاتی را در حوزه شفافیت، درجه نظارت آزاد و عمومی بر قراردادهای خارجی در حوزه تجارت و نقل و انتقالهای بانکی و همچنین پولشویی سامان میدهد. مهرداد عمادی در اولین روز از اجرای توافقنامه ژنو از برلین پاسخگوی سوالات ما در مورد این اتفاق
مهم بود.
همانطور که در جریان هستید توافقنامه ژنو بین ایران و گروه 1+5 از 30 دیماه به اجرا درآمد و طرفین اقدامات اجرایی اولیهای را که تعهد داده بودند به اجرا گذاشتند. ارزیابی شما از شروع اجرای توافقنامه چیست؟
برابر آنچه توافق شده بود در روز دوشنبه گذشته ایران در حضور بازرسان سازمان انرژی اتمی روند غنیسازی20درصدی اورانیوم را در تاسیسات نطنز و فردو متوقف کرد. همچنین بازرسان آژانس بازدیدهایی از دیگر تاسیسات هستهای ایران داشتند و ظهر همان روز هم گزارش این بازرسان به آژانس و نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در بروکسل رسید تا تعلیق تحریمها نیز از سوی غرب انجام گیرد. این دوره برابر آنچه در ژنو توافق شده یک بازه زمانی ششماهه خواهد بود که البته امکان تمدید آن وجود دارد و من فکر میکنم با توجه به سخت بودن مذاکرات پیش رو این دوره حداقل برای یک بار تمدید شود. گامهای عملی غرب برای آزادسازی بخشی از پولهای بلوکهشده ایران نیز برداشته شده است و این کار بر اساس برنامه زمانبندیشده انجام خواهد شد. اما در نظر داشته باشید که اجرای توافقنامه و آزاد شدن پولها تمام دستاوردهای ایران نیست. بلکه مسائل به مراتب مهمتری وجود دارد که برخی از اهمیت آن غافل هستند. نخست اینکه فشار طیف موافق تحریمهای بیشتر در سنا کاهش پیدا کرد و در نتیجه نفت ایران و طرحهای وابسته به آن دچار تحریم بیشتری نخواهد شد. در حالی که میدانید در سنا فشار زیادی
برای افزایش تحریمها وجود داشت و کاخ سفید هم که نمیخواست مستقیماً رو در روی سنا یا ایران قرار بگیرد در وضعیت بغرنجی گرفتار شده بود. با اجرای توافقنامه و انجام تعهدات از سوی ایران اکنون این فشار کمتر شده و در نتیجه ایران در فروش نفت و حتی توسعه صنایع نفتی خود راه هموارتری پیش رو خواهد داشت. از طرفی لابیهای پرفشار کنگره که قصد داشتند ایران را به سوی محاصره اقتصادی سوق دهند فعلاً ناکام ماندند و نتوانستند کاری از پیش ببرند.
مساله دوم نیز که بسیار حائز اهمیت است مطرح نشدن نام افراد و شرکتهای جدید برای تحریمهای جدید در اتحادیه اروپاست. در سطح اتحادیه اروپا نیز قرار بود پروندههای جدیدی مربوط به ایران و در حوزه دور زدن تحریمها و پولشویی مطرح شود که اکنون با اجرا شدن توافق ژنو دیگر این بحث منتفی است و تحریم و تهدید جدیدی علیه ایران شکل نخواهد گرفت. گذشته از این مساله دوباره ایران نام خود را در عرصه بینالملل به درستی مطرح کرد و به نوعی فضا را به نفع خودش تغییر داد تا اعتمادسازی بیشتری نسبت به ایران شکل بگیرد.
منظورتان از اعتمادسازی و تغییر فضا به نفع ایران چیست؟
ببینید مساله دعوت رسمی ایران به نشست ژنو2 از سوی دبیر کل سازمان ملل در حالی است که تا پیش از اعلام رسمی این دعوت، دست کم سه کشور در منطقه به صورت مداوم در حال رایزنی با شورای امنیت بودند تا اعضای این شورا را متقاعد کنند که ایران را به این نشست دعوت نکنند. آنها حتی تهدید کردند در صورت دعوت از ایران، جنگ داخلی در سوریه از سر گرفته شود. این تهدیدات کوچکی نیست که در مورد ایران مطرح میشود. اما اگر از بعد دیگری به این مساله بنگریم، این تهدیدات و تکاپوهایی از این جنس را نوعی نشانه خواهیم یافت. نشانه بادبان بزرگ کشتی ایران است که در حال بازگشت به عرصه تعاملات بینالمللی است. در این صورت ایران نهتنها به عنوان یکی از بازیگران اصلی منطقه که به عنوان یکی از بازیگران مهم در غرب آسیا به نقشآفرینی خواهد پرداخت. درست است که حتی دعوت از ایران برای حضور در نشست ژنو2 پس گرفته شد اما سازمان ملل خود به این نتیجه رسیده بود که ایران باید در نشست حضور داشته باشد. شاید مخالفت گروههای مخالف بشار اسد که به هر حال یک ضلع اصلی این نشست بودند در لغو دعوت ایران اثرگذار بود اما جامعه جهانی به اثرگذاری ایران پی برده است و این
بازپسگیری تحت فشار بود.
اگر بخواهیم اندکی واقعبینانهتر مساله توافق هستهای را مورد بررسی قرار دهیم، فکر میکنید ما به ازای لغو این تحریمها توسط اتحادیه اروپا و آمریکا در اقتصاد ایران چه باشد؟ آیا آثار رفع این محدودیتها تنها به آزاد شدن بخشی از داراییهای ایران و افزایش فروش نفت یا روانسازی مبادلات منتهی میشود؟
در کوتاهمدت آنچه از لغو تحریمها قابل لمس خواهد بود، همین مواردی است که شما در پرسش خود به آن اشاره کردید. مانند آزاد شدن داراییهایی که تا پیش از این، دستیابی به آن ممکن نبوده است؛ لغو این تحریمها، همچنین موجب آغاز صادرات نفت به اتحادیه اروپا خواهد شد. اما آثار رفع تحریمها در میانمدت فراتر خواهد رفت. مهمترین دستاورد برای ایران در این بخش، انتقال تکنولوژی در جریان داد و ستدهایی است که در قالب سرمایهگذاریهای مشترک در بخش گاز و نفت خواهد بود و تردیدی نیست که از سر گرفته خواهد شد. این خوشبینی نیست یک واقعیت است؛ اگر تنها سخنان دو تن از مدیران بریتیش پترولیوم و توتال در پاریس را مورد توجه قرار دهیم، درمییابیم که آنها در انتظار برداشتن تحریمها هستند تا به ایران بازگردند؛ این تمایل به این دلیل که ایران کشوری است که چه از حیث در اختیار داشتن منابع نفتی و گاز و نیز ظرفیت توسعه این صنایع دارای پتانسیل بالایی است. نباید این موضوع را مورد غفلت قرار داد که ایران اکنون از پنج پله صنعتی شدن، روی پله دوم ایستاده است و از این رو از توان بالایی در جذب سرمایهگذاریهای صنعتی برخوردار است. ایران میتواند روی سکوی
پرشی برای تولید و صادرات صنعتی اروپا و در سالهای بعد آمریکا بایستد و صادرات خود را به کشورهایی نظیر مغولستان، ازبکستان، پاکستان و روسیه توسعه ببخشد. نسبت به پاکستان تاکید میکنم، چرا که این کشور به دلیل مسائل منطقهای تمایل بیشتری برای تجارت با ایران پس از لغو تحریمها دارد.
اما میخواهم به نکته دیگری اشاره کنم که هنگام سخن گفتن در مورد ظرفیتهای ایران کمتر به آن توجه میشود؛ اگر تعداد دانشجویان ایرانی را با دانشجویان بریتانیا مقایسه کنیم خواهیم دید که ایران 11 درصد بیشتر از بریتانیا دانشجو دارد. این دو کشور را از این جهت با یکدیگر مقایسه میکنم که ایران با 75 میلیون جمعیت تا حدودی قابل قیاس با بریتانیا با 67 میلیون جمعیت است. جالب اینکه تعداد دانشجویان ایرانی که در رشتههای فنی تحصیل میکنند نیز بیش از دانشجویان رشتههای فنی در بریتانیاست. چنانچه به این جمعیت جوان تحصیلکرده، منابع طبیعی و همچنین موقعیت جغرافیایی استثنایی ایران را نیز اضافه کنیم به ظرفیت بالایی دست خواهیم یافت. جهش صنعتی ایران، یک پیششرط دیگر نیز دارد. چنانچه مدیریت اقتصادی در ایران شفاف شود و این شفافیت مسائلی نظیر رانتخواری، رشوهپذیری و رشوهخواهی را کمتوان کند، در این صورت میتوان شرایط ایران را مشابه وضعیت کره جنوبی در سالهای 1383 و 1387 دانست که گامهای بزرگ صنعتی در آن برداشته شد. من معتقدم یک پنجره زمانی پنج تا هفتساله وجود دارد که میتوان این خیزش را در ایران نیز پیریزی کرد. بنابراین آثار لغو
تحریمها تنها در آزادسازی منابع ایران و فروش نفت خلاصه نمیشود. این موارد، در کوتاهمدت رخ میدهد؛ اما دستاوردهای بزرگ این تحولات در بازگشت ایران به صحنه تعاملات بینالمللی و انتقال تکنولوژی به این کشور نهفته است. در صورت تحقق این امر، دستیابی به رشد صنعتی پنج تا هشت درصد به ویژه در صنایعی نظیر خودروسازی و قطعهسازی قابل پیشبینی است. حتی میتوان همانند کره به رشد 7 تا 9درصدی دست یافت. این رویای ایرانیها از جمله من است که ایران به نیروی صنعتی بسیار سازنده در غرب آسیا تبدیل شود؛ به طوری که درآمد حاصل از اشتغال صنعتی جایگزین درآمد خامفروشی نفت شود.
در روزهای اخیر جلسهای در آلمان برگزار شد و در این نشست به شرکتهایی که دارای سابقه طولانی تجارت با ایران بودند، توصیه شد شروع به ارزیابی توسعه روابط با ایران کنند و با توجه به اینکه درها در حال باز شدن است، دست روی دست نگذارند؛ زمانی که چراغ سبز میشود کسانی عبور خواهند کرد که جزو نخستین کسانی بودهاند که پیش از سبز شدن چراغ در صف ایستادهاند.
در هفتههای اخیر، اخباری از فساد اقتصادی در ترکیه منتشر شد که پای ایران نیز در میان بود؛ این فساد در شرایطی شکل گرفته بود که عدهای برای دور زدن تحریمهای غرب علیه ایران سعی کرده بودند منابعی را به داخل کشور منتقل کنند؛ آیا افشای زوایای این فساد، روی تصمیمات اعضای اتحادیه اروپا در مورد توافق با ایران اثر منفی نگذاشت؟
قطعاً افشای این پرونده، روی نگرشها در مورد مناسبات ایران و غرب بیاثر نبوده است. میتوانم بگویم این خبر شگفتیساز شد. اما من فکر میکنم که پیامد آشکار شدن فساد اقتصادی در ترکیه، به فرآیند بازسازی روابط اتحادیه اروپا با ایران شتاب بخشید. یعنی آنچه در سه سال گذشته در داخل ایران هشدار داده میشد و در خارج از ایران مورد توجه قرار نمیگرفت، به واقعیت تبدیل شد. آنچه در این سالها مورد غفلت واقع شد، این بود که هرگاه تحریمها رفتار تجاری و سیستم تجاری ایران را دچار اخلال کرده و موجب گسترش رانتخواری در ایران شده، این فساد در داخل مرزهای ایران محدود نمانده و هر دو سوی این مناقشه را فاسد میکند. در سمیناری که شماری از مقامات رسمی پیشین اتحادیه اروپا حضور داشتند، برای اولین بار این ارقام به تصویر کشیده شد و این اشاره بسیار درستی است که تحریمها نهتنها اقتصاد ایران را کدرتر کرد، بلکه این کدر بودن به صورت یک ویروس بود که به کشورهای دیگری مانند ترکیه، امارات، قطر، یونان، قبرس و بعد اتحادیه اروپا سرایت پیدا کرد.
این هشدارها دست کم تا زمستان 2011 در اتحادیه اروپا شنیده نشد. پس از آن ارزیابیهایی اغلب آماری صورت گرفت که این فرضیه را به اثبات رساند. از قضا، یکی از این ارزیابیهای آماری حدود شش هفته پیش در نشستی در پاریس ارائه شد، که آثار تحریمگریزی ایران را روی اقتصادهای همجوار نظیر ترکیه، هند، امارات، و البته اتحادیه اروپا مورد مطالعه قرار میداد. نتایج این تحقیق نشان میداد که تحریمها نه فقط اقتصاد ایران را که این اقتصادها را نیز به سوی عدم شفافیت و پولشویی سوق داده است. افزون بر این جریمههایی که برای برخی شرکتهای معتبر مانند زیمنس تعیین شد یا حتی زمانی که بانکهای بریتانیایی در مظان اتهام قرار گرفتند، نشان از آن داشت که فساد به خارج از مرزهای ایران نیز سرایت کرده است. بنابراین از سال 2012 این موضوع مورد توجه قرار گرفت که اگر تحریمها روی اقتصاد ایران اثرگذار بوده است، برای شرکای تجاری این کشور و حتی اتحادیه اروپا نیز تبعاتی به دنبال داشته است. فسادی که در ترکیه رخ داد نیز این مساله را تایید کرد که چنانچه این تحریمها ادامه یابد، آثار آن فقط روی زندگی مردم ایران یا عرصه سیاست این کشور اعمال نخواهد شد و چه بسا
آثار بسیار سنگینی هم در داخل اتحادیه اروپا داشته. بدون شک، لغو تحریمها در زمان کنونی، ریشههای این فساد را در دو سوی مرزها به یکباره نخواهد زدود. واقعیت این است که شاید چند سال طول بکشد که رانتجوییها و رشوهخواریهای ناشی از سیاستهای تحریمی که در اقتصادهای منطقه و نیز اتحادیه اروپا پدید آمده و به صورت سیستمی در حال فعالیت است، برطرف شود. در نتیجه صدمه بسیار بزرگی که این تحریمها در کنار صدمات اقتصادی، اجتماعی و انسانی در ایران ایجاد کرد، صدمهای بود که روی سیستمی که پس از ۱۵ سال تلاش، شفاف شده بود، وارد آورد.
من معتقدم، این واقعه برای ایران مثبت عمل کرد. وقتی کانالهای ارتباطی رسمی یک اقتصاد مسدود شد، غافل از آنکه این اقتصاد در پی آن است که به حیات خود ادامه دهد؛ در چنین شرایطی، کانالهای غیررسمی گشوده میشوند و افرادی که از طریق این کانالها به فعالیت میپردازند، ابزار استانداردی مطابق استانداردهای بینالمللی در اختیار نخواهند داشت. در چنین سیستمی، تاجری که 30 سال به فعالیت اقتصادی پرداخته و دارای سابقه و تجربه است، جای خود را به کسانی میدهد که حاضرند در قبال درآمد بالاتر دست به هر کاری بزنند. البته این قابل پیشبینی بود، یعنی بیش از آنکه ما عواقب این سیاستها را گوشزد کنیم، اقتصاددانانی در آمریکا نسبت به این موارد هشدار دادند، اما گوش کسی بدهکار نبود. به طور کلی، افشای این پرونده و نیز فسادهای دیگر سبب شد، تحریمها زودتر از آنچه تصور میشد، برداشته شوند و نگرانیها اکنون جدیتر انگاشته میشود.
طبق برنامهای که اتحادیه اروپا برای لغو گام به گام تحریمها در طول شش ماه طراحی کرده است، اقدامات اعضای این اتحادیه برای اجرای این برنامه چگونه خواهد بود؟ برای مثال آمریکا متعهد شده است که بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران را آزاد کند. اروپا چه امتیازاتی به ایران خواهد داد؟ آیا اتحادیه اروپا نیز از لغو تحریمها منتفع خواهد شد؟
ابتدا این توضیح را بدهم که من این پرسش را در کسوت یک اقتصاددان پاسخ خواهم داد نه در لباس مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا؛ چرا که اتحادیه اروپا خود سخنگو دارد. بر اساس آخرین مذاکراتی که دو هفته پیش در اتحادیه اروپا صورت گرفت، فحوای دیدگاهها و نظرات در این نشست این بود که روابط با ایران به سمت و سوی تعامل پیش میرود و ایران در حال بازگشت به صحنه تجارت بینالملل است. اتحادیه اروپا هم نباید و نمیخواهد از سایر کشورها که در حال تکاپو برای بازسازی روابط خود با ایران هستند، عقب بیفتد. البته نگرانیهایی نیز وجود دارد و یکی از این نگرانیها قرارداد نیم میلیون بشکهای نفت است که روسیه در قبال 50 درصد کالاهای روسی و 50 درصد نیز سپرده با ایران منعقد کرده است. در این زمینه دو مصداق دیگر را نیز میتوانم مورد اشاره قرار دهم؛ نخست اینکه، در روزهای اخیر جلسهای در آلمان برگزار شد و در این نشست به شرکتهایی که دارای سابقه طولانی تجارت با ایران بودند، توصیه شد شروع به ارزیابی توسعه روابط با ایران کنند و با توجه به اینکه درها در حال باز شدن است، دست روی دست نگذارند؛ زمانی که چراغ سبز میشود کسانی عبور خواهند کرد که جزو نخستین
کسانی بودهاند که پیش از سبز شدن چراغ در صف ایستادهاند. بنابراین به این شرکتها توصیه شد که در این زمینه بسترسازی کنند. همانگونه که سه شرکت بریتانیایی اکنون در حال این بسترسازی هستند. از طرفی، جز آلمان، شرکتهای خودروسازی در اسپانیا، فرانسه، ایتالیا و انگلستان به دلیل پایین بودن تقاضا و رکود اقتصادی در وضعیت شکنندهای قرار گرفتهاند. حال آنکه، بازار ایران به دلیل تمایل خانواده برای برخورداری از مالکیت خودرو و نیز سطح درآمدها، یک فرصت طلایی تلقی میشود. بنابراین پیشبینی میشود، نخستین تحولات، آغاز توسعه روابط در بخش خودروسازی و سرمایهگذاریهای مشترک باشد. گامهای بعدی نیز افزایش تجارت در بعد کالاهای مصرفی با ارزش بالا نظیر وسایل الکترونیکی خواهد بود. در هر دو صورت، کانالهای مناسبی برای داد و ستد تکنولوژی با اتحادیه اروپا شکل خواهد گرفت که هم اروپا را بهرهمند خواهد کرد و هم برای ایران امتیازات بسیاری را به ارمغان خواهد آورد؛ به این نحو که دیگر به جای تکنولوژی کهنه، تکنولوژی پیشرو وارد کشور شود.
دیدگاه تان را بنویسید