۱۰۰ چهره اثرگذار سال به انتخاب تایم
اثرگذاران
اولین بار در سال ۱۹۹۹، مجله آمریکایی تایم، لیستی ۱۰۰نفره منتشر کرد از اسامی افرادی که به نظر کارشناسان و نویسندگان این مجله، مهمترین نقش را در شکل دادن به قرن بیستم داشتند. این لیست که در دسامبر ۱۹۹۹ منتشر شد، اینشتین را به عنوان چهره قرن انتخاب کرد. این لیست اگرچه انتقادها و بحثهای بسیاری را برانگیخت، اما در عین حال بسیار محبوب هم شد. انتقادها بیشتر بر این پایه قرار داشت که نویسندگان تایم اثرگذاری بر قرن بیستم را معیار تصمیمگیری قرار داده بودند و این اثرگذاری لزوماً معنی اثر مثبت را نداشت و همین موضوع، اسامی مانند هیتلر و موسولینی را نیز به لیست افزوده بود. اما وجه محبوبیت این لیست باعثشد از سال ۲۰۰۴ به بعد، انتشار آن سالانه شود. اسامی بدون ردهبندی ارزشی، در پنج بخش تنظیم میشود. این پنج بخش عبارتند از رهبران، قدرتمندان، هنرمندان، پیشگامان، مشاهیر.
اولین بار در سال 1999، مجله آمریکایی تایم، لیستی 100نفره منتشر کرد از اسامی افرادی که به نظر کارشناسان و نویسندگان این مجله، مهمترین نقش را در شکل دادن به قرن بیستم داشتند. این لیست که در دسامبر 1999 منتشر شد، اینشتین را به عنوان چهره قرن انتخاب کرد. این لیست اگرچه انتقادها و بحثهای بسیاری را برانگیخت، اما در عین حال بسیار محبوب هم شد. انتقادها بیشتر بر این پایه قرار داشت که نویسندگان تایم اثرگذاری بر قرن بیستم را معیار تصمیمگیری قرار داده بودند و این اثرگذاری لزوماً معنی اثر مثبت را نداشت و همین موضوع، اسامی مانند هیتلر و موسولینی را نیز به لیست افزوده بود. اما وجه محبوبیت این لیست باعث شد از سال 2004 به بعد، انتشار آن سالانه شود. اسامی بدون ردهبندی ارزشی، در پنج بخش تنظیم میشود. این پنج بخش عبارتند از رهبران، قدرتمندان، هنرمندان، پیشگامان، مشاهیر. حالا که بیش از یک دهه از انتشار اولین لیست سالانه میگذرد، قرار گرفتن نام فردی در آن میتواند افتخاری مهم تلقی شود. این لیست همچنین هرساله بسیاری از افراد تاثیرگذاری را که به دلایل مختلف برای مردم شناخته شده نیستند، به جهانیان معرفی میکند و این
البته بخشی از وظیفهای است که دستاندرکاران تهیه آن برای خود قائل هستند. آنچنان که نانسی گیبز، سردبیر تایم شرح میدهد: «افراد لیست ما، چه مشهور باشند و چه گمنام، چه مقامی سیاسی داشته باشند یا در بخش خصوصی فعالیت کنند، در یک ویژگی مشترک هستند. آنها چیزی را شکستهاند، سکوتی را، قوانین نانوشتهای را، مرزهای محدودکنندهای را و در هر حال، توانستهاند به ما ظرفیتهای جدیدی از خودمان را نشان دهند. آنها جستوجوگرانی بیباک بودهاند و در انتهای راه توانستهاند همگان را با یافتههایشان شگفتزده کنند. ما این شگفتی را با شما به اشتراک میگذاریم. همه آنها درسی برای گفتن دارند. لزومی ندارد با درس آنها موافق باشید. اما مسلماً میتوانید از روششان چیزهای زیادی یاد بگیرید.» نشریه تایم 100 چهره اثرگذار در سال 2015 را در پنج بخش تقسیم کرده است. هنرمندان: کندریک لامار،گائل گارسیا برنال، تاراجی پی هنسون، ملیسا مک کارتی، النا فرانته، ریکاردو تیسکی، رایان کوگلر، آریانا گرانده، ادریس البا، بیارک اینگلس، اسکار آیزاک، تا نهیسی کوآتس، گوآ پی، جولیا دریفوس، مارک ریلانس، چارلیز ترون، یایویی کوساما و پریانکا چوپرا. رهبران: کیم جونگ
اون، رجب طیب اردوغان، ولادیمیر پوتین، پل رایان، دیانا ناتلیسیو، لوری رابینسون، لستر هالت، ملکه ماکسیما، تد کروز، فرانسوا اولاند، دارن واکر، جیمز کومی، راگورام راجان، هیلاری کلینتون، آنگ سان سوچی، سرجیو مورو، جاستین ترودو، شی جین پینگ، باراک اوباما، مائوریسیو ماکری،جاها دوکوره، رنیس پریبوس،تسای اینگ ون،شین مکفارلند، برنی سندرز،نیکی هالی، جین لیکون، دونالد ترامپ، آنگلا مرکل، جان کری و کریستین لاگارد. پیشگامان: عزیز انصاری،کاتلین جنر، لائورا اسرمن و شلی هوآنگ، پالمر لاکی، سونیتا ناراین، روی چوی، فلیکس شلبری، هوپ جاهرن، دان کاردر، نادیا موراد، لی برگر، موسی زرای، مارک ادوارد و مونا آتیشا، کریستیانا فیگورز، آلن استرن، راج پنجابی، ابتیهاج محمد، جینا رودریگرز، کتی نیاکان، کیپ تورن و لین مانوئل میراندا. قدرتمندان: تیم کوک،بینی بانسال و ساچین بانسال، یوری میلنر، محمدبن نایف، کیتی لدکی، دواین جانسون، پاپ فرانسیس، ساندار پیچای، وانگ جیان لین، کاتلین کندی، الی براد، استیون کری، پریسیلیا چان و مارک زاکربرگ. مشاهیر: نیکی مینا، لوئیس هامیلتون، اوسین بولت، ماریلین رابینسون، کارلی کلاوس، چردن اسپیت، آلخاندرو گونسالس، آدل،
تویویو، دنیس موکوگه، سانیا میرزا، روندا راسی و لئوناردو دیکاپریو
لئوناردو دیکاپریو
بازیگری برای تمام فصول
با وجود اینکه سال 2016 هنوز به نیمه هم نرسیده، اما میتوان امسال را سال دیکاپریو دانست. او توانست هم اسکاری را که به نظر میرسید آکادمی سالها به او بدهکار بود بگیرد و هم نام خود را در لیست 100 چهره تاثیرگذار سال 2016 تایم ببیند، افتخاری بزرگ، خصوصاً وقتی یکی از ششجلدی که برای این لیست طراحی شده، فقط به چهره او اختصاص داده شده باشد. شکی نیست که دیکاپریو، حداقل در گروه سنی خودش، بهترین بازیگر مرد حال حاضر جهان است. هوش، استعداد و پشتکار ترکیبی را ساختهاند که نهتنها در هنر که در همه حرفهها کمیاب و ضامن موفقیت است، همین پشتکار مثالزدنی است که باعث شد جان کری درباره او به طنز بگوید وقتی شنیده دیکاپریو برای فیلم بازگشته که اسکار را برایش به ارمغان آورد، واقعاً گوشت خام گاومیش را خورده و در لاشه حیوانی خوابیده، اگرچه احساس تهوع پیدا کرده، اما اصلاً تعجب نکرده است. اما این تنها دلیلی نیست که نام او را در زمره صد چهره
تاثیرگذار قرار داده است، حتی شاید مهمترین دلیل هم محسوب نشود. بنیاد دیکاپریو از سال 1998، به پروژههای حفاظت از محیط زیست در بیش از 40 کشور دنیا کمک مالی اعطا کرده است. او همچنین از تمام توان و اعتبار سینمایی خود، در جلو و پشت دوربین برای حفاظت از سیارهای که در آن زندگی میکنیم استفاده کرده است. دیدار مستقیم با رهبران جهان، از پوتین تا پاپ، تنها بخشی از این هزینه کردن اعتبار است. در توئیتر او، به ندرت نوشتهای درباره زندگی شخصی یا حتی کاری او میبینید، در مقابل میتوانید راههای مختلفی برای حفاظت از سیاره زمین و محیط زیستتان را در حساب کاربری او بیابید. جان کری، که معرفی چاپشده در تایم درباره دیکاپریو را نوشته است، ذکر میکند که وقتی از او برای حضور در کنفرانس جهانی «اقیانوس ما» که وزارت امور خارجه ایالات متحده برگزارکننده آن بود، دعوت کرده است، او نهتنها از دعوت استقبال کرده و در کنفرانس حاضر شده، که میلیونها دلار برای کمک به پروژههای طرحشده در این کنفرانس اهدا کرده است. مطمئناً همین وجه شخصیتی بود که او را از مهمترین مدعوین کنفرانس جهانی محیط زیست در پاریس و مراسم امضای تعهدنامه آن، قرار داد.
به نظر میرسد حالا و در شروع میانسالی، دورانی جدید در زندگی او آغاز شده است که قرار گرفتن در لیست تایم، میتواند شروع خوبی برای آن محسوب شود. به هر حال اگر شما هم از زمره اشخاصی هستید که دیکاپریو را به عنوان بازیگر فیلم تایتانیک که تصادفاً با استعداد هم بود، میشناسید، شاید بهتر باشد کمی بیشتر درباره او بدانید.
راج پنجابی
قهرمان بهداشت
همه ما احتمالاً بحران ابولا را به خاطر داریم. بیماری ناشناخته و درماننشدنی که تقریباً هیچ اطلاعات دقیقاً اثباتشدهای درباره آن نداریم. به راحتی از انسانی به انسان دیگر منتقل شده و میتواند در مدتی کوتاه آمار چهاررقمی مرگ و میر ایجاد کند. در کنترل بحران اخیر در قاره آفریقا، راج پنجابی که نام او در سال 2016 در لیست 100نفره تایم مشاهده میشود، مشارکت مهم و موثری داشت.
راج پنجابی که متولد لیبریاست، تا 9سالگی در همین کشور زندگی کرده است. در این سن خانواده او به خاطر فرار از جنگ داخلی که جریان پیدا کرده بود، به ایالات متحده مهاجرت کردند تا راج در این کشور بزرگ شده و به مدرسه برود. او اما هیچگاه وطنش را فراموش نکرد و در سال 2005، به لیبریا برگشت تا همانجا خدمت کند. بیل کلینتون که معرفی او برای تایم را نوشته است درباره او میگوید: «من پنج روز قبل از آنکه لیبریا در زمان همهگیری ابولا، پاک اعلام شود به این کشور سفر کردم. همان موقع هم که اوج مشکلات گذشته بود میتوانستی به راحتی متوجه شوی نقش پنجابی و نهاد تاسیسشده توسط او، Last Mile of Health تا چه اندازه در کنترل بحران مهم بوده است. این سازمان بیش از 1300 نفر را در مراکز بهداشت و کلینیکها آموزش داد که در صورت مشاهده فرد بیمار با او چه برخوردی داشته باشند که هم از شیوع بیماری جلوگیری شود و هم خود کارکنان بیمارستان آلوده نشوند.» اما ابولا، فقط یک همهگیری بود که در میانه فعالیت پنجابی در لیبریا رخ داد. هدف او بسیار بزرگتر و البته مهمتر و بنیادیتر از کنترل همهگیری ابولاست. پنجابی که به طور مرتب بین بوستون در ایالات متحده
و لیبریا در سفر است قصد دارد بین 10 تا 20 سال آینده، سیستم کامل و جامع درمانی برای بخشهای فقیرنشین روستایی لیبریا ایجاد کند. سیستمی که خودبسنده باشد و با عوامل خارجی به راحتی دچار مشکل نشده و از هم نپاشد. این سیستم قرار است بر دو پایه عمده بنا شود: اول اینکه ارائهکننده خدمات به بیماران، که در هنگام حضور پزشک (که در این مناطق نمیتواند دائمی باشد) به عنوان دستیار دکتر هم کار میکنند از ساکنان محلی بوده که تعلیم غیررسمی دیدهاند و در واقع کار آنها ارائه خدمات نیست و بنا به مورد و نیاز به آن اقدام میکنند و دوم اینکه روند کنترل بیماری، قبل از ابتلا به آن و با تغذیه صحیح، در اختیار گذاشتن قرصهای مکمل و... شروع میشود. در واقع لیبریا و تمام جوامعی مانند آن، بیشتر از همهگیریهایی مانند ابولا، از بیماریهای خاموشی مانند افسردگی، صرع و میگرن رنج میبرند که اگرچه فرد را نمیکشد، اما توان زندگی مفید را از او گرفته و عملاً موجب ایجاد بار و هزینه مالی اضافهتر برای خانواده و پسرفت بیشتر آن میشود. بنا به بررسیهای خود پنجابی، بیش از 40 درصد لیبریاییها افسردگی دارند، حدود شش درصد جمعیت در یک سال گذشته اقدام به
خودکشی کردهاند و حدود 9 درصد از مادران باردار به ایدز مبتلا هستند و به دلیل نداشتن اطلاعات و در دسترس نبودن دارو بیماری را به فرزند خود هم انتقال میدهند. این بخش از جامعه لیبریا، جایی است که پنجابی هدف گرفته و قصد کمک به آن را دارد.
اسکار آیزاک
جنگ مشاهیر
به نظر میرسد برای اهل فن، عجیبترین نام در این فهرست، اسکار آیزاک، هنرپیشه نقش اول فیلم جدید جنگ ستارگان است. او نهتنها مانند بقیه نامهای فهرست فعالیتهای خیریه یا صلحطلبانه نداشته که حتی شهرت چندانی هم تا اواخر سال 2015 به دست نیاورده بود. این هنرپیشه متولد گواتمالا که از مادری گواتمالایی و پدری کوبایی متولد شده و در میامی رشد کرده است، زندگی بسیار نرمال و عادی را طی کرد. حتی قدم گذاشتن به دنیای بازیگری هم تفاوت چندانی در وضعیت او ایجاد نکرد. در واقع میتوان گفت تنها مرزی را که اسکار آیزاک جابهجا کرده و احتمالاً به همان دلیل در این لیست قرار گرفته است، رسیدن سریع به شهرت بوده است. در واقع به نظر میرسد حضور اسکار آیزاک و تا حدی کاتلین کندی در این لیست، بیشتر به نمایندگی از آخرین فیلم اکران شده از جنگ ستارگان اتفاق افتاده و ربط چندانی به تواناییها و عملکرد خود آنان ندارد. پل هیگز، کارگردان فیلم CRASH در معرفی که برای
او نوشته، او را هنرپیشه بااستعدادی معرفی کرده است که میتواند با حضور در جلوی دوربین، کاملاً دنیای خارج را فراموش کرده و در نقشش غرق شود. و به قول هیگز، یک کارگردان ممکن است چه چیز بیشتری از هنرپیشه فیلمش بخواهد؟ اما هر چقدر هم اسکار آیزاک را برای قرار گرفتن در بین سایر نامهای این لیست عجیب و غیرمانوس بدانیم و هرقدر هم نتوانیم ربطی بین او و سایر افراد حتی لیست هنرمندان پیدا کنیم، قابل کتمان نیست که او در مدتزمانی بسیار کوتاه طرفداران پرتعداد و وفاداری پیدا کرده که میتوانند فروش یا سقوط فیلم را تضمین کنند. فیلمهای علمی-تخیلی البته همیشه ژانر خاصی بوده که طرفداران خود را داشتهاند و به نوعی معیار قضاوت در مورد آنها با مخاطبان عادی سینما تفاوت دارد. اسکار آیزاک با بازی ایکس ماشین و جنگ ستارگان، فعلاً بت طرفداران است و شاید همین، حضورش در این لیست را توضیح دهد.
مارک زاکربرگ و پریسیلیا چان
آینده بخشش
یکی از جالبترین اقدامات مجله تایم در سال جاری، انتخاب بیل و ملیندا گیتس، برای نوشتن درباره پریسیلیا چان و مارک زاکربرگ بود. به نظر تا حدی شبیه سفری در زمان بود که در آن از زوجی در دوران پیری خواسته شود تا درباره جوانی خودشان مطلبی بنویسند. آنها در این نوشته کوتاه، به دفعات به احترامی که برای این زوج جوان قائلند، تاکید کردهاند. «چان و زاکربرگ یک بار دنیا را، با تغییر نحوه ارتباط مردم با یکدیگر از نو ساختهاند. دنیا بعد از این کار آنها، به دنیای قبل از آن شبیه نیست، اما به نظر میرسد این کافی نبوده است و آنها با تاسیس نهادی خیریه و تخصیص 99 درصد از ثروت خود به آن تصمیم دارند دنیایی جدیدتر بسازند که در آن بیماری کمتر و برابری بیشتر باشد، آموزش در دسترس همگان باشد و ارتباطات بتواند گسترش پیدا کند. ما بیصبرانه منتظر هستیم تا ببینیم دهه آینده با این تغییرات چگونه خواهد بود.» زاکربرگها هم، همانند دیکاپریو،
لاگارد، مینا و... یکی از شش جلد تایم را به خود اختصاص دادهاند. طرح جلدی که زاکربرگ در فیسبوک آن را به اشتراک گذاشت و در زیر آن ضمن اظهار خوشحالی از اینکه برای اولین بار عکس همسرش روی جلد مجلهای چاپ میشود (اتفاقی که بهزعم او خیلی زودتر و به خاطر فعالیتهای خیریه خود پریسیلیا باید رخ میداد) از بیل و ملیندا گیتس، تشکر کرد: «از ملیندا و بیل گیتس، بابت اظهار محبت به پریسیلیا و خودم تشکر میکنم. ما برای کارهایمان از موسسه گیتس الهام گرفتهایم و امیدواریم بتوانیم شبیه آنها باشیم.» واضح است که بهرغم تاثیر عمیق فیسبوک در شکل دادن جهانی که میشناسیم، افتخار حضور در این لیست و روی جلد مجله تایم، به دلیل سازمان غیرانتفاعی است که این دو نفر پس از به دنیا آمدن دخترشان تاسیس کردند. نابرابری و تحصیلات، دو موضوع مهمی هستند که این نهاد قرار است بر آن تمرکز کند. این تاکید به نظر میرسد تا حدی از تجربیات شخصی پریسیلیا نشات میگیرد: «به عنوان فرزند خانوادهای مهاجر، و فردی از نسل اولی که قرار است در جامعه جدید به مدرسه و دانشگاه بروید، شما نهتنها سردرگم هستید، که به هیچ یک از تصمیمات خود هم اطمینان ندارید مگر اینکه
شخص دیگری آن را تایید کند.» به عقیده او، بسیاری از بچهها از تجربهای این چنین سخت، معاف خواهند شد اگر خانواده آنها بتوانند سطح مناسبی از رفاه، درمان و تحصیلات را در کشور مادری خود داشته باشند. اینکه این نهاد غیرانتفاعی، چند بار دیگر تصویر این زوج را بر جلد مجلهها خواهد نشاند هنوز معلوم نیست، اما میتوان اطمینان داشت که این اگرچه اولین حضور پریسیلیا روی جلد یک مجله است، اما آخرین حضور این زوج نخواهد بود.
تیم کوک
قلب اپل
بعد از فوت استیو جابز، شاید کمتر کسی تصور میکرد شرکت اپل، بتواند مدیرعاملی با همان میزان از توانایی را برای جایگزینی جابز پیدا کند. شرکتی که بیشتر و شاید تنها بر اساس نوآوری پایهریزی شده بود، باید خیلی سریع و با از دست رفتن مغز متفکر اصلی آن دچار افول شود، اما چنین اتفاقی برای اپل نیفتاد و این شرکت همچنان و با همان موفقیت قبل، به پیش میرود. تیم کوک، که در سال 1998 به شرکت اپل وارد شد، در رشته مهندسی صنایع تحصیل کرده است. او در سال 2011 و با استعفای استیو جابز جانشین او شد. او، حالا و با گذشت چهار سال از زمانی که اداره اپل را در دست گرفت، میتواند ادعا کند رهبری ریسکپذیرتر و مهمتر از همه موفقتر از همتای قبلی خود بوده است. اولین بار در سال 2012 و کمتر از یک سال بعد از جانشینی جابز، نام کوک در لیست 100نفره مجله تایم قرار گرفت و سال قبل نیز نام او در لیست 100نفره سال 2015 مجله تایم قرار داشت. افتخار این حضور
مکرر، البته دستاورد تمام فعالیتهای کوک در این شرکت از سال 1998 به بعد بود. اپل از سال 1995 به بعد در سراشیبی سقوط افتاده بود و درآمد 11 میلیارد دلاری آن در سال 1995 به کمتر از شش میلیارد دلار در سال 98 رسیده بود، در این زمان و با ورود کوک به شرکت ورق برگشت. او با تغییر روش و نوع قراردادهای فروش، هزینههای انبارداری و توزیع را به شدت کاهش داد و شروع به یافتن بازارهای جدیدی برای محصولات شرکت کرد و نتیجه، چیزی شبیه به معجزه بود. درآمد شرکت در سال 2011، به 100 میلیارد دلار رسید. شاید بتوان گفت یافتن و هماهنگی با کوک، اگر نه مهمترین حداقل یکی از مهمترین کارهایی بود که استیو جابز انجام داد. کوک اما، شهرت بسیاری در زمینه فعالیتهای خیریه دارد. کوک در سال 1996 به نوعی بیماری عصبی نادر دچار شد، اتفاقی که به گفته خودش نگرش او به جهان را عوض کرد و از آن پس او بخش نهچندان اندکی از وقت و درآمد خود را به فعالیتهای خیریه اختصاص داد. او که در ماه مارس سال گذشته میلادی از طرف مجله Fortune به عنوان بزرگترین رهبر جهان انتخاب شد، بنا به تخمین همین مجله بیش از 800 میلیون دلار ثروت دارد، ثروتی که کوک اعلام کرده در نهایت
به خیریه اختصاص خواهد یافت.
جان کری
درود بر صلحجویان
وزیر امور خارجه فعلی ایالات متحده را اکثر ما، از همراهیهای او با ظریف در طول مذاکرات هستهای ایران به خاطر داریم. به نظر میرسد دنیا نیز کری را بیشتر طی مذاکرات صلح به خاطر میآورد و به همین دلیل از او سپاسگزار است. همانطور که بونو، خواننده گروه U2 مینویسد، شرکت در مذاکرات صلح هیچوقت شبیه آن چیزی نیست که در فیلمها، و البته در تصورات مردم عادی وجود دارد. ساعتهای طولانی جلسات، غذا و قهوههایی که اغلب سرد میشوند. جابهجایی دائمی محل اسکان و در نهایت هم کمتر اتفاق میافتد که شاهد پرواز کبوتر صلح باشید. کسی مانند جان کری، برای انتخاب این روش زندگی باید دلیلی بسیار مهم داشته باشد. این دلیل احتمالاً تجربهای است که او در جنگ ویتنام کسب کرده است. او که در جریان جنگ ویتنام در نیروی دریایی خدمت میکرد، با تعداد زیادی مدال و اشتیاق بیپایانی برای برقراری صلح به کشورش بازگشت. اشتیاقی که در تمام این سالها
ادامه داشته است. وزیر 71ساله دولت اوباما، که زمانی سودای ریاستجمهوری را هم در سر داشت، حالا و با وجود سن بالا، همچنان مرتباً در سفر است، او که رکورد میزان سفر یک وزیر امور خارجه را در تاریخ ایالات متحده در اختیار دارد درباره این روش زندگی میگوید: «در طول جنگ ویتنام، من درک کردم که وقتی سیاست شکست میخورد، مردم چه هزینههایی میدهند. در آن زمان به خودم قول دادم اگر زمانی در موقعیتی قرار داشتم که میتوانستم چیزی را تغییر دهم، این کار را حتماً انجام دهم. در حال حاضر هم کاری نمیکنم مگر انجام همان قول دوره جوانی» اما این تنها بخشی از دلایلی است که کری را در لیست سال 2016 مجله تایم قرار داده است. او همچنین سالهاست یکی از فعالان محیط زیست محسوب میشود. از سال 1970، او به طور فعال در زمینه حفظ محیط زیست و کنترل تغییرات آب و هوایی زمین فعالیت داشته است. به جرات میتوان گفت حتی یک کنفرانس در این زمینه در 45 سال گذشته برگزار نشده است که کری در آن حضور نداشته باشد. حتی میتوان به جرات گفت قرارداد بین ایالات متحده و چین برای کاهش دوطرفه گازهای گلخانهای، اگر هر کسی جز جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده بود، به
نتیجه نمیرسید. البته در واقع میتوان این دو جنبه از فعالیتهای او را به نوعی همجهت دانست. همچنان که خودش میگوید: «کمترین اثری که تغییرات آب و هوایی میتواند داشته باشد، کاهش منابع و افزایش رقابت بر سر آنهاست. رقابتی که در نهایت میتواند ناامنی، بیثباتی و جنگ را به همراه داشته باشد.» با این حجم از فعالیت، احتمالاً او بیشتر از هر نام دیگری، شایستگی قرار گرفتن در این لیست را داشته است.
شارلیز ترون
سفیر صلح
احتمالاً اولین حقیقت جالب در مورد شارلیز ترون، دوملیتی بودن اوست. این هنرپیشه معروف و البته محبوب هالیوودی، در اصل ملیت آفریقای جنوبی را به دلیل تولد در این کشور دارد. او همچنین اولین شهروند آفریقای جنوبی بود که اسکار بهترین هنرپیشه زن را از آن خود کرد، ترون که در فیلمهای زیادی همبازی بزرگترین ستارگان سینمای جهان بوده است، تنها از سال 2007 به بعد آمریکایی هم محسوب میشود. البته واضح است که دلیل قرار گرفتن او در لیست 100نفره تایم، دلیلی به جز بازیهای خوب او در فیلمهای آمریکایی دارد. این هنرپیشه محبوب هالیوودی، از سال 2007 به بعد، بخش عمدهای از زمان خود را در کشور محل تولدش گذرانده است. پروژه توسعه آفریقا، تلاش ترون برای کنترل ایدز در بین جوانان آفریقایی است. او به عنوان سفیر صلح سازمان ملل این پروژه را آغاز کرد و سالهای اخیر را صرف توسعه آن کرده است. کمکهای نقدی، همکاریهای انسانی و... از جمله اقداماتی هستند که این
نهاد برای توانمندسازی جوانان و سازمانهای محلی کمککننده به آنها انجام میدهد. جامعه هدف، جوانان بین 10 تا 20ساله هستند، که از چند جهت در سن حساسی هستند و هم امکان ابتلا و هم انتقال به دیگران در بین آنها بالاست. حوزه فعالیت این پروژه کشورهای جنوب صحرای آفریقا معرفی شده است، حوزهای که بیشترین میزان ابتلا به HIV را در سطح جهان دارد. تاکنون بیش از 200 هزار نفر از جوانان این منطقه، تحت پوشش این برنامه قرار گرفتهاند. این رقم ممکن است بزرگ به نظر برسد، اما در مقابل نیازهای موجود بسیار اندک است. از زمان شروع همهگیری ایدز و HIV در 30 سال قبل، تاکنون حدود 35 میلیون نفر از این بیماری یا بیماریهای دیگری که علت ایجاد آنها ایدز بوده است، جان خود را از دست دادهاند. تلاش ترون در آفریقای جنوبی نیز، الگویی همانند کار پنجابی در لیبریا دارد. تلاش برای ایجاد سازمانهایی محلی و شکل دادن به جامعه امن از زیرساخت. به نظر میرسد الگوهای یاریرسانی در جهان در جهت مثبت در حال تغییر است. حالا این را درک کردهایم که رشد /تصحیح و ایجاد تکنولوژی که ریشه در جامعه و زیرساختهای آن نداشته باشد، دیر یا زود محکوم به نابودی خواهد بود.
تلاش پروژه توسعه آفریقا هم بر این تمرکز دارد که با امکانات موجود، مردم محلی را آموزش دهد تا در مواقع لزوم، به سایر شهروندان جامعه خود کمک کنند. یا سازمانهای محلی که از گرد هم آمدن مردم آگاهتر هر جامعه تشکیل شده است، کمکهای مالی و تجهیزاتی مورد نیاز برای گسترش فعالیتها و آموزش سایر شهروندان را دریافت کنند. شاید این اقدامات، با توجه به حجم کاری که باید انجام شود اندک به نظر برسد، اما ایجاد خودباوری بین مردمی که تا قبل از این تصور میکردند خودشان هیچگاه نخواهند توانست جامعه خود را در جهت مثبت بهبود دهند، کاری بسیار باارزش است که در طی زمان ثمرات بسیار بیشتری خواهد داشت و دقیقاً به همین دلیل نام شارلیز ترون در این لیست قرار دارد.
نادیا موراد
صدای جنگ
گفتیم که افراد حاضر در لیست تایم، تقریباً همیشه چیزی را اعم از قوانین نانوشته، باورها، مرزها و ... شکستهاند و به یمن نتیجه این شکست، وارد لیست تاثیرگذاران شدهاند. نادیا موراد، سکوت در مورد پیامدهای جنگ را شکسته است. او که حالا 21ساله است، در 19سالگی خانه، کشور، خانواده و فرهنگ خود را از دست داده است. شاهد زنده قتل مادر، شش برادر و کشتار دستهجمعی مردان خانوادهاش به دست داعش بوده است و در نهایت خودش نیز به اسارت این گروه درآمده، مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در نهایت هم به فروش رسیده است. به گفته خودش: «وقتی این گروه اسیران به موصل رسید و به ما تلویحاً گفته شد چه سرنوشتی در انتظارمان است، تعدادی از زنان خودکشی کردند، من نمیخواستم خودم را بکشم اما آرزو داشتم سربازان داعش این کار را انجام ندهند. تنها چند روز زمان لازم بود تا من مرگ مادر و برادرانم را فراموش کنم، چون آنچه سربازان داعش با ما میکردند برای
هر زنی، بسیار از مردن سختتر بود.» حتی کسری از این تجربه کافی است تا هر انسانی را تا پایان عمر وابسته به دارو و ساکن آسایشگاههای اعصاب و روان کند. اما نادیا راه دیگری را برگزیده است. او به کشورهای مختلف دنیا سفر میکند و از آنچه به سرش آمده برای هر کس که گوشی برای شنیدن و امکانی برای کمک دارد، تعریف میکند. انگیزه او نجات سه هزار زن دیگری است که هنوز در اسارت داعش هستند. نادیا که تجربههایش را در صحن سازمان ملل نیز بیان کرده است، با چشمانی اشکبار اضافه میکند من حدود 20 سال داشتم و تنها پس از چهار ماه اسارت این شانس را داشتم که موفق به فرار شوم، بیش از سه هزار زن هنوز و بیش از یک سال است در اسارت این گروه به سر میبرند و عدهای از آنها تنها 9 سال دارند. حالا که همه دنیا از بحران پناهندگان و مشکلاتی که ادعا میشود به واسطه حضور آنها در اروپا ایجاد شده صحبت میکند، وجود نادیا تنها چراغی است که به وجدانهای آگاه یادآوری میکند سنگ بنای داعش و در نتیجه بحران کنونی پناهندگان، توسط ایالات متحده و در جنگ عراق گذاشته شد. سنگ بنایی که نهتنها ایالات متحده، که جهان نیز سعی دارد آن را فراموش کند. همین میتواند دلیل
کافی برای قرار گرفتن نام او در لیست 100نفره تایم و حتی مهمتر از آن کاندیدا شدنش برای جایزه صلح نوبل، پیشنهادی که در سازمان ملل مطرح شد و مورد استقبال قرار گرفت، باشد.
پالمر
معمار جهان جدید
پالمر لوکی احتمالاً بعد از نادیا موراد جوانترین چهره در لیست امسال است و احتمالاً جوانترین کسی که ریدلی اسکات شهیر حاضر شده برایش معرفینامه بنویسد! او که تنها 23 سال سن و طبق تخمین فوربس 700 میلیون دلار ثروت دارد پایهگذار اوکولوس است. ریدلی اسکات، از تجربه واقعیت مجازی در زمان تولید فیلم مریخی میگوید و از خارقالعاده بودن آن. به عقیده او، پالمر لوکی، تیمش و هدست واقعیت مجازی او، میتواند داستانگویی در سینما را وارد دوران جدیدی کند. البته مسلماً اطلاع دارید که واقعیت مجازی، تکنولوژی نیست که لوکی خود آن را ابداع کرده باشد. این تکنولوژی از دو دهه قبل وجود داشته و در حال گسترش بوده؛ فعالیت مهم لوکی وارد کردن آن به دنیای روزمره فیلم و بازیهای کامپیوتری، با ساخت هدست و دوربینی است که به سر میگذارید. قبل از این، ایجاد تصویر سهبعدی اگرچه ممکن اما به شدت گران بود و علاوه بر آن عوارضی برای بدن داشت که تقریباً استفاده از آن
را غیرممکن میکرد و در نتیجه تکنولوژی بود که فقط برای ماموریتهای نظامی و فضایی استفاده میشد. اما حالا استفاده از آن برای فیلم دیدن یا بازی، آسان و ارزان است. پالمر میگوید بستر لازم برای ساخت هدست واقعیت مجازی، پیش از این و توسط تکنولوژی تلفنهای همراه هوشمند ایجاد شده بود، فقط کسی به آن توجه نکرده بود. همین توجه پالمر، او را در بین ثروتمندان زیر 40 سال آمریکا در رتبه 26 قرار داده است. البته به نظر میرسد این تازه شروع دوران پالمر است سال 2016 را (البته بعد از سال دیکاپریو) سال توسعه واقعیت مجازی لقب دادهاند. استقبال از مریخی اسکات، تجهیز سالنهای نمایش، ارائه هدست همراه با گوشیهای هوشمند توسط شرکتهای مشهور تولیدکننده گوشیهای همراه و ... همه نشان از آن دارند که این تازه آغاز راهی است که میتواند هم ثروتی بسیار بیشتر برای پالمر به ارمغان بیاورد و هم نام او را تا سالها در لیستهای مشابهی قرار دهد. همانطور که ریدلی اسکات در معرفیاش تاکید میکند: «من همیشه دوستدار خلق و حداقل مشارکت در خلق دنیاهای جدید بودم و شانس انجام این پروژه در فضای 360 درجهای، تجربهای هیجانانگیز بود. به دلیل اخلاق نوآوری و
خلاق لوکی پالمر است که واقعیت مجازی، از یک ایده غیرعملی به تکنولوژی اجرایی با توانی بینهایت رسیده است.»
دیدگاه تان را بنویسید