تاریخ انتشار:
گفتوگو با نیره پیروزبخت نخستین زنی که رئیس سازمان ملی استاندارد شد
در ورود کالاهای بیکیفیت همه مقصریم
نیره پیروزبخت اولین مدیر زن است که در ابتدای زمستان امسال بر کرسی سازمان ملی استاندارد تکیه زده است. سازمانی که در دولت محمود احمدینژاد شایعات و جنجالهای بسیاری به خود اختصاص داد.
نیره پیروزبخت اولین مدیر زن است که در ابتدای زمستان امسال بر کرسی سازمان ملی استاندارد تکیه زده است. سازمانی که در دولت محمود احمدینژاد شایعات و جنجالهای بسیاری به خود اختصاص داد. نمونه مشهور آن آلوده بودن برنجهای وارداتی بود که وقتی از سوی یکی از مدیران این سازمان در رسانهها مطرح شد با واکنشهای مختلفی از سوی نهادهای مختلف مواجه شد به طوری که در نهایت رئیس وقت سازمان ملی ادعای آلوده بودن برنجهای وارداتی را تکذیب کرد و سرانجام این غائله با برکناری معاون مربوطه خاتمه یافت. اما پس از آن بارها موضوع آلوده بودن برنج و برخی از کالاها چون سرنگ و بنزین در سرتیتر روزنامهها قرار گرفت و هر بار با تکذیب نهادی به حاشیه رفت. از طرف دیگر حرف و حدیثهای بسیاری در خصوص لابی خودروسازان و دخالت دولت قبلی در امور سازمان استاندارد با ایجاد نهاد موازی به نام ستاد تدابیر ویژه اقتصادی مطرح شد. با این حال در دولت جدید یک زن مدیریت این سازمان را برعهده گرفته است. نیره پیروزبخت بنا بر آنچه خودش میگوید با توجه به تجربهای که طی 15 سال گذشته در سازمان ملی استاندارد دارد به دنبال ابهامزدایی است. او طی این گفتوگو
تاکید دارد تنها ایمنی و سلامت مردم برای سازمان استاندارد مهم است و به هیچ عنوان نمیگذارد این سازمان توصیه بپذیرد. با این حال آشنایی با گذشته خانم مدیر جالب توجه است که بارها بنابر آنچه خودش میگوید در رابطه با فعالیت زنان در جامعه ایرانی به ساختارشکنی دست زده است. روزگاری که تحصیل کردن در رشته ریختهگری برای خانمها ممنوع بود یکی از زنانی بود که در این رشته تحصیل کرد و در نهایت نیز به عنوان اولین زن سکان هدایت سازمان ملی استاندارد را بر عهده گرفت. در ادامه مشروح گفتوگو با رئیس سازمان ملی استاندارد از گذشته تا به امروز را میخوانید.
با توجه به اینکه شما به تازگی این مسوولیت را بر عهده گرفتهاید چطور به عنوان یک خانم، به سمت رئیس سازمان ملی استاندارد انتخاب شدید؟
شاید جزو معدود افرادی باشم که از درون سازمانی به عنوان رئیس آن انتخاب شدم. پس از پایان تحصیلاتم در دانشگاه بلافاصله وارد سازمان ملی استاندارد شدم. در تمام این سالها نیز تنها در این سازمان فعالیت داشتم و مرحله به مرحله ارتقا گرفتم و در سطوح مدیریتی آن فعالیت کردهام. از اوایل دوران جوانی به دنبال ساختارشکنی در مورد خانمها در جامعهمان بودم. به همین علت نیز در دانشگاه رشته مهندسی متالورژی با گرایش ریختهگری را انتخاب کردم. اما به علت انقلاب فرهنگی در اوایل انقلاب در آن مقطع انتخاب گرایش ریختهگری برای دانشجویان خانم ممنوع شد. به ما (چند نفر خانم بودیم) که قبل از ممنوعیت تحصیل در این گرایش پذیرفته شده بودیم و علاقه داشتیم در زمینه ریختهگری تحصیل کنیم در آن زمان توصیه کردند بهتر است رشته ریختهگری را انتخاب نکنید. چرا که ممکن است بعداً برای ادامه تحصیل و فعالیت در حرفه ریختهگری با مشکل مواجه شوید. حتی تاکید شد گرایشهای دیگری از رشته متالورژی را انتخاب کنیم اما من قبول نکردم و مهندسی متالورژی در گرایش ریختهگری را در دانشگاه علم و صنعت به پایان رساندم.
پس از اینکه فارغالتحصیل شدید و امکان ادامه تحصیل نداشتید، آن وقت چه تصمیمی گرفتید؟
زمانی که لیسانس گرفتم به دلیل اینکه حضور خانمها در این رشته ممنوع بود اجازه ادامه تحصیل در ایران را نداشتم. از طرفی چندان علاقهای هم نداشتم که از ایران بروم و البته مسائل مالی هم مانع رفتن میشد. آن زمان نمیتوانستم بدون بورسیه دانشگاه به خارج از کشور بروم تا ادامه تحصیل بدهم. چرا که تامین مخارج زندگی و تحصیلات برایم سخت بود. وقتی این مشکلات برای ادامه تحصیلم وجود داشت تصمیم گرفتم فعلاً فکر ادامه تحصیل را کنار بگذارم و وارد بازار کار شوم. در اواخر سال 1364 به محض اینکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدم به جستوجوی کار پرداختم. به واحدهای تولیدی ریختهگری رفتم اما به علت خانم بودنم قبول نکردند که استخدامم کنند. میگفتند کارگاههای ریختهگری جای مناسبی برای خانمها نیست.
پس ممنوعیت برای ادامه تحصیل و مخالفت با کار کردن خانمها در کارگاههای ریختهگری باعث شد وارد سازمان استاندارد شوید؟
وقتی متوجه شدم که تلاشم بینتیجه است در نهایت به سراغ روزنامهها رفتم تا شاید بتوانم کار مناسبی با توجه به تحصیلاتی که داشتم پیدا کنم. در آن مقطع دو دستگاه دولتی آگهی استخدام رسمی از طریق آزمون ورودی در روزنامه داده بودند. من فرم استخدام هر دو دستگاه را پر کردم. یکی از آنها سازمان ملی استاندارد بود. اما با توجه به اینکه نتیجه آن یکی سازمان زودتر اعلام شد که در آنجا پذیرفته شدهام برای همین مدت کوتاهی در آن سازمان فعالیت کردم اما بنا به دلایلی ترجیح دادم به سازمان استاندارد بروم.
سازمان دیگر کجا بود؟
آنجا سازمان زمینشناسی بود. حدود دو ماه در آن سازمان فعالیت کردم ولی با توجه به اینکه کارم چندان با رشته تحصیلیام همخوانی نداشت، علاقهمند نبودم که به کار در سازمان زمینشناسی ادامه بدهم. تا اینکه نتایج آزمون سازمان استاندارد اعلام شد و وقتی دیدم آنجا هم قبول شدهام تصمیم گرفتم به استاندارد بروم. از اواخر سال 1364 که وارد این سازمان شدم دیگر ماندگار شدم. از درجات کارشناسی شروع کردم. ابتدا کارشناس بودم و پس از آن کارشناس مسوول شدم. در آن مقطع مدتی معاونت یکی از بخشها بهرغم اینکه تجربهام از برخی از افراد که در استاندارد فعالیت میکردند، کمتر بود- به من سپرده شد. به همین ترتیب مراحل مختلف را طی میکردم. البته وقفهای هم به علت اینکه مادر شده بودم در کارم افتاد. پس از آنکه دوباره به کار برگشتم باز هم از مرحله کارشناسی شروع کردم، دوباره کارشناس مسوول شدم و در نهایت تا سال 1377 تنها به عنوان کارشناس مسوول فعالیت میکردم. البته در کنار فعالیت در سازمان استاندارد همزمان فعالیت جنبی در رشته تحصیلیام را نیز انجام میدادم. با توجه به اینکه پس از دانشگاه وارد انجمن ریختهگری شده بودم که در آن زمان به نام جامعه ریختهگران مشهور بود. در نهایت با توجه به فعالیتهایی که انجام دادم به عنوان عضو هیاتمدیره علمی انجمن ریختهگری انتخاب شدم.
در سازمان استاندارد ابتدا در کدام بخش به عنوان مدیر انتخاب شدید؟
در آن زمان تحت حمایت مرحوم میراحمد سادات بودم که از روسای سازمان و مشوق من بودند با اینکه تنها یک کارشناس مسوول بودم، اما توجه بسیاری به رشد و ارتقای کارکنانشان به ویژه خانمها داشتند. هیچگاه یادم نمیرود که در سخنرانیهایشان وقتی میخواستند از تلاش و کوشش همکارانشان در استاندارد یاد کنند به من اشاره میکردند و با همان لهجه شیرین اصفهانیشان میگفتند همین خانم پیروزبخت را که میبینید علاوه بر اینکه کارشناس استاندارد است، عضو هیاتمدیره انجمن جامعه ریختهگران هم هست. به دستور ایشان تا مدتی به عنوان سرپرست دفتر امور زنان در سازمان استاندارد منصوب شدم.
شما گفتید به دنبال ساختارشکنی برای خانمها در جامعه بودید. در سازمان استاندارد این مساله را چگونه دنبال کردید؟
پس از مرحوم سادات ریاست سازمان بر عهده آقای دوستحسینی قرار گرفت. زمانی که ایشان به سازمان استاندارد آمدند من همچنان سرپرست دفتر امور زنان و البته عضو کمیته بهرهوری و صنعت هم بودم. اما با توجه به اینکه آقای مهندس دوستحسینی به ژرفاندیشی و بسترسازی در درون سازمان اعتقاد داشتند در بدنه آن جستوجو کردند تا مدیران این سازمان را از بین افراد شایسته منصوب کنند و از بیرون هیچ کسی را با خودشان نیاوردند. این افتخار نصیب من شد تا یکی از اولین کسانی باشم که از درون سازمان به عنوان مدیر یکی از بخشهای آنها انتخاب شوم. در آن زمان آقای دوستحسینی وقتی پیشنهاد مدیریت یکی از بخشها را به من دادند، گفتند این انتخاب از این جهت بوده که بسیار علاقهمند هستم که یک خانم بیاید در یک حوزه بسیار مردانه مدیریت کند. آن موقع هم یکی دیگر از ساختارشکنیها در این عرصه رقم خورد. با توجه به اینکه در حوزه مکانیک و فلزشناسی سالها فعالیت میکردم به عنوان مدیرکل مکانیک و فلزشناسی که در حقیقت شلوغترین و پرکارترین و سختترین مدیریت آن زمان سازمان استاندارد بود، منصوب شدم. به هر شکل آقای دوستحسینی با انتخاب من به عنوان یک خانم برای مدیریت این بخش سنگبنای اعتمادی را گذاشت که نتیجهاش این بود که امروز بعد از 15 سال به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد انتخاب شدم.
با این اوصاف به نوعی روش و منش مدیریت آقای دوستحسینی الگوی شما در مدیریت سازمان ملی استاندارد است؟
بله، در این زمینه بسیار تلاش خواهم کرد تا به پای ژرفنگری، صبوری و نوآوریهای ایشان در مدیریت سازمان استاندارد برسم اما در خودم نمیبینم که به حد ایشان برسم. در هر صورت بعد از رفتن آقای دوستحسینی از سازمان استاندارد آقای دکتر سیدابریشمی که جزو استادان من بودند، آمدند. ایشان هم به من کمک کردند و این اعتماد را داشتند و برخی از وظایف سخت را به من سپردند. ولی زمانی که آقای دکتر توفیق به سازمان آمدند، وظایف سنگینتری را در سازمان استاندارد به من محول کردند که پیش از این سابقه نداشت به خانمها تا این اندازه بها داده شود. در آن زمان ساختار سازمان استاندارد تغییر کرد و بخش تخصصی که من مدیریتش را بر عهده داشتم، حذف شد. آقای دکتر توفیق من را به حوزه تجارت و صادرات و واردات فرستادند. مسوولیت مدیریت بازرسی کالا و امور صادرات و واردات را به من سپردند که در آن زمان به یاد دارم که خیلی مورد نقد واقع شدند.
پس ساختارشکنیای که شما انتظار داشتید اینگونه اتفاق افتاد.
بله، در آن مقطع برخی اعتقاد داشتند نباید برای بخش بازرسی و صادرات و واردات یک خانم انتخاب شود، چرا که این حوزه بسیار حساس است به ویژه در بخش صادرات که با بسیاری از مراجع بیرونی و با کشورهای مختلف در ارتباط است و یک خانم نمیتواند از عهده این مسوولیت برآید. اما آقای توفیق به این انتقادات توجهی نکردند و از من حمایت کردند. حتی اخیراً نیز در جلسه تودیع و معارفه رئیس سازمان ملی استاندارد به من گفتند در آن زمان با وجود واکنشهای منفی بر سر انتخاب شما به عنوان مدیر بخش بازرسی میدانستم تا این سطح رشد خواهید کرد. پس از ایشان روسای بعدی سازمان آمدند که در مجموع به تمام کارکنان قدیمی این سازمان لطف داشتند و حمایت میکردند. تا آقای مهندس برزگری از درون سازمان به عنوان رئیس انتخاب شدند. واقعاً همیشه مانند یک برادر بزرگتر از من حمایت میکردند. من همچنان در حوزه واردات و صادرات فعال بودم که باز هم تغییرات ساختاری انجام شد و نام آن به دفتر ارزیابی کیفیت کالاهای وارداتی و صادراتی تغییر کرد. در نهایت این حوزه صادرات و واردات خودش تبدیل به یک معاونت سازمان شد. یعنی باز هم گسترش پیدا کرد.
شما در حوزههایی که تاکنون مسوولیتهای آنها را در سازمان استاندارد بر عهده داشتهاید عملکرد خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
در زمانی که در بخش تخصصی بودم، توانستم یکسری فعالیتها را برای اولین بار در سازمان شروع کنم. در مدیریت بخش مکانیک و فلزشناسی در حقیقت پیشنهاد نظارت و کنترل سیلندرهای گاز مایع در چرخهای که به دست مردم میرسد در زمان مدیریت من بود که ما توانستیم مصوبات لازم را بگیریم و هنوز هم ادامه دارد. نظارت بر مصنوعات، فلزات گرانبها مانند طلا از همان زمان باز پیشنهادش از بنده بود. رسیدگی به وضعیت زمینهای بازی، شهربازیها و مهدکودکها نیز در زمان مدیریت من اتفاق افتاد؛ یا اهمیت دادن به قانون برنامه دوم توسعه در آن زمان که توجه ویژهای بر بحث انرژی و بهینهسازی مصرف آن بود؛ چون هنوز وارد این حوزهها نشده بودیم. بنابراین پیگیریهایش را در آن زمان آغاز کردیم. خوشبختانه به جای بسیار مثبتی رسید که با همکاریهایی که مدیران بعدی در بخش مدیریت نظارت بر اجرای استانداردهای انرژی داشتند به ویژه در حال حاضر که مدیر این بخش هم یک خانم هستند مسائل پیرامون استانداردهای انرژی بسیار گسترش پیدا کرد؛ یا نظارت بر نصب آسانسور را که قبلاً وجود نداشت برای اولین بار مطرح کردیم. در حقیقت به نوعی بازرسی فنی را در سازمان استاندارد پایهگذاری کردیم.
آیا تصور میکردید روزی اولین خانمی باشید که به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد انتخاب شوید؟
واقعیت را اگر بخواهم بگویم با توجه به سیاستهایی که قبلاً در انتخاب رئیس سازمان ملی استاندارد وجود داشت و از بیرون مجموعه فردی را به عنوان رئیس سازمان انتخاب میکردند این تصور را نداشتم که روزی بتوانم رئیس سازمان استاندارد بشوم. اینکه در وهله اول از درون سازمان، فردی انتخاب شود با حضور آقای مهندس برزگری این تابو شکسته شد که از درون سازمان استاندارد میتواند کسی به ریاست سازمان برسد. ولی اینکه یک خانم در راس این سازمان قرار بگیرد، این دیگر تابوی خیلی سختی بود که باید شکسته میشد. خوشبختانه این تابو هم در دولت آقای دکتر روحانی شکسته شد. به هر حال چون قرار بود از داخل سازمان رئیس سازمان انتخاب شود قرعه فال به نام بنده افتاد که علاوه بر اینکه از درون سازمان بودم خانم بودنم باعث شد تحولی در مورد فعالیت اجتماعی زنان در جامعه رخ دهد.
شما اشاره کردید مجموعه فعالیتها و بازرسیهای فنی برای اولین بار در زمان مدیریت شما در استاندارد ایجاد شدند. اکنون تا چه اندازه به نتیجه و هدفی که میخواستید در انجام این بازرسیها و نظارتها نزدیک شدید. به هر حال طلا باید مطابق با استاندارد مربوطه فروخته شود اما هنوز هم شاهدیم طلا با عیارهای کمتر بدون نظارت چندانی فروخته میشود یا در بحث نظارت بر انرژی یا آسانسورها، فکر میکنید که کدامشان به درجهای رسیده است که مردم تلاشهای استاندارد را لمس میکنند؟
معتقدم با هر پدیدهای نباید به صورت انتزاعی برخورد کرد. همه این موارد که اشاره کردم برای اولین بار در آن زمان در سازمان استاندارد مورد توجه قرار گرفت که پیش از این کنترل و نظارتی بر آنها وجود نداشت. احساس خلأ باعث شد تا زمینه لازم برای کنترل آن پدیدهها فراهم شود. به طور مثال وقتی متوجه شدیم برای نصب آسانسورها کنترلی وجود ندارد و استانداردها رعایت نمیشوند، متوجه شدیم خلأ وجود دارد. پس باید کنترلها آغاز شوند. بنابراین ابتدا کنترلها شروع شوند و بعد به مرحله شناسایی ضعفها برسیم. به طور مثال در حال حاضر آتشنشانی در گزارشهایی که در آن آمار سوانح و مخاطرات ناشی از سیلندر گاز مایع را اعلام میکند این آمار روبه صفر است. در صورتی که خاطرم هست زمانی که ما بحث نظارت بر سیلندرهای گاز مایع را مطرح کردیم آمار سوانح بسیار وحشتناک بود. یا این کفپوشهای فوم که اکنون زمینهای بازی بچهها را پوشش میدهند حاصل تلاشهای سازمان استاندارد است. آن زمان تازه کنترل بر زمینهای بازی را آغاز کرده بودیم و پیشنهاد دادیم کفپوشهای فوم مورد استفاده قرار گیرد اما با شهرداری چالش داشتیم تا آنها متقاعد شوند برای حفظ سلامتی شهروندان این کار را انجام دهند. ما میگفتیم نصب کفپوش اجباری نیست اما برای حفظ جان کودکانمان بهتر است این کفپوشها در همه زمینهای بازی نصب شوند. اینها مواردی است که گاه دیده نمیشود. با این حال قبول دارم در نظارتها و کنترلهای ما ضعف وجود دارد و باید برطرف شوند. به هر حال مردم حق دارند به نظارتها و ضعفها در استانداردها نقد داشته باشند و باید به این موارد رسیدگی کرد. من نیز به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد وظیفه خودم میدانم که ضعفها در زمینه نظارتها را پیگیری کنم.
شما اعتقاد دارید باید ضعف در نظارتها و کنترلها از بین برود و به مردم حق میدهید که نسبت به مسائلی که پیرامون ضعف در نظارتها و مشکلاتی که در خصوص مسائل مربوط به استاندارد وجود دارد، انتقاد کنند. با این حال شما در مقطعی مدیریت این سازمان را بر عهده گرفتهاید که مسائل و ابهامهای بسیاری در خصوص عملکرد سازمان استاندارد وجود دارد. یکی مساله آلودگیهای کالاها و مواد غذایی وارداتی به کشور است. کالاهایی مانند برنج و مرغ یا سرنگهای آلوده و... دیگری در مورد کالاهای تقلبی و با کیفیت پایینو کالاهای وارداتی به ویژه چینی مطرح است. در مواجهه با این مسائل چه برنامهای دارید؟ آیا با تغییر مدیریت میتوان امیدوار بود که این سازمان در نظارتها بهتر از قبل عمل کند؟
باید تاکید کنم که سازمان استاندارد همیشه به مسائل سلامتی و ایمنی مردم جامعه حساس بوده و تمام تلاش خود را در این زمینه انجام داده و میدهد. آقای مهندس برزگری رئیس قبلی سازمان همواره توجه خاصی به مسائل استاندارد داشتند. ایشان همیشه میگفتند ما اول باید سلامتی و ایمنی مردم را در اولویت قرار دهیم. این شعار نیز در سرلوحه برنامههایم در سازمان ملی استاندارد قرار دارد. بنابراین ایمنی، بهداشت و سلامت مردم در اولویتم هستند. از طرف دیگر تاکید ویژهای دارم که جایگاه استاندارد ایران در عرصه بینالمللی باید ارتقا یابد. به همین جهت حضور پررنگتر در مجامع استاندارد مانند ISO و IEC، یا عضویتش در سازمانهای ذیربط مانند IAF و ... بسیار مهم است و باید تلاش کنیم تا در این دوره عضو این سازمانها شویم. البته همه روسای قبلی این سازمان تلاشهای خودشان را کردند اما بنا به دلایلی به نتیجه نرسیدند. به ویژه در سالهای اخیر بهرغم تلاش سازمان به علت مسائلی که در عرصه سیاست خارجی داشتیم- به ویژه تحریم - با مشکل مواجه شدیم، اما با سیاستهایی که در حال حاضر دولت آقای روحانی در پیش گرفته است تا گشایش در سیاست خارجیمان ایجاد شود، به همین خاطر آینده را روشن میبینم و میتوانیم در این زمینه موفق بشویم.
شما اشاره کردید که در زمینه مقابله با ورود کالاهای بیکیفیت چه برنامههایی دارید. سالهاست مردم ما دارند از جنس چینی بیکیفیت گلایه میکنند. در حالی که سازمان استاندارد از امضای توافقنامه با چینیها در سالهای اخیر خبر داده بود اما چندی پیش در رسانهها مطرح شد این توافقنامه اجرایی نشده و نظارتی از سوی سازمان استاندارد در این زمینه انجام نمیگیرد. با این اوصاف چرا مردم باید تاوان ورود کالاهای بیکیفیت چینی و تقلبی را بدهند؟
البته من اول این را خدمتتان عرض کنم که بین جنس بیکیفیت و تقلبی تفاوت وجود دارد. ممکن است از یک برند معتبر کپی شود و حتی کیفیت هم داشته باشد اما به هر شکل تقلبی است. حتی یک برند معتبر هم ممکن است کالای بیکیفیت تولید کند. استاندارد وظیفه دارد در خصوص کالاهایی که استاندارد اجباری تعریف شده است ورود و تولید کالاهای مربوطه را تحت نظارت قرار دهد و اگر کالایی کیفیتهای لازم را ندارد مانع شود. اما در مورد مسالهای که در خصوص تفاهمنامه ایران با چین چندی پیش در رسانهها مطرح شده است باید تاکید کنم تفاهمنامهای که ما با چین بستهایم و با کشورهای دیگری هم در این زمینه این تفاهمنامهها را امضا کردهایم، ناظر به این است که آنها به عنوان کشور صادرکننده کالا به کشور ما، پایش مقررات خودشان را انجام دهند. یعنی بر اساس ضوابط و مقررات استاندارد خودشان باید کنترل کیفیت کالاهای صادراتیشان را انجام دهند و پس از آن کالاها را به کشور ما ارسال کنند. اما وقتی این کالاها وارد کشور شد ما نیز بر اساس توافقاتی که در تفاهمنامه انجام شده کنترلهای مربوطه را انجام میدهیم تا اطمینان حاصل کنیم که آنها به درستی ضوابط و کنترلهایشان را انجام دادهاند.
پس ادعاهایی را که مطرح شد مبنی براینکه این توافقنامه از طرف چینیها اجرایی نشده است، شما تکذیب میکنید؟
بله. اتفاقاً این تفاهمنامه اجرایی شد. بر اساس این تفاهمنامه سازمان استاندارد چین کار را به نهاد بازرسی چین (CIQ) سپرد و قرار شد کالاهای صنعتی شامل 2011 ردیف تعرفه چینی، مشمول مقررات استاندارد اجباری برای صادرات از طرف دولت چین مورد کنترل و بازرسی قرار گیرند. از سوی دیگر، برای ما از منظر دولت ایران، 2845 ردیف تعرفه کالای ایرانی مشمول مقررات استاندارد اجباری در نظر گرفته شد. ما در تفاهمنامه نهایتاً قرار گذاشتهایم، دولت چین آن 2011 ردیف تعرفه کالاهای خود را کنترل کند. در نتیجه نهاد بازرسی چین، گواهی بازرسی CIQ را به ما بدهد، بعد کالاها وارد کشور ما بشود. قبل از این گواهی بازرسی داده نمیشد. هر چه آنها میخواستند وارد میکردند. تازه بعد از واردات ما میخواستیم که در کشور خودمان آن کالاها را کنترل کنیم و ببینیم کیفیت لازم را دارد یا خیر؛ و بعد اجازه واردات بدهیم. ولی در این تفاهمنامه قرار شد، حداقل چین نیز در این زمینه نظارت داشته باشد. بنابراین با اجرای این تفاهمنامه، CIQ گواهینامههای مربوطه در خصوص کیفیت کالاهایش را صادر میکرد و در اختیار ایران میگذاشت. پس از آنکه این کالاها وارد کشور ما میشد با روشهای ارزیابی انطباق کالای وارداتی خودمان که چهار روش اصلی بود و بر اساس قوانین و مقررات سازمان ملی استاندارد، ما نیز کنترل خودمان را انجام میدادیم.
اگر کالایی با استانداردهای ما همخوانی نداشت آیا مواردی بود که آن کالا را مرجوع کنید؟
بله، اتفاقاً این موارد در تفاهمنامه لحاظ شده بود. ما کنترل میکردیم و اگر میدیدیم کالایی بیکیفیت است، اعلام میشد. حتی در تفاهمنامه قید شده اگر موارد تخلف دیده شود ما با واردکننده خودمان برخورد کنیم و آنها نیز با صادرکننده خودشان برخورد کنند. حتی در دو، سه مورد این موارد مشاهده شد که سفارت ایران در چین هم به ما در این زمینه کمک کرد تا رسیدگی انجام شود.
چه کالاهایی بودند؟
اجازه دهید اسم نبرم.
با وجود این کنترل پس چرا بازار ما از کالاهای بیکیفیت چینی پر است؟
بخشی از این امر به قاچاق کالا در داخل کشور برمیگردد. اما توجه کنید تنها کالاهای استاندارد اجباری شامل کنترل کیفیت میشوند. ما در ایران یک تعداد کالای مشمول استاندارد اجباری داریم. اما کالاهایی که نه ما استاندارد اجباری داریم و نه آنها استاندارد اجباری دارند، چه میشود؟ به هر شکل سازمانها و به اصطلاح نهادهای دیگر هم در زمینه کنترل و نظارت کالاها وظایفی بر عهده دارند. ما وارد وظایف آنها نمیشویم.
یعنی نهادهای دیگر چون وزارت بهداشت، کشاورزی و سازمان دارو و غذا و... در زمینه نظارت با ضعف مواجهند؟
من اصلاً نمیخواهم بگویم آنها در این زمینه ضعف دارند. آنها هم وظایف قانونی خودشان را به نحو احسن انجام میدهند، شاید اصلاً بخشی از نظارت و کنترل در خصوص برخی کالاها بر عهده هیچ نهادی نباشد. باید در نگاه کلانتر به این مساله توجه کرد. اتفاقاً یکی از کارهایی که من چند ماه پیش در سمت قبلی که در استاندارد بر عهده داشتم گفته بودم انجام شود، این بود که ما بیاییم در فهرست ردیف تعرفههای کشور، بررسی و کنترلی انجام دهیم که چه کالاهایی را هیچ کدام از سازمانهای مربوطه کنترل نمیکنند. یعنی نه ما، نه وزارت بهداشت، نه وزارت جهاد کشاورزی، نه سازمان تنظیم مقررات و در کل هیچ نهاد دیگری کنترل نمیکند. شاید بخشی از کالاهای بیکیفیت که به کشور وارد میشود از اینجا نشات بگیرند.
ولی به هر حال تمام کالاهایی که از مبادی رسمی وارد میشود ردیف تعرفه در گمرک دارند و دیگر شناسایی این کالاها کار سختی نیست؟
به هر حال باید این کار انجام شود. هنوز اینها را شناسایی نکردهایم. در حقیقت یک کار مطالعاتی است باید انجام شود.
پس نیاز داریم یکپارچگی در زمینه نظارت و کنترل ورود و تولید کالاها و خدمات در کشور میان تمام نهادها انجام گیرد؟ به هر حال موازیکاری هم ظاهراً باعث شده هر یک از نهادهای مربوطه از استاندارد گرفته تا دیگر نهادهای مسوول در این زمینه وظایف خود را به خوبی انجام ندهند.
دقیقاً. بنده در عین حال که با موازیکاری مخالف هستم، با این هم مخالفم که سلامت مردم بر عهده خودشان گذاشته شود. برخی از مشکلات نیز به عدم رعایت قانون برمیگردد. به طور مثال ما قانون حمایت از مصرفکننده داریم ولی به آن توجهی نمیشود. امیدوارم در این دوره توجهات لازم مبذول شود که حداقل مصرفکننده بداند کالایی که در داخل کشور تولید میشود اما علامت استاندارد ندارد، اگر بر اثر استفاده از آن دچار مشکل شد میتواند از طریق نهادی شکایت و پیگیری کند. در تلاشیم قانون حمایت از مصرفکننده هم به کمک سازمان استاندارد بیاید تا بتوانیم نظارتها و کنترل را بیشتر از قبل تقویت کنیم.
در این سالها ما بحثهای مختلفی درباره آلودگی بنزین داشتهایم. یک زمانی هم مطرح شد که سازمان استاندارد به خاطر ملاحظات سیاسی از این مساله چشمپوشی کرد. در این زمینه شما چه برنامهای در اینگونه موارد دارید؟
تنها ملاحظات سیاسی نبود اما این مساله به گذشته برمیگردد. اکنون که عزم دولت بر تامین ایمنی و سلامت و بهداشت مردم است، در خصوص مشکلات آلودگی هوا اگر موردی مشاهده شود که به علت عدم استانداردها به آلودگی دامن زدهاند قطعاً برخورد میکنیم. عزم جدیای در این زمینه وجود دارد. در حال حاضر کمیتههایی تشکیل شده است که سازمان ملی استاندارد هم عضو این کمیتههاست. منتها من الان در ابتدای کار در این ماجرا هستم. نمیتوانم بیایم و بگویم که دقیقاً چه کارهایی میتوانیم در این زمینه انجام دهیم. شما اگر در فرمایشات جناب آقای دکتر شریعتمداری در روز معارفه و تودیع هم ملاحظه کنید، ایشان اولین سخنی که گفتند و من دیدم سرتیتر خیلی از اخبار و رسانهها هم شد، این بود که استاندارد باید توصیهناپذیر باشد. این جمله تنها کافی است برای اینکه نقشه راه ما را تنظیم بکند. پس ما توصیهای از هیچ جا نمیپذیریم. کمااینکه تاکنون هم نپذیرفتهایم.
به هر شکل حرف و حدیثها در بسیاری از موارد باقی مانده است. فشارهای خودروسازان به دولت قبلی که مصوبههای سازمان استاندارد را اجرایی نکنند باعث شد شائبهها در خصوص عملکرد این سازمان افزایش یابد.
مطمئن باشید برنامهریزی منسجمی در خصوص نظارت بر خودرو انجام خواهم داد. اکنون اجازه دهید که صحبتی نکنم. چون نمیخواهم صحبتهایم واقعاً خام باشد. ولی باز هم تاکید میکنم، جان مردم برای ما خیلی اهمیت دارد. حتماً برنامهریزی منسجمی با هدایت و راهنماییهای همه بزرگواران دولت در این زمینه انجام میدهیم. چون در دولت بحث بنزین و خودرو به طور جدی مطرح است. اصلاً این نیست که حالا استاندارد یا راهنمایی و رانندگی یا سازمان محیط زیست بخواهند با اعمال مقررات سلایق خودشان را تحمیل کنند. ما باید در این زمینه با تمام نهادهای مربوطه همدلی و همکاری داشته باشیم. نکتهای که میخواهم عرض کنم واقعاً به عنوان اعتقاد شخصی خودم است نه حالا بگویم به عنوان رئیس این سازمان؛ معتقدم که ما همه داریم در یک کشور زندگی میکنیم. حفظ سلامت و ایمنی و جان مردم و کیان کشور باید برایمان خیلی مهم باشد. ما باید به تمامی این مسائل و مشکلات به صورت یک پکیج نگاه کنیم. فرافکنی نکنیم. نیاییم و بگوییم که تقصیر آن است یا تقصیر آن یکی است و من تقصیری ندارم. نه، همهمان بنشینیم با همدیگر یک تعامل سازنده در تمام زمینههای مربوطه از بنزین گرفته تا جنسهای بیکیفیت داشته باشیم.
یعنی شما میخواهید ابهامزدایی کنید؟
دقیقاً. اگر کالای بیکیفیت وارد شده است، ما در استاندارد یک گوشه کار بودهایم. نهادهای دیگری هم نقش داشتهاند. نباید فرافکنی کنیم و بگوییم که سازمان فلان تقصیرکار بوده است. خیر. همهمان به یک اندازه مقصر هستیم. همهمان به یک اندازه مسوول هستیم. همهمان به یک اندازه باید برنامهریزی برای رفع این مشکلات داشته باشیم. پس باید بنشینیم با همدیگر و با تعامل سازنده، چارهاندیشی و برای حفظ سلامتی مردم برنامهریزی کنیم. از این طریق میتوانیم مخاطرات و مشکلات را از سر راه برداریم. از طرفی اعتقاد صد درصد به شفافسازی و راستگویی به مردم دارم. نباید ابهام ایجاد کنیم. اگر خطراتی وجود دارد باید به مردم واقعیت گفته شود. اگر مشکلاتی وجود دارد باید با مردم در میان گذاشته شود. ولی بیجهت هم مردم را نگران نکنیم.
چقدر میتوانید به عنوان خانمی که مدیر این سازمان است، مقابل این مسائل که شما نیز اشاره کردید ایستادگی کنید. به هر حال مقاومتها زیاد است. سود تولید و واردات کالاهای بیکیفیت هم که خودتان میدانید بالاست که برخی حاضرند به هر طریقی استانداردها را زیر پا بگذارند و این کالاها را توزیع کنند؟
فرقی ندارد من آقا باشم یا خانم باید اصل را بر توصیهناپذیری این سازمان قرار داد. من در تمام مراحل زندگیام مقاوم بودهام و تمام مسائل و مشکلات را به هر شکلی از سر راهم برداشتهام. در سازمان استاندارد هم همین گونه مقاوم خواهم بود. در وهله اول ایمنی و سلامت مردم مهم است. همانطور که تاکید کردم عزم استاندارد بر حفظ جان مردم است و به هیچ عنوان توصیه نمیپذیرد.
با توجه به اینکه شما به تازگی این مسوولیت را بر عهده گرفتهاید چطور به عنوان یک خانم، به سمت رئیس سازمان ملی استاندارد انتخاب شدید؟
شاید جزو معدود افرادی باشم که از درون سازمانی به عنوان رئیس آن انتخاب شدم. پس از پایان تحصیلاتم در دانشگاه بلافاصله وارد سازمان ملی استاندارد شدم. در تمام این سالها نیز تنها در این سازمان فعالیت داشتم و مرحله به مرحله ارتقا گرفتم و در سطوح مدیریتی آن فعالیت کردهام. از اوایل دوران جوانی به دنبال ساختارشکنی در مورد خانمها در جامعهمان بودم. به همین علت نیز در دانشگاه رشته مهندسی متالورژی با گرایش ریختهگری را انتخاب کردم. اما به علت انقلاب فرهنگی در اوایل انقلاب در آن مقطع انتخاب گرایش ریختهگری برای دانشجویان خانم ممنوع شد. به ما (چند نفر خانم بودیم) که قبل از ممنوعیت تحصیل در این گرایش پذیرفته شده بودیم و علاقه داشتیم در زمینه ریختهگری تحصیل کنیم در آن زمان توصیه کردند بهتر است رشته ریختهگری را انتخاب نکنید. چرا که ممکن است بعداً برای ادامه تحصیل و فعالیت در حرفه ریختهگری با مشکل مواجه شوید. حتی تاکید شد گرایشهای دیگری از رشته متالورژی را انتخاب کنیم اما من قبول نکردم و مهندسی متالورژی در گرایش ریختهگری را در دانشگاه علم و صنعت به پایان رساندم.
پس از اینکه فارغالتحصیل شدید و امکان ادامه تحصیل نداشتید، آن وقت چه تصمیمی گرفتید؟
زمانی که لیسانس گرفتم به دلیل اینکه حضور خانمها در این رشته ممنوع بود اجازه ادامه تحصیل در ایران را نداشتم. از طرفی چندان علاقهای هم نداشتم که از ایران بروم و البته مسائل مالی هم مانع رفتن میشد. آن زمان نمیتوانستم بدون بورسیه دانشگاه به خارج از کشور بروم تا ادامه تحصیل بدهم. چرا که تامین مخارج زندگی و تحصیلات برایم سخت بود. وقتی این مشکلات برای ادامه تحصیلم وجود داشت تصمیم گرفتم فعلاً فکر ادامه تحصیل را کنار بگذارم و وارد بازار کار شوم. در اواخر سال 1364 به محض اینکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدم به جستوجوی کار پرداختم. به واحدهای تولیدی ریختهگری رفتم اما به علت خانم بودنم قبول نکردند که استخدامم کنند. میگفتند کارگاههای ریختهگری جای مناسبی برای خانمها نیست.
پس ممنوعیت برای ادامه تحصیل و مخالفت با کار کردن خانمها در کارگاههای ریختهگری باعث شد وارد سازمان استاندارد شوید؟
وقتی متوجه شدم که تلاشم بینتیجه است در نهایت به سراغ روزنامهها رفتم تا شاید بتوانم کار مناسبی با توجه به تحصیلاتی که داشتم پیدا کنم. در آن مقطع دو دستگاه دولتی آگهی استخدام رسمی از طریق آزمون ورودی در روزنامه داده بودند. من فرم استخدام هر دو دستگاه را پر کردم. یکی از آنها سازمان ملی استاندارد بود. اما با توجه به اینکه نتیجه آن یکی سازمان زودتر اعلام شد که در آنجا پذیرفته شدهام برای همین مدت کوتاهی در آن سازمان فعالیت کردم اما بنا به دلایلی ترجیح دادم به سازمان استاندارد بروم.
از اوایل دوران جوانی به دنبال ساختارشکنی در مورد خانمها در جامعهمان بودم. به همین علت نیز در دانشگاه رشته مهندسی متالورژی با گرایش ریختهگری را انتخاب کردم. اما به علت انقلاب فرهنگی در اوایل انقلاب در آن مقطع انتخاب گرایش ریختهگری برای دانشجویان خانم ممنوع شد. به ما که قبل از ممنوعیت تحصیل در این گرایش پذیرفته شده بودیم و علاقه داشتیم در زمینه ریختهگری تحصیل کنیم در آن زمان توصیه کردند بهتر است رشته ریختهگری را انتخاب نکنید.
سازمان دیگر کجا بود؟
آنجا سازمان زمینشناسی بود. حدود دو ماه در آن سازمان فعالیت کردم ولی با توجه به اینکه کارم چندان با رشته تحصیلیام همخوانی نداشت، علاقهمند نبودم که به کار در سازمان زمینشناسی ادامه بدهم. تا اینکه نتایج آزمون سازمان استاندارد اعلام شد و وقتی دیدم آنجا هم قبول شدهام تصمیم گرفتم به استاندارد بروم. از اواخر سال 1364 که وارد این سازمان شدم دیگر ماندگار شدم. از درجات کارشناسی شروع کردم. ابتدا کارشناس بودم و پس از آن کارشناس مسوول شدم. در آن مقطع مدتی معاونت یکی از بخشها بهرغم اینکه تجربهام از برخی از افراد که در استاندارد فعالیت میکردند، کمتر بود- به من سپرده شد. به همین ترتیب مراحل مختلف را طی میکردم. البته وقفهای هم به علت اینکه مادر شده بودم در کارم افتاد. پس از آنکه دوباره به کار برگشتم باز هم از مرحله کارشناسی شروع کردم، دوباره کارشناس مسوول شدم و در نهایت تا سال 1377 تنها به عنوان کارشناس مسوول فعالیت میکردم. البته در کنار فعالیت در سازمان استاندارد همزمان فعالیت جنبی در رشته تحصیلیام را نیز انجام میدادم. با توجه به اینکه پس از دانشگاه وارد انجمن ریختهگری شده بودم که در آن زمان به نام جامعه ریختهگران مشهور بود. در نهایت با توجه به فعالیتهایی که انجام دادم به عنوان عضو هیاتمدیره علمی انجمن ریختهگری انتخاب شدم.
در سازمان استاندارد ابتدا در کدام بخش به عنوان مدیر انتخاب شدید؟
در آن زمان تحت حمایت مرحوم میراحمد سادات بودم که از روسای سازمان و مشوق من بودند با اینکه تنها یک کارشناس مسوول بودم، اما توجه بسیاری به رشد و ارتقای کارکنانشان به ویژه خانمها داشتند. هیچگاه یادم نمیرود که در سخنرانیهایشان وقتی میخواستند از تلاش و کوشش همکارانشان در استاندارد یاد کنند به من اشاره میکردند و با همان لهجه شیرین اصفهانیشان میگفتند همین خانم پیروزبخت را که میبینید علاوه بر اینکه کارشناس استاندارد است، عضو هیاتمدیره انجمن جامعه ریختهگران هم هست. به دستور ایشان تا مدتی به عنوان سرپرست دفتر امور زنان در سازمان استاندارد منصوب شدم.
شما گفتید به دنبال ساختارشکنی برای خانمها در جامعه بودید. در سازمان استاندارد این مساله را چگونه دنبال کردید؟
پس از مرحوم سادات ریاست سازمان بر عهده آقای دوستحسینی قرار گرفت. زمانی که ایشان به سازمان استاندارد آمدند من همچنان سرپرست دفتر امور زنان و البته عضو کمیته بهرهوری و صنعت هم بودم. اما با توجه به اینکه آقای مهندس دوستحسینی به ژرفاندیشی و بسترسازی در درون سازمان اعتقاد داشتند در بدنه آن جستوجو کردند تا مدیران این سازمان را از بین افراد شایسته منصوب کنند و از بیرون هیچ کسی را با خودشان نیاوردند. این افتخار نصیب من شد تا یکی از اولین کسانی باشم که از درون سازمان به عنوان مدیر یکی از بخشهای آنها انتخاب شوم. در آن زمان آقای دوستحسینی وقتی پیشنهاد مدیریت یکی از بخشها را به من دادند، گفتند این انتخاب از این جهت بوده که بسیار علاقهمند هستم که یک خانم بیاید در یک حوزه بسیار مردانه مدیریت کند. آن موقع هم یکی دیگر از ساختارشکنیها در این عرصه رقم خورد. با توجه به اینکه در حوزه مکانیک و فلزشناسی سالها فعالیت میکردم به عنوان مدیرکل مکانیک و فلزشناسی که در حقیقت شلوغترین و پرکارترین و سختترین مدیریت آن زمان سازمان استاندارد بود، منصوب شدم. به هر شکل آقای دوستحسینی با انتخاب من به عنوان یک خانم برای مدیریت این بخش سنگبنای اعتمادی را گذاشت که نتیجهاش این بود که امروز بعد از 15 سال به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد انتخاب شدم.
با این اوصاف به نوعی روش و منش مدیریت آقای دوستحسینی الگوی شما در مدیریت سازمان ملی استاندارد است؟
بله، در این زمینه بسیار تلاش خواهم کرد تا به پای ژرفنگری، صبوری و نوآوریهای ایشان در مدیریت سازمان استاندارد برسم اما در خودم نمیبینم که به حد ایشان برسم. در هر صورت بعد از رفتن آقای دوستحسینی از سازمان استاندارد آقای دکتر سیدابریشمی که جزو استادان من بودند، آمدند. ایشان هم به من کمک کردند و این اعتماد را داشتند و برخی از وظایف سخت را به من سپردند. ولی زمانی که آقای دکتر توفیق به سازمان آمدند، وظایف سنگینتری را در سازمان استاندارد به من محول کردند که پیش از این سابقه نداشت به خانمها تا این اندازه بها داده شود. در آن زمان ساختار سازمان استاندارد تغییر کرد و بخش تخصصی که من مدیریتش را بر عهده داشتم، حذف شد. آقای دکتر توفیق من را به حوزه تجارت و صادرات و واردات فرستادند. مسوولیت مدیریت بازرسی کالا و امور صادرات و واردات را به من سپردند که در آن زمان به یاد دارم که خیلی مورد نقد واقع شدند.
پس ساختارشکنیای که شما انتظار داشتید اینگونه اتفاق افتاد.
بله، در آن مقطع برخی اعتقاد داشتند نباید برای بخش بازرسی و صادرات و واردات یک خانم انتخاب شود، چرا که این حوزه بسیار حساس است به ویژه در بخش صادرات که با بسیاری از مراجع بیرونی و با کشورهای مختلف در ارتباط است و یک خانم نمیتواند از عهده این مسوولیت برآید. اما آقای توفیق به این انتقادات توجهی نکردند و از من حمایت کردند. حتی اخیراً نیز در جلسه تودیع و معارفه رئیس سازمان ملی استاندارد به من گفتند در آن زمان با وجود واکنشهای منفی بر سر انتخاب شما به عنوان مدیر بخش بازرسی میدانستم تا این سطح رشد خواهید کرد. پس از ایشان روسای بعدی سازمان آمدند که در مجموع به تمام کارکنان قدیمی این سازمان لطف داشتند و حمایت میکردند. تا آقای مهندس برزگری از درون سازمان به عنوان رئیس انتخاب شدند. واقعاً همیشه مانند یک برادر بزرگتر از من حمایت میکردند. من همچنان در حوزه واردات و صادرات فعال بودم که باز هم تغییرات ساختاری انجام شد و نام آن به دفتر ارزیابی کیفیت کالاهای وارداتی و صادراتی تغییر کرد. در نهایت این حوزه صادرات و واردات خودش تبدیل به یک معاونت سازمان شد. یعنی باز هم گسترش پیدا کرد.
شما در حوزههایی که تاکنون مسوولیتهای آنها را در سازمان استاندارد بر عهده داشتهاید عملکرد خود را چگونه ارزیابی میکنید؟
در زمانی که در بخش تخصصی بودم، توانستم یکسری فعالیتها را برای اولین بار در سازمان شروع کنم. در مدیریت بخش مکانیک و فلزشناسی در حقیقت پیشنهاد نظارت و کنترل سیلندرهای گاز مایع در چرخهای که به دست مردم میرسد در زمان مدیریت من بود که ما توانستیم مصوبات لازم را بگیریم و هنوز هم ادامه دارد. نظارت بر مصنوعات، فلزات گرانبها مانند طلا از همان زمان باز پیشنهادش از بنده بود. رسیدگی به وضعیت زمینهای بازی، شهربازیها و مهدکودکها نیز در زمان مدیریت من اتفاق افتاد؛ یا اهمیت دادن به قانون برنامه دوم توسعه در آن زمان که توجه ویژهای بر بحث انرژی و بهینهسازی مصرف آن بود؛ چون هنوز وارد این حوزهها نشده بودیم. بنابراین پیگیریهایش را در آن زمان آغاز کردیم. خوشبختانه به جای بسیار مثبتی رسید که با همکاریهایی که مدیران بعدی در بخش مدیریت نظارت بر اجرای استانداردهای انرژی داشتند به ویژه در حال حاضر که مدیر این بخش هم یک خانم هستند مسائل پیرامون استانداردهای انرژی بسیار گسترش پیدا کرد؛ یا نظارت بر نصب آسانسور را که قبلاً وجود نداشت برای اولین بار مطرح کردیم. در حقیقت به نوعی بازرسی فنی را در سازمان استاندارد پایهگذاری کردیم.
آیا تصور میکردید روزی اولین خانمی باشید که به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد انتخاب شوید؟
واقعیت را اگر بخواهم بگویم با توجه به سیاستهایی که قبلاً در انتخاب رئیس سازمان ملی استاندارد وجود داشت و از بیرون مجموعه فردی را به عنوان رئیس سازمان انتخاب میکردند این تصور را نداشتم که روزی بتوانم رئیس سازمان استاندارد بشوم. اینکه در وهله اول از درون سازمان، فردی انتخاب شود با حضور آقای مهندس برزگری این تابو شکسته شد که از درون سازمان استاندارد میتواند کسی به ریاست سازمان برسد. ولی اینکه یک خانم در راس این سازمان قرار بگیرد، این دیگر تابوی خیلی سختی بود که باید شکسته میشد. خوشبختانه این تابو هم در دولت آقای دکتر روحانی شکسته شد. به هر حال چون قرار بود از داخل سازمان رئیس سازمان انتخاب شود قرعه فال به نام بنده افتاد که علاوه بر اینکه از درون سازمان بودم خانم بودنم باعث شد تحولی در مورد فعالیت اجتماعی زنان در جامعه رخ دهد.
شما اشاره کردید مجموعه فعالیتها و بازرسیهای فنی برای اولین بار در زمان مدیریت شما در استاندارد ایجاد شدند. اکنون تا چه اندازه به نتیجه و هدفی که میخواستید در انجام این بازرسیها و نظارتها نزدیک شدید. به هر حال طلا باید مطابق با استاندارد مربوطه فروخته شود اما هنوز هم شاهدیم طلا با عیارهای کمتر بدون نظارت چندانی فروخته میشود یا در بحث نظارت بر انرژی یا آسانسورها، فکر میکنید که کدامشان به درجهای رسیده است که مردم تلاشهای استاندارد را لمس میکنند؟
معتقدم با هر پدیدهای نباید به صورت انتزاعی برخورد کرد. همه این موارد که اشاره کردم برای اولین بار در آن زمان در سازمان استاندارد مورد توجه قرار گرفت که پیش از این کنترل و نظارتی بر آنها وجود نداشت. احساس خلأ باعث شد تا زمینه لازم برای کنترل آن پدیدهها فراهم شود. به طور مثال وقتی متوجه شدیم برای نصب آسانسورها کنترلی وجود ندارد و استانداردها رعایت نمیشوند، متوجه شدیم خلأ وجود دارد. پس باید کنترلها آغاز شوند. بنابراین ابتدا کنترلها شروع شوند و بعد به مرحله شناسایی ضعفها برسیم. به طور مثال در حال حاضر آتشنشانی در گزارشهایی که در آن آمار سوانح و مخاطرات ناشی از سیلندر گاز مایع را اعلام میکند این آمار روبه صفر است. در صورتی که خاطرم هست زمانی که ما بحث نظارت بر سیلندرهای گاز مایع را مطرح کردیم آمار سوانح بسیار وحشتناک بود. یا این کفپوشهای فوم که اکنون زمینهای بازی بچهها را پوشش میدهند حاصل تلاشهای سازمان استاندارد است. آن زمان تازه کنترل بر زمینهای بازی را آغاز کرده بودیم و پیشنهاد دادیم کفپوشهای فوم مورد استفاده قرار گیرد اما با شهرداری چالش داشتیم تا آنها متقاعد شوند برای حفظ سلامتی شهروندان این کار را انجام دهند. ما میگفتیم نصب کفپوش اجباری نیست اما برای حفظ جان کودکانمان بهتر است این کفپوشها در همه زمینهای بازی نصب شوند. اینها مواردی است که گاه دیده نمیشود. با این حال قبول دارم در نظارتها و کنترلهای ما ضعف وجود دارد و باید برطرف شوند. به هر حال مردم حق دارند به نظارتها و ضعفها در استانداردها نقد داشته باشند و باید به این موارد رسیدگی کرد. من نیز به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد وظیفه خودم میدانم که ضعفها در زمینه نظارتها را پیگیری کنم.
شما اعتقاد دارید باید ضعف در نظارتها و کنترلها از بین برود و به مردم حق میدهید که نسبت به مسائلی که پیرامون ضعف در نظارتها و مشکلاتی که در خصوص مسائل مربوط به استاندارد وجود دارد، انتقاد کنند. با این حال شما در مقطعی مدیریت این سازمان را بر عهده گرفتهاید که مسائل و ابهامهای بسیاری در خصوص عملکرد سازمان استاندارد وجود دارد. یکی مساله آلودگیهای کالاها و مواد غذایی وارداتی به کشور است. کالاهایی مانند برنج و مرغ یا سرنگهای آلوده و... دیگری در مورد کالاهای تقلبی و با کیفیت پایینو کالاهای وارداتی به ویژه چینی مطرح است. در مواجهه با این مسائل چه برنامهای دارید؟ آیا با تغییر مدیریت میتوان امیدوار بود که این سازمان در نظارتها بهتر از قبل عمل کند؟
باید تاکید کنم که سازمان استاندارد همیشه به مسائل سلامتی و ایمنی مردم جامعه حساس بوده و تمام تلاش خود را در این زمینه انجام داده و میدهد. آقای مهندس برزگری رئیس قبلی سازمان همواره توجه خاصی به مسائل استاندارد داشتند. ایشان همیشه میگفتند ما اول باید سلامتی و ایمنی مردم را در اولویت قرار دهیم. این شعار نیز در سرلوحه برنامههایم در سازمان ملی استاندارد قرار دارد. بنابراین ایمنی، بهداشت و سلامت مردم در اولویتم هستند. از طرف دیگر تاکید ویژهای دارم که جایگاه استاندارد ایران در عرصه بینالمللی باید ارتقا یابد. به همین جهت حضور پررنگتر در مجامع استاندارد مانند ISO و IEC، یا عضویتش در سازمانهای ذیربط مانند IAF و ... بسیار مهم است و باید تلاش کنیم تا در این دوره عضو این سازمانها شویم. البته همه روسای قبلی این سازمان تلاشهای خودشان را کردند اما بنا به دلایلی به نتیجه نرسیدند. به ویژه در سالهای اخیر بهرغم تلاش سازمان به علت مسائلی که در عرصه سیاست خارجی داشتیم- به ویژه تحریم - با مشکل مواجه شدیم، اما با سیاستهایی که در حال حاضر دولت آقای روحانی در پیش گرفته است تا گشایش در سیاست خارجیمان ایجاد شود، به همین خاطر آینده را روشن میبینم و میتوانیم در این زمینه موفق بشویم.
شما اشاره کردید که در زمینه مقابله با ورود کالاهای بیکیفیت چه برنامههایی دارید. سالهاست مردم ما دارند از جنس چینی بیکیفیت گلایه میکنند. در حالی که سازمان استاندارد از امضای توافقنامه با چینیها در سالهای اخیر خبر داده بود اما چندی پیش در رسانهها مطرح شد این توافقنامه اجرایی نشده و نظارتی از سوی سازمان استاندارد در این زمینه انجام نمیگیرد. با این اوصاف چرا مردم باید تاوان ورود کالاهای بیکیفیت چینی و تقلبی را بدهند؟
البته من اول این را خدمتتان عرض کنم که بین جنس بیکیفیت و تقلبی تفاوت وجود دارد. ممکن است از یک برند معتبر کپی شود و حتی کیفیت هم داشته باشد اما به هر شکل تقلبی است. حتی یک برند معتبر هم ممکن است کالای بیکیفیت تولید کند. استاندارد وظیفه دارد در خصوص کالاهایی که استاندارد اجباری تعریف شده است ورود و تولید کالاهای مربوطه را تحت نظارت قرار دهد و اگر کالایی کیفیتهای لازم را ندارد مانع شود. اما در مورد مسالهای که در خصوص تفاهمنامه ایران با چین چندی پیش در رسانهها مطرح شده است باید تاکید کنم تفاهمنامهای که ما با چین بستهایم و با کشورهای دیگری هم در این زمینه این تفاهمنامهها را امضا کردهایم، ناظر به این است که آنها به عنوان کشور صادرکننده کالا به کشور ما، پایش مقررات خودشان را انجام دهند. یعنی بر اساس ضوابط و مقررات استاندارد خودشان باید کنترل کیفیت کالاهای صادراتیشان را انجام دهند و پس از آن کالاها را به کشور ما ارسال کنند. اما وقتی این کالاها وارد کشور شد ما نیز بر اساس توافقاتی که در تفاهمنامه انجام شده کنترلهای مربوطه را انجام میدهیم تا اطمینان حاصل کنیم که آنها به درستی ضوابط و کنترلهایشان را انجام دادهاند.
پس ادعاهایی را که مطرح شد مبنی براینکه این توافقنامه از طرف چینیها اجرایی نشده است، شما تکذیب میکنید؟
بله. اتفاقاً این تفاهمنامه اجرایی شد. بر اساس این تفاهمنامه سازمان استاندارد چین کار را به نهاد بازرسی چین (CIQ) سپرد و قرار شد کالاهای صنعتی شامل 2011 ردیف تعرفه چینی، مشمول مقررات استاندارد اجباری برای صادرات از طرف دولت چین مورد کنترل و بازرسی قرار گیرند. از سوی دیگر، برای ما از منظر دولت ایران، 2845 ردیف تعرفه کالای ایرانی مشمول مقررات استاندارد اجباری در نظر گرفته شد. ما در تفاهمنامه نهایتاً قرار گذاشتهایم، دولت چین آن 2011 ردیف تعرفه کالاهای خود را کنترل کند. در نتیجه نهاد بازرسی چین، گواهی بازرسی CIQ را به ما بدهد، بعد کالاها وارد کشور ما بشود. قبل از این گواهی بازرسی داده نمیشد. هر چه آنها میخواستند وارد میکردند. تازه بعد از واردات ما میخواستیم که در کشور خودمان آن کالاها را کنترل کنیم و ببینیم کیفیت لازم را دارد یا خیر؛ و بعد اجازه واردات بدهیم. ولی در این تفاهمنامه قرار شد، حداقل چین نیز در این زمینه نظارت داشته باشد. بنابراین با اجرای این تفاهمنامه، CIQ گواهینامههای مربوطه در خصوص کیفیت کالاهایش را صادر میکرد و در اختیار ایران میگذاشت. پس از آنکه این کالاها وارد کشور ما میشد با روشهای ارزیابی انطباق کالای وارداتی خودمان که چهار روش اصلی بود و بر اساس قوانین و مقررات سازمان ملی استاندارد، ما نیز کنترل خودمان را انجام میدادیم.
اگر کالایی با استانداردهای ما همخوانی نداشت آیا مواردی بود که آن کالا را مرجوع کنید؟
بله، اتفاقاً این موارد در تفاهمنامه لحاظ شده بود. ما کنترل میکردیم و اگر میدیدیم کالایی بیکیفیت است، اعلام میشد. حتی در تفاهمنامه قید شده اگر موارد تخلف دیده شود ما با واردکننده خودمان برخورد کنیم و آنها نیز با صادرکننده خودشان برخورد کنند. حتی در دو، سه مورد این موارد مشاهده شد که سفارت ایران در چین هم به ما در این زمینه کمک کرد تا رسیدگی انجام شود.
چه کالاهایی بودند؟
اجازه دهید اسم نبرم.
توجه کنید تنها کالاهای استاندارد اجباری شامل کنترل کیفیت میشوند. ما در ایران یک تعداد کالای مشمول استاندارد اجباری داریم. اما کالاهایی که نه ما استاندارد اجباری داریم و نه کشورهای صادرکننده استاندارد اجباری دارند، چه میشود؟ به هر شکل سازمانها و نهادهای دیگر هم در زمینه کنترل و نظارت کالاها وظایفی بر عهده دارند. ما وارد وظایف آنها نمیشویم.
با وجود این کنترل پس چرا بازار ما از کالاهای بیکیفیت چینی پر است؟
بخشی از این امر به قاچاق کالا در داخل کشور برمیگردد. اما توجه کنید تنها کالاهای استاندارد اجباری شامل کنترل کیفیت میشوند. ما در ایران یک تعداد کالای مشمول استاندارد اجباری داریم. اما کالاهایی که نه ما استاندارد اجباری داریم و نه آنها استاندارد اجباری دارند، چه میشود؟ به هر شکل سازمانها و به اصطلاح نهادهای دیگر هم در زمینه کنترل و نظارت کالاها وظایفی بر عهده دارند. ما وارد وظایف آنها نمیشویم.
یعنی نهادهای دیگر چون وزارت بهداشت، کشاورزی و سازمان دارو و غذا و... در زمینه نظارت با ضعف مواجهند؟
من اصلاً نمیخواهم بگویم آنها در این زمینه ضعف دارند. آنها هم وظایف قانونی خودشان را به نحو احسن انجام میدهند، شاید اصلاً بخشی از نظارت و کنترل در خصوص برخی کالاها بر عهده هیچ نهادی نباشد. باید در نگاه کلانتر به این مساله توجه کرد. اتفاقاً یکی از کارهایی که من چند ماه پیش در سمت قبلی که در استاندارد بر عهده داشتم گفته بودم انجام شود، این بود که ما بیاییم در فهرست ردیف تعرفههای کشور، بررسی و کنترلی انجام دهیم که چه کالاهایی را هیچ کدام از سازمانهای مربوطه کنترل نمیکنند. یعنی نه ما، نه وزارت بهداشت، نه وزارت جهاد کشاورزی، نه سازمان تنظیم مقررات و در کل هیچ نهاد دیگری کنترل نمیکند. شاید بخشی از کالاهای بیکیفیت که به کشور وارد میشود از اینجا نشات بگیرند.
ولی به هر حال تمام کالاهایی که از مبادی رسمی وارد میشود ردیف تعرفه در گمرک دارند و دیگر شناسایی این کالاها کار سختی نیست؟
به هر حال باید این کار انجام شود. هنوز اینها را شناسایی نکردهایم. در حقیقت یک کار مطالعاتی است باید انجام شود.
پس نیاز داریم یکپارچگی در زمینه نظارت و کنترل ورود و تولید کالاها و خدمات در کشور میان تمام نهادها انجام گیرد؟ به هر حال موازیکاری هم ظاهراً باعث شده هر یک از نهادهای مربوطه از استاندارد گرفته تا دیگر نهادهای مسوول در این زمینه وظایف خود را به خوبی انجام ندهند.
دقیقاً. بنده در عین حال که با موازیکاری مخالف هستم، با این هم مخالفم که سلامت مردم بر عهده خودشان گذاشته شود. برخی از مشکلات نیز به عدم رعایت قانون برمیگردد. به طور مثال ما قانون حمایت از مصرفکننده داریم ولی به آن توجهی نمیشود. امیدوارم در این دوره توجهات لازم مبذول شود که حداقل مصرفکننده بداند کالایی که در داخل کشور تولید میشود اما علامت استاندارد ندارد، اگر بر اثر استفاده از آن دچار مشکل شد میتواند از طریق نهادی شکایت و پیگیری کند. در تلاشیم قانون حمایت از مصرفکننده هم به کمک سازمان استاندارد بیاید تا بتوانیم نظارتها و کنترل را بیشتر از قبل تقویت کنیم.
در این سالها ما بحثهای مختلفی درباره آلودگی بنزین داشتهایم. یک زمانی هم مطرح شد که سازمان استاندارد به خاطر ملاحظات سیاسی از این مساله چشمپوشی کرد. در این زمینه شما چه برنامهای در اینگونه موارد دارید؟
تنها ملاحظات سیاسی نبود اما این مساله به گذشته برمیگردد. اکنون که عزم دولت بر تامین ایمنی و سلامت و بهداشت مردم است، در خصوص مشکلات آلودگی هوا اگر موردی مشاهده شود که به علت عدم استانداردها به آلودگی دامن زدهاند قطعاً برخورد میکنیم. عزم جدیای در این زمینه وجود دارد. در حال حاضر کمیتههایی تشکیل شده است که سازمان ملی استاندارد هم عضو این کمیتههاست. منتها من الان در ابتدای کار در این ماجرا هستم. نمیتوانم بیایم و بگویم که دقیقاً چه کارهایی میتوانیم در این زمینه انجام دهیم. شما اگر در فرمایشات جناب آقای دکتر شریعتمداری در روز معارفه و تودیع هم ملاحظه کنید، ایشان اولین سخنی که گفتند و من دیدم سرتیتر خیلی از اخبار و رسانهها هم شد، این بود که استاندارد باید توصیهناپذیر باشد. این جمله تنها کافی است برای اینکه نقشه راه ما را تنظیم بکند. پس ما توصیهای از هیچ جا نمیپذیریم. کمااینکه تاکنون هم نپذیرفتهایم.
به هر شکل حرف و حدیثها در بسیاری از موارد باقی مانده است. فشارهای خودروسازان به دولت قبلی که مصوبههای سازمان استاندارد را اجرایی نکنند باعث شد شائبهها در خصوص عملکرد این سازمان افزایش یابد.
مطمئن باشید برنامهریزی منسجمی در خصوص نظارت بر خودرو انجام خواهم داد. اکنون اجازه دهید که صحبتی نکنم. چون نمیخواهم صحبتهایم واقعاً خام باشد. ولی باز هم تاکید میکنم، جان مردم برای ما خیلی اهمیت دارد. حتماً برنامهریزی منسجمی با هدایت و راهنماییهای همه بزرگواران دولت در این زمینه انجام میدهیم. چون در دولت بحث بنزین و خودرو به طور جدی مطرح است. اصلاً این نیست که حالا استاندارد یا راهنمایی و رانندگی یا سازمان محیط زیست بخواهند با اعمال مقررات سلایق خودشان را تحمیل کنند. ما باید در این زمینه با تمام نهادهای مربوطه همدلی و همکاری داشته باشیم. نکتهای که میخواهم عرض کنم واقعاً به عنوان اعتقاد شخصی خودم است نه حالا بگویم به عنوان رئیس این سازمان؛ معتقدم که ما همه داریم در یک کشور زندگی میکنیم. حفظ سلامت و ایمنی و جان مردم و کیان کشور باید برایمان خیلی مهم باشد. ما باید به تمامی این مسائل و مشکلات به صورت یک پکیج نگاه کنیم. فرافکنی نکنیم. نیاییم و بگوییم که تقصیر آن است یا تقصیر آن یکی است و من تقصیری ندارم. نه، همهمان بنشینیم با همدیگر یک تعامل سازنده در تمام زمینههای مربوطه از بنزین گرفته تا جنسهای بیکیفیت داشته باشیم.
یعنی شما میخواهید ابهامزدایی کنید؟
دقیقاً. اگر کالای بیکیفیت وارد شده است، ما در استاندارد یک گوشه کار بودهایم. نهادهای دیگری هم نقش داشتهاند. نباید فرافکنی کنیم و بگوییم که سازمان فلان تقصیرکار بوده است. خیر. همهمان به یک اندازه مقصر هستیم. همهمان به یک اندازه مسوول هستیم. همهمان به یک اندازه باید برنامهریزی برای رفع این مشکلات داشته باشیم. پس باید بنشینیم با همدیگر و با تعامل سازنده، چارهاندیشی و برای حفظ سلامتی مردم برنامهریزی کنیم. از این طریق میتوانیم مخاطرات و مشکلات را از سر راه برداریم. از طرفی اعتقاد صد درصد به شفافسازی و راستگویی به مردم دارم. نباید ابهام ایجاد کنیم. اگر خطراتی وجود دارد باید به مردم واقعیت گفته شود. اگر مشکلاتی وجود دارد باید با مردم در میان گذاشته شود. ولی بیجهت هم مردم را نگران نکنیم.
چقدر میتوانید به عنوان خانمی که مدیر این سازمان است، مقابل این مسائل که شما نیز اشاره کردید ایستادگی کنید. به هر حال مقاومتها زیاد است. سود تولید و واردات کالاهای بیکیفیت هم که خودتان میدانید بالاست که برخی حاضرند به هر طریقی استانداردها را زیر پا بگذارند و این کالاها را توزیع کنند؟
فرقی ندارد من آقا باشم یا خانم باید اصل را بر توصیهناپذیری این سازمان قرار داد. من در تمام مراحل زندگیام مقاوم بودهام و تمام مسائل و مشکلات را به هر شکلی از سر راهم برداشتهام. در سازمان استاندارد هم همین گونه مقاوم خواهم بود. در وهله اول ایمنی و سلامت مردم مهم است. همانطور که تاکید کردم عزم استاندارد بر حفظ جان مردم است و به هیچ عنوان توصیه نمیپذیرد.
دیدگاه تان را بنویسید