زندگی، معضل و خسارت موشهای تهران در گفتوگو با مهدی آسمار
موش میتواند سرمایه هنگفتی را اتلاف کند
مهدی آسمار، عضو بازنشسته هیات علمی انستیتو پاستور و دارای مدرک PHD در انگلشناسی و حشرهشناسی پزشکی است.
مهدی آسمار، عضو بازنشسته هیات علمی انستیتو پاستور و دارای مدرک PHD در انگلشناسی و حشرهشناسی پزشکی است. او سالهاست به تدریس در دانشگاه میپردازد و همزمان پژوهشهایی را نیز انجام داده است. آسمار علاوه بر اینها، مسوولیت فنی شرکت «ایمنبخش حیات» را نیز بر عهده دارد؛ شرکتی که در زمینه مبارزه با آفات مشغول فعالیت است و در این زمینه از امکانات آموزشی هم برخوردار است. آسمار معتقد است موشها از روشهایی مثل استفاده از غلات و غذای انسان یا انتقال بیماریها، میتوانند خسارتهای هنگفتی را ایجاد کنند. به گفته او، هر موش روزانه 22 گرم از غلات انسان مصرف میکند. یک ضرب و تقسیم ساده میتواند رقم زیانهای غذایی ناشی از موشها را به دست دهد؛ هر چند به گفته آسمار نه بررسی دقیقی از این خسارتها وجود دارد و نه سرشماری قابل اتکایی از جمعیت موشهای تهران. گفتوگوی «تجارت فردا» را با آسمار در ادامه میخوانید.
به طور کلی از لفظ «آفت» برای برخی حیوانات همچون موش استفاده میشود. آیا این حیوان واقعاً هیچ سودی ندارد؟
جوندگان هیچ مزایایی برای محیط زیست انسان ندارند. ولی در نظام خلقت جایگاه جوندگان هم محفوظ است. به عبارت بهتر اگر ما بخواهیم خودخواهی انسان را در نظر بگیریم، انسان دوست دارد محیطش سالم باشد. از نظر بهداشتی و از نظر اقتصادی در تامین باشد. هر موجودی بخواهد به این حیطه دستاندازی کند، انسان قبولش ندارد. یعنی با آن موجود برخورد میکند. در نظام خلقت تعادلی وجود دارد. بین جمعیتهای انسانی و حیوانی باید یک تعادلی باشد. اگر چنانچه بخواهیم خیلی محیط زیستی قضاوت کنیم، باید جانوران مختلف در تعادل باشند. اگر این تعامل و تعادل را کنار بگذاریم و از دیدگاه بهداشت انسان بخواهیم قضاوت کنیم، موشها و جوندگان برای انسان جز ضرر چیزی به دنبال ندارند؛ هم از نظر اقتصادی، هم از نظر مسائل بهداشتی. وقتی میگوییم جونده، این موجودات از نظر نمای ظاهری، دست و پای کوتاه و بدن کشیدهای دارند، از زیست خاصی برخوردارند و دندان ثنایای اینها، بیرویه رشد میکند. وقتی دندان بیرویه رشد کند، دهانشان دفرمه
میشود و اینها نمیتوانند فعالیت غذایی خود را درست انجام دهند. به همین دلیل در عادات زیستی این جانور آمده که ناگزیر است چیزهای سخت را گاز بگیرد؛ حتی سیمان، آهن و کابل برق. اینها را گاز میگیرد تا مینای دندانهای ثنایایش از بین رود و سایش ایجاد کند و از رشد دندانهای ثنایا (که به آنها دندانهای پیش میگوییم) جلوگیری کند. به همین دلیل به اینها میگوییم جونده.
موشهای شهر تهران از چه نژادی هستند و عمده خطراتشان به لحاظ انتقال بیماری چیست؟
ما سه نوع موش داریم که در محیط زیست انسان دستاندازی میکنند. اگر بخواهیم از جوندگان حرف بزنیم، جنسها و گونههای زیادی دارند. ولی قسمت عمدهشان وحشیاند. اگر به بیابانهای کشور بروید، جنسها و گونههای زیادی از موشها را میبینید. اینها به طور وحشی زندگی میکنند و آنها هم برای مسائل بهداشتی مضرند. اما وقتی صحبت از جوندگان شهری میکنیم، اینها سه نوع هستند. یک جنس موشهای خانگی کوچکجثه هستند که نام علمیشان «موسموسکولوس» است. مخصوصاً در خانههای قدیمی بیشتر دیده میشوند و از یک منفذ کوچک هم میتوانند بگذرند و زندگی کنند. اینها هم به لحاظ بهداشتی و اقتصادی مضرند. جنس دوم «رت» است. «رت» به موشهای بزرگجثهای میگوییم که به موشهای انباری و همچنین بندری معروفند. بین 300 الی 500 گرم میتوانند به طور متوسط وزن داشته باشند. این رتها دو گونهاند. در یک گونه، رنگ سطح پشتی حیوان مایل به قهوهای، پوزه گرد، لاله گوش کوتاه و دُم همطول حیوان است. اینها به رتهای نروژی یا «راتوس نروژیکوس» معروفند. اما گونه دیگری
داریم که رنگ سطح پشتشان سیاه، پوزهشان کشیده و لاله گوششان بلند است. دم این رت از جثه حیوان طویلتر است. طبق تحقیقاتی که من در گذشته انجام دادهام و در آن بنادر و همچنین شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت، بیشتر جمعیت مربوط به رتهای نروژی بود. یعنی اگر من بخواهم عدد گذشته را بگویم، 95 درصد رتهای کشور نروژی بودند. اینها از بنادر به داخل کشور هجوم آوردند. یک روزگاری میشد جلوی اینها را سد کرد که این کار را نکردند. یعنی عملاً کسی به این فکر نیفتاد و این موشها به شهرهای کشور آمدند. زاد و ولد کردند و الان همه شهرها گرفتار آنها شدهاند.
اما در مورد بیماری، تا زمانی که ما مشکل بیماریهای خاص را نداریم، مردم نگران نمیشوند. اگر بیماریهای خاصی قرار باشد در بین موشها رواج پیدا کند، آن وقت سلامت انسانها بیشتر به مخاطره میافتد. نه اینکه اینها الان آلوده نباشند. در خیلی از کشورهای طاعونخیز، راتوس نقش مهمی را ایفا میکند. چون با انسانها نزدیک است و میتواند اپیدمی شدیدی در شهرها به وجود آورد. موشها مخزن خیلی از بیماریها هستند. طبق تحقیقاتی که انجام دادهایم، اینها به تریپانازوم و انواع انگلها آلودهاند. به سالمونلا که میکروب خطرناکی است آلودهاند. وقتی فضله موش روی مواد غذایی مثلاً آجیل (که آن را نمیشوییم) قرار میگیرد، چنانچه به سالمونلا آلوده باشد، ما مسمومیت پیدا میکنیم. ادرار اینها آلودهکننده است. اگر توی آب بریزد، اینها آلوده به لپتوسپیر هستند و میتوانند آبها را آلوده کنند. اگر لپتوسپیر با پوست تن تماس پیدا کند، از پوست میگذرد و به خون راه پیدا میکند و موجب یرقان میشود. از طریق گاز گرفتن برخی میکروبها را منتقل میکنند. از طریق کک و کنه، بیماریها را منتقل میکنند و به طور کلی میتوان گفت اینها مخزن بیماریها هستند؛ چه از
طریق ادرار و مدفوع، چه از طریق گاز گرفتن و چه از طریق حشراتی که روی تنشان زندگی میکند. البته در مورد هاری، شک داشتیم که اینها بتوانند هاری را منتقل کنند. خوشبختانه بخش هاری انستیتو پاستور روی موشهای کشور کار و ثابت کرد آلوده به هاری نیستند و از این بابت جای نگرانی نیست. ولی به هر حال اینها مخزن بیماری هستند.
اخیراً اخباری نگرانکننده در مورد احتمال حمله موش به افراد مصدوم در صورت بروز زلزله در تهران منتشر شده است. آیا امکان دارد این جانوران به گوشت موجودات زنده و به طور خاص گوشت انسان علاقهمند باشند؟
بله، در تحقیقاتی که در مناطق بیابانی و روستاها انجام دادیم، شاهد آن بودیم که برای مثال بچه کوچکی را در یک اتاق خوابانده بودند، بعد موش داخل اتاق آمده و انگشت بچه را خورده بود. ضمن اینکه موشها خاصیت کانیبالیسم دارند. یعنی میتوانند بچههای خودشان را هم بخورند. درست است که از غلات تغذیه میکنند، ولی بعضاً ممکن است بچههای خودشان را هم بخورند. وقتی موجودی حالت گوشتخوار پیدا میکند، میتواند به انسان هم حالت تهاجمی داشته باشد.
در مورد جمعیت موشهای تهران هم آمارهای متفاوتی منتشر شده است. گفته میشود این اعداد بر برآورد دقیق متکی نیستند و چندان هم قابل اعتماد به شمار نمیروند. نظر شما در مورد صحت این اعداد چیست؟
کسی نیامده است برآورد جمعیت کند. در این زمینه پیشنهاد هم دادیم. ما میتوانیم با کار تحقیقاتی جمعیت موش را تعیین کنیم، ولی تا به حال این کار انجام نشده است. ولی من نکتهای را اینجا عرض میکنم: طبق مطالعاتی که کردیم، یک جفت موش نر و ماده در طول یک سال با زاد و ولد به 500 موش میرسند. به طور متوسط هر موش چهار مرتبه زایمان میکند و هر بار هفت الی 14 بچه به دنیا میآورد.
در مورد وزن موشها چطور؟ آیا میتوان از حضور موشهای چندین کیلویی صحبت کرد؟
وقتی ما متوسط را کنار بگذاریم، حیوانی با جثه درشتتر میتواند وجود داشته باشد. ممکن است شما یک رت را پیدا کنید که وزنش 700 گرم باشد. ولی اینها معمولاً به کیلو نمیرسد.
طبیعتاً وقتی تعداد زیادی موش در تهران وجود دارد، به همان نسبت هم آسیب و خسارت به محصولات زیاد میشود.
از نظر اقتصادی یک رت طبق مطالعات صورت گرفته، روزانه 22 گرم از غلات را مصرف میکند و در واقع از بین میبرد. شما اگر این محاسبه را برای 500 موش در طول یک سال انجام دهید، میتوانید ببینید چه خسارتی وارد میشود. از طرف دیگر گفتیم موش گاز میگیرد تا دندانش ساییده شود. وقتی چیزهای عتیقه توسط موش گاز گرفته میشود، مثلاً در موزهها، خسارت ایجاد میشود. در کارخانهها، کابلهای برق ممکن است گاز گرفته شود و اتصال برق باعث شود در یک جایی آتشسوزی مهیبی رخ دهد و سرمایه هنگفتی از بین برود. اینها تماماً مربوط به زیانهای اقتصادی است که موش ممکن است ایجاد کند. در انبارها، مثلاً در سیلوها، موش خسارت سنگینی به آذوقه میزند به راحتی نمیتوان محاسبه کرد و مستلزم این است که تحقیقات وسیعتری انجام شود.
البته مسائل بهداشتی را هم میتوان به نحوی در خسارات موش به حساب آورد.
هر تختی که در بیمارستانها در بخشهای عفونی اشغال میشود، میتواند به دولت و مردم تحمیل هزینه کند. به خاطر بیماری که از موش به انسان منتقل شده است، فرد سر از بیمارستان درمیآورد. هزینههای بیمارستان، دارو و پرسنل را اگر در نظر بگیریم، میبینیم موش به عنوان یک آفت میتواند سرمایه هنگفتی را از دست انسان بگیرد. چه در بعد کشاورزی، پزشکی یا صنعتی.
موشها چگونه و در چه مکانهایی در محیط زیست انسانی حضور دارند؟
سه عامل باعث میشود موش به بقای خود ادامه دهد: خوراک، آب و پناهگاه. موش اگر این سه پارامتر را از دست دهد، دیگر نمیتواند زندگی کند. مثلاً به جدولهای خیابانها نگاه کنید. دیوارهایشان شکسته و سوراخ است. اینها پناهگاهی هستند که موشها میتوانند در آنجا استقرار پیدا کنند. پناهگاهی که موش به خود اختصاص میدهد، میتواند زیر پلهای رو جویها، سوراخ داخل تنه درخت، خانهها و ساختمانها باشد. سلیقه لانهسازی این موشها خیلی ضعیف است. مثل موشهای بیابانی، برای لانهسازی سلیقه ندارند. وقتی لانه موشهای بیابانی را بررسی کردیم، مشاهده کردیم در سه طبقه ساخته شده است. انبار عمقی است و دستشویی و توالت و خوابگاه جداست. انبارهای موقت و انبار عظیم دارد. این مربوط به موشهای بیابانی است. اما موشهای شهری لانههای کمعمق میسازند و سلیقه لانهسازیشان ضعیف است. بیشتر در پناهگاهها میتوانند سنگر بگیرند. در نتیجه موش هم در مسکن انسان میتواند زندگی کند و هم در مسیلها. آنچه که بیشتر الان شهرداری با آن درگیر است، در معابر عمومی و خیابانها و
پیادهروهاست. یعنی جاهایی که ساختمان مسکونی نیست.
شهرداری از چه روشهایی برای مقابله با موش استفاده میکند؟
روشها شامل مکانیکی، فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی است. ما در کشور از روشهای بیولوژیکی استفاده نمیکنیم که در آن، از یک میکروارگانیسم استفاده میکنند و موش آلوده به آن میشود. از روشهای مکانیکی میتوان به استفاده از تله و از روشهای فیزیکی میتوان به اولتراسوند اشاره کرد یا برخی اشعهها. روشهای شیمیایی هم الان معمول و زوداثر است که میتواند اثرات زیستمحیطی داشته باشد. باید از سمی استفاده شود که برای انسان و دیگر موجودات مضر نباشد و روی موش اثر داشته باشد.
از تکتیرانداز هم برای مبارزه با موش استفاده شده است. این روش چقدر میتواند مفید باشد؟
استفاده از تکتیرانداز برای شلیک به موش هم جزء روشهای مکانیکی تقسیمبندی میشود. اینها میتوانند مفید واقع شوند، ولی برای مبارزه کلان ارزش آنچنانی ندارند.
به طور کلی به نظر میرسد روشهای فعلی نتیجه چندانی نداشته است. آیا باز هم باید مبارزه را به این شیوهها ادامه داد؟
معمولاً فعالیتهای موش شبانه است. وقتی جمعیتش از حد معمول بیشتر شود، موش تصمیم میگیرد روزها هم فعالیت کند تا بتواند مواد غذایی مورد نیاز خود را به دست آورد. بنابراین وقتی در روز موش را میبینیم، امر مبارزه ضروری است. اگر جمعیت موش را در تهران میبینیم که به راحتی در جویها زندگی میکنند، بدون چون و چرا باید مبارزه کرد.
شما گفتید که روشهایی مثل استفاده از اسلحه در مبارزه کلان شاید نتواند موثر واقع شود. در سطح کلان چه باید کرد؟
حرف اول را در مبارزه با موش، بهسازی محیط میزند. یعنی کاری کنیم که موش نتواند وارد ساختمان شود و زندگی کند. اگر آبهایی که در سطح خیابان و در دسترس موش است را از دسترس آن خارج کنید، یا موش غذا نداشته باشد و زباله در اختیارش نباشد، نمیتواند آنجا زندگی کند. اگر هر چه میتوانیم هزینه کنیم و بهسازی محیط را انجام دهیم، این قدر سم استفاده نمیکنیم. وقتی شهرداری اعلام میکند تخلیه زباله سر زمان و در ظرفهای مشخصی انجام شود، اگر شهروندی رعایت نکند، طعمه در اختیار موش و گربه و سگ قرار میگیرد. بنابراین جمعیتشان زیاد میشود. بنابراین مردم باید کمک کنند. اگر مردم مشارکت نکنند، شهرداری به نتیجه نمیرسد. ضمن اینکه بهترین مبارزه در بنادر است. باید از دیروقت این مبارزه انجام میشد که نشده است. ما اگر جلوی ورود موش به شهرها را بگیریم، این قدر مشکل پیدا نخواهیم کرد. وقتی کشتی لنگر میاندازد، موش میتواند از طریق طنابها بین کشتی و ساحل رفت و آمد کند. در محموله اکثر کشتیها رت وجود دارد.
این رتها به بنادر میآیند و میروند در بستهبندی محصولات و کالاها و از این طریق به شهرها راه پیدا میکنند. با این سرعت عملی که من گفتم، جمعیتشان به وضعیت فعلی میرسد. این همه مبارزه و هزینه میکنیم و اجازه میدهیم موش به راحتی وارد کشور شود. بهترین راه این است که ما یک مبارزه ریشهای با اینها انجام دهیم.
به عنوان سوال پایانی کدام مناطق تهران بیشتر درگیر مساله موش هستند؟
اگر شهر تهران را به 22 منطقه شهری تقسیم کنیم، مناطقی که در خطه جنوب قرار میگیرند، مخصوصاً مناطقی که به نحوی به نهر فاضلاب فیروزآباد نزدیکند، بیشترین مشکلات را دارند. در جنوب تهران سبزیکاریهایی که میشود، شرایط زیستن را بیشتر فراهم میکند. هر جا که بیشتر مسائل بهداشتی و ساختمانسازی رعایت میشود، مشکل کمتر خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید