انتخابات عمومی بریتانیا و چالشهای دولت جدید در گفتوگو با بهروز مرواریدی
ماندن یا نماندن در اتحادیه اروپا
کامرون میخواهد در اتحادیه اروپا حق وتو برای انگلستان داشته باشد و به نظر من بعید است که اروپا با این شرایط موافقت کند. اگر اتحادیه اروپا قبول نکند کامرون بنا به قولی که به مردم داده باید رفراندوم برگزار کند.
هفته گذشته و در انتخابات عمومی در بریتانیا اتفاقات عجیبی رقم خورد. حزب محافظهکار توانست به تنهایی برنده انتخابات باشد و دولت را به دست گیرد تا نخستوزیری دیوید کامرون پنج سال دیگر تمدید شود. در مقابل حزب ملی اسکاتلند که سیاستهای عمدتاً مخالف با حزب محافظهکار دارد توانست بهترین نتیجه ممکن را کسب کند و حزب لیبرالدموکرات را عملاً از دور خارج کند. بهروز مرواریدی استاد توسعه در دانشگاه برادفورد انگلیس با تایید شگفتانگیز بودن نتایج و اختلاف آن با تمام پیشبینیها معتقد است مهمترین مساله پیشروی دولت محافظهکار تصمیمگیری در مورد ادامه حضور در اتحادیه اروپا یا ترک آن است. مسالهای که باید در سال 2017 در مورد آن تصمیمگیری شود و اگر دولت نتواند به نتیجهای مستدل و قطعی برسد باید برابر تعهدی که به مردم داده در این مورد همهپرسی برگزار کند. نتیجهای که از این همهپرسی حاصل شود بر تمام سیاستهای دولت محافظهکار چه سیاستهای اقتصادی و چه سیاستهای خارجی اثرگذاری عمیقی خواهد داشت.
به نظر میرسد نتیجه انتخابات اخیر علاوه بر مردم سایر نقاط دنیا برای مردم خود بریتانیا هم شگفتآور بود؟ نظر شما چیست؟
بله، بسیار شگفتانگیز بود. قبل از انتخابات هیچ کس پیشبینی نکرده بود که یک حزب با این تفاوت زیاد نسبت به دیگر احزاب برنده انتخابات شود. نزدیکترین پیشبینیها اعلام میکرد یک حزب بزرگ در کنار حزبی کوچکتر برنده میشوند و دولت ائتلافی تشکیل خواهد شد. همانند دولت قبل که نتیجه ائتلاف حزب محافظهکار و لیبرالدموکرات بود. جالب اینکه هیچ کدام از پیشبینیها و نظرسنجیها از برد حزب محافظهکار صحبت نمیکرد. قبل از انتخابات نسبت آرای محافظهکاران و حزب کارگر هر دو 34 درصد تخمین زده شده بود اما روز انتخابات تلویزیون بیبیسی یک نظرسنجی با جامعه آماری 2000 نفر که همگی در انتخابات شرکت کرده بودند انجام داد. در این نظرسنجی محافظهکاران بیشترین رای را آوردند البته این نظرسنجی دیگر نمیتوانست اثری روی انتخاب مردم داشته باشد چون همان روز برگزاری انتخابات انجام شد. با این همه عجیبتر از برنده شدن حزب محافظهکار، تعداد بالای کرسیهای ناسیونالیستهای اسکاتلند است که حزب ملی
اسکاتلند را تشکیل میدهند. حزبی که هیچ کس فکر نمیکرد بتواند تعداد کرسیهایش را درمجلس از هشت به 56 برساند و این شگفتی را رقم بزند. موضوع جالب توجهی است که حالا حزب برنده یعنی حزب محافظهکار در کنار خود حزب برنده دیگری میبیند که برایش چالشهای زیادی ایجاد خواهد کرد. ملیگرایان اسکاتلند تاثیر بسیار زیادی در این انتخابات داشتند. حزب ملی اسکاتلند در حال حاضر اذعان میکند که هدفش استقلال اسکاتلند نیست و تنها اختیارات مالی بیشتری طلب میکند. اما به نظر من هدف بلندمدت حزب ملی اسکاتلند رسیدن به استقلال برای این کشور است. تفاوت مجلس کنونی بریتانیا با مجلسهای قبل در این است که تعداد نمایندگان زن و نمایندگان اقلیتها بیشتر از قبل است. در این دوره تقریباً یکسوم نمایندگان انتخابشده زن هستند. در تاریخ مجلس انگلیس، این مجلس بیشترین تعداد نماینده زن را دارد. اقتصاد انگلیس هم به این انتخاب روی خوش نشان داد. با روی کار آمدن حزب محافظهکاران ارزش پوند انگلیس افزایش پیدا کرد و قیمت سهام در بورس لندن بالا رفت.
حزب محافظهکار را چطور ارزیابی میکنید؟ دیدگاهها و عملکرد این حزب در حوزههای مختلف چگونه است؟
محافظهکاران پیرو مکتب نئولیبرالیسم هستند. آنها از لحاظ اقتصادی به آزادی بازار و حداقل دخالت دولت در اقتصاد اعتقاد دارند و یکی از اهدافشان کم کردن هزینه دولت در خدمات رفاهی دولت است. مساله مهم دیگری که دولت محافظهکار به مردم قول داده برگزاری رفراندوم برای ماندن در یا خروج از اتحادیه اروپاست. یکی از چالشهای پیش روی دیوید کامرون همین مساله اتحادیه اروپاست. اکثر محافظهکاران دارای کرسی در مجلس اصلاحطلبان راستگرا هستند که مذاکره با اروپا با فشارهای آنها کار آسانی نخواهد بود. کامرون در مورد ماندن در اتحادیه با اروپاییها مذاکره میکند تا انگلستان در مورد قوانینی که در بروکسل تصویب میشود همچنان حق انتخاب داشته باشد. کامرون میخواهد در اتحادیه اروپا حق وتو برای انگلستان داشته باشد و به نظر من بعید است که اروپا با این شرایط موافقت کند. اگر اتحادیه اروپا قبول نکند کامرون بنا به قولی که به مردم داده باید رفراندوم برگزار کند تا مردم تصمیم بگیرند که میخواهند بریتانیا در اتحادیه اروپا باقی بماند یا
خارج شود.
فکر میکنید مردم انگلیس دوست دارند در اتحادیه اروپا بمانند یا از اتحادیه اروپا خارج شوند؟
جواب دادن به این سوال بسیار مشکل است. به نظر من، نظر شخصی من البته، بیشتر مردم موافق ماندن در اتحادیه اروپا هستند. بیش از نیمی از مردم علاقه دارند در اتحادیه اروپا بمانند و نزدیک به نیمی دیگر دوست ندارند بمانند. رای مردم در رفراندوم بسیار به رفتار رسانهها بستگی دارد. اینکه رسانهها چطور ایده ماندن یا نماندن در اتحادیه اروپا را برای مردم تحلیل کنند. البته خیلی هم بستگی به عکسالعمل دولت دارد که در سال 2017 طرفدار ماندن در اتحادیه اروپا باشد یا علیه آن. تاثیر رفتار شبکهای چون بیبیسی بسیار زیاد است. به نظر من مناظرههایی که در تلویزیون انگلستان برگزار شد به رای آوردن دولت محافظهکار بسیار کمک کرد.
از دید شما چرا حزب کارگر این انتخابات را به محافظهکاران باخت؟ به نظر میرسد که حزب کارگر در سراسر اروپا قافیه را به محافظهکاران باخته است. دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
حزب کارگر نتوانست اعتماد مردم را جذب کند. با آنکه این حزب سیاستهای خوبی داشته است اما نتوانست در این انتخابات برنده شود. سیاست حزب کارگر کاستن نابرابری بود. حزب کارگر اعتقاد به بالا بردن مالیات دارد و همین سیاست قشر کثیری از کارمندان و کارگران را دچار شک و تردید کرد و باعث شد حزب کارگر آرای بسیاری از دست بدهد. چون مردم اعتقاد داشتند دولت کارگر در نظر دارد مالیات بیشتری از آنها بگیرد و آنها فقیرتر میشوند. حزب کارگر قبل از انتخابات صریحاً اعلام کرد خانههایی که بالای دو میلیون پوند ارزش دارند باید سه هزار پوند در سال مالیات بدهند. حزب کارگر تصمیم داشت مالیات بر درآمد سرمایهداران را از 40 درصد به 50 درصد برساند و مردم نگران بودند که با روی کار آمدن حزب کارگر درآمدشان کمتر میشود. همچنین حزب کارگر طرفدار ماندن در اتحادیه اروپاست که تمام مردم انگلستان از آن حمایت نمیکنند در حالی که حزب محافظهکار قول برگزاری رفراندوم را داده
است. همچنین بسیاری از مردم بریتانیا از ترس تبانی حزب کارگر و حزب ملی اسکاتلند به حزب کارگر رای ندادند. مردم هراس داشتند که با توافق و تبانی این دو حزب، اسکاتلند بتواند در آینده نهچندان دور از بریتانیا جدا شود. این ایده را محافظهکاران منتشر کردند که اگر حزب کارگر و حزب ملی اسکاتلند تبانی کنند اسکاتلند از بریتانیا جدا خواهد شد. و این ایده کاملاً به زیان حزب کارگر تمام شد. در کنار این باید اشاره کنم حزب محافظهکار از حمایت مالی قوی برخوردار بود و سرمایهداران بزرگ در بریتانیا این حزب را حمایت و تامین مالی میکنند. این سرمایهداران کمک قابل توجهی به پیروزی حزب محافظهکار کردند. توان مالی حزب کارگر به اندازه حزب محافظهکار نبود. حزب کارگر حمایت مالیاش را از خیریهها و اتحادیههای کارگری میگیرد و اتحادیهها تاخیر زیادی در انتخاب رهبر خود داشتند. سیستم رایگیری قبلاً اینگونه بود که اتحادیهها یکسوم حق رای داشتند ولی اکنون این نظام تغییر کرده و به این صورت است که هر یک از اعضا یک رای خواهد داشت یعنی به سیستم هر عضو یک رای تغییر پیدا کرده است. حالا حزب کارگر پنج سال وقت دارد که به فکر ایدههای جدید باشد و با
رهبری جدید قویتر از قبل در انتخابات شرکت کند.
علت شکست لیبرالدموکراتها را چطور ارزیابی میکنید؟ بدون تردید نیک کلگ یکی از ناراحتترین چهرهها بعد از اعلام نتایج بود. لیبرالدموکراتها که در دولت ائتلافی قبل در کنار محافظهکاران حضور داشتند در این انتخابات از 56 کرسی خود تنها توانستند هشت کرسی را حفظ کنند و بقیه را از دست دادند. فکر میکنید چرا این اتفاق برای این حزب روی داد؟
به نظر من علت شکست بد لیبرالدموکراتها ائتلاف آنها با محافظهکاران بود. دولت قبل ائتلافی از محافظهکاران و لیبرالدموکراتها بود. اما شعارهای سیاسی لیبرالدموکراتها بسیار متفاوت و حتی در تناقض با محافظهکاران بود. این تناقض باعث شد مردم دیگر به لیبرالدموکراتها اعتماد نکنند. و همین باعث شکست لیبرالدموکراتها و از دست دادن 48 کرسی در وست مینستر شد.
شما اعتقاد دارید که تناقض در بیانیه و اعمال سیاست باعث شکست لیبرالدموکراتها شد. میتوانید نمونهای از این تناقضها را نام ببرید؟
در انتخابات قبل حذف شدن شهریه دانشگاهها در بیانیه لیبرالدموکراتها وجود داشت که توجه بسیاری از مردم و رایدهندگان را جلب کرده بود. اما زمانی که محافظهکاران و لیبرالدموکراتها به قدرت رسیدند شهریه دانشگاهها را از 6 هزار پوند به 9 هزار پوند افزایش دادند. این خودش بزرگترین تناقض عملی ممکن در عملکرد این حزب بود.
پیروزی دور از تصور حزب ملی اسکاتلند در این انتخابات را چطور تحلیل میکنید؟
حزب ملی اسکاتلند مانند سوسیال دموکراتهای اروپایی است که به پایین آوردن فقر و افزایش مسکن دولتی اعتقاد دارند. آنها به بالا بردن هزینههای دولت و نقش پررنگ دولت در اقتصاد معتقد هستند. در اسکاتلند تحصیل در دانشگاه برای دانشجویان اسکاتلندی، ولزی و ایرلندی رایگان است اما دانشجوهای انگلیسی باید شهریه بدهند. مردم از حمایت اجتماعی بالایی برخوردار هستند. سیاستهای حزب ملی اسکاتلند علیه استفاده بیشتر از انرژی هستهای و احداث نیروگاههای بیشتر است که حالا این سیاستها با وجود 56 نماینده در مجلس میتواند تاثیر زیادی روی رابطه با ایران داشته باشد. سیاست این حزب سرمایهگذاری روی انرژیهای تجدیدپذیر، سبز و پاک است. حزب محافظهکار باید با حزب ملی اسکاتلند مذاکرات زیادی انجام دهد. یکی از علایق و خواستههای اصلی حزب ملی اسکاتلند افزایش اختیارات مالی است. به طوری که قادر باشد به تنهایی برای اسکاتلند تصمیم بگیرد. به نظر من اعضای این حزب اثر زیادی روی تصمیمات مجلس خواهند گذاشت و یکی از پیامدهای حضور نمایندگان این حزب فدرالیسم در
بریتانیا خواهد بود. یعنی در آینده نهچندان دور هر کشور در بریتانیا نخستوزیر خود را خواهد داشت.
فکر میکنید دولت تمام محافظهکار جدید چه رویهای در سیاست خارجی داشته باشد؟ آیا رویه قبلی دولت تغییر قابل توجهی میکند؟
به عقیده من مهمترین تغییر با تصمیمگیری راجع به ماندن در اتحادیه اروپا یا ترک آن صورت خواهد گرفت. در حال حاضر دولت بریتانیا تمایل دارد جلوی حرکت آزادانه نیروی کار را بگیرد تا نیروی کار نتواند راحت از کشورهای دیگر اروپایی به انگلستان بیاید. همچنین قوانین سختتری برای گرفتن مستمری خصوصاً برای خارجیهایی که به انگلیس میآیند، اعمال کند. دولت بریتانیا بیشتر مایل به تجارت با اتحادیه اروپاست.
به نظر شما مهمترین چالشهای پیش روی دولت جدید انگلستان چیست؟ کامرون باید آماده رویارویی با چه مشکلاتی باشد؟
به عقیده من دولت محافظهکار در مسیر خود با پنج چالش اساسی مواجه است. اولین و مهمترین مساله که چندین بار به آن اشاره کردم ماندن در یا خروج از اتحادیه اروپاست که ابتدا دولت باید در مورد آن مذاکره و تصمیمگیری کند و اگر به نتیجه نرسد باید همهپرسی برگزار کند و نظر مردم را هر چه که باشد بپذیرد. مساله بعدی خاورمیانه است. به این صورت که اگر توافق هستهای با ایران صورت پذیرد میتواند در امنیت منطقه بسیار موثر واقع شود. در خاورمیانه چالش عراق و سوریه هم وجود دارد که هنوز حل نشده و البته دولت محافظهکار بریتانیا، کار زیادی نمیتواند انجام دهد و دخالت هم نخواهد کرد. یعنی تا زمانی که میتواند منابع ارزان و به خصوص نفت ارزان بخرد، هرگز خودش را درگیر نخواهد کرد. مساله بعدی گروه داعش است که میتواند برای تمام دنیا خطرناک باشد و دولت محافظهکار میخواهد کنترل بیشتری
روی رفت و آمد شهروندانش به خصوص افرادی که به عراق یا ترکیه، که احتمال میرود مقصد اصلیشان سوریه باشد، سفر میکنند داشته باشد. یکی دیگر از مسائل پیش روی دولت تحریم اقتصادی روسیه است. اینکه چالش چطور پیش رود بیشتر به عملکرد روسیه و همچنین به تصمیم اتحادیه اروپا وابسته است. از آنجا که آلمان چندان طرفدار وضع و کاربرد تحریم اقتصادی علیه روسیه نیست، مشخص نیست که اتحادیه چه منشی در پیش بگیرد. اگر دوباره علیه روسیه تحریم اعمال شود و همزمان آتشبس در شرق اوکراین برقرار شود، اتحادیه اروپا برای برداشتن تحریمها تحت فشار قرار میگیرد. دولت بریتانیا به رابطه اقتصادی با دولت چین علاقه دارد چون میخواهد از بازار چین استفاده کند. از طرف دیگر ژاپن برای حفظ امنیت و مالکیت جزایر خود در دریای چین تمایل دارد رابطه خوبی با آمریکا و انگلیس داشته باشد. به نوعی ارتباط خوب و قوی همزمان با چین و ژاپن مساله خطیری است و نیاز به حفظ تعادل و توازن دارد. مساله دیگری که پیش روی دولت قرار دارد مساله محیط زیست و انرژیهای پاک است که باید سیاستهای دولت جدید را در رابطه با هر کدام از این چالشها ببینیم. دولت فرانسه در نظر دارد گردهمایی
تغییرات آب و هوایی برگزار کند که دولت انگلیس نقش مهمی در آن دارد چرا که در این گردهمایی قرار است استفاده از زغالسنگ را ممنوع کنند و درجه حرارت زمین را در 50 سال آینده حداقل دو درجه پایین بیاورند.
به نظر شما سیاست دولت جدید بریتانیا در خاورمیانه چه تغییری خواهد کرد؟
به عقیده من سیاست بریتانیا در مورد خاورمیانه تغییر زیادی نخواهد کرد. چون همچنان دولت محافظهکار در قدرت است. اما اگر در 2017 بریتانیا از اتحادیه اروپا خارج شود بیشتر به سمت سیاستهای خارجی ایالات متحده آمریکا خواهد رفت و به این کشور نزدیکتر میشود. این اتفاق میتواند تغییر قابل توجهی در سیاستهای بریتانیا با خاورمیانه ایجاد کند. البته خروج انگلستان از اتحادیه اروپا باعث خروج سرمایه زیادی از انگلستان میشود و به عقیده من بریتانیا از اتحادیه خارج نمیشود. خروج از اتحادیه در طولانیمدت ممکن است اثر زیادی روی اقتصاد انگلستان بگذارد ولی در کوتاهمدت چندان تاثیرگذار نیست.
به نظر شما تاریخ از دیوید کامرون چگونه یاد خواهد کرد؟
به عقیده من اکنون برای اظهارنظر زود است. باید بعد از این پنج سال و بعد از تصمیم انگلیس در سال 2017 برای خروج از اتحادیه یا ماندن در آن نظر داد. به نظر من تعیینکنندهترین عامل در موفقیت کامرون به متحد نگه داشتن حزب محافظهکار و ماندن در اتحادیه اروپا بدون رفراندوم بستگی دارد. این چالش بزرگی پیشروی نخستوزیر است و اگر موفق نشود حزب محافظهکار اتحادش را از دست میدهد و حزب کارگر میتواند در انتخابات آینده قدرت را به دست بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید