واگذاری چابهار به هندیها چه منفعتی برای ایران دارد؟
بهار چابهار
هندیها چند روزی است که قرارداد اداره چابهار را در اختیار دارند.
هندیها چند روزی است که قرارداد اداره چابهار را در اختیار دارند. وزارت راه و شهرسازی ایران با عاملیت سازمان بنادر و دریانوردی، قراردادی را با سرمایهگذاران کشور هند به امضا رساندهاند که اگرچه تضمین دولت این کشور را دارد و شاید هم بتوان گفت سرمایهگذاری دولتی به حساب میآید که بر مبنای آن اداره این بندر، به مدت 10 سال و البته با شرایط و ضوابط خاص خود، به هندیها واگذار میشود. دو سال قبل بود که قرارداد مشترکی میان وزارت راه و شهرسازی ایران و وزارت حملونقل هند به امضا رسید و بر مبنای آن، امروز مفاد این قرارداد در حال اجرایی شدن است. اما این قرارداد از آنجا حائز اهمیت است که یک گام عملی برای جذب سرمایهگذار خارجی در اقتصاد ایران به شمار میرود. در واقع، ایران میخواهد علاوه بر اینکه از سرمایه هندیها استفاده کند از تجربیات آنها هم بهرهمند شده و توسعه یکی از بنادر مهم و استراتژیک خود را به سرانجام برساند. در تمام دنیا هم جذب سرمایهگذار به این شیوه مرسوم است؛ پس نباید همه مسائل را امنیتی کرده و بگوییم سپردن اداره بندر چابهار به هندیها آن هم برای مدت مشخص و با مفاد قراردادی معین، مخاطره دارد. اینطور نیست، این اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد و به نظر هم نمیرسد که این کار، مخاطرهای برای اقتصاد ایران داشته باشد. نگاهی گذرا به سایر کشورهای دنیا نشانگر این است که در تمام جهان، بنادر بسیاری هستند که به شرکتهای چندملیتی سپرده شدهاند؛ حتی برخی کشورها، چاههای نفت خود را هم در اختیار خارجیها قرار میدهند تا به روشهای مشخص و با مفاد معین قراردادها، طرحهای توسعه را برای آنها اجرا کنند. بر همین اساس، قرار است که هندیها در بندر چابهار سرمایهگذاری داشته باشند و ظرفیت آن را افزایش دهند. در این میان نباید فراموش کرد که چندین سال است که این بندر به دلایل مختلف، با حداقل ظرفیت خود کار میکرده است و اکنون، قرار است که ظرفیت آن افزایش یابد. اینها رونق اقتصادی را به منطقه هدیه میدهد و منابع ارزی ایران را هم متنوعتر میکند. پس ما باید علاوه بر منافعی که از اینگونه قراردادها نصیب خود میکنیم، مقررات بینالمللی را نیز رعایت کرده و گمرکات و سایر دستگاههای حاکمیتی کشور را تقویت کنیم تا با شفافیت کامل، در این نقاط استراتژیک حضور داشته باشند. اگر اینطور باشد، چنین قراردادهایی رونق اقتصادی را به منطقه میآورد؛ همانطور که در حال حاضر بندر جبل علی در دوبی، سالهاست که به این شیوه فعالیت میکند و هر سال هم، سهم خود را در تجارت جهانی، افزایش میدهد و حتی در مواردی هم، سهم ایران را از آن خود کرده است؛ در حالی که ما در کشوری زندگی میکنیم که به لحاظ موقعیت استراتژیک خود، نیاز دارد که بنادر با ظرفیت بیشتری داشته باشد و این ظرفیتها هم، روزبهروز افزایش یابد. اما اینکه این قرارداد چه منفعتی برای هندیها دارد باید گفت هندیها بر سر منافع ملی خود، نیاز دارند که در بندر چابهار سرمایهگذاری کنند و به همین دلیل، آمدهاند و ما نیز حداکثر کاری که باید انجام دهیم آن است که آنها را تشویق کرده و اجازه دهیم که منطبق با منافع ملی ما، آنها نیز منفعت خود را کسب کنند. در واقع، حکومت باید به این نوع سرمایهگذاریها با منافع مشترک و رابطه برد-برد، حداکثر توجه را داشته باشد؛ چرا که این سرمایهگذاریها برای کشور، منابع جدید ارزی به دنبال خواهد داشت و اشتغال جدید ایجاد میکند. نکته دیگر آن است که با توجه به حضوری که هماکنون چینیها در پاکستان دارند و آنجا سرمایهگذاری گستردهای صورت دادهاند، هندیها هم دلشان میخواهد که در بنادر فعال ایران حضور داشته باشند و بنابراین منافع خود را در این میبییند که نگذارند که فقط چین، یکهتاز میدان باشد. اما باید توجه داشت علاوه بر مزیتهایی که این قرارداد به لحاظ سیاسی و اقتصادی برای هندیها دارد، برای اقتصاد محلی ایران هم میتواند دستاوردهای مهمی داشته باشد. ما در چابهار موقعیتهای خوبی را داریم و به خصوص اینکه این بندر، در یک موقعیت استراتژیک در تنگه هرمز واقع شده که میتواند به سرعت حملونقل کالا در میان کشورها کمک کند. هماکنون همسایههای جنوبی ما در خلیج فارس و حتی منطقه عمان، سرمایهگذاری زیادی انجام دادهاند تا بنادر خود را توسعه دهند، اما ما عقب ماندهایم و تحریمها اجازه توسعه را نداده است، البته هماکنون شرایط کشور اجازه داده که خارجیها بیایند و در ایران سرمایهگذاری کنند؛ پس باید از این موقعیت برای توسعه و سرعت بخشیدن به آن استفاده کرد، پس نباید وقتی خارجیها میآیند، اعتراض کنیم که چرا آمدهاند و سرمایهگذاری میکنند و منفعت میبرند، وقتی هم نمیآیند اعتراض کنیم که چرا نیامدهاند و برجام اجرایی نمیشود، بلکه باید اظهارنظرهای سیاسی را کنار گذاشت و از این فرصت، حداکثر استفاده را برد. اهداف این قرارداد، خود قرارداد را باید بند به بند نگاه کنیم و شاید روی کلیات توضیح دادن، کار آسانی نباشد؛ اما به هر حال منافعی برای کشور دارد که نباید آن را نادیده گرفت. حتی نیروهای بومی نیز به کار گرفته میشوند و اوضاع اشتغال در این مناطق بهتر خواهد شد. در هیچ کشوری، نیروهای بومی نادیده گرفته نمیشوند و اصولاً برای کشوری که سرمایهگذاری میکند، نمیصرفد که تمام نیروها را از کشورهای مبدأ خود بیاورد؛ ولی متخصصان را باید از آنجا بیاورد که تخصص آن کار را دارند؛ اما نیروهای بومی ما باید در کنار آنها، کار کرده و تخصص آنها را فرا گیرند تا در برنامههای بعدی بتوان از این نیروها به عنوان متخصص استفاده کرد. در چابهار نیز نیروهای محلی به کار گرفته میشوند و نیروهای محلی در کاری که به کار گرفته میشوند، تخصص پیدا میکنند و نیروهای متخصص در سالهای آینده خواهند بود. از سوی دیگر، این قرارداد در آینده روابط تجاری ایران و هند اثرگذار خواهد بود. این در حالی است که هند یکی از خریداران عمده نفت ایران است و ما با کشور هند، یک رابطه قدیمی داریم و همچنان هم این رابطه در سطح خوبی است. هنوز هم هندیها در فرهنگ ما حضور دارند و در زمینه هنری، محصولات آنها علاقهمندان زیادی در کشور ما دارد. این در حالی است که اگرچه با این کشور، کش و قوسهای سیاسی داشتهایم، اما همواره روابط نشان داده که میتواند با هند، در سطح روابط تجاری، گسترش بیشتری داشته باشد و اگر خوب عمل کنیم، بازار هند بازار خوبی برای ماست و ما هم باید تلاش کنیم که منافع خود را در کشور هند پیدا کرده و در آن سمت و سو حرکت کنیم. واقعیت این است که تجارت یک جاده دوطرفه است و هر دو طرف باید با همدیگر، کار کنند و مبادله اقتصادی داشته باشند، اینطور نیست که قراردادی فقط به نفع هندیها باشد یا فقط به نفع ما باشد. ایران هم باید در آنجا حضور داشته باشد. همانطور که هماکنون نیز هند بیشترین کود کشاورزی مورد نیاز خود را از ایران وارد میکند؛ ما هم کمبود برنج مورد نیاز خود را از بازار هند تهیه میکنیم؛ بنابراین با توجه به شرایطی که هست، آنها قیمت ترانزیت کالا از ایران به سایر کشورهای دنیا را نسبت به سایر مناطق خیلی پایین میدانند و به سمت بنادر ایران آمدهاند؛ پس باید دو طرف قضیه را نگاه کرد و منافع مشترک را دید و به این فکر کرد که چه کار میتوانیم بکنیم که هر دو طرف سود ببرند؛ نباید به این فکر کرد که ما فقط باید سود ببریم یا منافع خودمان را ببریم، بلکه منافع باید تقسیم شود و هر کسی که بهتر کار میکند، منافع بیشتری ببرد. اما اینکه چه آیندهای برای چابهار میتوان متصور بود باید گفت قطعاً هند میخواهد علاوه بر اینکه بازار ایران را داشته باشد، از بندر چابهار برای دسترسی آسان به بازار افغانستان و آسیای میانه استفاده کند. این هدفگذاری، برنامهریزی خوبی است. وقتی بندر چابهار تقویت شده و فعال شود، فقط کشتیهای هندی در آنجا پهلو نمیگیرند، بلکه همه کشتیها پهلو میگیرند و این به اقتصاد چابهار کمک میکند. به هر صورت، من فکر میکنم، امضای این قرارداد موقعیت خوبی است که از این راه، ایران میتواند از مسیر ترانزیتی و وضعیت ممتاز جغرافیایی خود استفاده کند پس ما هم باید تلاش کنیم هر چه بهتر و هرچه زودتر، این بندر تجهیز شده و افزایش ظرفیت داده شود؛ اگر نگاه کنیم کشتیهای بزرگتری باید در آنجا پهلو بگیرند تا ترانزیت پررونقی داشته باشیم، پس هند نیز در زمینه کشتیرانی و دریانوردی علاوه بر اینکه امکانات خوبی دارد، در این مسیر کارهای خوبی صورت داده است که باید تلاش کنیم از آنها این موارد را بیاموزیم؛ ضمن اینکه وقتی کشتیهایی میآیند که از مسیر ایران، کالاهای خود را جابهجا کنند، کالاهای صادراتی ایران هم به این کشتیها وارد شده و حمل شوند و این میتواند موقعیت خوبی را برای تجار و تولیدکنندگان ما به دست دهد که فکر میکنم این پروژه وسیله خوبی برای رونق اقتصادی ایران است و باید تلاش کنیم در کوتاهترین زمان اجرایی شود؛ ضمن اینکه به هندیها هم البته نباید اجازه دهیم که پروژهها را متوقف کنند یا به کندی پیش برند؛ پس باید تلاش کنیم این سرمایهگذاری با بهترین کیفیت و در کوتاهترین زمان ممکن عملیاتی شده و کار انجام شود.
دیدگاه تان را بنویسید