دانشآموزان بومی
مدارس بینالمللی
مدارس انگلیسیزبان که زمانی برای مهاجران طراحی شده بودند اکنون به طبقه مرفه بومی خدمترسانی میکنند. به عنوان نمونه، در سال ۱۹۷۹ هنگامی که کن راس هشتساله بود به خاطر شغل پدرش در شرکت آیبیام مجبور شد به همراه خانواده از اسکاتلند به فرانسه برود.
مدارس انگلیسیزبان که زمانی برای مهاجران طراحی شده بودند اکنون به طبقه مرفه بومی خدمترسانی میکنند. به عنوان نمونه، در سال 1979 هنگامی که کن راس هشتساله بود به خاطر شغل پدرش در شرکت آیبیام مجبور شد به همراه خانواده از اسکاتلند به فرانسه برود. شرکت رایانهای هزینههای تحصیل در مدرسه انگلیسیزبان پاریس را متقبل شد و او در میان همکلاسانی از بریتانیا و سایر کشورها قرار گرفت. دانشآموزان فرزندان مدیران، دیپلماتها، افسران ارتش و سایر گروههایی بودند که برای کار به آنجا آمده بودند. حتی فرزندان یک زوج شاهزاده سعودی نیز در مدرسه حضور داشتند. در تازهترین گردهمایی دانشآموزان قدیمی مدرسه افرادی از اقصی نقاط دنیا مانند چین و آفریقای جنوبی گرد هم آمدند.
از آن زمان مدارس بینالمللی با اقبال زیادی مواجه شدهاند. این مدارس در کشورهای غیر انگلیسیزبان مطالب درسی را به سبک بریتانیایی یا آمریکایی ارائه میدهند. طبق گزارش گروه مشاورتی مدارس بینالمللی (ISC) که در بریتانیا مستقر است شمار این نوع مدارس از کمتر از هزار به بیش از 7300 واحد رسیده است. در سال تحصیلی
2014-2013 این مدارس 6/41 میلیارد دلار درآمد داشتند و در سطح جهان به 75/3 میلیون دانشآموز درس دادند. اکنون 22 کشور جهان بیش از 100 مدرسه بینالمللی دارند که از آن میان امارات متحده عربی با 478 مدرسه در رتبه اول و چین با 445 مدرسه در رتبه دوم قرار میگیرند.
اما امروزه مدارس بینالمللی به طرز فزایندهای از ماهیت قبلی خود فاصله میگیرند. اگرچه نوع مراجعان به آنها در هر منطقه متفاوت است چهارپنجم دانشآموزان این مدارس در سراسر جهان افراد بومی هستند. 30 سال پیش این رقم فقط یکسوم بود. دلیل اصلی این امر افزایش تقاضا برای تحصیل به زبان انگلیسی است. این تقاضا هم در کشورهای ثروتمند و هم -به میزان بیشتر- در میان خانوادههای ثروتمند در کشورهای در حال توسعه مشاهده میشود. والدینی که مایلند فرزندانشان بتوانند در دانشگاههای بریتانیا و آمریکا تحصیل کنند. به گفته نیکلاس برومیت از گروه ISC «وقتی افراد پولدار میشوند مایلند فرزندانشان انگلیسی بیاموزند. اما وقتی پولدارتر میشوند از آنها میخواهند به انگلیسی تحصیل کنند».
این طبقه جدید مرفه ممکن است حتی بیشتر از مدیران خارجی دارای حقوق بالا ولخرجی کنند در حالی که افراد چندملیتی با تلاش برای کاهش هزینهها از شهریه سنگین مدارس اجتناب میورزند. علاوه بر این افراد بومی مراجعان مطلوبتری هستند:
بر خلاف فرزندان مهاجران که اغلب مدارس خود را عوض میکنند، افراد بومی ممکن است تا پایان دوره تحصیل در یک مدرسه بمانند. همچنین، همکاری بین اولیا و مدرسه در محیطی که والدین از طبقه برتر جامعه محلی هستند بسیار بهتر از زمانی است که آنها از میان خارجیانی با پیشزمینههای متفاوت آمدهاند.
رشد بیشتر در راه است. موسسه مشاورتی مدارس بینالمللی پیشبینی میکند در یک دهه آینده 14400 مدرسه بینالمللی در سراسر جهان به 9/8 میلیون دانشآموز آموزش خواهند داد. بسیاری از این مدارس توسط بنگاههای محلی یا منطقهای اداره میشوند که در جستوجوی سود بیشتر هستند. 30 سال پیش تقریباً همه مدارس غیرانتفاعی بودند اما اکنون دوسوم مدارس بینالمللی فقط به هدف انتفاع و سودآوری تاسیس میشوند. اما طبق همین پیشبینی تعداد اندکی از مدارس بریتانیا برنامهای برای تاسیس شعبه خارجی خواهند داشت. بسیاری از مدارس به صورت فرانشیزی کار میکنند یا به زنجیرههای آموزشی جهانی میپیوندند.
پیشبینی میشود بیشترین رشد در خاورمیانه و آسیای شرقی باشد. اما جذابیت کشورها برای سرمایهگذاران به دولتها بستگی دارد. در برخی کشورها ورود به دانشگاه برای کسانی که در مدارسی غیر از مدارس ملی تحصیل کردهاند دشوار است. این بدان معناست که مشتریان مدارس بینالمللی فرصتهای آینده را از فرزندان خود میگیرند. دانشآموزان چینی فاقد گذرنامه خارجی نمیتوانند به مدارس بینالمللی بروند. حضور شهروندان سنگاپوری در مدارس بینالمللی نیازمند کسب اجازه از دولت است که آن هم به شرطی صادر میشود که فرد در یک کشور خارجی اقامت کرده باشد. در کره جنوبی حداکثر 30 درصد ظرفیت این مدارس به افراد بومی اختصاص مییابد.
تجربه مالزی نشان میدهد اگر این محدودیتها برطرف شوند چه اتفاقی رخ میدهد. در سال 2012 این کشور سقف 40درصدی از سهمیه بومیان در مدارس بینالمللی را برداشت. این اقدام به هدف جذب سرمایه خارجی و همچنین برای خشنود ساختن والدین انجام گرفت. ظرف دو سال شمار افراد بومی در مدارس بینالمللی یکسوم افزایش یافت و اکنون دانشآموزان بومی نیمی از مراجعان به مدارس بینالمللی مالزی را تشکیل میدهند.
ناظران چین همواره در جستوجوی کوچکترین نشانه آزادسازی هستند. این کشور میلیونرهای فراوانی دارد که در صورت کسب اجازه به راحتی برای تحصیل فرزندانشان در مدارس بینالمللی هزینه میکنند. از سال 2001 گروهها و افراد خارجی مجاز شدهاند با شراکت با همتایان چینی صاحب مدرسه شوند و از سال 2003 کسب انتفاع از طریق مدارس آزاد است. اما فقط برخی مدارس بینالمللی مجاز میتوانند برنامه آموزشی خارجی داشته باشند. دولت نگران آن است که کنترل محتوای آموزشی را از دست بدهد. مقامات همچنین استدلال میکنند بدون قوانین سختگیرانه، مدارس بینالمللی ممکن است والدین چینی را گول زده و از آنان هزینه زیادی اخذ کنند.
با وجود این محدودیتها، یک راه برای کسب سود در چین آن است که برنامههای بینالمللی آموزش زبان انگلیسی در مدارس چینی ارائه شود. مرکز آموزشی دیپونت که بنگاهی چینی و منشعب از یک بنگاه استرالیایی است به دانشآموزان چینی در سفرهای مطالعاتی و اخذ روادید کمک میکند و هماکنون 27 مدرسه چینی در 17 شهر دارد. این گروه دورههای آموزش زبان را به شش هزار نوجوان 15 تا 18ساله ارائه میدهند.
به گفته مدیر منابع انسانی این مرکز «یک روش دیگر آن است که معلمان چینی روشهای تدریس خارجی را فرا گیرند و مانند همه امور دیگر در چین، آنها را بومیسازی کنند». این روش ممکن است تنوع زیاد در روشهای تدریس را کاهش دهد اما سلامت مدارس بینالمللی را در کلیه مناطق تضمین میکند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید