تجاربی از انتخاب موضوع پژوهشهای اقتصاد و فاینانس
چالش جذاب
همه ما در مرحله انتخاب موضوع پژوهش و عنوان پایاننامه یا مقالههای پایاننامه کارشناسی ارشد و دکترا، با چالش و ابهام مواجه بودهایم. گاه موضوعی که برای ما جذاب است، موضوع داغی برای جامعه پژوهشی و بازار کار به حساب نمیآید و گاه هم که موضوع برای همه هیجانانگیز است، دادههای کافی برای مطالعه آن، برای یک منطقه خاص مثل ایران، موجود نیست! در مواردی، پیچیدگی نظری موضوع، فرای توانایی و امکانات علمی پژوهشگر است و گاه هم بررسی یک موضوع جذاب، به یک پرسش مشخص، خوب و جدید برای پژوهش منجر نمیشود. و البته همه اینها، سوای این است که نتایج کار روی یک پرسش جذاب با حدسهای اولیه پژوهشگر سازگار نباشد یا نتایج معنیداری تولید نکند.
انتخاب موضوع پایاننامه، در واقع یافتن پرسش خوب برای پژوهش است. هرچند پرسش خوب برای پژوهش، به ترجیحات و امکانات پژوهشگر بستگی دارد، اما میتوان ویژگیهایی برای آن فهرست کرد: مواردی همچون داغ بودن موضوع (و نهایتاً، بهرهمندی از فرصتهای بیشتر شغلی و دریافت گرنتهای پژوهشی)، کاربردی بودن و هدف قرار دادن یک مساله مهم سیاستگذاری( مسائلی از قبیل تورم، مدیریت درآمدهای ارزی، نرخ بهینه ارز در ایران و...)، پاسخگویی به چالشهای آتی جامعه (موضوعاتی همچون نظام تامین اجتماعی، گرمایش زمین، بهداشت و درمان در کشورهای غربی و...)، بهبود یک روش پایه در روششناسی پژوهش (و اثرگذاری بر جامعه علمی)، پتانسیل گسترش پژوهش و تهیه مقالات بیشتر در آینده بر محور موضوع کنونی، کاربردی بودن نتیجه پژوهش برای بنگاههای داخلی (مثلاً رفع یکی از مسائل بنگاهها، مثل توسعه روشهای ارزیابی ریسک اعتباری یا مدیریت ریسک نرخ ارز برای بانکها و بنگاههای داخلی).
طی سالهای اخیر، نویسنده، ایمیلهای بسیاری برای همفکری درباره انتخاب موضوع پژوهش دریافت کرده که حاوی پرسشهایی از این قبیل بودهاند: دوست دارم در دوره دکترایم روی استفاده از نظریه بازیها در مطالعه بازارهای مالی کار کنم. از کجا باید شروع کنم؟ پاسخ استاندارد به این قبیل پرسشها (که البته پاسخ رایج در جامعه اقتصاددانان است)، این بوده که پژوهش باید از درک یک مساله جذاب، و نه انتخاب ابزار، آغاز شود. به عبارت دیگر، نباید اول چکش (نظریه بازیها) را دست گرفت و بعد دنبال میخ رفت، بلکه نخست باید آنچه درصدد ساختناش هستیم را شناخت و بعد، متناسب با آن، ابزار پژوهش را انتخاب کرد (مثلاً نظریه بازیها برای مطالعه بازارهای مالی).
لزوم تخصص در استفاده از برخی ابزارها
یک اشکال مهم که به دفعات در مورد دانشجویان تازهکار مشاهده میشود، عدم توجه به اهمیت «ورزیده شدن» است. بارها و بارها دانشجویان ابراز میکنند که مثلاً دوست دارند با رویکرد سازماندهی صنعتی به تحلیل مسائل اقتصاد بهداشت در ایران بپردازند ولی عملاً هیچ وقتی برای عمیق شدن در حوزه سازماندهی صنعتی صرف نکردهاند و صرفاً نگاهی سریع به مقدمات آن داشتهاند! نتیجه این میشود که پرسشهایی که در ابتدای کار طرح میشود، گاه تکراری و در بعضی موارد، به دلیل عدم ورزیدگی پژوهشگر در استفاده از ابزارها، فاقد پیچیدگی نظری لازم هستند.
به نظر میرسد که برخی دوستان میخواهند کار با کلیت ابزار را در جریان انجام پژوهش یاد بگیرند. این شیوه، به نظر من بسیار ناکارآمد است و موجب اتلاف انرژی پژوهشگر میشود؛ چراکه برای مثال، بررسی مسالهای را شروع میکنید که اصولاً با ابزاری که در ذهن دارید به سادگی قابل مطالعه نیست. فرض کنید دوست دارید ویژگیهای بانکداری اسلامی را وارد مدلهای تعادل عمومی کلان کنید. این کار، بسیار ارزشمند به نظر میرسد ولی پیش از شروع پژوهش، باید مطمئن شویم که به قدر کافی با مدلهای استاندارد تعادل عمومی سر و کله زدهایم و وقت صرف کردهایم تا بدانیم که این مدلها اصولاً چه نوع اضافاتی را میپذیرند و چه گروهی از متغیرها قابل وارد کردن به این مدلها نیست.
نقش استاد راهنما
دقت کنیم که سبک استادان راهنمای مختلف با یکدیگر متفاوت است. برخی استادان ترجیح میدهند فقط جهتگیری کلی را به دانشجو داده، او را به سمت مسائل مهم و باارزش و یافتن پرسش خوب برای پژوهش سوق دهند. برخی استادان حاضرند در مورد جزییات هم وقت صرف کنند و دانشجو را در مورد جزییات مدلسازی یا آزمونهای اقتصادسنجی یاری کنند. برخی استادان، علاقه دارند کار مشترکی با دانشجوی خود داشته باشند و برخی دیگر از این موضوع پرهیز میکنند یا تمایل زیادی به آن نشان نمیدهند.
رویکردهای پژوهش در اقتصاد
در یک نگاه کلی، پژوهشهای جریان اصلی در اقتصاد به دو رویکرد نظری و امپریکال تقسیم میشود. البته این، غیر از روش مطالعه در رویکردهای غیرارتدوکس و انتقادی است که در آنها انواع روشهای کیفی و کمی به کار میرود. تقسیمبندی کلی نظری و امپریکال را میتوان با تفصیل بیشتری شامل موارد زیر دانست.
رویکردهای نظری
پژوهشهای مبتنی بر این رویکردها، معمولاً بخش امپریکال ندارند (یا بخش امپریکال آنها صرفاً برای توجیه اهمیت مساله است) و یک مدل ریاضی جدید برای تحلیل مسالهای که قبلاً بررسی نشده، یا رویکردی جدید برای درک مسالهای قدیمی را پیشنهاد و تحلیل میکنند. مدلهای نظری، خود به مدلهای خُرد (مثل مدلهای نظریه بازیها، مدلهای سازمانهای صنعتی، مدلهای شبکه، نظریه قراردادها) یا مدلهای تعادل عمومی مثل مدلهای رایج در اقتصاد کلان مدرن (از جمله مدلهای چرخههای تجاری حقیقی) یا مدلهای قیمتگذاری در اقتصاد مالی تقسیم میشوند. البته در این میان، مدلهای نظری ریاضیات مالی نیز وجود دارند که زیرشاخهای مختص رشته فاینانس هستند و شاید معادل چندانی برای آنها در اقتصاد نتوان یافت.
رویکردهای تجربی صرف
در پژوهشهای مبتنی بر این رویکردها، هرچند چارچوب ذهنی اقتصادی، کلیت مساله را هدایت میکند، ولی مقاله فاقد یک مدل ریاضی و رسمی نظری است و عمده مکانیسمهای اقتصادی در چارچوب زبان طبیعی (یعنی جملات) بیان میشوند. معمولاً پس از تشریح مکانیسمهای ممکن، مدلهای اقتصادسنجی یا آماری (مثل مدل OLS ساده، لاجیت/پرابیت، مدلهای بقا و...) که متناسب با مساله است تشریح شده و نتایج بیان میشود.
رویکردهای نظری تجربی
این رویکردها، یک تحلیل نظری بدیع یا قانعکننده از موضوع را با شواهد امپریکال مربوط به آن ترکیب میکنند. مقالات مبتنی بر این رویکردها، معمولاً دو بخش اصلی دارند که در بخش اول، تحلیل ریاضی مساله ارائه میشود و در بخش دوم، روشهای مختلف اقتصادسنجی برای آزمون فرضیات مطرحشده در مدل نظری، معرفی میشوند. استفاده از این رویکرد برای تالیف مقاله در بسیاری از حوزههای اقتصاد، اکیداً توصیه میشود!
رویکرد تخمین ساختاری
طبق این رویکرد، ابتدا یک مدل نظری غنی (که معمولاً جزییات بیشتری را نسبت به رویکرد فروکاستهتر نظری که پیشتر توضیح دادیم دربر دارد)، ساخته میشود. از آنجا که مدلها در این رویکرد معمولاً به شیوه محاسبات عددی حل میشوند، بسیاری از فروض محدودکننده و سادهسازیهایی که در رویکرد نظری به کار گرفته میشوند تا امکان حل فرم بسته یا تحلیلی مدل را فراهم کنند، در این رویکرد کنار گذاشته میشوند. پس از حل عددی مدل، خروجیهای مدل با مقادیر دنیای واقع تطبیق داده شده و از طریق پارامترهای درون مدل تخمین زده میشوند.
رویکرد آزمایشگاهی، رفتاری و عصبی
این سه رویکرد با هم تفاوت دارند. طبق رویکرد آزمایشگاهی، هدف ما لزوماً نقض رویکردهای استاندارد نیست؛ بلکه میخواهیم با طراحی شرایط آزمایشگاه، رفتار افراد را در آن شرایط بسنجیم. رویکرد رفتاری در پی درک قواعدی است که رفتار افراد در شرایط مختلف (مثلاً در شرایط ریسک، در شرایط عدم دسترسی کامل به اطلاعات، در شرایط تاثیر گروه، در شرایط جسمی متفاوت و...) را شکل میدهد. به یک معنی، چارچوب رفتاری نگاه انتقادیتری نسبت به چارچوب نظری استاندارد اقتصاد نئوکلاسیک اتخاذ میکند و اصراری ندارد که فقط به دنبال این قواعد در آزمایشها باشد.
رویکرد محاسباتی /تقریبی
این رویکرد، در فاینانس معمولتر است و اهمیت آن در اقتصاد، شاید به اندازه فاینانس نباشد. در این رویکرد، پژوهشگر سعی میکند روشهای محاسباتی و رایانهای کارآمدتری برای حل مسائل پیچیدهای که حل آنها غیرممکن یا بسیار زمانبر بوده پیدا کند. انواع الگوریتمهای حسی، شیوههای تقریبزنی ریاضی و تکنیکهای مختلف محاسبات عددی در این حوزه رایج هستند.
جستوجوی اولیه برای بررسی ادبیات حول موضوع پژوهش
تعداد ارجاع هر مقاله تخمین خوبی از جدیت مقاله از نظر جامعه علمی در اختیار میگذارد. نگاه کردن به ارجاعات کمک میکند تا مقالاتی را که نوشته شده ولی عملاً آنقدر جالب و مهم نبوده که مورد توجه قرار بگیرد، کنار بگذاریم. یک حسن جستوجو در گوگل اسکالر، امکان دسترسی به نسخههای مختلف یک مقاله و مشخصاً فایلهای پیدیاف قابل دسترسی عمومی است.
انتخاب موضوع نهایی
بد نیست یادآوری کنیم که هیچ موضوعی نمیتواند از همه جهات عالی باشد. یک تله معمول در پژوهش، کمالگرایی بیش از حد و صرف وقت بسیار برای یافتن موضوع بسیار جذاب است. فراموش نکنیم که بسیاری از پژوهشهای عالی، در ابتدا با پرسشی متوسط شروع کردهاند و بعد، در طول زمان، این پرسش پختهتر شده و نهایتاً به موضوعی اثرگذار و جذاب تبدیل شده است. پیش از اینکه وارد مثالهای خاص ایران شویم، یک تجربه جهانی را مرور کنیم. این مثال، نمونهای از مشاهدات یک اقتصاددان با چشم باز است. فردی، وقتی در تایپه (پایتخت تایوان) قدم میزده میبیند که ماهیفروشان محلی، شکل خاصی از مکانیسم حراج را به کار میبرند که در آن به جای ثابت فرض کردن کالا و بالا بردن قیمت، ماجرا برعکس است. ماهیگیر، قیمت مشخصی (مثلاً 10 واحد) برای یک سطل خالی ماهی تعیین میکند و بعد شروع میکند به افزایش تدریجی تعداد ماهیهای درون سطل. برنده حراج کسی است که زودتر از بقیه رضایت بدهد که آن تعداد ماهی را به 10 دلار بخرد. این مشاهده روزمره پایهای میشود برای معرفی حراج تایپه (به تبع اسامی دیگر حراج مثل حراج هلندی و انگلیسی و...). لذا
مقالهای که در ژورنال معتبری چاپ میشود سعی میکند ضمن تحلیل ریاضی این نهاد خاص، رفتار آن را تحت شرایط مختلف بررسی کند.
وقتی راجع به ایران صحبت میکنیم، مجموعهای از ساختارهای نهادی و ویژگیهای اقتصادی و سیاسی آن باعث میشود تا مدلسازی اقتصادی به طور خاص برای ایران معنی داشته باشد. نمونههایی از این ویژگیهای خاص عبارتند از: تورم بالا، فقدان ابزارهای مالی با بهره ثابت، نبود مکانیسمهای رایج برای تنظیم دائمی نرخ بهره، وابستگی درآمد ارزی به قیمت نفت، تحریم، کمعمق بودن بازار مالی، فاصله درآمدی میان استانهای مختلف کشور، پرهزینه بودن اعمال قراردادها، مشارکت پایین زنان در بازار کار، نبود بازار ابزارهای مدیریت مالی (مثل قراردادهای آتی و اختیارات و نرخ ارز)، نبود اوراق خزانه با افقهای طولانی و... که جای کار بسیاری دارند.
توضیح
این مقاله خلاصهای از کتابچه «تجاربی از انتخاب موضوع پژوهشهای اقتصاد و فاینانس» نوشته نگارنده است.
دیدگاه تان را بنویسید