تاریخ انتشار:
آیا روابط ایران و استرالیا بهبود مییابد؟
چراغهای خاموش رابطه
۵۷ سال پیش پشت میز مذاکره نشستند و تصمیم بر آغاز فصلی از مناسبات دوجانبه در روابطشان گرفتند. ایران و استرالیا که این روزها در حال گذار از دوران سرد روابط خود هستند امیدوارند که با روی کار آمدن رئیسجمهور اعتدالگرای ایران به روزهای آفتابی روابط دو کشور بازگردند.
57 سال پیش پشت میز مذاکره نشستند و تصمیم بر آغاز فصلی از مناسبات دوجانبه در روابطشان گرفتند. ایران و استرالیا که این روزها در حال گذار از دوران سرد روابط خود هستند امیدوارند که با روی کار آمدن رئیسجمهور اعتدالگرای ایران به روزهای آفتابی روابط دو کشور بازگردند.
تهران و کانبرا در گردونه تاریخ
ایران و استرالیا پایهریزی روابط خود را از سال ۱۹۵۶ و بر محوریت برقراری روابط اقتصادی و تجاری آغاز کردند. در آن زمان به دلیل بالا رفتن بهای نفت و کسب سرمایه هنگفت توسط ایران و تمایل استرالیا برای سرمایهگذاری این درآمد در کشور متبوع خود بحث گشایش سفارتخانههای دو کشور در تهران و کانبرا مطرح شد و استرالیاییها در سال ۱۹۵۹ با اعزام یک هیات عالی دیپلماتیک به تهران سفارت خود در ایران را گشودند و دو سال بعد نیز سفیر ایران در اندونزی به عنوان سفیر آکرودیته در استرالیا منصوب شد؛ سفارت ایران در کانبرا نیز در سال ۱۹۷۲ گشایش یافت.
البته علاوه بر افزایش درآمدهای نفتی ایران، به دلیل الحاق انگلستان به اتحادیه اروپا و سخت شدن صادرات به این کشور و تلاش برای جستوجوی بازارهای صادراتی جدید استرالیاییها ترجیح دادند با کشوری در آن سوی اقیانوس هند ارتباط برقرار کنند و به ایران نزدیک شوند.
سفر سال 1353 محمدرضاشاه به کانبرا و همچنین سفرهای فرماندار استرالیا به تهران در همین راستا قابل ارزیابی است. در خلال همین سفرها بود که مقامات استرالیایی موافقت اصولی خود با فروش اورانیوم به ایران را ابراز داشتند. موضوعی که برخلاف ادعاهای این روزهای مقامات کانبراست. آنها که خود روزی فروشنده اورانیوم به ایران بودند با نادیده گرفتن توافقات سالهای نهچندان دورشان با تهران، تلاش ایران برای دستیابی به دانش صلحآمیز هستهای و غنیسازی اورانیوم را در سمت و سوی ساخت سلاحهای هستهای تفسیر کردند.
حمایت استرالیا از انقلاب ایران
انقلاب که شد دولت استرالیا نخستین گام را برای برقراری ارتباط با دولت انقلابی ایران برداشت و با انتشار اعلامیهای رسمی، دولت موقت مهدی بازرگان را به رسمیت شناخت. در این اعلامیه، انقلاب ایران صرفاً یک خروش ناشی از عقاید مذهبی دانسته نشده بود بلکه عزمی مردمی مبنی بر وجود خواستههای اقتصادی و سیاسی از جانب بخش عظیمی از ملت ایران قلمداد شده بود. این بیانیه همچنین از سخنان امام خمینی (ره) مبنی بر دوستی با سایر ملتها استقبال و ابراز کرده بود که استرالیا و سایر کشورهای غربی در این دسته قرار داشته باشند. در خلال جنگ هشتساله نیز، دولت استرالیا استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی و گسترش جنگ به خلیج فارس (جنگ نفتکشها) را که مرگ یک استرالیایی را در پی داشت، محکوم کرد.
این روند دوستانه تا سال ۱۹۸۴ که هیات ناظران سازمان ملل متحد برای بررسی استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در جبهههای جنگ با ایران به تهران سفر کرد، همچنان برقرار بود، پیتر دان استرالیایی که عضوی از هیات اعزامی سازمان ملل بود، در پایان تحقیقات استفاده عراق از این جنگافزار را تایید کرد. پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت نیز، استرالیا تلاش زیادی جهت پذیرفتن آن از سوی طرفین جنگ انجام داد که این اقدام به بهبود نسبی روابط با ایران انجامید و به دنبال آن بود که در سال 1364 نخستین سفیر ایران در استرالیا انتخاب و به کانبرا اعزام شد.
پس از پذیرش قطعنامه از جانب ایران، تلاشهای دو طرف برای بهبود روابط سرعت گرفت. نیل بلوات وزیر تجارت خارجی استرالیا، به ایران سفر کرد و نخستین کمیسیون مشترک وزارتی دو کشور بعد از انقلاب ایران را برگزار کرد. در سال ۱۳۷۱ نیز علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران سفری به استرالیا داشت که این سفر به جهت اینکه اولین دیدار یک مقام عالیرتبه ایرانی از استرالیا بود بسیار بااهمیت تلقی میشد. بعد از این سفر، وزرای کشاورزی، معادن و فلزات، مسکن و شهرسازی و تعاون ایران نیز به استرالیا سفر کردند و چهارمین، پنجمین و ششمین نشستهای کمیسیون مشترک تجاری در پایتختهای دو کشور برگزار شد. در این مقطع زمانی مایکل بیهان، رئیس مجلس سنای استرالیا به عنوان برترین مقام سیاسی استرالیایی به ایران سفر کرد و روابط علمی و آموزشی ایران و استرالیا نیز با اعزام 900 نفر از دانشجویان بورسیه ایرانی به استرالیا به اوج خود رسید.
البته در این دوران استرالیاییها بارها به قطعنامههایی که موضوع آن نقض حقوق بشر در ایران بود رای مثبت دادند، اما با این حال این موضوعات هیچگاه تاثیری بر روابط اقتصادی دو کشور نداشت آنچنان که استرالیا با طرح داماتو که در ۶ آگوست ۱۹۹۶ توسط بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا تصویب شد، مخالفت کرد.
استقبال کانبرا از روی کار آمدن اصلاحطلبان
با روی کار آمدن اصلاحطلبان در انتخابات سال 1376، مقامات استرالیایی از آن استقبال کردند و به نشانه خشنودی تیم فیشر معاون نخستوزیر استرالیا و رهبر حزب ملی را که حزب متبوعاش در ائتلاف با دولت وقت قرار داشت، راهی تهران کردند.
البته در این اثنی وزرای دیگری نیز به ایران آمدند که میتوان به سفر فیلیپ رادوک وزیر مهاجرت وقت استرالیا، به ایران که منجر به تدوین طرحی برای ساماندهی مهاجرتهای غیرقانونی ایرانی به استرالیا و طراحی ویزای کار و تعطیلات برای ایرانیان متقاضی بود، اشاره کرد. از دیگر دستاوردهای مناسبات خوب تهران و کانبرا در دولت اصلاحات احیای گروه دوستی پارلمانی ایران و استرالیا، تروریست شناخته شدن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) توسط استرالیا، تشکیل کمیتههای حقوق بشر و خلع سلاح و اعلام حمایت استرالیا از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی بود.
در این دوران عامل اقتصادی همواره مهمترین رکن در ادامه روابط سیاسی ایران و استرالیا بوده است و بهرغم اینکه دو کشور بعد از انقلاب اسلامی ایران اختلاف نظرهای اساسی در خصوص موضوعات حوزه سیاست خارجی داشتهاند اما به موجب انتفاعی که از ادامه تجارت دوجانبه نصیبشان میشد، همواره سعی کرده بودند مرزهای بین روابط سیاسی و اقتصادی را از یکدیگر مجزا کنند. استرالیا به ایران به چشم یک بازار فروش بزرگ گندم، فرآوردههای دامی و لبنی خود مینگریسته و ایران نیز همواره از کیفیت کالاهای وارداتی استرالیا و همچنین کالاهای صادراتی خود که عمدتاً بازار هدفشان در میان استرالیاییهای ایرانیتبار بوده است ابراز رضایت کرده است.
استرالیا سختافزار غرب در مواجهه با ایران
با روی کار آمدن محمود احمدینژاد در ایران و اظهارات او در نفی هولوکاست و کاغذپاره دانستن قطعنامههای شورای امنیت، چرخشی در روابط دوجانبه ایران و استرالیا ایجاد شد و مقامات کانبرا به بهانه واهی تلاش تهران برای ساخت سلاحهای هستهای علاوه بر اعمال تحریمهای جهانی، تحریمهای یکجانبهای را نیز علیه اقتصاد کشورمان به تصویب رساندند.
این کشور که در روزگاری نهچندان دور خود فروشنده اورانیوم به ایران بود علم مخالفت با هستهای شدن ایران را برداشت و در راس مخالفان دستیابی جمهوری اسلامی به دانش صلحآمیز هستهای قرار گرفت که نتیجه آن نیز تحریم بخشهای مالی، تجاری، انرژی و حمل و نقل ایران بود.
وزارت خارجه استرالیا در بیانیه خود به مناسبت تحریم ایران آورده بود که این تحریمها فشار را بر ایران افزایش میدهد تا با تعهدات عدم اشاعه هستهای خود و نیز با قطعنامههای شورای امنیت همراه شده و در مذاکراتی جدی بر سر برنامه هستهایاش وارد شود. این در حالی است که به باور کارشناسان دولت استرالیا باید سیاست خارجی مستقلی را در قبال ایران در پیش گیرد. این کشور میتواند نقش سازندهتری را در شورای امنیت سازمان ملل متحد ایفا کرده و تلاش کند تا با مقامات ایرانی پیرامون برنامه هستهای آن کشور گفتوگو کند. تاریخ دیپلماسی جهان حاکی از آن است که تحریمها تنها سبب سلب اعتماد متقابل و آسیب رساندن به روند مذاکرات دوجانبه شده است. نمونههای این مساله را میتوان در تحریم دولت آمریکا علیه عراق دید که در نهایت به جنگی بینتیجه انجامید و در پایان نیز مشخص شد که تحریمها و جنگی که به بهانه آن به راه افتاد از پایه و اساس دروغ بوده است.
تهران و کانبرا در گردونه تاریخ
ایران و استرالیا پایهریزی روابط خود را از سال ۱۹۵۶ و بر محوریت برقراری روابط اقتصادی و تجاری آغاز کردند. در آن زمان به دلیل بالا رفتن بهای نفت و کسب سرمایه هنگفت توسط ایران و تمایل استرالیا برای سرمایهگذاری این درآمد در کشور متبوع خود بحث گشایش سفارتخانههای دو کشور در تهران و کانبرا مطرح شد و استرالیاییها در سال ۱۹۵۹ با اعزام یک هیات عالی دیپلماتیک به تهران سفارت خود در ایران را گشودند و دو سال بعد نیز سفیر ایران در اندونزی به عنوان سفیر آکرودیته در استرالیا منصوب شد؛ سفارت ایران در کانبرا نیز در سال ۱۹۷۲ گشایش یافت.
البته علاوه بر افزایش درآمدهای نفتی ایران، به دلیل الحاق انگلستان به اتحادیه اروپا و سخت شدن صادرات به این کشور و تلاش برای جستوجوی بازارهای صادراتی جدید استرالیاییها ترجیح دادند با کشوری در آن سوی اقیانوس هند ارتباط برقرار کنند و به ایران نزدیک شوند.
سفر سال 1353 محمدرضاشاه به کانبرا و همچنین سفرهای فرماندار استرالیا به تهران در همین راستا قابل ارزیابی است. در خلال همین سفرها بود که مقامات استرالیایی موافقت اصولی خود با فروش اورانیوم به ایران را ابراز داشتند. موضوعی که برخلاف ادعاهای این روزهای مقامات کانبراست. آنها که خود روزی فروشنده اورانیوم به ایران بودند با نادیده گرفتن توافقات سالهای نهچندان دورشان با تهران، تلاش ایران برای دستیابی به دانش صلحآمیز هستهای و غنیسازی اورانیوم را در سمت و سوی ساخت سلاحهای هستهای تفسیر کردند.
حمایت استرالیا از انقلاب ایران
انقلاب که شد دولت استرالیا نخستین گام را برای برقراری ارتباط با دولت انقلابی ایران برداشت و با انتشار اعلامیهای رسمی، دولت موقت مهدی بازرگان را به رسمیت شناخت. در این اعلامیه، انقلاب ایران صرفاً یک خروش ناشی از عقاید مذهبی دانسته نشده بود بلکه عزمی مردمی مبنی بر وجود خواستههای اقتصادی و سیاسی از جانب بخش عظیمی از ملت ایران قلمداد شده بود. این بیانیه همچنین از سخنان امام خمینی (ره) مبنی بر دوستی با سایر ملتها استقبال و ابراز کرده بود که استرالیا و سایر کشورهای غربی در این دسته قرار داشته باشند. در خلال جنگ هشتساله نیز، دولت استرالیا استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی و گسترش جنگ به خلیج فارس (جنگ نفتکشها) را که مرگ یک استرالیایی را در پی داشت، محکوم کرد.
این روند دوستانه تا سال ۱۹۸۴ که هیات ناظران سازمان ملل متحد برای بررسی استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در جبهههای جنگ با ایران به تهران سفر کرد، همچنان برقرار بود، پیتر دان استرالیایی که عضوی از هیات اعزامی سازمان ملل بود، در پایان تحقیقات استفاده عراق از این جنگافزار را تایید کرد. پس از تصویب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت نیز، استرالیا تلاش زیادی جهت پذیرفتن آن از سوی طرفین جنگ انجام داد که این اقدام به بهبود نسبی روابط با ایران انجامید و به دنبال آن بود که در سال 1364 نخستین سفیر ایران در استرالیا انتخاب و به کانبرا اعزام شد.
پس از پذیرش قطعنامه از جانب ایران، تلاشهای دو طرف برای بهبود روابط سرعت گرفت. نیل بلوات وزیر تجارت خارجی استرالیا، به ایران سفر کرد و نخستین کمیسیون مشترک وزارتی دو کشور بعد از انقلاب ایران را برگزار کرد. در سال ۱۳۷۱ نیز علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران سفری به استرالیا داشت که این سفر به جهت اینکه اولین دیدار یک مقام عالیرتبه ایرانی از استرالیا بود بسیار بااهمیت تلقی میشد. بعد از این سفر، وزرای کشاورزی، معادن و فلزات، مسکن و شهرسازی و تعاون ایران نیز به استرالیا سفر کردند و چهارمین، پنجمین و ششمین نشستهای کمیسیون مشترک تجاری در پایتختهای دو کشور برگزار شد. در این مقطع زمانی مایکل بیهان، رئیس مجلس سنای استرالیا به عنوان برترین مقام سیاسی استرالیایی به ایران سفر کرد و روابط علمی و آموزشی ایران و استرالیا نیز با اعزام 900 نفر از دانشجویان بورسیه ایرانی به استرالیا به اوج خود رسید.
البته در این دوران استرالیاییها بارها به قطعنامههایی که موضوع آن نقض حقوق بشر در ایران بود رای مثبت دادند، اما با این حال این موضوعات هیچگاه تاثیری بر روابط اقتصادی دو کشور نداشت آنچنان که استرالیا با طرح داماتو که در ۶ آگوست ۱۹۹۶ توسط بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت آمریکا تصویب شد، مخالفت کرد.
استقبال کانبرا از روی کار آمدن اصلاحطلبان
با روی کار آمدن اصلاحطلبان در انتخابات سال 1376، مقامات استرالیایی از آن استقبال کردند و به نشانه خشنودی تیم فیشر معاون نخستوزیر استرالیا و رهبر حزب ملی را که حزب متبوعاش در ائتلاف با دولت وقت قرار داشت، راهی تهران کردند.
البته در این اثنی وزرای دیگری نیز به ایران آمدند که میتوان به سفر فیلیپ رادوک وزیر مهاجرت وقت استرالیا، به ایران که منجر به تدوین طرحی برای ساماندهی مهاجرتهای غیرقانونی ایرانی به استرالیا و طراحی ویزای کار و تعطیلات برای ایرانیان متقاضی بود، اشاره کرد. از دیگر دستاوردهای مناسبات خوب تهران و کانبرا در دولت اصلاحات احیای گروه دوستی پارلمانی ایران و استرالیا، تروریست شناخته شدن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) توسط استرالیا، تشکیل کمیتههای حقوق بشر و خلع سلاح و اعلام حمایت استرالیا از عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی بود.
در این دوران عامل اقتصادی همواره مهمترین رکن در ادامه روابط سیاسی ایران و استرالیا بوده است و بهرغم اینکه دو کشور بعد از انقلاب اسلامی ایران اختلاف نظرهای اساسی در خصوص موضوعات حوزه سیاست خارجی داشتهاند اما به موجب انتفاعی که از ادامه تجارت دوجانبه نصیبشان میشد، همواره سعی کرده بودند مرزهای بین روابط سیاسی و اقتصادی را از یکدیگر مجزا کنند. استرالیا به ایران به چشم یک بازار فروش بزرگ گندم، فرآوردههای دامی و لبنی خود مینگریسته و ایران نیز همواره از کیفیت کالاهای وارداتی استرالیا و همچنین کالاهای صادراتی خود که عمدتاً بازار هدفشان در میان استرالیاییهای ایرانیتبار بوده است ابراز رضایت کرده است.
استرالیا سختافزار غرب در مواجهه با ایران
با روی کار آمدن محمود احمدینژاد در ایران و اظهارات او در نفی هولوکاست و کاغذپاره دانستن قطعنامههای شورای امنیت، چرخشی در روابط دوجانبه ایران و استرالیا ایجاد شد و مقامات کانبرا به بهانه واهی تلاش تهران برای ساخت سلاحهای هستهای علاوه بر اعمال تحریمهای جهانی، تحریمهای یکجانبهای را نیز علیه اقتصاد کشورمان به تصویب رساندند.
این کشور که در روزگاری نهچندان دور خود فروشنده اورانیوم به ایران بود علم مخالفت با هستهای شدن ایران را برداشت و در راس مخالفان دستیابی جمهوری اسلامی به دانش صلحآمیز هستهای قرار گرفت که نتیجه آن نیز تحریم بخشهای مالی، تجاری، انرژی و حمل و نقل ایران بود.
وزارت خارجه استرالیا در بیانیه خود به مناسبت تحریم ایران آورده بود که این تحریمها فشار را بر ایران افزایش میدهد تا با تعهدات عدم اشاعه هستهای خود و نیز با قطعنامههای شورای امنیت همراه شده و در مذاکراتی جدی بر سر برنامه هستهایاش وارد شود. این در حالی است که به باور کارشناسان دولت استرالیا باید سیاست خارجی مستقلی را در قبال ایران در پیش گیرد. این کشور میتواند نقش سازندهتری را در شورای امنیت سازمان ملل متحد ایفا کرده و تلاش کند تا با مقامات ایرانی پیرامون برنامه هستهای آن کشور گفتوگو کند. تاریخ دیپلماسی جهان حاکی از آن است که تحریمها تنها سبب سلب اعتماد متقابل و آسیب رساندن به روند مذاکرات دوجانبه شده است. نمونههای این مساله را میتوان در تحریم دولت آمریکا علیه عراق دید که در نهایت به جنگی بینتیجه انجامید و در پایان نیز مشخص شد که تحریمها و جنگی که به بهانه آن به راه افتاد از پایه و اساس دروغ بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید