تاریخ انتشار:
اوج استقبال از نظرات اقتصاددان معروف ایرانی
داستان پسران
سختکوشی و تلاش وافر آقای پسران در کسب بورسیه تحصیلی از بانک مرکزی و سپس تداوم کار تحقیقات او پس از خروج از ایران مثالزدنی است و شاهد این امر بیش از ۱۵۰ عنوان مقاله و قریب ۱۷ عنوان کتاب و عضویت در دهها انجمن و مجمع علمی در سرتاسر جهان است.
در هوای مطبوع تابستان سال 2004 کمبریج با آن نهرهای دلانگیزش و قایقهایی که بر آن روان بودند، من به همراه چند تن از همکلاسیهای دوره فوقلیسانس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، منتظر بودیم تا با پروفسور پسران در ترینیتی کالج دانشگاه این شهر ملاقات کنیم. هدف از سفر آن بود که با دانشگاههای بریتانیا و چگونگی ورود و تحصیل در این دانشگاهها بیشتر آشنا شویم و در عین حال با چند تن از استادان ایرانی ملاقات کنیم.
پروفسور پسران در دفتر خود از ما استقبال کرد و پیام اصلی آن روز او آن بود که در دانشگاههای معروف بریتانیا به خصوص در مقطع دکترا باید سخت کار کرد و افرادی بودهاند که در میانه کار، درس و تحقیق را رها کردهاند و به کشور خود بازگشتهاند و چند سال از عمر خود را هدر دادهاند. در راه بازگشت به لندن، تمام ذهن من به این گفته پروفسور پسران بود که تحصیل در بریتانیا کار سادهای نیست. سالها بعد که در دانشگاه لستر در کسوت دانشجو به ارائه مقاله ایشان پیرامون مدل GVAR گوش میدادم و در اواسط دوره کاری دکترا بودم، بار دیگر به یاد آن ملاقات و دشواری تحصیل در دانشگاههای تحقیقمحور انگلستان افتادم. به دلیل آنکه هنوز آینده تحصیلیام معلوم نبود، بیم آن را داشتم که نکند من نیز جزو همان گروهی شوم که آقای پسران مثال آورد. از اینکه بگذریم، او قصد داشت ما را به سختکوشی بیشتر در تحقیق و درس تشویق کند. کاری که پروفسور پسران همچنان پس از دههها تحقیق مداوم، از آن خسته نشده است.
سختکوشی و تلاش وافر آقای پسران در کسب بورسیه تحصیلی از بانک مرکزی و سپس تداوم کار تحقیقات او پس از خروج از ایران مثالزدنی است و شاهد این امر نیز لیست مقالات و فعالیتهای علمی و پژوهشی وی است. بیش از 150 عنوان مقاله و قریب 17 عنوان کتاب (یا فصولی از کتاب) و عضویت در دهها انجمن و مجمع علمی در سرتاسر جهان، تنها از فردی برمیآید که دیدگاهش به جز سختکوشی مطلق در کاری که بدان عشق میورزد - یعنی زندگی آکادمیک - نیست.
هر چند مقالات دکتر پسران بر محور مدلهای مختلف اقتصادسنجی است؛ اما حوزههای تحلیل فراوانی را از متغیرهای کلان چون تورم و رشد اقتصادی فرا میگیرد تا سرمایهگذاری و بازار نیروی کار و... در مدلهای کاربردی و سنجی نیز او روی ریشه واحد، دادههای تابلویی، مدلهای خودرگرسیونی برداری، مدلهای خودرگرسیونی برداری تابلویی و جهانی (GVAR)، مدلهای کلان ساختاری بلندمدت، مدلهای پیشبینی و... کار کرده است. چنین رزومهای باعث شد نام آقای دکتر پسران از سوی موسسه تامسونرویترز به عنوان یکی از نامزدهای نوبل اقتصاد 2013 مطرح شود که با توجه به شهرت جهانی این اقتصاددان، امری دور از ذهن نبود و بسیاری از اقتصاددانان ایرانی از سالهای گذشته این حدس را زدهاند که روزی او مفتخر به دریافت این جایزه شود.
پس از مطرح شدن نامزدی ایشان برای دریافت نوبل اقتصاد، رسانههای داخلی به استقبال این رخداد رفتند و هر چند هنوز معلوم نبود که او این جایزه را دریافت خواهد کرد یا خیر، فرصت را برای دریافت نظراتش در مورد اقتصاد ایران مغتنم شمردند. این امر از آن رو به خصوص برای رسانههای اقتصادی مهم بود که این نامزدی میتوانست بر اثرگذاری نظرات او در فرآیند سیاستگذاری بیفزاید. اگر تا دیروز این اقتصاددان میتوانست سوابق کاری خود را پشتوانه رویکردهای اقتصادیاش قرار دهد، اما این پشتوانه علمی به قوت نامزدی برای نوبل به خصوص برای سیاستگذاران غیرآکادمیک نبود و پروفسور پسران تاکنون به خوبی از این عنوان برای بسط توصیههای اقتصادیاش بهره برده است.
اگرچه او خود را وامدار مکتب کمبریج میداند و از این نظر اقتصاددانی کینزی محسوب میشود اما به دلیل استواری نظرات وی بر اجماع نظریههای علمی، میتوان قرابتی چشمگیر را در رویکردها و سیاستهای پیشنهادیاش و اقتصاددانان لیبرال داخلی یافت. حجم مداخلات دولت در اقتصاد ایران به میزانی هست که حتی کینزگرایی چون پسران بر این امر تاکید کند که باید به بازار فرصت بیشتری داد و در عین حال از تعدیل قیمت حاملهای انرژی پشتیبانی کند. از سوی دیگر او توصیه میکند که بهای ارز بر مبنای تئوری برابری قدرت خرید نسبت به تورم داخلی و خارجی تعدیل شود تا بدین شکل از شوکهای قیمتی آن جلوگیری شود. این منظومه فکری کاملاً متضاد با اقتصادخواندههای داخلی است که خود را کینزی میدانند. از این رو حتی برخی را بدین صرافت انداخته است که آقای پسران بهرغم اقرار خودش وامدار مکتب کمبریج نیست!
رویکرد پسران اتفاقاً نشان داد که فرقی نمیکند شما لیبرال باشید یا پولگرا یا نئوکلاسیک یا حتی کینزی، بلکه وقتی راهبردهای سیاستی خود را بر مدار علم بنا میکنید، برای اقتصاد ایران به توصیههای مشترکی میرسید. از همین روست که سخن پسران با لیبرالهای داخلی سنخیت بیشتری دارد تا آنان که مدعی کینزی بودن هستند. کلید این معما که چگونه پسرانی که خود را کینزی میداند با اقتصاددانان لیبرال داخلی نزدیکی بیشتری دارد آن است که اقتصاددانان لیبرال داخلی بیش از رقبای خود بر علمی که خواندهاند پافشاری میکنند و توصیههای سیاستی خویش را بر مبنای علم بنا میکنند و از همین رو با عالمانی چون پسران بهرغم آنکه در دو نحله متفاوتند، همنظرند.
با این وجود افتراقهایی هم بین این دو وجود داشته است. از نظر پروفسور پسران با محدود کردن پایه پولی نمیتوان جلوی تورم را گرفت و بهترین راه برای کاهش تورم -اگر عملی باشد- افت انتظارات مردم از دولت است. البته اگر بتوان جلوی خواستههای گروهها و نهادهای مختلف را گرفت دیگر دلیلی برای استقراض دولت از بانک مرکزی وجود ندارد، اما این سیاست ایبسا در گستره زمانی بیشتری محقق میشود و در کوتاهمدت میتوان از سیاستهای انقباض پولی بهره برد. اما از دید پروفسور پسران با کاهش نقدینگی، تولید در کوتاهمدت دچار خسران شده و باز فشارها بر دولت برای اقدامی در جهت رفع مشکلات تولید افزایش مییابد و این نتیجهای به جز بازگشت سیاستهای انبساط پولی نخواهد داشت. او معتقد است پافشاری بر کنترل پایه پولی، نوعی تکبعدی نگاه کردن به مساله است و سیاستگذار باید قدمهای بعدی راهی را که میرود نیز در نظر آورد.
به هر رو یکی از چهرههای اقتصادی مطرح در سال 1392، کسی بود که هر چند در این سال موفق به اخذ جایزه نوبل اقتصاد نشد اما امید بسیار میرود که در سالهای آتی ایرانیان را مفتخر به این دستاورد علمی کند.
دیدگاه تان را بنویسید